براساس گزارش روزنامه «لزکو» Les Echos در فرانسه، جمهوری اسلامی ایران در کوران حوادث و اعتراض‌های گسترده مردمی در سوریه با اختصاص شش میلیارد دلار به دولت سوریه حکومت بشار اسد را مورد حمایت مالی قرار داده است.

در گفت‌وگو با علی مهتدی، روزنامه‌نگار، کارشناس دنیای عرب و خاورمیانه از او پرسیده‌ام: آیا این خبر از سوی منابع مستقل و رسمی تأیید شده و چقدر واقعیت دارد؟

علی مهتدی: ادعای روزنامه «لزکو» را هنوز هیچ منبع اپوزیسیون یا رسمی و دولتی ایران و سوریه تأیید نکرده‌ است. منتهی با توجه به انتشار آن در «رویترز» و این نشریه فرانسوی، می‌توان گفت که این شایعه صحت دارد. چون سابقه دارد که دولت ایران همواره یکی از حامیان مالی اصلی حکومت سوریه بوده و این حمایت را به اشکال مختلفی نشان داده است. برای نمونه ارائه بشکه‌های نفت با بهای ارزان یا گاهی اوقات مجانی به آن‌ها ازجمله این حمایت‌ها است. تحلیل‌گران سوری و لبنانی هم این نکته را تأیید کرده‌اند. ارسال زائران ایرانی به سوریه نیز یکی از راه‌های اصلی کسب درآمد سوریه است. ایران فضای بازی را برای این کار در اختیار سوریه قرار داده است که از این طریق به چرخه اقتصادی سوریه بسیار کمک می‌شود. به این نکته بیافرایید کمک‌های نظامی ایران و انواع و اقسام کمک‌های مالی‌ای که حکومت جمهوری اسلامی به این هم‌پیمان استراتژیک خودش در منطقه ارائه می‌دهد و هیچ‌وقت سقفی برای آن وجود نداشته است. آن‌هم باتوجه به این که سیاست خارجی ایران به نوعی استوار بر هم‌پیمانی استراتژیک در منطقه خاورمیانه است. بنابراین اصلاً دور از انتظار نیست که ایران برای باقی نگهداشتن حکومت آقای اسد در سوریه دست به هر کاری بزند. چون این کشور و حکومت آقای اسد راه عبوری برای ایران به مرزهای جنوب لبنان، مرزهای همیشه حساس جنوب لبنان با اسراییل است. قطع این هم‌پیمانی یا سقوط این دولت می‌تواند این وضع را در خطر قرار دهد و شرایط منطقه‌ای را به کل تغییر دهد.


بنابراین این کمک مالی دور از انتظار نیست و پیش از آن هم در زمینه‌های مختلف دیگری مثل پرونده هسته‌ای این کمک وجود داشت. به شکلی که وقتی نیروگاه هسته‌ای «دیرالزور» سوریه هدف بمباران اسراییل قرار گرفت، بعد گفته شد که متخصصان ایرانی در آن کار می‌کردند و ایران کمک مالی بسیار قابل توجهی در راه‌اندازی آن داشته است.

در جریان اعتراض‌های اخیر نکات زیادی در زمینه میزان دخالت جمهوری اسلامی ایران در سرکوب مردم سوریه مطرح شد. چه مقدار این گفته‌ها صحت دارد و فکر می‌کنید این دخالت در سطح و شکل اعزام نیروی نظامی برای مشارکت در سرکوب بوده است یا ارسال ادوات و تجهیزات سرکوب مردم؟

ارسال نیروی نظامی شایعه‌ای است که در منطقه پخش شده است و به نظر من صحت ندارد. چون نیروهای نظامی سوریه به اندازه کافی برای سرکوب مردم خودشان قدرت و نفر دارند. این کمک وجود دارد و از زمان شروع تظاهرات مردمی در سوریه وجود داشته، اما به شکل مشاوره و ارسال سلاح بوده است. چندی قبل اعلام شده که یک محموله سلاح ایرانی که به شکل قاچاق برای دمشق ارسال شده بود، در قبرس توقیف شده است. از این دست اخبار بسیار منتشر می‌شود و بیشتر آن‌ها هم مقرون به صحت هستند.

