مشاغل خطرناک کم نیست: خلبانی، جوشکاری، فضانوردی، مارگیری، آتش نشانی، مین روبی، غواصی، کار در معادن، روی داربستها یا با برق فشار قوی همه خطرناکند، اما خبرنگاری چیز دیگری است.

 
هرچند تلفات در این کار کمتر از مین روبی است، اما کیفیت آن جوری است که خطر همیشه با آن همراه است. خبرنگار بر خلاف سایر مشاغل خطرناک فقط حین کار در خطر نیست، بلکه همیشه در خطراست: هنگام ارسال گزارش، در موقع فراغت و بلافاصله بعد یا مدتها بعد از انتشار خبر.
 
خبر معمولاً عده ای را خوش نمی آید. اینان دو دسته اند. یا در قالب دولت و با اهرم سانسور تهدید یا دستگیر می کنند، یا اینکه در قالب گروههای مافیایی  سرخود و موازی با دولت اقدام می کنند.
 
طبق گزارش سالانه سازمان گزارشگران بدون مرز (ROG) که نشریات آلمانی از جمله اشترن آن را منتشر کرده‌اند، سال ۲۰۱۱ میلادی ۶۶ خبرنگار در سراسر دنیا کشته شدند، ۹ تا بیش از سال قبل. به گفته سخنگوی گزارشگران بدون مرز سال گذشته میلادی در خیلی از کشور‌ها سال تظاهرات برای آزادی ودمکراسی بود و گزارشگران سرشان شلوغ بود. بیشتر حاکمان نه فقط تظاهر کنندگان را سرکوب کردند، بلکه گزارش‌های خبری مربوطه را هم خفه کردند.
 در سال گذشته میلادی بیشترین تعداد خبرنگاران در پاکستان (۱۰ نفر)، عراق (۷ نفر)، مکزیکو (۵ نفر) و شهرهای پر تشنج لیبی (۵ نفر) کشته شده‌اند
سال ۲۰۱۱ روی هم ۱۰۴۴ تن از گزارشگران هم دستگیر و زندانی شدند. که این تعداد دو برابر سال گذشته میلادی است. “بهار عربی” دلیل اصلی زیاد شدن خطر برای گزارشگران اعلام شده است. بنا به این گزارش، در سال گذشته میلادی بیشترین تعداد خبرنگاران در پاکستان (۱۰ نفر)، عراق (۷ نفر)، مکزیکو (۵ نفر) و شهرهای پر تشنج لیبی (۵ نفر) کشته شده‌اند.
 
این سازمان لیست خطرناک‌ترین مناطق برای کار خبرنگاران را هم منتشر کرده، که ده تای اولشان به کشورهای آسیایی و آفریقایی اختصاص دارد:  منامه پایتخت بحرین در رأس لیست قرار دارد. آبیجان در ساحل عاج و میدان تحریر قاهره در مکانهای دوم و سوم هستند. در ردیف چهارم شهر مصراته لیبی قرار دارد و بعد از آن ایالت ساحلی وراکروز (Veracruz) مکزیک.
 اینجا در مکزیک یک جنگ وسیع بین دولت و باندهای مافیایی مواد مخدر در جریان است که طی آن تاکنون هزاران نفر کشته شده‌اند.
بنا به گزارش یاد شده، در ده سال گذشته ۱۴۱ گزارشگر فقط توسط گروههای مافیایی کشته شده‌اند. هفتاد تایشان در همین مکزیک. اینجا چون در مواردی پلیس متهم به فساد شده، گشت زدن در خیابان‌ها به تفنگداران دریایی سپرده شده. در این هیر و ویر که سگ صاحبش را نمی‌شناسد، وضع خبرنگارانی که باندهای مافیایی را افشا می‌کنند، ناگفته معلوم است.
 شهر خضدار (Khuzdar) در بلوچستان پاکستان هم منطقه بسیار خطرناکی است و عده‌ای از خبرنگاران و گزارشگران تلویزیون مانند “منیر احمد شکیرا” همین جا کشته شده‌اند.
 
