بر اساس گزارشهایی که از زندانهای مخوف سراسر ایران به گوش میرسد، بازجویان و شکنجهگران ماشین امنیتی رژیم در محل استقرار خود در سیاهچالها، با وارد آوردن فشار و شکنجه کردن دستگیرشدگانی که هیچگونه دسترسی به وکیلمدافع ندارند، در حال سناریوسازی ابراز ندامت از سوی بازداشتشدگان جنبش اعتراضی تودهها هستند و تاکنون مرگ سینا قنبری در تهران، محسن عادلی در دزفول، وحید حیدری و شهاب ابطحی زاده در اراک، حسین قادری ، کیانوش زندی، سارو قهرمانی ، محمد نصیری در زنجان، علی پولادی در چالوس و چند نفر دیگر با عناوینی چون خودکشی یا زیادهروی در مصرف مواد مخدر و یا مرگ در حین درگیری مسلحانه در رسانههای رسمی و یا فضای مجازی مطرح شدهاند.
در پی تظاهرات مردم جان به لب رسیده دیماه ۹۶ در بیش از ۷۰ شهر ایران، ۲۵ نفر در خیابانها به ضرب گلوله ماموران رژیم کشته و هزاران نفر دستگیر و به شکنجه کاههای مخوف رژیم در سراسر ایران تحویل داده شده اند. تعداد واقعی و رسمی بازداشت شدگان هیچ گاه از طرف مقامات رسمی قضایی رژیم اعلام نشد، اما در برخی از مطبوعات رسمی ایران از ۳۷۰۰ نفر(به نقل از محمود صادقی نماینده مجلس) تا ۴۰۰۰ نفر نام برده میشود که توسط ارگانهای متعدد رژیم در سراسر ایران بازداشت شدهاند . طبق اخبارغیررسمی که به بیرون درز کرده است، تلاش شبانه روزی ماموران شکنجه رژیم برای درهم شکستن روحیه زندانیان به اشکال مختلف ادامه دارد تا به قول مقامات غائله را هرچه زودتر «جمع» کرده باشند.
در شرابطی که مقامات زندان در نتیجه فشار افکار عمومی و نگرانی های خانواده های دستگیر شدگان، از «حال خوب زندانیان»! خبر می دهند و نیز درحالیکه سخنگوی وزارت کشور درباره آمار «خودکشی»های بازداشت شدگان اخیر اظهار بیاطلاعی می کند تاکنون مرگ سینا قنبری در تهران، محسن عادلی در دزفول، وحید حیدری و شهاب ابطحی زاده در اراک، حسین قادری ، کیانوش زندی، سارو قهرمانی ، محمد نصیری در زنجان، علی پولادی در چالوس وچند نفر دیگر با عناوینی چون خودکشی یا زیادهروی در مصرف مواد مخدر و یا مرگ در حین درگیری مسلحانه در رسانههای رسمی و یا فضای مجازی مطرح شدهاند، اما رژیم تلاش دارد مانند سال ۶۷ از درج اخبار واقعی زندان به بیرون جلوگیری کند و خانواده ها را در بی خبری مطلق از وضعیت عزیزان خود نگاه دارد. تا جایی که خبر رسانی از درون شکنجهگاههای قرون وسطایی حتی از طرف نماینده مجلس با تهدید مقامات امنیتی روبرو میشود (یک روز پس از توئیت محمود صادقی درباره خوراندن قرص به زندانیان، سازمان زندانهای کشور در بیانیهای تند، با تکذیب این موضوع، او را به «تعقیب قضائی» تهدید کرد) و وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر آقای محمد نجفی با افشای مرگ وحید حیدری در اراک توسط ضربات باتوم، چند روز بعد دستگیر و روانه شکنجهگاه می شود.
اخبار گوناگون از نزدیکان دستگیرشدگان، حاکی از آن است که خانوادههای بازداشت شدگان برای عدم گفتگو با رسانهها و نهادهای مدافع حقوق بشر به شدت تحت فشار نهادهای امنیتی قرار دارند، تا جایی که پدر یکی از قربانیان (سارو قهرمانی در سنندج) وادار شده است تا بگوید فرزندش سارو در درگیری مسلحانه به شهادت رسیده است. درحالی که به گفته مادرش آثار ضربات باتوم بر بدن فرزند او دیده شده است نه جای گلوله.
در موردی دیگر، عیسی سحرخیز روزنامه نگار، در توئیتری می نویسد که مریم(فروزان) جعفرپور، در تجمعهای اخیر دستگیر و سپس فوت شده است. این روزنامهنگار ضمن انتشار عکس خانم جعفر پور، به نقل از پدر وی توئیت کرد که این مهندس ۲۷ ساله «دستگیر شده بود» و «جنازه اش را بعد از کالبد شکافی به خانواده تحویل دادند». تاکنون مقام های جمهوری اسلامی ایران واکنشی تاکنون به این خبر و اخبار مشابه دیگر نشان ندادهاند.