اما این که نیروی نظامی ارسال شود، صحیح نیست. به‌هرحال سپاه پاسداران ایران در سوریه قرارگاه‌های نظامی مختلف دارد. در لبنان نیز این قرارگاه‌ها را دارد و پس از انقلاب این حضور نظامی همواره بین کشورها وجود داشته است. این حضور اما برای شرکت در سرکوب تظاهرات مردمی نیست. از آن می‌‌توان به شکل کمک و مشاوره در آموزش نیروهای سوری یا راه‌های مقابله با تظاهرات خیابانی یاد کرد که ایران ظرف دوسال گذشته تجربه آن را داشته و اتفاقاً به نظر تحلیل‌گران عرب تجربه ایران هم موفق بوده است و همین تجربه در اختیار حکومت سوریه نیز قرار می‌گیرد.

ما شاهد هستیم که بعد از شروع تظاهرات مردمی روش‌های سرکوبی که حکومت سوریه در پیش گرفته، شباهت بسیار زیادی با روش‌های حکومت جمهوری اسلامی داشته است، اما نکته‌ای که در این میان حائز اهمیت است، این است که این سرکوب و این روش‌ها اگر در ایران به هر دلیلی جواب داده و باعث کم شدن تظاهرات خیابانی و حضور مردم در خیابان‌ها شده است، اما در سوریه جواب نمی‌دهد. به این دلیل که مردم سوریه بافت متفاوتی با مردم ایران دارند و اساس در آن کشور بر حکمرانی عشایر و طوایف مختلف است. هر عشیره‌ای رهبر خاص خود را دارد و وقتی دولتی بخواهد این عشایر و این طوایف را سرکوب کند، برای هرکدام باید روش خاص آن طایفه یا عشیره را در نظر بگیرد.

در واقع ملت سوریه ملت هم‌ژن و یکدستی نیست که یک روش برای همه‌ آن‌ها جواب دهد. به همین دلیل تحلیل‌گران عرب معتقدند که مشاوره‌های سپاه پاسداران به حکومت سوریه برای سرکوب تظاهرات لزوماً نمی‌تواند در این کشور موفق باشد و مصداق آن نیز گسترش روزبه‌روز این تظاهرات است که می‌بینیم ظرف ۴۸ ساعت گذشته دامنه تظاهرات حتی به دمشق نیز کشیده شده است.

به نقش اقوام سوری اشاره کردید. نقش جنبش‌های قومی در اعتراض‌های مردم سوریه چیست و این جنبش‌های قومی چه نسبتی با جنبش سراسری دارند؟ آیا درهم تنیده شده‌اند یا در مناطقی خاص بیشتر جنبه قومی دارد و در شهرهای بزرگ است که جنبش دموکراسی‌خواهی مردم سوریه شکل گرفته است؟ نسبت این دو باهم چیست؟

تنها موردی که در ۴۰ سال گذشته ما طی حکومت حزب بعث بر سوریه از جنبش‌های قومی دیده‌ایم، شورشی است که در شهر «حما» در سال ۱۹۸۳ صورت گرفت که بیشتر کردها و اخوان مسلمین در آن نقش داشتند. بعد از آن با قتل‌ عامی که صورت گرفت و ۳۲ هزار قربانی برجای گذاشت، این کشور شاهد هیچ‌گونه حرکت قومی یا طائفه‌ای یا مذهبی نبوده است. حرکتی که اکنون ظرف چهارماه گذشته در سوریه وجود دارد، در ابتدا دچار اختلاف نظرهایی بود. به شکلی که مثلاً در کنفرانسی که اپوزیسیون سوریه در ترکیه، شهر استانبول برگزارکرد، ۱۸ حزب کرد این کنفرانس را تحریم کردند.

