[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20111306_nushazar_khaak.mp3[/podcast]

صدها سال است که ادبیات در جهان بخشی از زندگی اجتماعی انسان‌هاست. ادبیات به آن بخشی از زندگی اجتماعی انسان‌ تعلق دارد که او خودش را در آن با همه‌ی امیدواری‌ها و نومیدی‌هایش و با همه‌ی کامیابی‌ها و ناکامی‌هایش بازمی‌یابد.

ادبیات طبعاً با زبان و خط در پیوند تنگاتنگ قرار دارد. از پیدایش خط به‌عنوان سرآغاز فرهنگ کتابت در جهان یاد می‌کنند. در مشرق زمین ادبیات از دیرباز رونق داشته، اما در اثر عوامل پیچیده‌ی تاریخی به مدت چند قرن شکوفایی ادبی در شرق جای خود را به فترت داد. درین مدت ادبیات غرب شکوفا شد.

هومر، استاد عصر عتیق
هومر، استاد عصر عتیق

آثار ماندگار در ادبیات جهان

ادبیات غرب دستاوردهای ماندگاری به بشریت اهداء کرده است. گوستاو فلوبر، نویسنده‌ی فرانسوی سبک واقع‌گرایی در داستان‌نویسی را آورد، چارلز دیکنز، نویسنده‌ی انگلیسی بنیان‌گذار «رمان اجتماعی»‌ست، گئورگ بوشنر، نویسنده‌ی آلمانی « ادبیات نمایشی اجتماعی» را ابداع کرد و ماکسیم گورکی، نویسنده‌ی روس یک سویه‌ی تعلیمی و تربیتی برای ادبیات قائل شد. فهرست نویسندگانی که دستاوردی به ادبیات جهان افزودند بسیار بالابلند است. آثاری مانند «مرد سوم» نوشته‌ی گراهام گرین، یا «جنایت و مکافات» داستایوفسکی یا «مروارید شیشه‌ای» از هرمان هسه، اودیسه از هومر و اولیس از جیمز جویس جزو آثار ادبیات کلاسیک جهان به‌شمار می‌آیند. ادبیات جهان، اعم از شعر و داستان و نمایش‌نامه و افسانه و افسانه‌‌های ثمثیلی هیچگونه محدودیتی از نظر فرم و نوع برای خودش قائل نیست. رمان تیره و تار «مالونه می‌میرد» نوشته‌ی ساموئل بکت همان‌قدر به مجموعه‌ی ادبیات جهانی تعلق دارد که رمان حادثه‌ای «رابینسون کروزو» نوشته‌ی دانیل دفو.

به هر حال از این پس در مجموعه‌ی ادبیات جهانی در ده دقیقه، در گفتارهای رادیویی، مجموعه‌ای از مهم‌ترین آثار ادبیات جهانی را به شنوندگان عزیز رادیو زمانه معرفی می‌کنیم. این برنامه‌ها از سویه‌ی پژوهشی برخوردار نیستند و صرفاً برنامه‌هایی هستند که برای پخش رادیویی تولید شده‌اند. نخستین بخش این مجموعه برنامه‌ها به هومر و اثر جاودانه‌ی او، «ایلیاد و اودیسه» اختصاص دارد و آخرین آنها به فیلیپ راث.

هومر، شاعر کور با سویه‌های افسانه‌ای

معمای هومر در ادبیات: درباره‌ی هومر افسانه‌های زیادی وجود دارد و حتی عده‌ای اعتقاد داشتند که او هرگز نزیسته است. اما امروزه ثابت شده که هومر در ازمیر متولد شده و در جزیره‌ی لوس از دنیا رفته و با این‌حال هنوز معلوم نیست که آیا به‌راستی منظومه‌ی «ایلیاد و اودیسه» سروده‌ی او باشد. دانسته‌ها در همین حد است که این منظومه‌ی حماسی هشت قرن پیش از میلاد مسیح سروده شده است.

هومر که هشت قرن پیش از میلاد مسیح زندگی می‌کرد، شاهکار حماسی مغرب زمین، یعنی ایلیاد و اودیسه را آفریده و از مشهور‌ترین شاعران عهد عتیق است. زبان، ادبیات و هنر یونان از این دو اثر حماسی بسیار تأثیر پذیرفته‌اند. گروهی از شاعران و نویسندگان مغرب زمین که به حماسه علاقمند بودند، بدون استثناء به هومر نظر داشتند و از او تأثیرات زیادی گرفته‌اند. با این حال درباره‌ی هومر و زندگی‌اش اطلاعات چندانی در دست نیست، و حتی مدرک معتبری وجود ندارد که با استناد به آن بشود با قطعیت ثابت کرد که شخصی با این نام واقعاً زندگی کرده است. همچنین برخی پژوهشگران ادعا می‌‌کنند که ایلیاد و اودیسه را فقط یک شاعر نسروده و بلکه چندین نفر در این کار نقش داشته‌اند. در این میان دانشمندان ثابت کرده‌اند که قدمت ایلیاد و اودیسه به هشت قرن پیش از میلاد مسیح می‌‌رسد و به احتمال زیاد در سواحل غربی آسیای صغیر پدید آمده است. روایت می‌کنند که هومر کور بوده و نیمتنه‌‌ها، تصاویر و مجسمه‌هایی که هنرمندان از او آفریده‌اند، همگی مردی سالخورده را نشان می‌‌دهند که از دو چشم نابیناست.

