اگر نیمی از عزم و همتی که در مسؤولان برای فیلترینگ شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها وجود دارد، درباره “آب” موجود بود، اینک با مقوله ای به نام “بحران آب” مواجه نبودیم.
طبق اطلاعات منتشره، در سال آبی جاری تنها ۳ استان ایران، شاهد نزولات آسمانی بالاتر از میانگین دراز مدت داشته اند (آذربایجان غربی،آذربایجان شرقی و اردبیل)؛ بقیه استان ها درگیر دامنه ای از کم آبی و بی آبی هستند و حجم آب برخی سدها ۹۰ درصد کاهش داشته است.
اگر اوضاع آبی کشور به همین شکل کنونی ادامه یابد، چندین اتفاق زنجیره ای می افتد که می تواند وضعیت تاریخی و تمدنی ایران را تحت الشعاع قرار دهد:
در مرحله اول، بخش های مرکزی ایران، از مرز کم آبی عبور می کند و به بی آبی می رسد و در فاز بعدی، این بحران به مناطق غیرکویری هم تسری می یابد.
با کاهش منابع آب، تنش های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تشدید می شود. بدین معنا که که دوران کم آبی، درگیری بر سر سهم آب، اوج می گیرد کما این که از هم اکنون طلیعه آن را شاهد هستیم. در چند ماه اخیر، شاهد آن بودیم که برخی کشاورزان اصفهانی که زمین هایشان دچار کم آبی است، چندین بار خط انتقال آب از اصفهان به یزد را مورد حمله قرار داده و حتی با نیروهای امنیتی هم درگیر شده اند. از آن سو، مردمان چهارمحال و بختیاری و خوزستان نیز با انتقال آب از استان های خودشان به بخش های مرکزی کشور مخالفت می کنند.
این وضعیت، به طور ملموسی، اتحاد ملی را تحت الشعاع قرار می دهد و از مردمی که در روزهای سختی مانند دوران جنگ تحمیلی، در کنار هم ایستاده بودند، جماعتی می سازد که اینک رو در روی هم ایستاده و آب را از هم دریغ می کنند. این نگران کننده ترین نوع رابطه در میان بخش های مختلف یک ملت است.
کمبود آب، فقط در بخش کشاورزی متوقف نمی شود و بخش صنعت را نیز در بر می گیرد. بسیاری از صنایع آب بر مانند فولاد که در مناطق بحران آبی واقع هستند، ناگزیر خواهند شد از ظرفیت تولیدشان بکاهند. بدین ترتیب شاهد افزایش بیکاری در بخش کشاورزی و صنعت خواهیم شد.
با تشدید کم آبی، دولت ها ناگزیر می شوند همه یا بخش اعظم منابع آبی را به آب شرب شهری اختصاص دهند ولی افزایش جمعیت از یک سو و کاهش منابع آبی، تأمین آب آشامیدنی را نیز با مشکلات و کمبودهای عدیده مواجه می کند.
در آینده ای نزدیک، بسیاری از شهرهای ایران، شاهد ایستگاه های فروش آب تصفیه شده چاه ها خواهند بود. احتمالاً اصفهان بزرگ ترین شهری است که در ابتدای صف این وضعیت قرار دارد؛ پیشتر در قم نیز شاهد ایستگاه های فروش آب بودیم ولی نه به خاطر کمبود آب که به دلیل طعم شور آب شهری.
با تشدید بحران و رسیدن از کم آبی به بی آبی، درگیری های انتقال آب، سالبه به انتفاء موضوع می شود و بزرگ ترین مهاجرت های درون سرزمینی شکل می گیرد.
بدین سان، مناطق مرکزی ایران رفته رفته از جمعیت خالی می شوند و ساکنان آن به حداقل ممکن می رسد؛ در مقابل، مناطقی مانند آذربایجان، لرستان، کردستان و شمال ایران با هجوم جمعیتی مواجه می شوند. تهران نیز به لحاظ پایتخت بودن، یکی از مقاصد اصلی مهاجرت خواهد بود و این در حالی است که نه تهران و نه سایر مناطق مهاجر پذیر، برای پذیرش این حجم انبوه از جمعیت، آمادگی های زیربنایی را ندارند و حتی در تأمین آب اهالی فعلی خودشان هم دچار مضیقه اند.
