در ۱۹ آبان ۱۳۶۴مجلس خبرگان طی ماده واحده ای تایید کرد آقای منتظری توسط اکثریت قاطع مردم به عنوان مصداق منحصربفرد رهبری آینده (قسمت اول اصل ۱۰۷ قانون اساسی) پذیرفته شده و خبرگان این انتخاب را صائب دانست.
تصویب و اعلام این ماده واحده از هر حیث کار نادرستی بود:
أولا تصویب این ماده واحده مراحل پیش بینی شده در آئین نامه داخلی مجلس را طی نکرده بود و برابر همان آئین نامه مجاز به طرح در صحن علنی مجلس خبرگان نبود!
ثانیا در زمان حیات رهبر تعیین رهبر بعدی مجوز قانونی ندارد.
ثالثا تعیین رهبر یا تایید تعین وی توسط اکثریت مردم از سوی خبرگان حتی به عنوان توافق نامه بین خبرگان یا مقدمه عقلی تکلیف واجب تا مرگ رهبر فعلی هیچ «الزام قانونی» ندارد و تصمیم قانونی بعد از مرگ رهبر توسط خبرگان اتخاذ می شود که ممکن است همان تصمیم قبلی نباشد.
رابعا این ماده واحده چیزی به منزلت آقای منتظری اضافه نمی کرد چرا که ایشان بدون این مصوبه حداقل از سال ۱۳۶۰ از سوی مسئولین نظام و مردم انقلابی به عنوان جانشین آقای خمینی پذیرفته و تبلیغ می شد.
خامسا اعلام این مصوبه بدون کمترین تردیدی به ضررقطعی آقای منتظری و نظام بود، چرا که نتیجه ای جز تحریک رقبا، ایجاد حساسیت منفی و «نق زدن کمرشکن الاحقرها» را در برنداشت.
تمام این نکات در زمان تصویب ماده واحده در مجلس خبرگان مطرح شد و بیش از دوسوم نمایندگان مجلس خبرگان با علم و اطلاع از این اشکالات به خیال خود آنها را پاسخ داده، ماده واحده را تصویب کردند.
مراجعه به منبع دست اول موضوع یعنی «مشروح مذاکرات مجلس خبرگان، دوره اول، اجلاسیه سوم (تیر ۱۳۶۴) و اجلاسیه فوق العاده (آبان ۱۳۶۴)» به وضوح نشان می دهد که طراح و کارگردان اصلی ماده واحده معرفی آقای منتظری به عنوان رهبر آینده کسی نیست بجز آقای سید علی خامنه ای رئیس جمهور وقت و امام جمعه تهران. دستیار اول کارگردان هم در تمامی مراحل اکبر هاشمی رفسنجانی نایب رئیس مجلس خبرگان و رئیس وقت مجلس شورای اسلامی بوده است.
آقای خامنه ای پیشنهاد دهنده اصلی ماده واحده مصوب ۲۵ تیر ۱۳۶۴ در مورد لزوم شناسایی رهبر آینده، امضاکننده اصل طرح و فوریت آن بوده و چهار بار نطق تاثیرگذار در دفاع از طرح ایراد کرده است. ایشان همچنین پیشنهاددهنده اصلی ماده واحده مصوب ۱۹ آبان ۱۳۶۴ (رهبری آقای منتظری) است و حداقل هشت بار در دفاع از این طرح در مقاطع کلیدی تصویب آن به طور مشروح و مستدل نطق غرّا کرده، حتی نویسنده متن ماده واحد مصوب و مقدمه آن کسی جز ایشان نیست! اگر معرفی آقای منتظری به عنوان رهبر آینده جمهوری اسلامی (با توجه به اتهامات فروردین ۶۸ به بعد) خطا بوده، خطاکار اصلی در درجه اول آقای خامنه ای، در درجه دوم هاشمی رفسنجانی و در درجه سوم بیش از دو سوم اعضای مجلس خبرگان دوره اول بوده اند.
اگر این نواقص فاحش همان زمان در آقای منتظری موجود بود، چطور کارگردانان و بیش از دو سوم خبرگان از توجه به این نواقص غفلت کرده بودند؟ و اگر بعدا حادث شد چرا پیش بینی لازم نکرده بودند؟! چگونه به جای پرداختن به خطاکاران اصلی به ترور شخصیت آقای منتظری اقدام شد؟
نظر آقایان خمینی و منتظری نسبت به اعلام این مصوبه در همان زمان مساعد نبود. آقای منتظری ۴۸ روز قبل از شروع اجلاسیه فوق العاده خبرگان کتبا مخالفت خود را با این تصمیم به اطلاع رئیس مجلس خبرگان رسانید. نظر غالب در مجلس خبرگان این بود که ایشان تواضع کرده است! ما باید به وظیفه خود عمل کنیم. البته هم آقای خمینی و هم آقای منتظری بعد از تصویب ماده واحده در مجلس خبرگان و اعلام عمومی، عملا آن را پذیرفتند.
استدلال موافقان و مخالفان طرح خصوصا استدلال های شخص آقای خامنه ای طی هشت جلسه و بیش از دوازده نطق غرّا در سال ۱۳۶۴ در جاانداختن این دو طرح خصوصا طرح دوم، دفاع از قانونی بودن آن، دفاع از مصلحت و ضرورت آن، و دفاع از فضایل منحصربفرد آقای منتظری بسیار خواندنی است، همینطور استدلال های دیگر خبرگان همکار وی.
