بهرغم تلاشهای همیشگی برای ارائه تصویری خاص از شهرهایی همچون قم و مشهد، واقعیت زندگی چه در این شهرها و چه در نقاط دیگر هیچگاه یکدست و یکپارچه نبوده و نخواهد بود؛ امری که احتمالا بر اهالی این شهرها بیش از هر کس دیگری روشن است. اما آیا ظهور طنزپردازی مانند «امپراطور کوزکو» از شهر قم، امری غریب است؟
اجراهای کمدی «سیده زینب موسوی» دختر جوان قمی در برنامه خندوانه نه از نظر کیفیت هنری و اجرایی بلکه از نظر اجتماعی و سیاسی واجد پیامهای روشنی از تغییرات شتابان جامعه ایران است. دختری جوان از شهری که عمدتا به عنوان مذهبیترین شهر ایران شناخته میشود، با حضور در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران مطالبی را بیان میکند که با تصویر غالبا ارائه شده از قم ابدا همخوانی ندارد؛ مطالبی که به رغم سانسور بخشهایی از آن همچنان از نظر عدهای دارای کنایههای منشوری بود. برای آنهایی که اهل قم نیستند تصویری که اغلب با شنیدن نام قم به ذهن متبادر میشود، اجتماعی مذهبی با ساکنینی اغلب روحانی و مردمحور است. اینک دختری جوان تصویری جدید از این شهر ارائه کرده که نشان از یک قم متفاوت با تصاویر رسمی دارد، قمی که میتوان آن را قم جوانان دانست. هرچند بعد از اجرای «سیده زینب موسوی» توجه افکار عمومی و رسانهها بیشتر به شوخیهای منشوری او جلب شد اما باید توجه داشت که بیش از حرفهایش، این خود اوست که مهم است. اویی که هر چند پس از حضور در جلوی دوربین خندوانه به شهرتی مضاعف دست یافت، اما از مدتها پیش در اینستاگرام و تلگرام میلیونها نفر کلیپهای او را دیده بودند.
اینک دختری جوان تصویری جدید از این شهر ارائه کرده که نشان از یک قم متفاوت با تصاویر رسمی دارد، قمی که میتوان آن را قم جوانان دانست.
سیده زینب موسوی از سالها پیش با نام «امپراطور کوزکو» کلیپهای کوتاهی در اتاق خود ضبط میکند که اغلب در پس زمینه آن کمد دیواری اتاقش وجود دارد، چادر گلدار را به نحوی به سر میکند که فقط دماغش مشخص است و با لهجه قمی در قالبی طنز به نقد کلیشههای جنسیتی، مسائل سیاسی روز، حضور زنان در انتخابات، ناکارآمدی مدیریتی در کشور، آزادی بیان و دموکراسی، تحلیل مسابقههای فوتبال، حضور زنان در عرصههای ورزشی، نوروز، اسکار، ازدواج، ترامپ، برجام، خشونت علیه زنان، ماه محرم، داعش و … میپردازد. نویسنده، فیلمبردار و بازیگر همهی این کلیپهای خلاقانه خودش است و از محتوای آنها مشخص است که اطلاعات عمومی و هوش بالایی دارد. امپراطور کوزکو تاکنون حدود ۲۰۰ کلیپ طنز در تلگرام و اینستاگرام منتشر کرده، در اینستاگرام بیش از ۸۰ هزار نفر فالور صفحه او هستند، در تلگرام هم کانال او حدود ۱۱۰ هزار نفر عضو دارد و برخی از کلیپهای او فقط در تلگرام بیش از یک میلیون بار بازنشر شده است.
تا پیش از حضور در خندوانه فقط دماغ سیدهزینب موسوی در کلیپها مشخص بود و کسی با چهره و نام واقعی او آشنا نبود، ولی برنامه خندوانه «امپراطور کوزکو» را تبدیل به «سیده زینب موسوی» کرد و هنر طنز او را از اتاق خانهاش در قم به استودیو برنامه خندوانه برد. هرچند به گفتهی خود سیدهزینب موسوی انتشار این کلیپها به صورت اتفاقی و در پی تلاش او برای یافتن شغل صورت گرفت و به نوعی خوداشتغالی و کسب درآمد از طریق جذب آگهیهای تجاری منتشر شده در کنار کلیپها انجامید؛ اما این اقدام او پیامدها و پیامهایی غیرارادی دارد که باید به آنها اندیشید.
