طنز مطبوعاتی در تاریخ مطبوعات ایران همواره راهی برای گریز از محدودیتها و ممنوعیتها بوده و هروقت هم که میدان فراخی پیدا کرده، نوک تیز پیکان مطبوعات برای انتقاد و حتی حمله و تهاجم شده است.
بنابراین میتوان حضور و قدرت و قوت طنز مطبوعاتی را محکی از اعمال خط قرمزها بر مطبوعات هر دوره دانست. در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری 88، فضای مناسبی برای طنزنویسان فراهم شد تا پس از مدتی فترت نقشآفرینی کنند؛ فرصتی که بعد از انتخابات برای رسانههای منتقد هرگز تکرار نشد و با تعداد کم نشریات منتقد و نزدیک به جریان اصلاحطلب، طنز نوشتاری تقریبا حذف و به انتشار کاریکاتور منحصر شده است. در پیشخوان این هفته نگاهی داریم به طنز نوشتاری روزنامههای تهران در هفته سوم آذرماه.
سفرنامه آبراهام به شرق
شرق در ادوار مختلف انتشار خود به ستونهای طنز و کاریکاتور توجه داشته که از اقبال مناسبی هم برخوردار شده بودند. حتی بهانه یکبار توقیف این روزنامه انتشار یک کاریکاتور بود. در ماههای اخیر شرق ترجیح داده بود به انتشار روزانه کاریکاتور و طنز نوشتاریِ هر از چندگاه اکتفا کند.
یکشنبه شعر طنزی از خلیل جوادی به چاپ رسیده بود که با انتقاد از وضع مدیریت شهری، محمدباقر قالیباف را مخاطب قرار داده بود: ” بعد سلام و تارفات جاری/ به پادشاه كل شهرداری / عرض به خدمتت، جناب قالی –/ اِ، جا نشد، اینم یه «باف» عالی/ … / مگه چقدره طول عمر انسان– / كه بگذرونه توی راهبندان؟/ چقد معطلی؟ چقدر تاخیر؟/ چقدر حادثه؟ چقدر آژیر؟/ چقد ماشین؟ چقد مسیر مسدود؟/ چقد شلوغی و صدا؟ چقد دود؟/ چقد فروشنده؟ چقد هیاهو؟/ آخه چقد وانت؟ چقد بلنگو؟/ توی خیابونِ به این درازی / مگه چقد میشه تونل بسازی؟/ آخه چقد بزرگراه و جاده؟/ هزینه تونل زدن زیاده /میگن میخوان رسالتو پر كنن / مسیر توحیدو میانبر كنن / اگه تونل زدین بازم یه جایی / به عقلتون شك میكنم خدایی / شما خودت ماشالا فهمیدهای / یك خلبان آسمون دیدهای / با سرعتی كه دنیا پیش میره / پریدن اجتنابناپذیره / راستی! چرا باید تو این وضع حاد / سوزن تهگردمون از چین بیاد؟/ بیا یه اختراع تو خاك ایران / علم كنیم به نام یك مسلمان “
روز دوشنبه هم شعر ” اندر احوال سفیر سوییس” را از قلم سارا فرهمند میخوانیم: “مردِ گرفتار: سفیر سوییس/ آدم پركار: سفیر سوییس / از حبشه تا برزیل هرچه شد، / میدهد آمار، سفیر سوییس / سمت سمیرم دو، سه تا خرس مرد / رفت سر دار سفیر سوییس / هند دودر كرده ز ما پول نفت / گشته بدهكار سفیر سوییس / بابت طیاره یانكی شده، / متهم انگار سفیر سوییس / بابت شادی پس از گل گرفت، / پشتِ هم اخطار سفیر سوییس / در كامرون قتلی اگر رخ دهد، / میكند اقرار سفیر سوییس / هرچه به هر جای جهان میشود، / میشود احضار سفیر سوییس “
پنجشنبه اما گویا باز ستون طنزی در صفحه آخر شرق افتتاح شده که “سفرنامه آبراهام” نام گرفته و به قلم پیمان مقدم است. او پیشتر از این در اعتماد ملی و فرهیختگان طبع طنزش را آزموده بود. مقدم در معرفی شخصیت ثابت این ستون نوشته است: “ابراهیم رودریگز” ملقب به “آبراهام” تبعه ونزوئلاست! كه والدین ایرانی! داشته. او سالها زیر سایه تبلیغات سنگین ضدایرانی در آمریكا! تحصیل كرده اما براساس آنچه شنیده و خوانده همیشه در آرزوی بازگشت به وطن و دیدار خانه اجدادی بوده. یادداشتهایی كه میخوانید روایت اوست از سفرش به ایران و آنچه به چشم میبیند…”