از سرنوشت دختر میدان انقلاب که گویا پس از آزادی دوباره دستگیر شده و اخبار محدود در مورد او همچنان در رسانههای کتبی و فضای مجازی دست به دست میشود. کسی اطلاع دقیق ندارد. طبق آخرین پیگیری های نسرین ستوده وکیل دادگستری و فعال حقوق بشری، این دختر جوان که هماکنون در زندان بسر می برد، صاحب کودکی ۱۹ ماهه است.
حتی اخبار فاجعهبارغرق شدن کشتی سانچی و از دست دادن جان ۳۲ نفر از قربانیان این فاجعه انسانی و زیست محیطی نیز سبب نشد تا از نگرانی افکارعمومی درباره سرنوشت خیل بازداشت شدگان اخیر کاسته شود. اما رژیم نه تنها پاسخگوی افکار عمومی و در درجه اول خانوادههای دستگیرشدگان در زندانهای سراسر ایران نیست، بلکه تلاش کرده و می کند تا با خریدن وقت، به پروژه نخنمای شکنجه و اعترافگیری ادامه داده و در نهایت به بازدید افرادی غیر مستقل و وابسته، اشخاصی در زمره سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس که خودکشی زندانیان را به دلیل «احساس گناه و دق کردن» میداند (زیتون ۲۹ دیماه ۹۶) گردن نهد.
طبق آخرین اطلاع، روسای کمیسیونهای امنیت ملی و قضایی مجلس هیئت ۵، ۶ نفرهای را برای انجام بازدید از زندان اوین (و نه زندانهای سرتاسر ایران) انتخاب کردند (عملا فرق چندانی نیست که از کدام جناح حکومتی خواهند بود). این هیئت حکومتی عملا کاری جز سرپوش گذاشتن بر جنایات رژیم نخواهند داشت. این تجربه در بازدیدهای قبلی از زندان بهویژه در سرکوب جنبش سبز به روشنی تکرار شده که بازدیدکنندگان سخنان زندانیان را شنیدند اما در بیرون از زندان همان را گفتند که مورد قبول رژیم بود. زیرا که سازمان زندانهای رژیم بهطور کامل در خدمت ارگانهای بازداشت کننده و سرکوبگر قرار دارد. بهقول حسن اسدی زیدآبادی «در دوره زندان یکبار تجربه بازدید نمایندگان مجلس نهم از اوین را داشتم. جدا معتقدم حتی بازدید نمایندگان با حسن نیت امروز نیز چندان حاصلی ندارد؛ بهویژه وقتی خود رییس سازمان زندانها را هم به بندهای ۲۰۹، ۲الف و ۲۴۰ اوین راه نمیدهند»
آب و جارو کردن زندان برای بازدیدکنندگان داخلی و نیز خارجی از جمله انتقال زندانیان «مسئله دار» و تحریف واقعیات، از شگردهای همیشگی رژیم است که آخرین بار در تابستان گذشته اتفاق افتاد. جواد لاریجانی رئیس ستاد حقوق بشر رژیم، بازدیدی نمایشی برای سفرای خارجی ترتیب داد تا به ادعای نقض حقوق بشر در ایران سرپوش بگذارد. سفرای خارجی از فرش قرمز رد شدند و به جز دیدار با برخی زندانیان دستچین شده، به بسیاری از زندانیان از جمله به فعال حقوق بشر و زنان، خانم نرگس محمدی دسترسی نداشتند.
بیشک از بازدید این هیئت انتخاب شده و غیر مستقل به مصداق چاقو دسته خود را نمیبرد، جز پوشاندن چهره کریه استبداد ولایت فقیهی و بزک کردن آن ، نتایج دیگری نمیتوان انتظار داشت. باید یار و یاور خانوادههای دستگیرشدگان بود و با افشای جنایات و خدعههای رژیم استبدادی ولایت فقیهی، چه در مورد اعلام کردن «وقوع خودکشی در زندانهای ایران» یا سناریوهای نخ نمای اعترافگیری، پروژه معتادانگاری و خوراندن «قرص» به قربانیان بیدفاع و غیره، دست رژیم استبدادی را از اعمال جنایتهای بیشتر کوتاه کرد. باید صدای این خانوادهها باشیم. پاسخ به اعتراضهای مردم جان به لب رسیده از فقر و محرومیت، ظلم، فساد و اختناق، به گلوله بستن و به زنجیر کشیدن آنان نیست. آزادی بیقید و شرط همه دستگیر شدگان اخیر و تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی یکی از خواستههای مبرم جنبش مترقی و مردمی میهن ما در لحظه کنونی است.
منبع: ما زنان