فرهاد خسروخاور استاد جامعهشناسی مدرسهی مطالعات عالی علوم اجتماعی پاریس و امیر نیکپی استادیار دانشگاه شهید بهشتی چند سال پیش کتابی به زبان فرانسوی منتشر کردند با عنوان «بیست ساله بودن در شهر آیتاللهها»[۱] که حاصل پژوهش و مصاحبههای آنها در شهر قم بود. برخی از یافتههای این کتاب در مقالهای به زبان انگلیسی توسط فرهاد خسروخاور منتشر شد[۲] که دو ترجمه فارسی[۳] از آن در دسترس است.
آنها ضمن مرور مسیرهای رایج در عرفی شدن جوامع از جمله به وسیلهی تحولات سیاسی و اقتصادی، سخن از الگوی جدیدی میگویند که در ایران و بهویژه در شهر قم در حال گسترش است. این مسیر نوین عرفی شدن، از طریق اوقات فراغت در حال تحقق است. هرچند در این مقاله تمرکز نویسنده بر استفاده جوانان قمی از موسیقی است ولی این فرایند را میتوان بر کلیپهای «سیده زینب موسوی» هم تعمیم داد. دختر مجرد بیست و چند سالهای که از مسیر اوقات فراغت در حال تبدیلشدن به مرجع در شهری است که به پایگاه قشری دیگر شهره است. قشری که از قضا شعائر تبلیغیاش چندان با کارهای سیدهزینب موسوی همخوانی ندارد.
نسل جدیدی از ایرانیان شکل گرفته که گسست عمیقی میان الگوی رفتار آنها و اقتضائات نظام دینی رسمی وجود دارد.
نسل جدیدی از ایرانیان شکل گرفته که گسست عمیقی میان الگوی رفتار آنها و اقتضائات نظام دینی رسمی وجود دارد. این نسل جدید که فرهنگ و جهان بینیاش تا حدودی برآیند جهش عمیق جامعهی ایران پس از انقلاب اسلامی است، نمایانگر نوعی رویکرد جدید است که به هیچ وجه با شعائر اسلاف اسلامی مروج انقلاب دینی در ایران مطابقت ندارد – در شهری مثل قم، اغلب این نسل جدید مجموعهای از دیدگاههای جدید نسبت به دین و اوقات فراغت دارند که آگاهانه و ارادی است – این دگرگونی، پیامدهای عمیقی در قلمرو خویشتن (خود) و توانمندیاش در شکل گیری جهان دینی فرد به بار آورده است (خسروخاور، ۱۳۹۲: ۳). طبق یافتههای پژوهش خسروخاور، جوانان قمی در فعالیتهای مربوط به اوقات فراغت چندان تابع احکام و قواعد شعائری و رسمی نیستند و با نادیده گرفتن هنجارهای تحمیلی رسمی در حال تغییر آنها هستند. تغییراتی که بیشتر در سطح هنجارها است و کمتر شامل ارزشها میشود و اگر هم در سطح ارزشها باشد همراه با پذیرش اجتماعی است؛ هرچند که ممکن است مورد پذیرش متولیان نهاد سیاست و دین نباشد.
اگر چه جامعه متکثر و چند ارزشی شهر قم برای خود اهالی این شهر غریبه نیست و شهروندان این شهر میدانند که خلاف آنچه که قم بدان معروف است این شهر اجتماعی یکدست ندارد، ولی روایتهای رسمی و غالب قم را شهر حوزه، حرم، دین، روحانیت و طلبههای جوان معرفی میکند. اینک اما روایتی مردمی و واقعیتر از قم ارائه شده که هیچ سنخیتی با تصاویر کلیشهای موجود از قم ندارد. تصویری که تا پیش از این زیر عبای روایت مسلط قرار گرفته بود و در خارج از قم دیده نمیشد و حالا با خلاقیت و هنر سیده زینب موسوی از سایه بیرون آمده و مورد توجه و پسند افکار عمومی قرار گرفته است.
در این روایت متفاوت، قم به لهجه جذابش شناخته میشود در حالی که پیشتر به زبان وعظ و خطابه شناخته میشد. همه ساله در ماه محرم هزاران مبلغ و طلبه از قم به سراسر کشور اعزام میشوند تا در مجالس و مناسک عزاداری سخن بگویند؛ سیدهزینب موسوی هم کلیپی در نقد برخی مناسک خرافی و غلط رایج در ماه محرم ساخت که فقط در کانال تلگرامش بیش از یک میلیون بیننده داشت. صدها موسسه، مدرسه، حوزه، دانشگاه، پژوهشکده و … در قم با صرف هزینههای بسیار به آموزش علوم مختلف مشغولاند و به دنبال مخاطب برای ارائهی این آموزشها به آنها هستند؛ سیدهزینب موسوی هم در توضیحات کانال تلگرامش نوشته: «امپراطور کوزکو به شما درس زندگی میده».
