در مرکز شهر و در وسط میدان شهدا، کاج عظیم کریسمس روبهروی مسجد ال امین قراردارد. دراین جا خبری ازگازاشک آور، تظاهرکنندگان زخمی، گرافیتی های روی دیواروکارتون هایی ازدیکتاتورهای مورد نفرت نیست.
تنها جرقه های نور روی شاخه های درخت کریسمس ومردم تروتمیزی را می بینی که برای خرید اشیاء لوکس به “سوکسایور” و یا برای شام کریسمس به ” روماراد” میروند.
اینجا نه قاهره، نه تریپولی ونه دمشق بلکه بیروت است. لبنان تنها کشوری است که ازابتلا به ویروسی که “بهارعربی” خوانده میشود، در امان مانده است. اما به چه دلیل؟ لبنان تنها کشوری است که دارای نوعی ازدموکراسی پارلمانی است.
این موضوع با تمام سادگیاش مسئله مهمی است. البته میزان بیکاری هم نقش دارد. حادثه سال پیش یعنی خودسوزی جوان تونسی سبزیفروش محمد بوعزیزی درواقع انفجارخشمی بودعلیه سوء استفاده ازقدرت توسط دیکتاتورهای فاسد.
فریاد “مردم خواهان سقوط رژیم هستند”، شعاری بود که ازیک کشوربه کشور دیگررفت ودهانبهدهان گشت. و دیدیم که مردان یکی پس ازدیگری ازقدرت ساقط شدند. بنعلی درتونس، مبارک درمصر و قدافی درلیبی.
اما برای برکناری این آخری هشت ماه جنگ هم لازم بود، وامید هم آمد، که یعنی جوانان عرب میتوانند با اشغال میادین واعتراض سرنوشت وآینده شان را تعیین کنند. اما وقتی که بشاراسد مشت آهنین خود را بردهان تظاهرکنندگان سوریه کوبید. آن خوشبینی هم به شدت سرکوب شد. نتیجه بهارعربی درسوریه تا اینجا یعنی درپایان سال [۲۰۱۱] بیش ازپنج هزارکشته است.
واژه “بهار” انتظارات بیجایی راهم با خود آورده است. کلمه بهارآدم را به یاد سبزههای نورسته وبرههای کوچولو درعلفزارمیاندازد، وهم بحث را به این سوال محدود میکند که آیا این بهار، حالا خزان ویا تبدیل به زمستان شده است
بنابراین می توان گفت که واژه “بهار” انتظارات بیجایی راهم با خود آورده است. کلمه بهارآدم را به یاد سبزههای نورسته وبرههای کوچولو درعلفزارمیاندازد، وهم بحث را به این سوال محدود میکند که آیا این بهار، حالا خزان ویا تبدیل به زمستان شده است.
نوعی بازی با کلمات که نشانگر واقعیتی است که درمنطقه تداوم مییابد. اسلام شناسی به نام ژان پیرفیلیو مینویسد این یعنی:” تحولی ناشناخته وجدید درجهان عرب. این روند که نتیجه سالها تزلزل است با افت وخیزها، شکست ها وهم خیانت ها همراه خواهد شد.“
سه قدم به جلو، دوقدم به عقب ویا برعکس. این تحول اما خیلی ازسطح گفتوگوی مبلغانی که با کمک ژنرالها زورمندان دیگررا به عقب میرانند، فراترمیرود
.
همه این اقدامات توسط شهروندانی که قدرت وحقانیت خود را کشف کرده اند انجام شده است. قدرت مردم باید تداوم یابد. به همین خاطر این بهار را “بیداری عربی” هم مینامند.
به عقیده دومنیک مویسی فرانسوی، متخصص علوم سیاسی، اززمان سقوط امپراطوری عثمانی در۱۹۲۰ تحولات فعلی مهمترین پیشرفت درخاورمیانه اند. اومینویسد که اصطلاح “انقلاب عربی” حالا خودش را به ما تحمیل میکند.
مسئله بیداری اعراب درحال حاضر ربطی به موج جدید ناسیونالیسم عربی ندارد. خبری هم ازآن نیست.
اما یک فضای عمومی عربی ایجاد شده که درپی آن قیام ها ویژگی “سرایت” و یا همهگیری پیدا کرده اند. ولی البته پیامدهای آن درهرکشوری متفاوت است وهرکدام از این قیامها دینامیک خاص خود را دارد. “ایجاد تعادل” درجامعه نتیجه مجموعه ای از موازنه ها درسطح ملی خواهد بود.
کشورهای نفتی وثروتمند حاشیه خلیج[فارس] تاکنون توانسته اند ناآرامیها رامهار کنند. اگرچه دراین منطقه هم بدیهی بودن قدرت زیرسوال رفته است.
به عقیده دومنیک مویسی فرانسوی، متخصص علوم سیاسی، اززمان سقوط امپراطوری عثمانی در۱۹۲۰ تحولات فعلی مهمترین پیشرفت درخاورمیانه اند. اومینویسد که اصطلاح “انقلاب عربی” حالا خودش را به ما تحمیل میکند
تنها دربحرین قوطی نظامیان کنسروشده بازشد. دریمن فقیر، تضادهای قبیلهای،سیاسی و منطقهای بهقدری است که هیچ کس نمیداند آینده برای این کشور چه چیزی درچنته خواهد داشت.صالح رئیس جمهوری یمن میخواهد استعفا دهد اما بدون شک یمن یک دموکراسی بی سروصدا نخواهد شد.
