حسین نوشآذر – اونوره دو بالزاک، یکی از پرکارترین نویسندگان جهان بود. او در طی زندگی پربارش بیش از ۱۳۰رمان و داستان بلند و کوتاه آفرید و در مجموعهی آثارش طرحی از اخلاق و عرف مسلط در زمانهای که در آن بهسر میبرد بهدست داد.
بالزاک در اوایل قرن نوزدهم که یکی از پربارترین و درخشانترین دورههای ادبیات فرانسه بهشمار میآید زندگی میکرد. از مهمترین ویژگیهای آثار او توانایی حیرتانگیزش در دیدن و توصیف جزئیات و همچنین شخصیتپردازیهای دقیق و تحلیل و واکاوی مشخصات روحی شخصیتهاییست که در داستانها و رمانهایش با آنها آشنا میشویم.
محیطها و مجالس اعیانی و نیز چگونگی رفتار انسانها در چنین محیطهایی در مرکز توجه بالزاک قرار داشت و به واسطهی همین ویژگیها بود که آوازهی این رماننویس فرانسوی به زودی از مرزهای وطنش فراتر رفت و جهانی شد. اونوره دوبالزاک از اندک نویسندگانیست که توانستهاند سبک تازهای در ادبیات داستانی بیاورند. از او بهعنوان پدر واقعگرایی یا رئالیسم یاد میکنند و هر چند که پیش از او آثار استاندال که فقط یک نسل از او جلوتر است، از سویههای واقعگرایانهی برجستهای برخوردار بود، اما بالزاک موفق شد، دامن واقعگرایی را از رمانتیسم و هیجانات عاطفی کاذب پاک کند و با خونسردی بیشتری به انسانها، چالشهای روحی و عاطفی آنها و کنش اجتماعی و خانوادگیشان بنگرد. ازین نظر بالزاک بهراستی یگانه است.
در مجموعه برنامههای ادبیات غرب در ۱۰ دقیقه که با هومر آغاز شد و با فیلیپ راث به پایان میرسد، امروز به اونوره دوبالزاک، پدر واقعگرایی در ادبیات جهان میپردازیم.
یک نویسندهی نابغه، اما ولخرج و همواره بدهکار
بالزاک در سال ۱۷۹۹ در شهر «تور» متولد شد. این شهر البته در تاریخ اروپا بسیار اهمیت دارد و در سال ۷۳۲ میلادی محل رویارویی لشکر مسلمانان و مسیحیان در جنگ بلاط الشهدا (جاده شهیدان) است. در این نبرد سرنوشتساز فرمانده لشکر مسیحیان را «کارل مارتل» به عهده داشت و لشکر مسلمانان را عبدالرحمان فرماندهی میکرد. میگویند اگر در آن جنگ «مارتل» شکست میخورد، به اغلب احتمال فرانسه هم مانند اسپانیا ناگزیر بود اسلام بیاورد یا جزیه بپردازد و همچنین میگویند شکست عربها در این جنگ باعث شد که بهتدریج از اروپا عقبنشینی و رفع زحمت کنند.
حسین نوشآذر: «کمدی انسانی» بالزاک، یعنی در واقع مجموعهای از ۹۱ رمان او در گسترهی انقلاب فرانسه، امپراطوری ناپلئون و دوران معروف به «بازسازی» روی میدهد و آینهی تمامنماییست از مناسبات اجتماعی در فرانسهی آن زمان، عرف و عادتها و اخلاق مسلط طبقات و لایههای گوناگون اجتماعی.(+بشنوید)
باری، بالزاک در چنین شهری متولد شده است. پدر او که وکیل دعاوی بود، بالزاک را در پانزدهسالگی به پاریس فرستاد که در رشتهی حقوق تحصیل کند. بالزاک هم تا سال ۱۸۱۹ به خواست پدر تن داد، اما بعد تحصیل را نیمهکاره رها کرد و به ادبیات روی آورد. او میبایست از طریق نویسندگی خرج زندگیاش را تأمین کند. در آن زمان هنوز مطبوعات زرد به شکلی که امروز وجود دارد، پدید نیامده بود. از سینما و تلویزیون و امکانات چندرسانهای که امروز ما از آن به وفور برخورداریم هم خبری نبود. ناشران برای سرگرم کردن مردم، رمانهایی را به شکل پاورقی منتشر میکردند و فروشندگان دورهگرد این دفترچهها را به در خانهها میبردند و به مردم میفروختند. موضوع این نوع داستانها که امروزه به این شکل منسوخ شده اما به شکلهای دیگر، برای مثال به شکل «ادبیات آشپزخانهای»، یا «ادبیات آپارتمانی» عرضه میشود، عشق و عاشقیهای اشکانگیز آدمهای مرفه و بیغم است. در هر حال بالزاک ابتدا با نوشتن چنین رمانهایی سعی کرد زندگیاش را تأمین کند و بعد از مدتی خودش یک انتشاراتی تأسیس کرد و با نام مستعار داستانهایی مبتذل مینوشت و به در خانه مردم میفرستاد. اما بعد بخت از او روی گرداند و ورشکست شد و قرض بالا آورد.