این استدلالها به سادگی پس گرفتنی نیست! این تحقیق با اتکاء به منابع دست اول اثبات می کند که تبلیغات رسمی بعدی در این زمینه کاملا خلاف واقع و نعل وراونه است. به دلیل حساسیت شدید این باب، مشروح مذاکرات خبرگان درباره موضوع مورد بحث امانتدارانه تلخیص نسبتا جامع و دسته بندی شده و مورد تحلیل انتقادی قرار گرفته است.
متن کامل این مقاله را در تریبون زمانه بخوانید
منبع: وبسایت محسن کدیور
اما گفتم، از روز اول قرار نبود در این حکومت، حکومت قانون مدرن باشد، اینها همه بازی برای فریب بود، بالاخر دهها سالاز مشروطه گذشته بود، عصر روشنگری و تمدن مردن و قوانین اساسی بود، نمی شد یهو به دوران متحجرانه قرون وسطایی بنیادگرایی داشیعه ویا سنی ها برگشت، مرحله به مرحله کار رکدند، اول هم وقانی به ظاهر مترقیانه و شبیه همان قوانی لیبرال دمرکاسی گرفتن و وند اسلامی بهش اضافه کردند، در اسلام که جمهوریت و دمرکاسی نبود، این همه عاریت از تمدن نوین مدرن جهان شمول است که به درست یا غلط غربی می گویند چون دیگر واقعا جهان شمول است و اکثریت مردمان و حتی کشورها به انحای مختلف و به درجات مختلف قبول دارند این سکولار-لیبرال دمکراسی را، دلیلش هم بهترنی بازدهی و فایده نسبت به دیگر رزیم ها دادهف حتی چنی به ظاهر کمونیست تک حزبی هم دارد از برکات همی سکولار-لیبرالیسم بهر می برد اگر عمری بود خواهم گفت چین هم جزئی از همین تمدن جهان شمول سکولار استف روسیه همین وطرف منتها همچنان راقبت ابرقدتر میراث و اثراتش باقی است تا مدتها!، ولی اخوند جماعت اخر مکر است، باری دروغ گویی انواع کلاه شرعی درست یم کند، سی سال نزول از سیستم بانکی می خورند،ولی وقتی پای خودشان گیر است توی ارقام نجومیوام ها، یهو مبازر رباخواری می شوند! کار ی ندارم اساس همان قرض الحسنه ها خود کارمندان و مدیران بانک ها وذی نفوذان گرفتند بیشتر (اندکی هم به نیازمندان بابت خالی نبودن عریضه!)/ کرای ندارم در کشوری تورم دو رقمی استف کارمزد تک رقمی مثلا 5% درصد کدم احمقی حاضرست سپرده گذار یکند دربانک؟!
har chan .... / 19 March 2017
حاشیه نمی روم، خود خمینی هم رهبری اش غیر قانونی بود (کلا ان قد ربا عجله قانون ااسی نوشتن و آن همه حفره و مین انفجاری ضد دموکرایک و ضد حقوق بشری در این قانون اساسی کار گذاشتن تا دههها سال دیگر دیکتاتور ینشود ریشه کن کرد!) چون هرگز تا جایی من می دانم رهبری اش توسط خبرگان تصویب نشد! همه چیز یک کلاه بردرای بزرگ بود برای ملت و مردمان مذهب زده اغلب ساده ///// البته آن 10-20 درصد EQ دارنده که معمولا در هر کشوری وجود دارند، اصل قضیه گرفتند، هر یک به نحوی بارش بست، برخی که حوصله تظاهر نداشتند اموال دزدی بیت المال برداشتن و رفتند بلاد کفر آزادتر باشند تا همان اندک تظاهر نکنند و ملالی نداشته بانشد! و انهایی همچنان در قدرت بودند با تظاهر زندگی اشرافی خودشان درست کردند و اگر بر فرض بعید انقلابی شود و کشور تجزیه نشودذ، فرار و بعد باز بلاد کفرف بلا کف رهم طبق لیبارل دمکراسی مزخرفشان انها پناه می دهد، همان طور خمینی پناه داد! همان طورکه خاوری را پناه داده!
من مطمئنا در فرض بیعد انقلاب براندازی شود، احتمالا بیشتر همین حاکمان و عمال مستبد وظالم وفاسد با پول های دزدی-غارتشان به سمت غرب می روند و نه چین ورسیه! باز به احتمال زیاد غرب پناهگاه این دزدان بیت المال و جانیان داشیعی خواهد بود/ کما اینکه الانم ناگاه است. از برخودر دوگانه غربیان با افراد یا دولت های مرتکب جنایت جنگی و ترور همین امرو ز هم می توان فهمید!
یادتان نرفته آن افسر ویتنام جنوبی که تصویر مشهوری دارد که باشلیک به یک ویتنامی اسیر او را جلوی دوربین و چشم جهانیان می کشد و بعد دهها سال در آمریکا زندگی راحت با رستورانی داشت؟!
har chan .... / 19 March 2017