مانیل پایتخت، همچنین جزایر لوزون و می‌ندنائو فیلیپین در رده بعدی این لیست قرار دارند. اینجا هم از دیرباز، یعنی از زمان دیکتاتوری فردیناند مارکوس و حتی بعد از سرنگونی او در سال ۱۹۸۶ تا امروز محل خطرناکی برای خبرنگاران بوده است. گروه‌های تندرو از جمله گروه معروف به ابو سیاف که بر بخشی از جزایر می‌ندانائو و مجمع الجزایر سولو سلطه دارند، با دولت مرکزی درگیرند و خبرنگاران زیر دست و پای نظامیان و گروههای شورشی له می‌شوند. از جمله آرنل مانالو (Arnel Manalo) و روجر مارینو (Roger Marino) که سال گذشته در همین فیلیپین کشته شدند.
در کار خبرنگاری فقط شاید خودسانسوری از خطر دستگیری یا قتل بکاهد. خبرنگار باید هویت خود را از دست بدهد یا به مقدار قابل توجهی از آن بکاهد تا ایمن بماند. به زبان ساده‌تر، خبرنگار باید کمتر خبرنگاری کند تا بیشتر زندگی کند
موگادیشو پایتخت سومالی در رده بعدی است. اینجا هم در زمان دیکتاتوری “زیاد باره” و بعد از سرنگونی او در سال ۱۹۹۱ تا امروز همیشه هرج و مرج بوده و کشور بین گروههای شورشی از جمله الشباب و گروههای اسلامگرای نزدیک به القاعده دست به دست می‌شده است. اینجا وضع آنقدر خراب است که بعضی خبرنگاران جلیقه ضد گلوله می‌پوشند و برای بالا بردن آمادگی روحی و روانی در دوره‌های مخصوص تمرین می‌کنند تا شکنجه را تاب بیاورند.
 
اینجا از لحاظ خطرناک بودن کار برای خبرنگاران فقط تعداد کشته‌ها حساب نیست، تهدید هر روزه حساب است. به گفته امبواسه پیر (Amboise Pierre) رئیس بخش آفریقایی گزارشگران بدون مرز، خیلی از روزنامه‌ها و ایستگاه‌های رادیویی و تلویزیونی داوطلبانه درشان را تخته می‌کنند، چون تاب تحمل تهدیدات هر روزه گروههای فشار را ندارند. به علت کار نکردن خبرنگاران و رسانه‌های مستقل معلوم نیست در سومالی واقعاً چه خبر است. غرب هم چندان علاقه‌ای به امور این کشور ندارد و این از دلایل ادامه وضعیت قاراشمیش در موگادیشو و سایر شهر‌های سومالی است.
شهرهای درعا، حمص و دمشق در سوریه و میدان تغییر در صنعا پایتخت یمن در رده‌های بعدی این لیست قرار دارند. بنا به خبر فعالان سوری «باسل السید» خبرنگار آماتور سوری همین چند روز پیش – پیش پای سفر ناظران اعزامی – هنگام فیلمبرداری کشته شد. آخرین ویدیوی باسل السید از قساوت نیروهای بشار اسد در شهر حمص در یوتیوب هم گذاشته شد. این خبرنگار موقع ضبط این ویدیو دوربین از دستش افتاد و کشته شد. در این ویدیوی کوتاه، با افتادن دوربین از دست فیلم بردار، تصویر سیاه می‌شود و تنها صدای گلوله و فریاد مردم شنیده می‌شود.
 
*
 
گذشته از خبرنگاران رسمی، بلوگ‌نویسان هم در امان نیستند. به‌ویژه در مناطقی که سانسور رسانه‌ها شدید است، بلوگر‌ها جای رسانه‌ها را پر می‌کنند و بار خبرنگاران را به دوش می‌کشند. به همین دلیل هم سرکوب می‌شوند. سرکوب نیز هم از طرف دولت و هم از سوی گروههای مافیایی اعمال می‌شود. سال گذشته فقط در مکزیک پنج بلوگر که با دم کلفتهای مافیای مواد مخدر مکزیک در افتاده بودند، کشته شدند.
١٩٩ فعال گزارشگر اینترنتی هم بازداشت شدند (۴۷ تا بیش از سال قبل).
 
در قیاس کلی مشاغل خطرناک با خبرنگاری، یک نکته کلی جلب توجه می‌کند:
 در همه مشاغل خطرناک با رعایت نکات فنی و مقررات ایمنی می‌شود از خطر به نحو قابل توجهی کاست، اما در کار خبرنگاری این جور نیست. در این کار فقط شاید خودسانسوری از خطر دستگیری یا قتل بکاهد. خبرنگار باید هویت خود را از دست بدهد یا به مقدار قابل توجهی از آن بکاهد تا ایمن بماند. به زبان ساده‌تر، خبرنگار باید کمتر خبرنگاری کند تا بیشتر زندگی کند.