اینک صدای متفاوتی از قم شنیده میشود که رازآلودگی صداهای پیشین را ندارد، عامهپسند، جوان، شاد، خواهان برابری جنسیتی، زنانه، منتقد هنجارها ولی مقید به ارزشها و بدون اهداف سیاسی ولی دارای پیامدهای سیاسی است.
اهمیت قم در ژئوپلتیک ایران و حتی جهان تشیع به گفتمانسازی آن است؛ گفتمانهایی پیچیده و رازآلود که بنیانهای فکری و نظری جریانهای متعددی را شکل میدهد، جریانهایی که لزوما هم در یک راستا نیستند. اینک صدای متفاوتی از قم شنیده میشود که رازآلودگی صداهای پیشین را ندارد، عامهپسند، جوان، شاد، خواهان برابری جنسیتی، معطوف به فراغت، زنانه، خلاق، رویاپرداز، منتقد هنجارها ولی مقید به ارزشها و بدون اهداف سیاسی ولی دارای پیامدهای سیاسی است.
تا پیش از بیرون آمدن سیده زینب موسوی از زیر چادر «امپراطور کوزکو»، به گفتهی خودش فقط یک بار معاونت اجتماعی ناجای قم با او تماسی گرفته و چند باری هم اداره ارشاد با او گفتگوهایی دربارهی کلیپهایش داشته و در حد راهنماییهای دلسوزانه و سازنده با او تعامل داشتهاند[۴]. ولی حضور در برنامه خندوانه باعث شده که شرایط برای او کاملا تغییر کند؛ اینستاگرام او بعد از هر اجرا در خندوانه صدها هزار کامنت دریافت میکند که تهدید و حمایت را در کنار هم شامل میشود.
هرچند این احتمال وجود دارد که اتفاقات تلخی گریبان سیده زینب موسوی را بگیرد و محدودیتهایی برایش همانند اغلب طنزپردازان پدید آید، ولی باید صدای او و نسل او را شنید، به رسمیت شناخت و تخیل ایجاد شهر و جامعهای تکصدایی را برای همیشه از ذهن بیرون کرد.
قم در واقعیت هیچگاه صرفا همان روایت غالب نبوده و همیشه صداهای دیگری هم در آن جریان داشته ولی الان که به مدد شبکههای اجتماعی این صداهای خاموش بیشتر شنیده میشوند، به تدریج از چهرهی آن راززدایی میشود و سویههای عرفی آن از زیر عبا عیان میشود.
منبع: میدان
[۱] Avoir vingt ans au pays des ayatollahs, Amir Nikpey & Farhad Khosrokhavar, ROBERT LAFFONT; MONDE COMME IL VA, Paris: 2007.
[۲] Farhad Khosrokhavar, The New Religiosity in Iran, social compass, 54(3), 2007, 453–۴۶۳٫
[۳] دینداری نوین در ایران، فرهاد خسرو خاور، ترجمه احمد فکری و محمد فکری، مجله مطالعات اجتماعی دینداری، سال دوم، شماره دوم، بهار ۱۳۹۲٫
گونههای جدید دینداری در ایران، فرهاد خسروخاور، ترجمه آرش حسنپور، سایت ترجمان، آذر ۱۳۹۲
[۴] http://www.asrkhabar.com/fa/news/105319/%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%B2%D9%86-%D9%85%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B2%D9%86-%D9%82%D9%85%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%D9%88-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85
به عقیده من بانوان و مردان شهرهای مذهبی بیش از دیگر شهرها به پوچ بودن عقاید فقیهان پیر و عبوس آگاهی دارند، چون تضادها را بهتر و بیشتر می بینند.
با اتمام حکومت دینی در ایران، قطعن فقیه و عالم دینی جایگاه خود را از دست خواهد داد، و مانند دیگر مردم باید در آبادانی و توسعه کشور کار کنند، دوره بخور و بخواب و شیره سر مردم بمال تمام خواهد شد.
و مردم با ایمان، دینشان را به همان پاکی قلبشان در دلهایشان نگاه خواهند داشت، و اجازه نخواهند داد که حرامیان فرصت طلب به اسم آخوند یا هر نام دیگری گزندی به آن وارد کنند.
البته ناگفته نماند که این اتفاق هم اکنون در حال جریان است، صدای خرد شدن استخوانهای پوسیده و متعفن تحجر و عقب ماندگی فقها به وضوح شنیده می شود.
بابک / 18 July 2017