خشم ویرانگر آشیل و حماسه‌ی «ایلیاد»

«ایلیاد» قدیمی‌‌ترین منظومه‌ی حماسی مغرب زمین است. وقایع این منظومه‌ی حماسی در آخرین سال نبرد تروا روی می‌‌دهد. هومر برای آفریدن این منظومه از اشعار حماسی در فرهنگ شفاهی مردم استفاده کرده و این اشعار را با اندیشه‌های خودش درآمیخته.

شاخص‌ترین آثار ادبیات جهانی همواره پیام روشنی برای بشریت دارند. پیام این ایلیاد هم این است که خویشتن‌داری برجسته‌‌ترین فضیلت انسانی‌ست.

ایلیاد در بیست و چهار جلد در بیان خشم آشیل است. آگامنون آشیل را می‌‌رنجاند و آشیل از نبرد کناره‌گیری می‌‌کند. سپاه یونان از تروا شکست سهمگینی می‌‌خورد. آشیل هر چند که به آشتی با آگامنون تن نمی‌‌دهد، اما به یارش، پاتروکولوس دستور می‌‌دهد که فرماندهی سپاهیان یونان را به عهده بگیرد. پاتروکولوس در نبرد از پا می‌‌افتد، آشیل خشمگین‌‌تر می‌‌شود و در نبردی تن به تن، هکتور، فرمانده‌ی سپاه تروا و فرزند پادشاه تروا، پریاموس را از پامی‌اندازد. منظومه‌ی ایلیاد با عزاداری برای هکتور به پایان می‌‌رسد.

ولفگانگ پترسن، یکی از کارگردانان مهم آلمان که در سینمای هالیوود کار می‌کند، در سال ۲۰۰۴ بر اساس حماسه‌ی ایلیاد فیلمی ساخت به نام تروا. برد پیت در این فیلم در نقش آشیل بازی کرد و صحنه‌ی نبرد آشیل با پریاموس از صحنه‌های به‌یادماندنی سینمای حماسی در جهان است. در حماسه‌ی ایلیاد نبرد تروا ده سال به طول می‌انجامد، در حالی که در فیلم پترسون این نبرد چند هفته بیشتر طول نمی‌کشد.

در یکی از صحنه‌های باشکوه این فیلم، پیش از انکه پریاموس عاشق‌پیشه و درونگرا ناگزیر شود با آشیل بجنگد، برادر او، هکتور مقابل دروازه‌ی تروا با آشیل می‌جنگد. همسر او و پدرش که به او عشق می‌ورزند از بالای برج به این صحنه نگاه می‌کنند. هکتور با وجود آنکه به زندگی عشق می‌ورزد، اما چاره‌ای جز مردن ندارد. آشیل این پهلوان دلاور را در برابر دیدگان پدر از پا می‌اندازد. پس از مرگ هکتور است که پادشاه تروا در اندوهی عمیق از پامی‌افتد.

[گوشه‌ای از نبرد آشیل با هکتور مقابل دروازه‌ی تروا برگرفته از فیلمی به همین نام ساخته‌ی ولفگانگ پترسن]

حماسه هرچند با زندگی امروز ما در پیوند نیست، اما به یاد ما می‌آورد که در زندگی مفاهیمی مانند شجاعت، رذالت، عشق و مرگ وجود دارند و همواره اینن‌گونه مفاهیم بوده‌اند که با تاریخ تمدن جهت داده‌اند.

سرگردانی بی‌پایان یک مرد جنگی و «اودیسه»

«اودیسه» در بیست و چهار جلد از کهن‌‌ترین متون ادبیِ مغرب‌زمین است. این منظومه‌ی حماسی به ده سال از زندگی اودیسه و شرح سرگردانی‌های او برای رسیدن به همسرش، پنلوپ پس از پایان نبرد تروا می‌‌پردازد. اودیسه اندکی پیش از رسیدن به مقصد برای اشخاصی که او را نجات داده‌اند داستان سرگردانی‌هایش را روایت می‌‌کند. در واقع راوی این منظومه اودیسه است و در قالب «زمان شکسته» (که شگردی در داستان‌نویسی است)، ماجراهایی را روایت می‌‌کند که در طی سفر بر او گذشته است. برای مثال داستان آشنایی با غول آدمخواری به نام پولیفُم که فقط یک چشم دارد یا داستان زنی مکار و زیبا به نام کالیپسو که به اودیسه وعده‌ی رویین‌تنی می‌‌دهد مشرط بر آنکه با او بخوابد، از داستان‌هایی هستند که اودیسه روایت می‌کند. هم‌زمان با ماجراهایی که بر اودیسه می‌‌گذرد، داستان پنلوپ و مشکلات او نیز روایت می‌‌شود. عده‌ای از ولگردان به خانه‌ی او می‌‌آیند و می‌‌خواهند به او دست‌درازی کنند. اما پنلوپ که موفق می‌‌شود آن‌ها را فریب دهد، فرزندش تله‌ماخوس را به جست‌وجوی پدر می‌‌فرستد. دومین فصل این منظومه به بازگشت اودیسه اختصاص دارد. اودیسه به زادگاهش ایتاکا بازمی‌گردد و وقتی که از تعرض ولگردان به همسرش آگاه می‌‌شود، از آنان انتقام می‌‌گیرد و آن‌ها را به سزای اعمال‌شان می‌‌رساند.

ایلیاد و اودیسه توسط دکتر میر جلال‌الدین کرازی به فارسی ترجمه و توسط نشر مرکز منتشر شده است.