و اما بخشهایی از سفرنامه آبراهام: ” از وقتی ونزوئلا را ترك كردهام همینطور بحران دیپلماتیك از در و دیوار میبارد. از خانم میهماندار میپرسم كه تهران امن است؟ خبری نشده؟ این همه دود مال كجاست؟ باز هم نگاهی از سر حماقت به سر تا پای من میكند. هموطن بغلدستی میگوید: «عزیزم، باور كن خبری نشده. این هوای هر روزه پایتخت است.» واقعا باورش سخت است. كاش ماسك ضدآلودگی آورده بودم. البته احتمالا شهر را امروز تعطیل كردهاند و خوبیاش این است كه خیلی سریع به مقصد میرسم. آمریكاییهای جنگطلب كه هیچ، حتی در دولت چاوز هم اگر آلودگی هوا به این سطح برسد همه جا تعطیل است. “
روزانههای پرسابقه
ستون طنز روزنامه “مردمسالاری” به قلم محمد حسین روانبخش چند سالی میشود که دایر است و از این حیث با توجه به دور ماندن روزنامه از گزند توقیف، صاحب جایگاه ویژهای است. روز شنبه روانبخش با اشاره به وعدههای بیسرانجام و دور از واقعیت مسوولان نوشته بود: ” در کشور ما چیزهایی که اصلا درباره آن پیشگویی و پیش بینی نمی شود خیلی راحت بوقوع می پیوندد. لابد شنیده اید که هم سخنگوی وزارت خارجه و هم وزیر امور خارجه تاکید کرده اند که حمله به سفارت انگلیس قابل پیش بینی نبود. خوب همین می شود که آن اتفاق می افتد دیگر! به همین منوال اگر از وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی هم درباره افزایش قیمت طلا و دلار و یورو بپرسید، همین را می گویند (و درست هم می گویند!) ولی حالا با این اوضاع و احوال بهتر نیست که دولتمردان ما به جای پیشگویی های مثبت کمی پیشگویی منفی کنند؟! مثلا از همین الان با قاطعیت به اطلاع مردم همیشه در صحنه برسانند که سال آینده نرخ سکه و طلا و ارز و مسکن و کالاهای مصرفی و اقلام خوراکی و تورم و… به شدت بالا می رود؟! راستش این جوری مردم خیلی کمتر نگران خواهند شد و زندگی شان به دور از تشویش و اضطراب ادامه می یابد!”
روز دوشنبه هم موضوع اعتراضات به انتخابات سوریه دستمایه نوشتن طنزی شده بود که اشارات ظریفی به حادثه مشابه در ایران داشت: ” حزب مظلوم حاکم روسیه به رهبری برادر پوتین تنها حدود 49 درصد آرا را کسب کرده اما دیروز بعضی از مردم روسیه به نتایج انتخابات اعتراض کردند و علیه پوتین دست به راهپیمایی و اعتراض زدند. شمار این معترضان را در مسکو 100 هزار نفر دانسته اند. پلیس مسکو اما تعداد آنها را 25 هزار نفر برآورد کرده است ، ولی ما به همه گفته ایم سی و سه نفر الی چهل و هفت نفر بیشتر نبودند ; شما هم همین را بپذیرید و صدایتان در نیاید!
از طرف دیگر این نکته را باید خاطر نشان کنیم که واقعا بعضی ها چقدر بی انصاف هستند، چون برادر پوتین لطف کرده و از خودگذشتگی نشان داده و… فقط 49 درصد آرا را به اسم حزب خودش خوانده است. واقعا هزاران آفرین، صد باریکلا ! واقعا آدمی که این طور با ایثار می گذارد 51 درصد آرا به رقیبانش برسد، خیلی با انصاف است و باید جایزه نوبل دموکراسی را به او داد; نه اینکه علیه او راهپیمایی سی و سه نفره الی چهل و هفت نفره راه انداخت!”
