آرش هنرور شجاعی، روحانی وبلاگنویس که مدتی است بازداشت شده، از سوی دادگاه ویژه روحانیت حکم چهارسال زندان، ۵۰ ضربه شلاق و هشتصدهزارتومان جریمه نقدی و خلع لباس روحانیت را دریافت کرده است.
در گفتوگو با محمد جواد اکبرین،روزنامهنگار و دینپژوه مقیم فرانسه که سابقه تحصیل و فعالیت در حوزه علمیه قم را نیز دارد، پرسیدهام: آیا آقای هنرور شجاعی سابقه سیاسی یا سابقه وابستگی حزبی و فعالیت منتقدانه در زمینه سیاسی داشته است یا نه؟ آیا براساس وبلاگ این روحانی و نوشتهها و تحقیقاتی که ایشان داشته است، چنین چیزی برداشت میشود؟
جواد اکبرین: آنچه از آقای هنرور شجاعی تاکنون منتشر شده، آثاری است که لینکهایش در وبلاگ ایشان نیز آمده است. با نگاهی به این آثار سه ویژگی ایشان داشته که همین سه ویژگی کافی است برای این که بخش امنیتی حوزه علمیه قم در پیوند با دادگاه ویژه روحانیت از فعالیتهای این طلبه جوان احساس خطر کند و این حکم سنگین را برای او صادر کند.
این سه ویژگی عبارت است از این که اولاً ایشان از روحانیان مخالف حکومت ولایت فقیه و از پیروان مرحوم آیتالله سید کاظم شریعتمداری هستند؛ مجتهدی که توسط نظام جمهوری اسلامی مثل مرحوم آیتالله منتظری محصور شد و در حصر و مظلومیت درگذشت.
ویژگی دوم آذری زبان بودن ایشان است. بههرحال نظام از این که یک طلبه آذربایجانی مخالف نظام باشد و احتمال داشته باشد که در بخشی از جامعه دینی آذربایجان که به اندازهی کافی نسبت به نظام مسئله دارند، بتوانند تأثیری داشته باشد، از این مسئله احساس خطر میکند و اجازه نمیدهد چنین کسانی امکان تلاش بیشتری داشته باشند.
ویژگی سوم آشنایی ایشان با برخی از زبانهای زنده دنیا است. انتقال آنچه در حوزه علمیه میگذرد و فشاری که حکومت بر حوزه و بهویژه بر دگراندیشان و منتقدان حوزه علمیه میآورد، برای حکومت جالب نیست. این که کسی بتواند با آشناییاش به زبانهای زنده دنیا این وضعیت را احیاناً به رسانههای خارجی انتقال دهد، اصلاً برای دستگاه امنیتی نظام که مستقر در حوزه نیز هست، قابل تحمل نیست.
در اتهامات آقای هنرور شجاعی اتهام جاسوسی زده شده است. چه سند و مدرکی برای این اتهام ارائه شده است؟ آنهم با توجه به این که گفته شده ایشان در انستیتو گوته آلمانی میخوانده یا بحث اتهام تلاش برای پروژهی اروپاییسازی اسلام به ایشان زده شده است.
هرگونه ارتباط با مؤسسات خارج از کشور عموماً و آشنایی یک مخالف نظام جمهوری اسلامی یا ولایت فقیه با زبان خارجی خصوصاً، کافی است که بستر این اتهامات فلهای فراهم شود، آن هم در دادگاه ویژه روحانیت که معروف است به اتهامات و محاکمههای فلهای. جالب است بدانید که ایشان زبان انگلیسیاش را در مؤسساتی در حوزه علمیه قم خوانده که این مؤسسات با حمایت آیتالله خامنهای اساساً بهوجود آمده است.
بیش از ۱۵ سال پیش آیتالله خامنهای اصرار داشتند که طلبهها بروند برای تبلیغ اسلام زبان خارجی بخوانند. مؤسساتی هم در راستای عملی کردن خواسته ایشان در قم تأسیس شد و آقای هنرور شجاعی بخشی از زبان خارجیاش را در همین مؤسساتی یاد گرفته است که با حمایت آقای خامنهای بهوجود آمده است. منتهی از قضا سرکنگبین صفرا فزود. آنها گمان نمیکردند که ممکن است کسی از منتقدان و مخالفان آنها در مؤسسات ساخته آنها زبان خارجی یاد گیرد و سخنی را با خارجیها در میان گذارد که موافق سلیقهها و خواستههای نظام جمهوری اسلامی نیست. ضمن آن که فعالان سیاسی در جمهوری اسلامی از پاکترین و نجیبترین آنها آنقدر متهم به اتهام جاسوسی شدهاند که قبح این اتهام فروریخته و بیشتر تبدیل به یک کمدی شده است تا یک اتهام حقوقی و قضایی.
تجربهصحبت از دادگاه ویژه و عدم حق تجدیدنظرخواهی آقای هنرور شجاعی در این پرونده شده است. شما محکومیت در دادگاه ویژه روحانیت را در کارنامه خود دارید. روند دادرسی در این دادگاه چگونه است؟
مرکزی در حوزه علمیه قم هست که تشبیهاش میکنند به مرکز حراست که در دانشگاهها مستقر است و کار امنیتی میکند. نام آن نیز هست “مرکز آمار و بررسی”. این مرکز آمار و بررسی در هماهنگی با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی طلبههای دگراندیش و منتقد را بررسی میکند که با آرا و دیدگاههای رسمی نظام مسئله دارند یا قبول ندارند و منتقدش هستند. حکومت پس از آن که آنها را شناسایی کرد، در برخی از موارد اول تمام مزایای تحصیلی آنها را قطع و در همه موارد آنها را به دادگاه ویژه روحانیت معرفی میکند. دادگاه ویژه روحانیت در جلسات بازجویی با آنها سخن میگویند و صحبت میکنند که ببینند میتوانند آنها را به توبه تشویق یا تهدید کنند یا خیر. اگر فرد نپذیرفت و نه به تهدید و نه به تطمیع حاضر به توبه از عقایدش نشد، او را به بدترین صورت محکوم میکنند.
