انجمن آزادی اندیشه شنبه ۲۳ سپتامبر، به مناسبت پانصدمین سالگرد خیزش اعتراضی مارتین لوتر، جلسهای با عنوان «دینپیرایی در جهان مسیحی و تأثیر آن بر ما» در شهر کلن آلمان برگزار کرد.
این جلسه با توضیح مختصری در مورد تاریخ جنبش اعتراضی لوتر و همراهان و سرانجام و تأثیر رفورماسیون آغاز شد.
پس از آن محمدرضا نیکفر، کاظم کردوانی و حسن یوسفی اشکوری دیدگاههایشان را در مورد دینپیرایی از زاویهای تطبیقی مطرح کردند. آیدا قجر گرداننده این جلسه بود.
روشنفکران ابرانی علاقه عجیبی دارند تا تاریخ اروپا را در ایران شبیه سازی نمایند. چگونه ممکن است رفرماسیون در اسلام صورت گیرد. اسلام یک دین زمینی است و برای همه امور بشر برنامه دارد، برخلاف مسیحیت که بر رهبانیت تاکید می کرد. اصولا یکی از معانی سکولاریسم، دنیوی شدن دین است وصرفا در مورد مسیحیت کاربر دارد.
از سویی آنان می گویند ایران در دوران قرون وسطای تاریخ خود قرار دارد. قرون وسطی یک اصطلاح اروپایی برای تاریخ اروپا است و در دوران مدرن در نگاه به گذشته بوجود آمد. وسطی دلالت بر دوره زمانی بین دو دوره دارد. چگونه می شود تاریخ معاصر ایران را قرون وسطی نامید در حالیکه آینده هنوز نیامده است؟
یا می گویند ایران نیاز به رنسانس دارد. یعنی احیا ساسانیان. مگر می شود به گذشته بازگشت کرد؟ضمنا در دوران ساسانیان هم اختناق مذهبی مانند امروز وجود داشته است.
یا می گویند ایران نیاز به سکولاریسم دارد. سکولاریسم در بستر تاریخی، فرهنگی وجغرافیایی اروپا بوجود آمد.چگونه می شود شیعیان ایرانی که منتظر امام زمان برای کون فیکون کردن دنیا هستند، سکولار شوند. دین و حکومت در اسلام تفکیک ناپذیرند.
یا می گویند ایران نیاز به عصر روشنگری دارد. این در حالیست که روشنگران قرن ۱۸ اروپا حتی خدا را نیز مسخره می کردند، اما روشنفکران لیبرال ایرانی دایم مجیز روشنفکران مذهبی را می گویند و یک کلمه جرات انتقاد از اصول دین و مقدسات و یا دینفروشان خارج نشین را ندارند.
یا می گویند مشکل ایران فقدان دموکراسی است ولی صحبتی از لیبرالیسم نمی کنند. دموکراسی بدون لیبرالیسم یعنی همین شامورتی بازی انتخابات که ملت همیشه در صحنه و حتی مائو ییستها و لیبرالها و روشنفکران خارج نشبن د رآن شرکت می کنند.
یا مرتب به کاپیتالیسم بدو بیراه می گویند، در حالیکه کاپیتالیسم و مالکیت خصوصی و اقتصاد رقابتی یکی از پایه های تمدن مدرن غرب است. آنها بیشتر اقتصاد مقاومتی و رانتی حکومت را می پسندند.
از همه بدتر موقع صحبت از حقوق بشر و آزادی دچار لکنت زبان می شوند.
خلاصه رشنفکران ایرونی واقعا اعجوبه هایی هستند بی نظیر.
انسان / 04 October 2017
این نکته را نیز اضافه نمایم که تمدن مدرن غرب بر پایه سکولاریسم، لیبرالیسم، کاپیتالیسم، دانش گرایی و اومانیسم بنا نهاده شده است. این مفاهیم در بستر تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی اروپا شکل گرفت و در ذات تمدن غرب نهادینه شده اند.
چگونه ممکن است ملتی که در پایان قرن بیستم بر چنین مفاهیم رقیق شده وارداتی استفراغ کرد و اولین و احتمالا آخرین حکومت دینی بعد از حکومت دینی صدر اسلام را بنا نهاد و یا حتی روشنفکرانش بر این اصول ارج نهند.