با افزایش بهمن وار مهاجران تشنه و بیکار شده ، «تنش سکونتگاه» و «تشدید بحران بیکاری»، جای خود را به «درگیری بر سر منابع آبی» می دهد.
همزمان بحران های زیست محیطی تشدید می شود و ریزگردها و توفان های نمک، پهنه وسیع تری از کشور را در می نوردد؛ فرو نشست زمین به امری فراگیر تبدیل می شود و با از بین رفتن سطح پوشش گیاهی در بسیاری از مناطق، بارندگی های گاه و بیگاه، تبدیل به سیل می شوند.
در همان حال، کاهش تولیدات کشاورزی، به کمبود منابع تغذیه ای دام ها می انجامد و بحران تغذیه در کشور فراگیر می شود.
در این گیر و دار کسانی که می توانند، از ایران خارج می شوند و بدین ترتیب، جریان خروج سرمایه های مادی و معنوی از کشور تقویت می شود.
اتحاد ملی آسیب دیده، انبوه جمعیت کشاورز و کارگری که بیکار شده اند، کمبود سرزمین های مناسب برای سکونت مردمان مناطق بی آب، تقابل های فرهنگی ناشی از مهاجرت های سریع و گسترده، کاهش تولیدات کشاورزی و دامی، تشدید بحران های زیست محیطی، ناامیدی عمومی و بدبینی ناشی از بحران آب به حکومت و ناآرامی های ناشی از آن، کشور را در برابر خطرات فرامرزی نیز تضعیف می کند و این می تواند در نهایت استقلال ملی را نیز تحت الشعاع قرار دهد.
بی تردید مهم ترین، حیاتی ترین و راهبردی ترین مسأله ایران معاصر، “آب” است ولی گویا نه مردم آن را جدی گرفته اند و نه مسؤولان؛ این بی توجهی همگانی، نگرانی درباره آب و آینده ایران را صد چندان می کند.
ایران در حالی با سرعت دلهره آوری به سمت فروپاشی ناشی از بی آبی می رود که راه های علمی و تجربه شده بین المللی برای جلوگیری از رسیدن به وضعیت وحشتناک پیش گفته، وجود دارد و اگر مردم و مسؤولان، کمی درایت و میهن دوستی به خرج دهند، می توانند از همین امروز روند کندسازی و توقف ماشین فاجعه – که صدای بوق آن می آید – را آغاز کنند؛ به سرزمین مادری رحم کنیم و به خودمان و به فرزندان مان.
“خداوند این سرزمین را از سپاه دشمن، دروغ وخشکسالی دور نگاه دارد.”
نیایش داریوش بزرگ
چنانکه این نیایش باستانی را نوعی مبنا قرار دهیم, در عرض چهل سال گذشته, قربونش برم, همه ش یا دومی بوده و یا اولی, و حالا سومی هم در راه.
گل بود به سبزه نیز آراسته شد!
نقی / 21 April 2018
اخلاق در هر جامعه ای نزول کند آن جامعه به سمت فروپاشی می رود، فارغ از وجود بی آبی و یا مسائل دیگر.
متأسفانه در جامعه ما اخلاق سالهاست که به پایین ترین حد خود رسیده. کافی است سری به کشورهای عربی یا آسیایی بزنیم (مثال کشورهای غربی را نمی گویم چون فاصله بسیار است) تا متوجه درجه سقوط اخلاقی مان بشویم.
ما در کشورمان به حال یکدیگر دلسوزی نداریم. مدیران و مسئولین در جایگاه مدافع منافع مملکت و مردم به چپاول و غارت منابع و پرکردن حسابهای بانکی خارجی شان مشغولند، نظامیان (سپاهیان) در جایگاه دفاع از مرزهای کشور، تبدیل به حاجی بازاری های گردن کلفتی شده اند که اسکله های قاچاق کالای شان ریشه به تیشه کشور زده است، و تبدیل به دولتی در سایه شده اند؛ مهندسی انتخابات می کنند، هر روز در کشور بحران آفرینی می کنند (طبق گفته خاتمی)، بحرانهای منطقه ای ایجاد می کنند، و کشور را در معرض خطر و تهاجم بیگانگان قرار می دهند.
در چنین شرایطی احتمال فروپاشی کشور بدلیل بی آبی کمرنگتر به چشم می خورد، و بحران قدرت طلبی سپاه و خاکستر کردن کشور موضوع اول خواهد شد.