بالزاک بسیار ولخرج بود و زندگی مرفه را هم دوست میداشت. این عوامل دست به دست هم داد و او برای تأمین مخارج هنگفت زندگیاش از یکسو و از سوی دیگر برای جبران بدهیهایی که بالا آورده بود، مجبور شد به طور شبانهروزی قلم بزند. چنین بود که از ۱۸۳۰ به بعد آثار درخشانی یکی پس از دیگری پدید آورد. بابا گوریو (۱۸۳۵)، آرزوهای بر باد رفته (۱۸۳۷-۱۸۴۴) و خاطرات کشیک دهکده، (۱۸۴۱) از مهمترین و برجستهترین آثار بالزاک بهشمار میآیند و همه به فارسی ترجمه شدهاند. بابا گوریو را بهآذین ترجمه و نشر دوستان منتشر کرده. آرزوهای برباد رفته را ابتدا زندهیاد سعید نفیسی ترجمه و انتشارات امیرکبیر منتشر کرد و سپس، زندهیاد محمد جعفر پوینده هم آن را بعد از انقلاب یکبار دیگر ترجمه کرد. خاطرات کشیش دهکده را هم مترجمی به نام هوشیار رزمآرا به فارسی برگردانده و توسط انتشارات جامی چاپ شده است.
ردای کشیشها، «قهوه بالزاک» و البته کمدی انسانی
روایت میکنند که وقتی بالزاک قصد میکرد رمان بنویسد، ردای کشیشها را بر دوش میانداخت، و از آهِ سحر تا نیمهشب بیوقفه کار میکرد و جز چند ساعت، نمیخوابید. او با نوشیدن قهوه غلیظ تلاش میکرد بر خستگی غلبه پیدا کند. چنین بود که مجموعهی «کمدی انسانی»اش را که کنایهایست از «کمدی الهی» دانته و ۹۱ رمان را دربرمیگیرد، در فاصلهی بین سالهای ۱۸۲۹ تا ۱۸۵۴ پدید آورد.
«کمدی انسانی» بالزاک، یعنی در واقع مجموعهای از ۹۱ رمان او در گسترهی انقلاب فرانسه، امپراطوری ناپلئون و دوران معروف به «بازسازی» روی میدهد و آینهی تمامنماییست از مناسبات اجتماعی در فرانسهی آن زمان، عرف و عادتها و اخلاق مسلط طبقات و لایههای گوناگون اجتماعی.
حسین نوشآذر: مهمترین عاملی که به شخصیتهای آثار بالزاک جهت میدهد، همانا پرتگاههای اخلاقی و هوای نفسانیست.
دست بر قضا «شکوفایی و انحطاط معشوقگان» که یکی از مهمترین رمانهای مجموعه «کمدی انسانی»ست و ادامهی «آرزوهای برباد رفته» است، هنوز به فارسی ترجمه نشده است. بالزاک ۱۳ سال روی این اثر کار کرد و موضوع آن فروپاشی اجتماعی است. در مرکز حوادث، شخصی به نام لوسین د روبنپره و عشق یک زن فاحشه به نام استر به او قرار دارد.لوسین به تدریج خودش را از اعماق اجتماع برمیکشد و در پاریس به محافل اشرافی راه پیدا میکند و به یک شخص متنفذ تبدیل میشود. اما سرانجام سقوط میکند و در سلول یک زندان کارش به خودکشی میکشد. کاش سعید نفیسی زنده بود و با قلم توانایی که داشت، این رمان را به فارسی ترجمه میکرد.