یادتان باشد که جهان غرب هرگز حکومت دینی نداشته است. تنها استثنا ،حکومت دینی چهار ساله یک کشیش بر دولت شهر فلورانس بود که از خلا قدرت پس از سقوط خاندان مدیچی استفاده کرد و حکومتی نیم بند اما خشن را تشکیل داد. البته سرانجام مردم فلورانس او را سوزاندند.
بزرگترین معضل روشنفکران ایرونی آن است که اولا به اومانیسم اعقتاد ندارند و ثانیا معتقد به نسبیت گرایی فرهنگی و اخلاقی هستند. با این طرز فکر ارتجاعی، علت انتقاد آنان از حکومت ولایی مشخص نیست. در حالیکه حکومت ولایی ایران منطبق بر نسبیت گرایی فرهنگی آنان است.
انسان / 04 October 2017
حل بحران مدنیت ایران نه در تقلید كوركورانه از فرهنگ سقیم غرب است و نه در بازگشت به جاهلیت قرون وسطی. راه نجات را در آستانۀ این بحران، نجل بزرگوار همان سرزمین كه امروز جز در موطن مقدّس خویش در جمیع قارّات عالم مورد تعظیم و تكریم است با كلامی نافذ و رسا بیان فرمود. چه خوش گفته شاعر كه «دوست در خانه و ما گِرد جهان می گردیم.» نمونه ای از تقدیر و تكریم مردم جهان از مقام حضرت بهاءالله را می توان در مراسمی دید كه در روز ۲۹ می سال ۱۹۹۲ میلادی در جلسۀ رسمی پارلمان برزیل به مناسبت صدمین سال صعود آن حضرت منعقد شد و ضمن آن از مقام بنیانگذار آئین بهائی و تعالیم مباركه اش و خدماتی كه جامعۀ پیروانش به نوع بشر ارزانی داشته تجلیل گردید. در آن روز سخنگوی مجلس و نمایندگان جمیع احزاب به پا خاستند و یكی بعد از دیگری آن مظهر ظهور الهی را در بیانات خویش ستودند و حضرتش را آفرینندۀ «عظیم ترین مجموعۀ آثار دینی كه تا كنون به قلم یك فرد تألیف شده» خواندند و پیام مباركش را پیامی «برای جمیع نوع بشر ورای تفاوتهای بی اهمیت نژادی، مذهبی و ملّی» توصیف نمودند.
…
نوید / 04 October 2017
(1)
اصلاح دینی یعنی کشف خطای ذهنی نزد انسان پیشاعقل
من از فرصت سود جسته و “اصلاح دینی” را بر اساس “گذار از پیشاعقل به عقل” توضیح می دهم. به نظرم “اصلاح دینی” یعنی “توجه عقلی” به باورداشتی دینی که “اکنون غیر معقول” است. و این توجه اگرچه که نخست تنش زا می نماید ولی در واقع به جز کشف خطای ذهنی نزد “انسانِ پیشاعقل” نیست. اصلاح دینی لوتر هم دارای همین معناست.
دین [باورداشت دینی] در معنای عام و خاص:
من بر این باورم که تاریخ بشر دارای دو دین است. یکی دین در معنای عام و دیگری دین در معنای خاص. و من بر این باورم که دین در معنای عام آن است که اثر و نشان آن را می توان در خاورمیانه باستان، ایران باستان، روم باستان، یونان باستان و در هند و در نقاطی از آسیا و آفریقا و استرالیا و در بررسی زندگی اقوام بشری در طی تاریخ زندگانی بشر یافت. نیز بر این باورم که دین ذاتی تطور، دگرگونی و دگر سانی مستمر مغز انسان در گذار از “پیشاعقل” به “عقل” در طی قرنها و قرنها است. [دین در معنای عمومی “ذاتی” انسان است و بدین لحاظ امری انسانی است. و از ویژگی های رفتار مغز انسان و فراورده ای مغزی است.]
من پیشتر گفته ام که “Le bon sens” که دکارت از آن در عبارت آغازینِ کتاب “گفتار در بارۀ متد” سخن به میان آورده و آن را فرق و فاصلۀ میان انسان و حیوان لحاظ کرده مبنی بر باوری عامیانه و ناشی از درک ناخود آگاه ذهن آدمی و نیز نادرست است. پس گفته ام که “Le bon sens” فرق و فاصلۀ میان انسان در مرحلۀ “پیشاعقل” از زندگانی بشر و مرحلۀ “عقل” است.