در کشور ما نیاز به دولتی که با مردم رو راست باشد و از مردم برای حل بحرانها کمک بگیرد، از آب و حتی هوا حیاتی تر است. ما نیاز به انسجام ملی داریم، ما نیاز داریم تا مردممان گرداگرد دولتی امین (که دست در جیب مردم نمی کند) بجهت حل بحرانها جمع شوند، و دست در دست یکدیگر بگذارند.
تا زمانی که پولهای کشور خرج جاه طلبی های سپاه و خامنه ای در کشورهای مختلف شود، تا زمانی که در اقتصاد، رانت دولتی وجود داشته باشد، تا زمانی که دولت نرخ ارز را تعیین کند، تا زمانی که مخابرات کشور در دستان سپاه باشد که کمترین مالیات را به دولت می دهد، تا زمانی که بزرگترین بنیادهای مالی در دستان آخوندهای بی سواد اداره شود، تا زمانی که حسابهای مالی قوه قضاییه به جیب یک نفر سرازیر شود، تا زمانی که …
و تا زمانی که اقتصاد کشور شفاف نشود و سیاست کشور شفاف برای مردم تبیین و تفسیر نشود، و رسانه ها با آزادی از حسابهای بانکی امثال خامنه ای ها و صادق لاریجانی ها ننویسند، این کشور با سرعتی بیشتر از سرعت بی آبی به سمت فروپاشی می رود.
بهرام / 21 April 2018
سوال:
آیا با این حرف پیکاسو موافقید که گفتهاست: «هنرمندان خوب، کپی میکنند اما هنرمندان بزرگ، میدزدند»؟
جواب:
«آه من از بهترینها دزدیدهام! از (اینگمار) برگمن، از گروچو (مارکس)، از (چارلی) چاپلین، از (باستر) کیتون، از مارتا گراهام، از (فدریکو) فلینی. منظورم این است که من یک دزد بیشرم هستم.»
وودی آلن
وودی / 22 April 2018
بزرگان گفته اند: در مثل مناقشه نیست! پس،
سوال:
آیا با این حرف “اندیشمندان مستقل” موافقید که گفتهاست: «حاکمان خوب، کپی میکنند اما حاکمان بزرگ، میدزدند»؟
جواب:
«آه من از بهترینها دزدیدهام! از (محمد) ابن عبدالله، از ایرانشهری(ساسانی)، از (لنین) کمونیسم، از (فریدمن) نولیبرالیسم، از حسین بن علی، از (مهدی) غایب. منظورم این است که من یک دزد بیشرم هستم.»
نظام ولایت فقیه
وودی / 22 April 2018
من از اکثر مردم ایران متنفر هستم، منتهی می بینم این بدختهای ایارنی که امورزه همچو زامبی گونه ها، به جان هم افتاده اند و به ندرت در میانشان آدم شریف می بینم، از فرط بی هویتی و حرص و آزا به کشوری که در آن زندگی میکنند و اکثرشان چه بخواهند و چه نخواهند مجبورا در آن زندگی کنند رحم نمی کنند.
ایران مشکل آب دارد، بر طبق ادعای خود مسئولان از اطلاعاتی و امنیتی مانند سردار نقدی تا عیسی کلانتری، همگی معترفند ایران 850 هزار چاه آب دارد که 300 هزار تایش غیر مجاز است!
دقت کنید اینها آمار چاه های غیرمجاز میدانند و پس میدانند کجا هستند این چاههای غیر مجاز که اغلب بیش از صد متر عمق دارند!
سفره ها زیرمینی را دارند خالی میکنند، بجز برخی محصولات راهبردی مانند گندم، ذرت، جو، بقیه محصولات کم اهمیتی مثل صیفی جات می کارند و آنها صادر میکنند!
شاید این دولت میترسد با پلمپ کردن چاه های غیرمجاز با شورش کشاورزان مواجه شوند! این ترس قابل درک است. اما آیا نمی توانند این چاه های غیرمچاز و زمین های انها بخرند؟ مگر قیمت این چاهها چقدر است؟
آیا نمیتوانند صدارت محصولات آب پرمصرف مانند صیفی جات ممنوع کنند، تا کشاورزان ترغیب شوند به شکت گندم که محصول راهبردی کشاورزی است و باید ایران خودکفا باشد.
آی نمتوانند بخشی از این وام ها بدهند به کشاورزان به طور دقیق و نه باز به بینیم فلان به اصطلاح کشاورز وام بگیرد ولی برود خانه بخرد در شهر!