بعدها اما به مرور زمان این اتحاد بین گروه‌های اپوزیسیون زیادتر شد و نقش جنبش‌های قومی در آن از بین رفت و همه در واقع تحت یک پرچم باهم جمع شدند؛ که آن هم تغییر حکومت این کشور است و روز به روز با این اتحاد قوی‌تر می‌شوند. اکنون صحبت از این است که اپوزیسیون سوریه قرار است با الگوبرداری از آن‌چه در لیبی اتفاق افتاد، یک دولت در سایه تشکیل دهد و حکومتی را معرفی کند که این حکومت بتواند بعد از سقوط دولت آقای بشار اسد کنترل اوضاع را در این کشور به‌عهده گیرد. این نشان می‌دهد که اتحاد بین احزاب مختلف و قومیت‌های مختلف در این کشور تقویت شده و ظرف مدت آینده این اتحاد ممکن است که سقوط دولت آقای اسد را سریع‌تر هم کند.

فکر می‌کنید احتمال دارد که بحران سوریه شبیه بحران لیبی شود و به نوعی به سمت جنگ داخلی مسلحانه برود؟

این احتمال خیلی کم است، به این دلیل که در لیبی، آقای قذافی از عشایر و طوایف مختلف آفریقایی حتی خارج از لیبی استفاده می‌کند و آن‌ها را به نیروهای خود اضافه کرده است. در داخل سوریه اما ما با ریزش نیروهای حکومتی روبه‌رو هستیم و جایگزینی برای آن وجود ندارد. یعنی آقای اسد نمی‌تواند از کشورهای دیگر مثل کاری که قذافی کرد کمک بگیرد و نیروهای خود را افزایش دهد. وقتی روند سقوط و ریزش شروع شود، به‌ناچار پایان این حکومت می‌رسد و از آن طرف نیروهای ارتشی به مردم می‌پیوندند و نیروی دیگری برای سرکوب باقی نمی‌ماند.

رمز تداوم این اعتراض‌ها در سوریه را چه می‌دانید؟ آن‌هم با توجه به خشونت عریان و گسترده‌ای که توسط دستگاه‌های سرکوب‌ در این کشور اعمال شده است.

یک نکته بسیار مهم در سوریه وجود دارد و آن هم این است که حزب بعث ظرف ۴۰ سال گذشته با دیکتاتوری و مشت آهنین حکومت کرده و هرگونه آزادی، حتی کوچک‌ترین اشکال مختلف آزادی را در این کشور ممنوع کرده است. جامعه‌شناسان می‌گویند وقتی یک حکومت دیکتاتوری با شورش مردمی مواجه می‌شود، به مجرد این که یک قدم به عقب بردارد و کمی آزادی دهد، تبدیل می‌شود به شمشیری علیه خود آن حکومت و سیل اعتراض‌های مردمی را بیشتر می‌کند. این موضوع را ما در زمان حکومت شاهنشاهی در ایران هم شاهد بودیم. به شکلی که ظرف روزهای اخیر این حکومت، وقتی مقداری آزادی داده شد، طبیعتاً حرکت مردمی هم گسترش پیدا کرد تا منجر به سقوط حکومت شد.

اکنون در سوریه هم همین اتفاق افتاده است. آزادی نسبی‌ای که حکومت سوریه به مردم داد، باعث شد که این تظاهرات گسترده‌تر شود. نباید اما فراموش کرد که همزمان با آن رسانه‌های خارجی، به‌خصوص شبکه «الجزیره» که مخاطبان بسیار زیادی هم دارد، روی این حرکت‌های مردمی مانور تبلیغاتی می‌دهند. به این ترتیب میزان آگاهی مردم سوریه نسبت به قبل خیلی افزایش پیدا کرده و همین باعث دامنه‌دارتر شدن و ادامه این حرکت‌های مردمی‌ شده است.