سارا روشن – یک روز سرد پاییزی با عصمت خالقی ترازوچی آشنا شدم. روز افتتاحیه اولین نمایشگاه نقاشیهایش در آمستردام بود. او یک زن ۸۲ساله با چهرهای خندان و نگاهی گیرا به مهمانانش خوشآمد میگفت و با علاقه و شادی به اطرافش نگاه میکرد.
عصمت خالقی ترازوچی که بچهها و نوههایش او را “مادر جون” صدا میکنند، تازه دو سال است روی بوم با رنگ روغن نقاشی میکند. او به گفته خودش از کودکی به نقاشی و طراحی علاقه داشته است. مادر جون در خانوادهای مذهبی در شهر مشهد بزرگ شده است؛ خواندن و نوشتن را از بچههایش یاد گرفته و چند سالی است که به خاطر پنج فرزندش که مقیم کشورهای مختلف اروپا هستند، ساکن هلند شده است.
نقاشی کردن و به تصویر کشیدن داستانهایش برای مادر جون روشی است برای جبران تنهایی و فراموشی دردهایش. او با علاقه و هیجان زیبایی از نقاشیها و داستانهایشان میگوید. شاید استعداد مادرجون دیرتر کشف شده باشد ولی استعداد هنریاش را میتوان در کارهای هنری فرزندانش دید: مثلا رمانهای رضا دانشور.
به گفته پسر مادرجون، عباس دانشور، در اولین نمایشگاه بیشتر کارهای مادر جون به فروش رفته است. ابراز علاقه دیگران به کارها مادر جون را تشویق کرده است که بیشترکار کند. دختر و پسران و نوههایش در تدارک نمایشگاه دیگری هستند.
تهیهکننده: سارا روشن
بابا این مادر جون نابغه است باور کنید این اگر از سن پائین اموزش نقاشی می دید پیکاسو باید می اومد ازش یاد می گرفت مخصوصا قوه تخیل بی نظیرش .برای من فوقالعاده جالب بود .در ضمن به یاد داشته باشیم که پزشکان می گویند انسانها از سن 45 سالگی حافظه انها شروع به ضعیف شدن می کند وسلولهای مغزی شروع به پیر وفرسوده شدن می کنند .مادرجون تازه از سن 80 سالگی شروع کرده .افرین مادر جون همیشه جاودان بمانی
Anonymous / 31 January 2012
عالی بود. دست خانم روشن درد نکند برای این فیلم و معرفی مادرجون.
Anonymous / 24 January 2012
باید به این خانوم افتخار کرد.
افتخار آشنایی با فرزاندان ایشان را داشتم اما با دیدن کارهای زیبای مادرهنرمندشان پی به سرچشمه خلاقیتهای ادبی و هنری فرزندانشان بردم. بهترین آرزو ها را برای خانوم خالقی دارم.
Anonymous / 24 January 2012
فوقالعاده است ، تحسین برانگیز است. یاد گرفتم که هیچ وقت دیر نیست ، که میتوان چه قدر خلاق بود ، که تصور تنهایی و غم دوران پیری ، تنها یک نقّاشی غمانگیز است و میتوان آنرا با یک نقاشی شاد ،پر انرژی، و زیبا جایگزین کرد. به راستی من الهام گرفتم. برای سالهای کهنسالیم برنامهها باید بریزم. مادر جون ، سپاسگزارم که به من امید زندگی دادی. دیگر اینکه من از این سبک نقاشیها بسیار خوشم آمد ، طرحها گاه هندسی و گاهی پر از انحنا و سرشار از رنگهای گرم و زنده . کاش اینجا هم بود و میتوانستم چند نقاشی از مادر را بر دیوار خانهام داشته باشم.
Anonymous / 28 January 2012