” ایران و مشکل پولدارهای گرسنه!” هم عنوان ستون روز چهارشنبه بود و در این مطلب میخوانیم: “در مجلس ، نماینده سقز و بانه در نطق پیش از دستور خود به صراحت اعلام کرد:” قرار بود پول نفت را بر سر سفره مردم بیاورید اما با اجرای ناقص و نادرست هدفمند کردن یارانه ها، نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه کم کم آب و نان با سفره فقرا خداحافظی خواهد کرد”. اما دولت را که می شناسید ; دیروز محمدرضا رحیمی اعلام کرد: “امروز بیش از یک میلیارد نفر از مردم جهان با فقر مطلق، گرسنگی و سو” تغذیه مزمن زندگی می کنند… اما امروز در ایران فقیر وجود ندارد”! به این ترتیب خیلی راحت می توان از این دو حرف نتیجه های خیلی عمیقی گرفت:
۱- در ایران آب ونان دارد با سفره اغنیا خداحافظی می کند! با این وصف لابد باید بگوییم خدا برکت بدهد به پیتزا و نوشابه که دارد جانشین آب ونان می شود!
۲- اگر کسی در ایران از گرسنگی بمیرد، باز هم جزو اغنیا بوده و خودش خبر نداشته و بر اثر این بی خبری مرده است. لطفا همه هموطنان عزیز، اخبار اعلام شده توسط دولتمردان را به دقت گوش دهند تا خدای ناکرده دچار این جور مرگهای غیر طبیعی نشوند!
۳– با توجه به اینکه وعده دولت مبین بر آوردن نفت بر سر سفره ها همچنان پابرجاست و همچنین با عنایت به اینکه ما در ایران فقیر نداریم، لذا بد نیست نفت را بر سر سفره یک میلیارد فقیری ببرند که در کشورهای دیگر وجود دارد. راستش اگر از ما بپرسید ما می گوییم چین یک میلیارد جمعیت دارد… و باقی قضایا!”
گفت؛ گفتم
روزنامه “کیهان” از پیشگامان طنز مطبوعاتی در تاریخ جمهوری اسلامی است و در دهه 70 که نقش ارگان مخالفان دولت و مجلس اصلاحطلب را ایفا میکرد، از طنز نوشتاری و کاریکاتورهای تند و تیز استفاده میکرد. مصون بودن روزنامه کیهان از هرگونه تعقیب و برخورد قانونی در دو دهه اخیر، فضای بازی به طنزپردازان این روزنامه داده و شیوه تخریب شخصیت و هجو و حمله مستقیم آن به عنوان یک سبک در دو دهه اخیر متمایز شده است. از جمله ستونهای باسابقه و معروف کیهان، ستون “گفت و شنود” است که سالهاست در قالب یک دیالوگ کوتاه ارائه میشود. در ستون روز یکشنبه آمده بود:
“گفت: سایت های ضد انقلاب نظیر، جرس، گویانیوز، بالاترین و… از راه اندازی “سفارت مجازی آمریكا” حسابی دمغ شده و آن را اهانت به اپوزیسیون دانسته اند.
گفتم: چرا؟! اتفاقا باید از خوشحالی با دمشان گردو بشكنند!
گفت: یكی از این سایت ها نوشته است سفارت مجازی فقط یك سایت است كه قبلا هم بود و این كار خانم كلینتون مثل آن است كه به اپوزیسیون یك شیشه مربا نشان بدهد و بگوید از پشت شیشه لیس بزنید.
گفتم: چه عیبی دارد؟ مگر اپوزیسیون تا حالا كاسه لیس نبود؟ حالا شیشه لیس باشد. بالاخره تخصص ضد انقلاب لیس زدن است.
گفت: یكی دیگر از سایت ها نوشته، تصور ما این بود كه خانم كلینتون در پاسخ به زحمات اپوزیسیون، یك كار درست و حسابی انجام می داد ولی انگار ایشان برای گول زدن ما اتل متل خونده.
گفتم: راست میگه؛ من صدای هیلاری ورپریده رو شنیدم كه برای اپوزیسیون می خوند؛ اتل متل گلابی! دوستت دارم حسابی! یه روز به خرج خودت، می برمت كبابی!”