بایست راندمان مصرف اب را به اندازه کشورهای مردن برد.تولید محصولات راهبردی مثل گندم و تامین امنیت غذایی و دارویی وظیفه هر حکومت ملی است. باید حتی رایگان هم شده غذا به همه مردم برسد از جمله فقرا !
وودی / 22 April 2018
ایران باید چند مورد انگشت شمار محصول کشاورزی راهبردی مانند گندم در اکثر مناطق و برنج در شمال را هدف قرار دهد، حتی با دادن یارانه و. حتی اگر لازم باشد دو ابربر قیمت وارداتی.
هر که بگوید گندم نکاریم و آن را وارد کنیم!، یا نمی داند منظور امنیت غذایی چیست و یادشان نمی آید در سالهای قحطی بزرگ 1917-19 در ایران چند ملیلیون نفر مردند و یا یک دشمن مردم ایران است که از شدت تنفر میخواهد هولوکاست ایجاد کند!
گفتم من دلخوشی از اکثر مردم ایران ندارم بخاطر انحطاط اخلاقی-اجتماعی، و رنج فقر و مصائب روحی و ظلم هایی که بر امثال من دگراندیش فرودست روا داشتند ولی راضی به هلوکاست نیستم! چون وجدان دارم!
مشکل مردم ایران، نبود یک حکومت ملی و اصالتا ایرانی وطن پرست است. برای همین مردم می گویند رضاشاه روحت شاد. چون اکثر مردم فهمیدند این حکومت فعلی ضد ایرانی است و بکه اجنبی و اشغالگر ایران است!
وودی / 22 April 2018
گاهی در مثل مناقشه هست!
خصوصاً مورد وودی آلن؛ وودی آلن کمدین، بازیگر، کارگردان، نویسنده و موسیقی دان برجسته یهودی آمریکایی را می توان یک نابغه نامید، که در نوع خود کم نظیر است. گرته برداریهای او از دیگران را می توان بازتولید اثر و هنری جدید با استفاده از روش های میکس، تغییر، و نو آوری های شخصی او دانست، که در نهایت کارهایش را می توان در زمره خدمت به بشریت و تولید فرهنگ و هنر جای داد.
در این دنیا شبکه ای از ارتباطات وجود دارد که انسانها دانسته یا نادانسته از یکدیگر تقلید می کنند، در تمام مصنوعات بشری رد پایی از تقلید هست، ردپایی از گرته برداری هست، ردپایی از “دزدی بی شرمانه!” می توان یافت.
اینکه مَثَلِ وودی آلن نابغه را که به بشریت خدمت کرده، مطرح کنیم، و سریعاً از آن نتیجه گیری کنیم که چون دزدی او کار درستی بوده، پس در ایران، کسانی که در طول چهل سالی که قدرت در دستانشان بوده و بیشترین بی اخلاقی ها را (و جنایتها را) کرده اند، کارشان درست است، به این دلیل که از انسانهای خوب و یا توانمندی گرته برداری کرده اند. چنین مقایسه ای قیاس مع الفارغ است.
جالب است که در نظام ولایت فقیه افرادی همچون تائب (طائب)، خلخالی، خمینی، صادق لاریجانی، رئیسی، و دیگرانی که بیشترین خونها را ریختند از مردم ایران متنفر بودند و هستند. تنفر از مردم ایران را در کلام، رفتار، و نوشته هایشان به وضوح می توان مشاهده کرد. این تنفر در میان «بعضی» سران رده بالای سپاه و دولت و بیت رهبری می توان همچنین مشاهده کرد. در غیر اینصورت ایران را اینچنین ویران نمی کردند و جوانانش را به صلابه نمی کشیدند. بعضی شان هم وقاحت را به نهایت رسانده و مردم را در تریبون سخنرانی خس و خاشاک نامیدند، و یا در تریبون خبرگان رهبری پیشنهاد تجدید قتل عامهای 67 را در 95 برای بیمه کردن نظامشان دادند! اینها همگی از مردم ایران متنفرند و به کمتر از مرگ ایرانیان رضایت نمی دهند. مشکل اینجاست که ما مردم ایران فرهنگ بدی داریم و آن اینکه فراموش می کنیم و دو بار از یک سوراخ گزیده می شویم.
clarinette / 22 April 2018
ذکر وودی آلن اینجا بیشتر استفاده ای طنز آلود است, تا هر چیز دیگر. ازدواج وودی آلن با دخترش نیز نشانی است از محدودیتهای این نابغه. این حقیر از دوران دبیرستان تا کنون کارهای وودی را دنبال کرده ام و از اکثر فیلمهایش لذت می برم. شایعه است که وودی آلن در دوران دانشجویی برای یکی از نشریات کمونیستی در نیویورک طنز و فکاهی مینوشته است. که هیچ بعید نیست.
