ایرج ادیب‌زاده- اعتراض‌های مردمی در مصر از سر گرفته شده است؛ درحالی که کابینه جدید مصر روز دوشنبه، ۱۷ جولای برابر ژنرال تنتاوی، رئیس شورای نظامی حاکم؛ سوگند یاد کرد.

تظاهرکنندگان مصری با گذشت نزدیک به شش‌ماه که از سقوط حکومت حسنی مبارک می‌گذرد، بار دیگر به میدان تحریر بازگشته‌اند و این‌بار نسبت به آهنگ آهسته تغییرات در کشورشان اعتراض دارند.


چند تن از وزیران دولت جدید ازجمله محمد العرابی، وزیر خارجه با از سرگیری اعتراض‌های مردمی از مقام خود استعفا دادند. اعتراض‌کنندگان از شورای نظامی حاکم می‌خواهند با شتاب بخشیدن به گام‌های مردم‌سالاری، مسئولان سرکوب مردم در آخرین هفته‌های حکومت پیشین را محاکمه و مجازات کنند.
حسنی مبارک، پس از ۳۰ سال در تاریخ ۱۱ فوریه ۲۰۱۱ میلادی، از مقام ریاست‌جمهوری استعفا و قدرت را به «شورای عالی نیروهای مسلح مصر» واگذار کرد. درحالی‌که قرار است در ماه اوت محاکمه شود، اما خبرهای ضد و نقیضی درباره سلامتی او منتشر شده است.

تلویزیون مصر در روزهای اخیر اعلام کرده است که حسنی مبارک در بیمارستانی در شرم‌الشیخ بستری و در پی سکته مغزی به کما فرو رفته است. یک مسئول بیمارستان اما این گزارش را رد کرده و گفته است: «وضع جسمی مبارک پایدار است.»

برای بررسی بیشتر اوضاع کنونی مصر با علیرضا نوری‌زاده، نویسنده، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گرسیاسی در لندن تماس گرفته‌ام.

چرا خبرهای مربوط به سلامتی حسنی مبارک این گونه ضد و نقیض است؟

علیرضا نوری‌زاده: از‌‌ همان روزی که مبارک برکنار شد و به بیمارستان منتقل شد، بحث بر سر اینکه با او چه کنند، یکی از معضلات شورای نظامی حاکم بوده است. افرادی مثل ارتشبد تنتاوی که رئیس این شورا است و در عمل ریاست دولت را به‌عهده دارد، ۳۰ سال با مبارک بودند، تحت فرماندهی او بودند و از نظر شرافت نظامی و سوگندی که به وفاداریشان خورده‌اند، رضایت نمی‌دهند که مبارک به صورت اهانت‌آمیز مورد محاکمه قرار گیرد و می‌خواهند به هر شکلی شده است حداقل تتمه آبروی او حفظ شود.

در عین حال جوانان به هیجان آمده در خیابان‌ها فکر می‌کردند با برکناری مبارک معجزه‌ای رخ خواهد داد و بلافاصله مملکت درست و همه اشکالات برطرف می‌شود. این‌ها هم برایشان خیلی سنگین است وقتی اوضاع را می‌بینند که چندان تغییری نکرده است. ضمن اینکه همین اوضاع آشفته باعث شده است صنعت توریسم مصر به حداقل برسد؛ صنعتی که تابستان‌ها با سرازیر شدن هزاران توریست به مصر، میلیون‌ها دلار برای مردم این کشور درآمد ایجاد می‌کرد.

همین شهر شرم‌الشیخ، تابستان‌ها صدهاهزار توریست داشت. همچنین عرب‌ها به مصر می‌رفتند و پول‌هایشان را در آن‌جا در هتل‌های مدرن مصر، در کازینو‌ها، در شبکده‌های مصر خرج می‌کردند. خب این‌ها نرفتند. در نتیجه جوانان انتظار معجزه دارند، بدون اینکه این امکان را به دولت بدهند که کاری کند. دولت در عمل با دست و پای بسته راه می‌رود و همه این‌ها باعث شده است که بعضی‌ها به شایعه به کما رفتن مبارک با تردید برخورد کنند.

رئیس بیمارستان هم گفته است در وضع مبارک تغییری ایجاد نشده است، اما وکیل او نمی‌تواند ادعایی به این بزرگی را مطرح کند. این احتمال وجود دارد که مصلحت ایجاب کند که مبارک از صحنه خارج شود. بسیاری خروج مبارک را کلید حل این مشکلات می‌دانند. یعنی معتقدند اگر مبارک فردا بمیرد، زمینه ایجاد می‌شود برای اینکه مردم از ادعای بزرگشان که عملاً با آن دولت را فلج کرده‌اند، دست بردارند و دیگر مبارکی در کار نباشد که محاکمه او را نشانه صداقت شورای نظامی و دولت دوران گذار تلقی کنند.