و یا در همین ستون در روز پنجشنبه میخواندیم: ” گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: چند سایت وابسته به اپوزیسیون خطاب به اردشیر امیرارجمند، مشاور فراری موسوی نوشته اند؛ جنابعالی كه خودت را نماینده موسوی و خاتمی و كروبی در خارج از كشور معرفی می كنی غیر از این كه برای كیهان سوژه تهیه كنی چه كار دیگری انجام داده ای؟!
گفت: عجب آدم هایی هستند؟! چشم دیدن این حیوونكی را ندارند!
گفتم: خطاب به امیرارجمند نوشته اند؛ تو اگر اهل مبارزه با جمهوری اسلامی بودی چرا از ایران فرار كرده ای؟ و از چند هزار كیلومتر دورتر برای رژیم خط و نشان می كشی؟!
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: نوشته اند آقای امیرارجمند! بالاخره شما نماینده سران جنبش در خارج از كشور هستید یا نماینده كیهان؟!
گفت: مشاور موسوی با مظلوم نمایی جواب داده و گفته :”نمی دانم چرا بعضی ها در هویت من تردید می كنند؟! و به مسئولیت مهمی كه برعهده دارم توجهی ندارند!“
گفتم: حیوونكی راست میگه! یك عده برای ماهی دلشون می سوزه، یك عده برای ماهیگیر دلسوزی می كنند ولی هیچكس به اون كرمی كه سر قلاب بسته شده است فكر نمی كند!”
ننجون و سیاست
“سیاست روز” هر روز در صفحه آخر ستونی به نام “ننجون” دارد که پیشتر موضعگیریهای طنزآمیز یک شخصیت خیالی به این نام را در مسائل و موضوعات مختلف منتشر میکرد. اما اخیرا نقش ننجون کمرنگتر شده و این ستون معمولا از چند آیتم مختلف تشکیل میشود. چند نمونه از طنزهای این روزنامه اصولگرای منتقد دولت در هفته گذشته اینهاست:
“رییس سازمان بازرسی کشور : اگر خدای نكرده تعدی در دستگاهها و ادارات حكومتی شكل بگیرد، ظلم فراگیر میشود و
این تعدی و تجاوز به حقوق دیگران امالبلوا میشود.
“ام البلواگ در جمله فوق به زبان شیوای فارسی چه معنایی دارد؟
الف- اختلاس ب- فساد بانكی ج-خاك بر سرم د- هیچكدام”
” دبیر ستاد هدفمند کردن یارانهها: بنزین هزارتومان نمی شود. بنابر این نتیجه می گیریم که …
الف- حتما بنزین هزار تومان می شود. ب- قطعا بنزین هزار تومان می شود
ج- بی شك بنزین هزار تومان می شود. د- هر سه گزینه فوق صحیح است.”
” تکراری ترین خبر هفته:
فرمانده راهور ناجا : خودروهای پراید از هفته آیندهشماره گذاری نمی شوند.
انتخاباتی ترین اظهارنظر هفته:
باید به گونهای در جامعه تبلیغ کنیم که اگر کسیدر شهرستان یا روستایی پول پخش کند ضدارزش بودن
عملش بر همگان روشن باشد و با این عمل رأی خودرا به باد دهد.”
شیپورچی ایران
روزنامه ایران هم با مدیریت علیاکبر جوانفکر که تریبون دفاع از محمود احمدینژاد و حلقه اطرافیانش است، ستون طنز روزانهای به نام “شیپورچی” دارد. شیپورچی روز یکشنبه نوشته بود: ” بعضیها واقعاً نقدپذیرند، یعنی تو سیاست سر و كارشون با پول نقده. حتی لازم باشد همدیگهرو نقد میكنند. بعضیها حتی چك و سفتههای بانكها و بیتالمال را مخفیانه نقد میكنند.