وضعیت سوریه هم به همین صورت به دلیل تنوع قومی ومنافع متفاوت اقشاراجتماعی پیچیده است. اما مردم درآنجا هم بیدارشده اند وسرسختی و سرنترس تظاهرکنندگان انسان را تحت تاثیر قرارمیدهد.
نه ماه تمام است که مردم پیدرپی و روزانه جان خود را به خطر میاندازند. از نظر بین المللی رژیم سوریه گرفتارمخمصه و بسیاری از ناظران شمارش معکوس را برای سقوط بشار اسد آغازکرده اند.
اما این افریقای شمالی است که آینده را رقم خواهد زد.
طبیعی است که سود حاصل ازبرگزاری انتخابات درتونس، مصرو مراکش اول ازهمه نصیب اسلامگرایان شود. در تونس حزب النهاد با بردن چهل درصد آرا ستون اصلی دولت جدید است. نشانههای موجود نگران کننده نیستند.
حزب النهاد خودش را حزبی معتدل معرفی کرده و تمام سعی اش برآن است که نشان دهد که اسلام با دموکراسی وحکومت قانون منافاتی ندارد. ودموکراسی درخاک اعراب هم تحقق پذیر است.
دراین مورد درکنارمدل ترکیه مدل تونس هم به وجود خواهد آمد. شاید لیبی هم از تونس تقلید کند. گروههای مسلح در این کشورمیتوانند خطری برای تضعیف دموکراسی باشند. اما حالا لیبی این پتانسیل را دارد که مدلی شگفت انگیزاز هشیاری عربی شود.
درهرصورت به نظرمی رسد که شکلی ازاسلامیسم جریان مسلط درکشورهایی خواهد شد که سیستم پارلمانی را برخواهند گزید، درآنجا افراد قادرخواهند بود فکرکنند که چه میخواهند و خوب این حالا یعنی سمت و سوی دموکراتیک. دنیا هم باید با آن همراهی کند.
سناریوی بدبینانه این است که گرگها بر اریکه قدرت ازلباس میش بهدرآیند. این نگرانی بهویژه درمورد مصر وجود دارد. اگرسلفیها روی کار بیایند، زنان مصری باید به عزا بنشینند
رامی غ. خوری، روشنفکر معروف درلیبی درروزنامه دیلی استارچاپ بیروت مینویسد: “به لیست انتخاباتی حزب جمهوری خواه درامریکا نگاهی بیاندازید باورکردنی نیست که چنین احمقهایی خودشان را کاندید کرده اند.”
اوسپس مینویسد: “پس اینها هم (اشاره به اسلامیها) به حق به مشروعیت دیگری به جزانتخاب مردم احتیاجی ندارند.” آیا قدرتمداران اسلام گرا میتوانند زمان را به عقب برگردانند؟ زید مجد چپگرای لبنانی ومتخصص علوم سیاسی که کتاب “بهاربیروت” را درسال ۲۰۰۶ نوشته است، میگوید: “نه، روند دموکراتیزه شدن غیرقابل برگشت است. بازگشت ویا امکان کودتا واستبداد درکارنیست.”
این سناریویی امیدبخش است. اما سناریوی بدبینانه هم آنکه که گرگها براریکه قدرت ازلباس میش بهدرآیند. این نگرانی بهویژه درمورد مصر وجود دارد. ترس شدید ازاینکه ۲۵ درصد از آرا منتج ازبهارعربی دراولین دورانتخابات را حزب “النور” یعنی سلفیها از آن خود کردند.
دراین انتخابات حزب معتدل اخوان المسلمین ۳۵ درصد آرا را بهدست آورد و آنها میگویند که با رادیکالها درقدرت شریک نخواهند شد. اگرسلفیها روی کار بیایند، زنان مصری باید به عزا بنشینند.
پایمال کردن حقوق آنها به روشهای قانونی هم ممکن است. تحولات مصر به عنوان شاخصی برای ایجاد تعادل درقیامهای مردمی منطقه باید ادامه یابد. مصر بزرگترین کشورعربی با بیشترین مشکلات اقتصادی است.
این نه تظاهرات دائمی و انفجاری درمیدان تحریر، بلکه اقتصاد است که تعیین میکند که ازدگوگونی های سیاسی به خوبی استفاده شده یا نه؟ نیازبه اصلاحات که در درازمدت ضروری هستند تا اقتصادی مبتنی بربازار به وجودآید، درکوتاهمدت میتوانند برای شهروندان ثمری نداشته باشند. برنامههای خصوصیسازی به خاطرسیاستهای حسنی مبارک بیاعتبارشده اند.
چه بخشهایی باید رشد کنند تا میلیونها جوان بیکار بتوانند سهمی درآن داشته باشند. تولید انبوه وصادراتی مانند وسایل الکترونیک، اسباب بازی، خودرو، کفش ورزشی، یعنی چیزی شبیه کشورهای آسیایی؟ دراین صورت اشتغال ایجاد خواهد شد.
ویا پیشرفت تجارت وخدمات بازرگانی مانند لبنان؟ برای این نوع دومی مصر خیلی بزرگ است. صنعت نفت هم درمصر چشماندازی ندارد و صنعت توریسم هم دربحران است. اخوان المسلمین به نظرنمیرسد که ایدههای عالی برای پیشرفت اقتصادی داشته باشد.
شاید بهتر است آنها سری به ترکیه بزنند تا بیشتردرباره جهش حیرت انگیز اقتصادی آنها یاد بگیرند. دراین زمینه هم ترکیه میتواند رل مدلی برای مصرباشد.