بنابراین بعضی‌ها می‌گویند که خود این‌ها ممکن است در درمان مبارک کوتاهی کنند که او زود‌تر خاموش شود. بعضی دیگر حتی این احتمال را مطرح می‌کنند که با دادن داروهای مختلف به مبارک مرگ او را تسریع یا آسان کنند. همه این شایعات وجود دارد.

من فراموش نمی‌کنم که در جریان درگذشت محمدرضا شاه نیز در همین مصر این شایعات به شدت رواج داشت؛ به‌خصوص درباره پزشک معالج او سخنان بسیاری گفته می‌شد. ازجمله اینکه مرگ محمدرضا شاه با آن سرعت، در آن شرایط و باتوجه به گروگان‌گیری و اوضاعی که در ایران وجود داشت، به مصلحت آمریکایی‌ها بود. الان نیز می‌گویند مبارک اگر امروز به رحمت خدا برود، به مراتب بهتر از فرداست.

تعداد زیادی از وزرای مصری استعفا داده‌اند و کسان دیگری به جای آن‌ها انتخاب شده‌اند. چرا در مصر تمام تلاش‌هایی که صورت گرفته است، یکجا متوقف می‌شود؟

وزرایی که استعفا کرده‌اند، بعضاً مورد انتقاد شدید همین جوان‌ها بودند؛ مثلاً وزیر اقتصاد. جوان‌ها انتظار داشتند یک‌شبه هزاران شغل برایشان ایجاد کند یا از وزرای دیگر که بعضاً مسئول رسیدگی به فساد بودند نیز توقعات زیادی وجود دارد. همین جوان‌ها در خیابان این‌ها را متهم می‌کنند که به علت ارتباطی که با رژیم مبارک داشتند، حاضر نیستند به طور جدی پرونده‌های فساد را بررسی کنند.

فشاری که روی این وزرا هست، خب باعث می‌شود که استعفا دهند. وزیر خارجه مصر مدت زیادی نبود که به این کار گمارده شده بود. ولی در خیابان او را متهم می‌کردند به اینکه سفرای زمان مبارک را نگه داشته و به بعضی از آن‌ها شغل‌های بالا داده است.

حالا جانشین او آقای مراد هم از دیپلمات‌های برجسته مصری است که در گذشته نیز مشاغل بلندپایه دیپلماسی داشته است. حالا فردا برای او چه عیب و ایرادی بگیرند، خدا می‌داند.

مشکل اساسی این است که هیبت دولت از بین رفته است. یعنی وقتی شورای نظامی نمی‌خواهد با مردم برخورد کند، این بسیار خوب است، نتیجه بد این است که زمینه می‌دهد به دست گروه‌ها و احزابی که از این جوان‌ها سوءاستفاده می‌کنند.

الان اسلامی‌ها، اخوان‌المسلمین و گروههای سلفی به ظاهر چیزی نمی‌گویند، به خیابان‌ها نمی‌آیند، تظاهرات نمی‌کنند و به نوعی از شورای نظامی حمایت می‌کنند، چون مصلحتشان در این است که این شورا بماند و انتخابات زودرس را برگزار کند تا آن‌ها بتوانند اکثریت را به‌دست آورند.

شما فکر می‌کنید همین اسلامی‌ها که به آن‌ها اشاره کردید، امتیازی گرفته‌اند؟

بله، بدون تردید. اولین امتیاز این است که در چهارچوب قانون اساسی جدید، تعدیلات خیلی مختصری در آن انجام گرفته است. ازجمله مثلاً دوران ریاست جمهوری را دو دوره متوالی گذاشته است که بیش از آن نمی‌تواند یک فرد رئیس جمهور باشد. درواقع تاحدودی از اختیارات رئیس‌جمهوری کم کرده و به دولت داده، یا اختیارات پارلمان را مثلاً بیشتر کرده است.

غیر از این‌ها اساس قانون اساسی سرجایش است. ازجمله دین دولت اسلام است. آن‌هم در کشوری که میلیون‌ها قبطی مسیحی دارد و گروه‌های بسیار بزرگی از سکولار‌ها مانند گروه‌های سیاسی «الوفد» Alwafd، «حزب لیبرال»، «حزب ملی» یا حزب‌های قومی در آن فعال هستند. این‌ها همه احزاب سکولار هستند و دینی نیستند.