ضمناً اگر با بعضیها نقد حساب كنید، دیگر نقدت نمیكنند. من موندم چرا دولت نقدپذیر نیست. مثلاً اگه آقای مشایی نقدپذیر بود، الآن دیگه لازم نبود قاتل میكروفونی از مشایی انتقاد كند و دستور قتلش رو بده. ضمناً ایشون قراره برای خونش پول نقد بده. یا بعضی از دولتمردان اونقدر نقدناپذیر بودند كه لازم شد مدتی بازداشت بشن تا نقد بشن. مثلاً همین رئیس ما تو اصلاً با نقد میونه خوبی نداشت و به همین خاطر مقابل نقد مقاومت كرد. نقادان هم بهش اسپری نقدآور زدند. ایشون هم تحت تأثیر گسترش فضای انتقاد و نقدپذیری انجام شده در ساختمان روزنامه مدتی در بیمارستان بستری شد، تا كسی بدون اجازه جرأت نكنه كسی رو نقد كنه.
اگه شما نقدپذیر نباشی دیگه نمیتونی سایت و حزب و روزنامه و… راه بیندازی. خوشبختانه روحیه نقدپذیری نزدیك انتخابات خیلی بالا رفته و شاهد تبادل نقد بین سیاسیون هستیم. اونها هم با روی خوش و سعهصدر هرچی نقد باشه میپذیرند و تحمل میكنند. اگه دیدید بعضیها نقدپذیر نیستند، بدونید انحراف دارند و از خط و رسم نقدپذیری منحرف شدهاند. احتمالاً تحت تأثیر جن و رمال هستند و باید بروند. مجلس آینده جایگاه افراد نقدپذیره. دولتیها هم اگه یه مدتی برن تو حبس احتمالاً نقدپذیر میشن!”
و یا باز در روز پنجشنبه مثل اکثر روزها به مخالفان دولت تاخت و با اشاره تلویحی به سخنان علی مطهری نوشت:
” یه روز یك راننده دیوونه داشت برعكس مسیر تو بزرگراه رانندگی میكرد. در همین حین رادیو اعلام كرد: رانندگان محترم مواظب باشید كه یه راننده در حال رانندگی برخلاف مسیر بزرگراه است. راننده دیوونه هم نگاهی به انبوه ماشینایی كه تو مسیر خودشون میاومدن كرد و گفت: مثل اینكه دیوونه ها یكی دو تا نیستند و خیلی زیادن.
حالا یه نماینده مجلس هم داره از همین فرمول استفاده میكنه و میگه احمدینژاد با چه جرأتی وقتی میدونست با این رأی بالا پیروز میشه، تو این انتخابات شركت كرد! چرا كاری كرده كه دیگه كسی به آقازاده ها توجه نمیكنه، ضمناً ایشون اعلام كرد كه فتنه 88 در حد خیابونها و اذیت كردن مردم بود و اصلاً در حدی نیست كه بخواد بررسی شه ولی حساب احمدینژاد كلاً فرق داره. با این حساب آقازاده عزیزمون باید كل دولت و ملت را محاكمه كنیم كه چرا آرامش عدهای خاص را در انتخابات به هم ریختن و بلوای حضور حداكثری را رقم زدن! او از طرف دیگه میگه آخه این چه نماینده بودنیه كه كسی برای اعتراضات تره هم خورد نمی كنه؟! “
تیترهای ابتکاری
روزنامه ابتکار هم ستونی به نام ” تیترهای پنهان” دارد که در واقع ادامه سبک ستون پرطرفدار “تک مضراب” در هفته نامه گل آقاست و جمله معترضهای را به تیترهای خبری اضافه میکند. در تیترهای پنهان هفته گذشته ابتکار میخواندیم:
– سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس:آموزش و پرورش باید آمار دانش آموزان معتاد را ارائه دهد [هیچ دانش آموز تنبلی کارنامه خودشو نشون نمیده]
– درخواست رسمی لاریجانی از احمدی نژاد: بودجه را زودتر به مجلس بفرستید [مگه ما اینجا بیکاریم که بشینیم بودجه بنویسیم؟]
– مجلس اختیار تعطیلات را از دولت گرفت [بده من اینو! همه شو خرج کردی تو! ]
– توکلی: مجلس بیمار است [استیضاحش کار نمیکنه. جای سئوال از رئیس جمهورش هم درد میکنه]
– رحیمی: امروز در ایران هیچ فردی سر بر بالین گرسنگی نمیگذارد [ولی امشب را نمیدانم]
– وزیر اقتصاد: در هدفمندی یارانهها کسری بودجه نداریم [تلاش میکنیم کسری بودجه را به جاهای دیگر بکشانیم]