یک نکته کلیدی که در کامنتهای “وودی” ذکر شد و ما بدان آنچنان که باید و شاید بدان دقت نمیکنیم “قحطی بزرگ ۱۹۱۷-۱۹ در ایران” می باشد. برخی از ایرانیان حتا چنین تاریخی را جعلی شمرده و هنوز آنرا رد می کنند. بد نیست اگر در مورد تاریخ معاصر خشکسالی و قحطی در ایران نیز مقداری بیشتر کار شود.
در ضمن, این حس تنفر از سوی حزب اللهی ها نسبت به مردم ایران, اولندش که صرفا تنفر از مردم نیست و به طور کلی تنفری است از جهان و زندگی و خوشی و هر چیز انسانی و درست. ثانیا خود این تنفر شاید بنا باشد براساس یک پوچی گرایی, نهیلیزم محض.
ساموئل بکت نیز نمایشنامه ای در این مورد نبشته است, “در انتظار مهدی”!
هوشنگ / 22 April 2018
جناب “وودی ” شما یک جابا اکثر مردم ایران مشکل دارید و بعدش هم می گویید اکثر مردم فهمیدند که حکومت فعلی اشغال گراست ! اگر بخواهیم درست و بدون هیجانات فکر کنیم مردم را نمیشود مقصر دانست چرا ؟! چون مردم یک واحد سازمانی و حزبی و تشکیلاتی نیستند هزار سر و سودا دارند ! مگر مردم دخالتی در حکومت دارند ؟ مگر این مردم اند که نظام اقتصادی و آموزشی وقضائی …… راتعیین میکنند ؟ ایران کشور سویس نیست که مردم تصمیم گیرنده اصلی آن باشند .
bijan / 22 April 2018
نه مخاطبان گرامی، من قصد اهانت به وودی الن دوست داشتنی نداشتم که اکثر فیلمهایش دیدم لذت بردم و جز نوابغ بشری هستند و نوابغ بشری گاهی دچرا خطاها نیز میشوند.
یک روایت است میگیو: نوابغ یا خییل خوب کار می گنند و یا یک کرا خیل بد انجام میدهند! شهرتشان هم موجب میشود کارهای خطا که ممکن است ار هر سکی سر بزند خییل زیاد به چشم بیاد!
. اساس اکثر نوباغ بشری که من می شناسم یهودی هستند.
من صرفا خواستم با گرته برداری از این شوخی وودی الن، ماهیت نظام ولایی توضیح بدهم.
وودی الان در واقع یک خلاق مثبت است، اما نظام ولایی یک خلاق منفی است.
نمیدانم کدام بزرگی گفته.اما گفته کل رواتی یا ژانرهای اصلی سینما 32 تا استف همه چیزهایی جدید که ما در هنر سینما می بینیم یا تکرار است و ترکیب.
الانم باز مثال میزنم در سیاست و حکومت هم هیچ گونه چیز جدید نیست بجز ترکی بو التقاط و کپی و دزدی!
نظام ولایی هیچ چیز جدی نیتس بجز معجون دیوانه وار از چیزهای خوب بود گذشته. فقط یک نکته در مرد این نوع حکومت استثنایی همان اشغالگری اش است.حکومتی طی 40 سال تنها نتگیزه اش از حفظ تمامیت ارضی ایران این بوده تا بتواند بیشتر استثمار کند و غارت کند حکومت ملی نیتس. استعماگران چه جنگهای خونی باری حفظ مستعمراتشان نکردند اما دلی نمی شود دوستدار ان مستعمرات وبند ! نمونه اش هندوستان و انگلیس! این همه انگلیس توطئه کرد علیه کشورهای همسایه هندوستان تا هندوستان حفط کند آیا این دللی دوست داشتن مردم هندوستان بود! گاهی عدو سبب خیر می شود.