طبق اخبار رسانهها آقای هنرور شجاعی جزو کسانی بود که ابراز ندامت نکرد. او را به انفرادی فرستادند. حکم چهارسال زندان به وی دادند و حتی در حکمی غریب نسبت به دگراندیشان حوزه ، ۵۰ ضربه شلاق برای او دادند که من یادم نمیآید روحانیان منتقد و دگراندیش را به شلاق محکوم کرده باشند. این چیزی است که اخیراً ما در احکام روزنامهنگاران و فعالان سیاسی هم با کمال تأسف میبینیم.
در دادگاه ویژه روحانیت اساساً همان تصمیمی که در آن مرکز امنیتی آمار و بررسی، اطلاعات و دادگاه ویژه گرفته شده، حکم نهایی است. باقی دادگاه صوری است و اجازه گرفتن وکیل به آنها نمیدهند. وکیل آقای هنرور شجاعی هم وکیل تسخیری دادگاه ویژه است. یعنی به صورت فرمالیته برایش وکیلی گذاشتهاند، وگرنه این وکیل، وکیلی نیست که آقای هنرور شجاعی انتخاب کرده باشد.
به همین خاطر بسیاری از شاگردان آیتالله منتظری در سالهای اخیر که در این دادگاه محاکمه شدند، اصلاً حاضر به داشتن وکیل هم نشدند. ترجیح دادند وکیل نداشته باشند. چون وکیل تسخیری دادگاه ویژه منافع و خواستههای آنها را تأمین نمیکرد.
یکی از احکامی که برای ایشان صادر شده خلع لباس روحانیت است و ایشان هم پاسخ داده تلبس به لباس روحانیت در چهارچوب حکومتی صورت نگرفته است که حکومت بتواند این لباس را از روحانیون سلب کند. در خصوص وضعیت خلع لباس در حوزههای علمیه توضیح دهید. طلبههایی که محکوم به خلع لباس میشوند چه جایگاهی پیدا میکنند؟ آیا در حوزه و در جامعه دینی قم منفور و منزوی میشوند یا خیر؟
در سالهای نخستین پس از انقلاب اسلامی این بحث مطرح شد در قم که مرکزی باشد تا اگر طلبهای برخلاف ویژگیهایی که یک روحانی متلزم به احکام اسلامی باید داشته باشد، کاری کرد که برخلاف شئونات اسلام بود و حرمت یک اسلامشناس یا روحانی را در ذهن مردم شکست، به خاطر عمل خلاف شرعش یا عمل خلاف شأناش، آن مرکز او را بررسی کند و اگر قابل علاج نبود، آن فرد را خلع لباس کنند تا مبادا اعتماد عمومی مردم نسبت به روحانیان به خاطر رفتار برخی از بین برود.
نتیجه این نگرانی تشکیل دادگاه ویژه روحانیت شد که به جای این که به این موضوع بپردازد، به تسویه روحانیان دگراندیش و منتقد پرداخت. در سالیان اخیر صدها تن از طلبهها و روحانیان منتقد و دگراندیش در این دادگاه محاکمه و محکوم به زندان و خلع لباس شدند، اما نکتهای که اینجا بسیار باید به آن توجه شود، این است که اساساً تلبس به لباس روحانیت براساس یک سنت دیرین حوزوی کار مراجع بود. یعنی مراجع تشخیص میدادند که کدام طلبه شأن پوشیدن این لباس را دارد، چه شأن علمی و چه شأن تقوایی و اخلاقی. همین هم افتخار حوزه بود که به صورت غیر دولتی ملبس به این لباس میشوند.
دخالت دولت جمهوری اسلامی در حوزه به آنجایی رسیده است که نظام براساس دستورالعملی که اخیراً به حوزههای علمیه ابلاغ کرده است تشخیص میدهد چه کسی و براساس چه ضوابطی حق دارد لباس بپوشد. بعد هر وقت نظام تصمیم گرفت و تشخیص داد که کسی نه شئونات نظام را رعایت نکرده، نه شئونات اسلام را حق دارد آن طلبه را خلع لباس کند. قاعدتاً افکار عمومی هم از این پس نه تنها نسبت به کسی که خلع لباس شده است بیاعتماد نمیشوند و او را متهم نمیدانند، بلکه طی دریافت خودم در سالهای اخیر، میتوانم بگویم چه کسانی که توسط نظام خلع لباس میشوند و چه کسانی که به این نتیجه میرسند که با این لباس نسبتی ندارند، در نگاه مردم عزیزتر و محترمتر و مستقلتر و قابل احترامتر شدهاند.
جناب آقای سراجالدین میردامادی
با تشکر از زحمتی که برای این مصاحبه مفید و آگاه کننده متقبل شدید.
(از طرف نزدیکان وی)
کاربر مهمان / 07 October 2011
دیدگاهتون رو بذارید در کوزه آبشو بخورید اونم در بلاد کفار حربی!
کاربر مهمان / 07 October 2011