ادامه در (2)
بهرنگ / 05 October 2017
(2)
زندگانی بشر از دو نیم میلیون سال پیش از “پیشاعقل” آغاز می شود و در طی قرون متمادی ـ بر اثر تطور و دگرگونی و دگر سانی مغز ـ به “عقل” می رسد. بنابراین:
من بر این باورم آنچه ما “عقل” می نامیم در درجۀ نخست عبارت از وضعیت ویژۀ فیزیولوژیک و نورولوژیک مغز ـ با تعریف معین ـ است. من همچنین براین باورم که این “وضعیت ویژۀ فیزیولوژیک و نورولوژیک” به نسبت تاریخ طولانی تطور مغز در ده هزار سالۀ اخیر در وجود آمده است. به عبارتی سابقۀ تاریخی “مغز آدمی” در معنایی که ما اکنون به آن “مغز” می گوییم و آن را دربردارنده “عقل” می دانیم حدود ده هزار سال است.
بر این اساس من دین عمومی بشر را البته مقدم بر دین در معنای خاص می دانم.
ویژگی اصلاحگرانه دین در معنای خاص:
دین در معنای خاص عبارت از ادیان الهی است که اسم عمومی همه آن ها اسلام است. ویژگی عام ادیان الهی جنبۀ اصلاحگرانه این ادیان است. باید توجه داشت که در تمامی دورۀ پیشاعقل چیزی به اسم “بی دینی” وجود ندارد. مقولۀ “بی دینی” از فراورده های دورۀ عقل از تاریخ زندگانی بشر ـ و مقوله ای معاصر است. کلمۀ “بی دین” نه در “کتاب مقدس” آمده و نه در “قرآن”. بنابراین است که می گویم ادیان الهی نوعاً دارای رویکرد اصلاحگرانه اند. این ادیان اقدام به خلق دین نمی کنند؛ و بلکه اقدام به پالایش دین در معنای عمومی [یا پالایش دین در معنای پیشاعقل] می کنند. از این روست که مفاد ادیان الهی گذار از پیشاعقل به عقل است. می توان گفت: مفادادیان الهی گذار از باورداشت عام و عمومی به باورداشت خاص و “تزکیه شده” است.
ادامه در (3)
بهرنگ / 05 October 2017
(3)
نقطه آغاز اصلاح لوتری
نقطه آغاز اصلاحات لوتری کشف این معناست که مفهومی با عنوان برزخ و دوزخ ـ نه در معنای قرون وسطایی کلمه و نه در معنایی جز آن ـ [اگرچه که از اجزای دین عمومی بنا به درک عمومی بشر است اما] از اجزای دین مسیحیت نیست.
به لحاظ تاریخی افزودن مفاهیم برزخ و دوزخ [و بهشت] به دین مسیحیت در قرن 13 رویداده است. تا پیش از این تاریخ مردم ـ در ممالک مسیحی ـ بر این باور بوده اند که مرگ مرحلۀ به خواب رفتگی کالبد آدمی است. به روز رستاخیز کالبد همه آدمیان بار دیگر جان خواهند گرفت. خدا پس به داوری خواهد نشست. آنگاه همه آدمیان روانۀ زندگانی جاوید در ملکوت [آسمانی] خواهند شد. به این ترتیب آحاد انسانی در جوامع مسیحی چندان نگران مرگ نبوده اند و گاه حتی به شوق دستیابی به زندگانی آسوده در ملکوت خداوندی خواستار مرگ بوده اند.
در قرن 13 کلیسا در جوامع مسیحی [با استناد به باورداشت کسانی چون کشیش توماس آکویناس] مبتکر این باور شد که:
– آدمی پس از مرگ نخست به برزخ می رود.
– آدمی در برزخ آنقدر می ماند تا روح او از هر گناه ارتکابی در طول زندگانی دنیوی اش پاک شود.
– برزخ ناخوشایند و سرزمین شستوی گناهان و بدین لحاظ شکنجه گاه است.
– طول اقامت آدمی در برزخ بسته به حجم و چند و چون گناهان آدمی در زندگانی دنیوی اوست.