در مرود قحطی بزرگ 1917-19 کتاب مستند است
وودی / 23 April 2018
عینالدوله که علاوه بر مشکلات سیاست خارجی با بحران شدید مالی و قحطی و گرسنگی در قلمرو حکومت خود روبهرو شده بود، روز ۲۵ دی ماه ۱۲۹۶ استعفا داد و حسن مستوفیالممالک به جانشینی وی تعیین گردید.
(میروشنیکف. ایران در جنگ جهانی اول. ترجمه ع. دخانیاتی. چاپ دوم. تهران:انتشارات فرزانه، )
وودی / 23 April 2018
در سالهای جنگ اول جهانی موجی از قحطی، فقر، گرسنگی، قتل و غارت دامنگیر جامعهٔ ایران شده بود. بیماریهای واگیردار به ویژه تیفوس در مناطقی که بیشتر در معرض تاخت و تاز نیروهای بیگانه بود، بیداد میکرد.
وودی / 23 April 2018
قحطی بزرگ ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجری خورشیدی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد.[۴] در این قحطی نزدیک به ۴۰٪ (در برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن از بین رفتند؛ برخی منابع دولت بریتانیا را به دلیل خرید گسترده غلات و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هندوستان و بینالنهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاستهای مالی -از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران، مسبب اصلی میداند.[۵]
در این دوران که مصادف با جنگ جهانی بود علیرغم اعلام بیطرفی در جنگ از سوی حکومت ایران بخشهایی از ایران توسط نیروهای انگلیس و تا حدی روسیه اشغال شده بود. در همین زمان درگیریهای داخلی نیز قدرت مرکزی را در ایران ضعیف کرده بود.
از مطالب قابل تأمل دیگر این است که همزمان همهگیری ۱۹۱۸ آنفلوآنزای اسپانیایی که باعث مرگ صد میلیون نفر در سراسر جهان شد در ایران شیوع پیدا کرد، هر چند تعداد ایرانیانی که در این زمان کشته شدند محل مناقشهاست. برخی متخصصان چنین پیشنهاد میکنند که مجموعهای از قحطی، مالاریا، آنفلوآنزا، و اعتیاد فراگیر به تریاک سبب نرخ غیرعادی مرگ و میر در ایران شده بود.[۶]
رفرنس ها در این صفحه ویکی پیدا
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%AD%D8%B7%DB%8C_%DB%B1%DB%B2%DB%B9%DB%B8%E2%80%93%DB%B1%DB%B2%DB%B9%DB%B6_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86
وودی / 23 April 2018
از نظر من، نظام-حکومتی 40 سال عمده کارهایش بر ضد منافع ملی یک کشور باشد،ن نظام-حکومت یک اجنبی و یک اشغالگر است.
ابوبکر بغدادی و شاید اکثر حکومتش از اهالی و متولد همان منطقه شام و عراق بود، اما کارهایی کرد جز بیچارگی و تخریب و نسل کشی و نسل سوز ی و مصیب برای مردم آن منطقه نبود، دولت اسلامی او (داعش) یک اجنب و و اشغلاگر از سوی مردم همان منطقه بود! این را که دیگر احتمالا همه تحلیگران منصف و مستقل تایید میکنند و کسی نمی گوید داعش یک حکومت بومی و ملی آن کشورهای عراق و وسوریه و… بوده است؟!
وودی / 23 April 2018
اما چرا وودی الن دوست داشتنی ما اینگونه اظهرا نظر میکند، برمیگردد به نبوغش. البته من عادی با ای کیو معمولی هستم، درک سخنان نابغ مدتها طول میکشد، من صرفا یک طنز او را تبدیل به ثمال کردم. وودی الن حقیقتا انسان نازنی تا حالا دیدم. او شجاعت عیجبی در وارونه گویی دارد . در واقع او چیزهایی بزرگ میخواهد در این مثال بزند که من اندکی اش درک کردم، چون مثل او باهوش نیستم. او چیزیهای بزرگی گفته سالها طول کشد درک کنیم امثال من ناچیز.
من اندیشمندان بزرگ یهودی ماند اسپینوزا را سالها مطالعه کردم و هر چه میگذرد متوجه می شود این مرد صدها سال جلوتر از خودش بوده، مثل خیام یا ابن سینا.
نمیدانم شاید من شاگرد خوب نباشم در درک گفته های این بزرگان. معذرت اگر باعث تکدر خاطر هنردوستان شدم. قصدم هرگز جسارت به جناب وودی الن بزرگ نبوده.
وودی / 23 April 2018