پرتگاههای اخلاقی در آثار بالزاک
مهمترین عاملی که به شخصیتهای آثار بالزاک جهت میدهد، همانا پرتگاههای اخلاقی و هوای نفسانیست. شخصیتهای او، همگی گرفتار هوای نفس هستند. آنها یا حریص و طماعاند، یا از خست بیحد رنج میبرند. گاهی به قمار ابتلا دارند، گاهی میخواهند به هر قیمتی شده پلههای ترقی را طی کنند و به بالاترین لایههای اجتماعی راه پیدا کنند. گاهی نیز از گرایشهای جنسی نامتعارف و انحرافهای اخلاقی رنج میبرند. شخصیتهای بالزاک با همهی ویژگیهای شخصیتی و پرتگاههای اخلاقیشان، معاصر او هستند و همهی لایههای اجتماعی، اعم از کشیش و اشرافزاده و کارگر و پیشهور و بازرگان و ولگردان و حتی خیابانخوابها را دربرمیگیرند.
بیجهت نبود که میگفتند بالزاک اخلاق مردم را فاسد میکند. او با واقعگرایی و تیزبینی، بدون پردهپوشی و تعارف پرتگاههای اخلاقی انسان را عیان میکرد. اگر بالزاک، امروز در ایران زندگی میکرد، محال بود بتواند حتی یک عنوان از آثارش را بدون سانسور منتشر کند.
یکی از ویژگیهای جوامع اخلاقمدار این است که مردم به تدریج به تظاهر کشیده میشوند و هیچکس دیگر مایل نیست، واقعیت وجود خودش را در آینهی هنر و ادبیات تماشا کند.
شکوفایی و انحطاط معشوقگان» که یکی از مهمترین رمانهای مجموعه «کمدی انسانی»ست و ادامهی «آرزوهای برباد رفته» است، هنوز به فارسی ترجمه نشده. بالزاک ۱۳ سال روی این اثر کار کرد و موضوع آن عشق آتشین یک فاحشه به نام استر به لوسین، قهرمان رمان «آرزوهای بر بادرفته» است.
در چنین جوامعی همه از نویسنده و هنرمند انتظار دارند که واقعیت را تحریف کند و حقایق را به شکل وارونه عرضه کند، چنانکه خواننده در همذاتپنداری با شخصیتها احساس آرامش کند. بالزاک خواننده را با پرتگاههای اخلاقیاش درگیر میکند و آرامش را از او میگیرد. چگونه ممکن است در جامعهای شتابزده و فریبکار که انسانهای سودجو به هم دروغ میگویند و در پی شهرت و ثروت بیزحمت هستند و کتابهای هفتاد صفحهای را شاهکار بیبدیل جلوه میدهند و در بوق و کرنا میدمند و با روابط محفلی و مافیایی کسی را برمیکشند و زحمت دیگری را بیقدر جلوه میدهند، در چنین جامعهی ریاکاری که انسانهای زاهدنما دم از اخلاق و معرفت و انسانیت میزنند، اما در همسایگی آنها بدترین فجایع انسانی هر روز اتفاق میافتد، نویسندهای مانند بالزاک بتواند کتاب منتشر کند و خوانده شود؟
بالزاک در پنجاه سالگی با یک اشرافزادهی روس به نام اولینا هانسکا ازدواج کرد. او در آن زمان بیمار بود و پنج ماه بعد، در حالیکه فقط ۵۱ سال از زندگانیاش میگذشت، در اثر بیماری قلبی درگذشت. بالزاک نه
تنها پدر واقعگرایی بود، بلکه زمینهساز پیدایش ناتورالیسم هم بود.
پانویس:
دوست عزیزی از ایران به من اطلاع داد که: «شکوفایی و انحطاط معشوقگان» را پرویز شهدی تحت نام «فراز و نشیب زندگی بدکاران» به فارسی برگردانده و نشر ققنوس سال ۱۳۸۰ منتشر کرده، ظاهراً چاپ دومش هم ۱۳۸۸ یا ۸۹ منتشر شده. از او بسیار سپاسگزارم.
متن نوشتار اندکی مفصلتر از گفتار رادیوییست.
در همین زمینه:
::مجموعه برنامههای ادبیات غرب در ده دقیقه در رادیو زمانه::