– و آدمی اگر چنانچه مرتکب گناه نابخشودنی شده باشد ممکن است برای ماندگاری ابدی به دوزخ فرستاده شود.
[گفتنی است که کمدی الهی دانته در نیمه اول قرن 14 میلادی بر این اساس است.]
کلیسا در پی اختراع این باورداشت اقدام به ترویج این معنا کرد که آدمی با پرداخت پول به دوایر کلیسایی و برگزاری مراسم دعا در کلیسا می تواند زمان اقامت خود در برزخ را کوتاه کند و بنابراین از میزان زجر و شکنجۀ خود بکاهد.
ادامه در (4)
بهرنگ / 05 October 2017
(4)
برزخ در تاریخ [پیشاعقل]
اندیشۀ برزخ را می توان در پیشاعقل تاریخ در هند، در مصر و در خاورمیانه یافت. دوزخ بنا به درک بودایی جایی است که روح آدمی آنجا پس از مرگ از آلودگی گناهان دنیوی پالایش می یابد. مناسک قربانی در وقت مرگ ـ در ادیان باستانی یونان و روم ـ به منظور پالایش آنان از هر گونه گناه دنیوی برگزار می شده است. این پالایش لازمۀ در آمدن آدمیان به سرزمین خدایان پس از مرگ بوده است. [احتمال می رود خاستگاه اندیشۀ برزخ در مسیحیت درک دینی یونانیان و رومیان از مقولۀآخرت بوده است.]
خاستگاه اندیشۀ برزخ و دوزخ [و بهشت] در ادیان الهی
در متن قدیم “کتاب مقدس” کلمه ای در بارۀ برزخ و دوزخ [و بهشت] نیامده است. در ادبیات یهودی ـ سابق بر گرد آوری متون در “کتاب مقدس” ـ گفتار پراکنده در این باره وجود دارد. در واقع این گفتارها را به دلیل آن که “بدعت آمیز” بوده اند در گرد آوری “کتاب مقدس” لحاظ نکرده اند. کلیسای مسیحی عبارتی از پُلُس رسول را در نامۀ اول او به کلیسای قُرِنتس اساس اعتبار اندیشۀ برزخ و دوزخ [و بهشت] قرار داده است. در مجموع می توان گفت برزخ و دوزخ و بهشت از مفاهیم دینی ـ به استناد تورات و انجیل ـ نیست.
اصلاح لوتری:
اصلاح لوتری در سال 1517 عبارت از کشف و طرح این معناست که مفهومی با عنوان برزخ و دوزخ در “کتاب مقدس” و به ویژه در دین مسیحیت نیست و نیامده است و تجارتی که کلیسا به این عنوان به راه انداخته ارتباط به دین ندارد. این کشف به رغم سادگی آن نزد انسان پیشاعقل ایجاد تنش می کند و کرده است و بنابراین است که ما امروز یاد لوتر را به منزلۀ اصلاحگر دینی گرامی می داریم.
ادامه در (5)
بهرنگ / 05 October 2017
(5)
من اگر چه که در اولین فرصت به طرح “جنت و جحیم از نقطه نظر قرآن” خواهم پرداخت [که بنیاد تئوری عقل و پیشاعقل من بر آن است] ولی این جا همینقدر می گویم که سخن از “برزخ و دوزخ و جنت” مصطلح میان مسلمانان [و مسیحیان در قرون وسطی] در “کتاب مقدس” اعم از قدیم و جدید و نیز در قرآن در میان نیست. در قرآن در سورۀ محمد گفته می شود که “بهشت موعود تمثیل است.” علامه طباطبایی نوشته است: این آیه می گوید “بهشتی که به مؤمنان وعده داده شده آن چنان رفیع و بلندمرتبه است که قابل توصیف نیست و تنها می توان با آوردن مثالی ذهن را به نوعی به درک آن نزدیک کرد.”
علی رغم گفته علامه طباطبایی جنت و جحیم در قرآن تمثیل است و معنای غیر پیشاعقلی آن غیر از این حرف ها است. من در اولین فرصت بدان ـ که در بردارندۀ معنایی به غایت عقلی است ـ خواهم پرداخت.
با احترام
داود بهرنگ
بهرنگ / 05 October 2017