خب این‌ها دلشان می‌خواهد که دین دولت ذکر نشود یا قرآن به‌عنوان یک منبع اصلی تشریع یا قانونگذاری در قانون اساسی نباشد. اخوان‌المسلمین و اسلامی‌ها می‌گویند در چهارچوب همین قانون اساسی که خودشان اتفاقاً نقش اساسی در تعدیلات جزئی‌اش داشتند، انتخابات برگزار شود.

در حالی که گروه‌های سکولار براین باورند که الان زمان برگزاری انتخابات نیست. نخست باید قانون اساسی آماده شود، مردم آن را تأیید کنند، بعد انتخابات ریاست جمهوری انجام گیرد و پس از آنکه دولت جدید روی پای خود ایستاد، انتخابات صورت بگیرد. بدین‌ترتیب احزاب زمان طولانی‌تری دارند تا خودشان را به مردم معرفی کنند. چون در دوران مبارک مردم آن‌ها را نمی‌شناختند. الان هم اخوان‌المسلمین و گروه‌های اسلامی مسجد را در اختیار دارند و توده‌های فقیر و عوام را می‌توانند جذب کنند. در حالی که احزاب سکولار و گروه‌های روشنفکری تریبون درست و حسابی نداشتند و تازه کم‌کم مردم دارند این‌ها را می‌شناسند و به حرف‌هایشان گوش می‌دهند.

بنابراین این‌ها می‌گویند انتخابات را شش‌ماه عقب بیندازیم، تا اساس دولت مشخص شود، قانون اساسی معلوم شود و مردم ما را بشناسند و فقط برایشان اخوان‌المسلمین و سلفی‌های ریشو مطرح نباشند. مثلاً بانوان مصری ازجمله گروه‌هایی هستند که بسیاریشان اولاً خواستار دادن نقش بیشتر به زنان هستند و همین‌طور به عقب افتادن انتخابات پارلمان.

در این میان مقام‌های جمهوری اسلامی مدت‌ها بود تبلیغ می‌کردند که با مصری‌ها به توافق رسیده‌اند که روابط بهتری داشته باشند و در آنجا سفارت برپا کنند. شما در این مورد چه نظری دارید؟

اولین وزیر خارجه مصر بعد از سقوط مبارک، با توجه به اینکه می‌خواست مطابق نبض خیابان صحبت کند، خیلی مشتاقانه صحبت کرد که روابط با جمهوری اسلامی تجدید می‌شود. ملاقاتی هم بین وزرای خارجه ایران و مصر در حاشیه کنفرانسی صورت گرفت که در اندونزی برگزار شده بود.

در واقع این حرف‌هایی که ایشان زد، طبیعتاً با مصالح عالیه مصر در تعارض بود. به همین دلیل هم خیلی سریع سعودی‌ها و کشورهای حاشیه خلیج فارس واکنش نشان دادند. به گونه‌ای که نخست‌وزیر خودش به عربستان سفر کرد، به چند کشور حاشیه خلیج فارس رفت و تأکید کرد که هرگز روابط مصر با ایران به منزله لطمه زدن به روابط استراتژیک مصر با برادران عرب و به‌ویژه در خلیج فارس نخواهد بود و روابط با سعودی یک روابط استراتژیک است.

معلوم است کمک‌های سعودی به مصر، مسئله‌ای حیاتی برای مصری‌هاست. وزیر خارجه بعدی از لحن این کلام مشتاقانه کاست و گفت که برقراری روابط بین ایران و مصر منوط به تصمیم پارلمان است. یعنی قضیه را به عقب انداخت و این خیلی باعث ناراحتی جمهوری اسلامی شد که پیش خودش حساب کرده بود به‌زودی در مصر سفارت می‌زنند. بعد هم وقتی یک دیپلمات ایرانی به‌عنوان جاسوس از مصر اخراج شد، تمام رؤیاهای جمهوری اسلامی را به‌باد داد.

به نظر من شرایط در مصر به‌گونه‌ای نیست که مصری‌ها بتوانند در حالت فعلی روابطی نزدیک با جمهوری اسلامی برقرار کنند. هم مسئله تکیه مصر روی کمک‌های گسترده ایالات متحده و هم کمک‌های سعودی‌ها، اماراتی‌ها، قطری‌ها و کویتی‌ها، همه موانعی در راه یک روابط صمیمانه و دوستانه با جمهوری اسلامی به‌شمار می‌رود. ضمن اینکه به‌طور کلی دستگاه نظامی و امنیتی مصر هیچ نوع اعتمادی به جمهوری اسلامی ندارد. چندین نوبت نیز مچ جمهوری اسلامی در ایجاد تحریک و به جاسوسی واداشتن عناصری در مصر باز شده است و افرادی از مصر اخراج شده‌اند.‌‌ همان طور که اشاره کردم، آخرینش بلندپایه‌ترین دیپلمات جمهوری اسلامی در مصر بود.