ترجمه‌ی احسان سنایی- پیشینه‌ی پیوند هنر موسیقی و حس معنویت را انگار بایستی در روابط مادر-جنینی ِ انسان کهن جستجو کرد. این را پروفسور «ریچارد پارنکات» (Richard Parncutt)؛ از منابع ذی‌صلاح بین‌المللی در حوزه‌ی ریشه‌های موسیقی انسان، می‌گوید.

پروفسور پارنکات می‌گوید هرچند اصولِ اساسی موسیقی، ریشه در متون کهن فرهنگی دارد؛ اما می‌دانیم که عملکرد بنیادین هنر موسیقی را بایستی در اجتماع آدمی جست؛ چراکه موسیقی، قادر به تعدیل هیجانات گروهی بوده و خصوصاً احساس لذت و روحیه‌ی معنویِ افراد را برمی‌انگیزد. ارتباط وجوه گوناگون نواهای موسیقایی، نظیر ملودی، ریتم و شاکله‌ی آهنگ با بدن انسان، مسأله‌ای جهان‌شمول است. اما وی اضافه می‌کند که یکی از بزرگترین پرسش‌هایی که همچنان ذهن موسیقی‌شناسان را به خود مشغول داشته؛ فهم نحوه‌ی آغاز موسیقی در پهنه‌ی تاریخ آدمی‌ست.

وی می‌گوید: «برخی پژوهش‌گران گمان می‌کنند که موسیقی به‌واسطه‌ی ترویج حس بقا در جوامع گروهی، گزینش جفت و یا نحوه‌ی فراگیری‌ِ مهارت‌های کهن ِ انسانی آغازیدن گرفت. اما راستش را بخواهید؛ ما اصلاً از محیط زیست انسان‌های نخستین و رفتارهایشان چیز زیادی نمی‌دانیم تا بشود این فرضیات را به‌شکل رضایت‌بخشی ارزیابی نمود. من فهمیده‌ام بهتر است که به فرضیات موجود در خصوص ریشه‌های موسیقی نظیری بیفکنیم و آنان را بر اساس نحوه‌ی پیش‌بینی‌شان از عملکردهای ظاهراً جهان‌شمول موسیقی، کیفیات حسی و سیمای ساختاری این هنر ارزیابی کنیم».

وی در ادامه می‌افزاید: «راز اصلی موسیقی، نحوه‌ی برانگیزش ِ هیجانات قوی در آدمی؛ بدون هیچ‌گونه ویژگی‌های سازگارانه‌ی آشکار [با محیط]، یا فایده‌ای برای شخص شنونده است. ما بدون موسیقی هم می‌توانیم زنده بمانیم و نسل‌مان هم آسیبی نمی‌بیند؛ اما مثلاً بدون غذا و جفت‌گیری چنین امری شدنی نیست. راز دیگر این هنر؛ هم‌خوانی‌اش با احساسات روحانی‌ست. توان عکس‌العمل، در حدود 50 تا یکصدهزار سال پیش در آدمی به‌وجود آمد و وی را کنجکاو خاستگاه و ریشه‌اش گرداند. اما چرا خدایان و ارواح، در بسیاری از فرهنگ‌های بشری، صاحب‌شخصیت‌اند و چرا با موسیقی در ارتباطند؟».

پروفسور پارنکات می‌گوید که یکی از بحث‌برانگیزترین دعاویِ مطرح‌‌گشته این است که موسیقی، بر پایه‌ی «لالایی»‌ استوار است؛ شکلی جهانی از ارتباطات متقابل ِ صوتی و حرکتی، مابین مادران و کودکان‌‌شان، که احتمالاً در حدود یک تا دو میلیون سال پیش؛ و به‌دنبال افزایش ابعاد فیزیکی ِ مغز و کاهش دوره‌ی بارداری انسان به‌وجود آمده است. مادامی‌که کودکان، به‌شکلی فزاینده ظریف‌تر می‌شدند؛ ارتباطات مادر-فرزندی نیز از اهمیت بیشتری برای بقای کودک نوباره، برخوردار می‌شد. پروفسور پارنکات می‌گوید: «ریشه‌ی موسیقی و حس معنویت، احتمالاً وابسته به ادراکات پیشازبان‌شناختی ِ ضمیر ناخودآگاه مادران بود؛ حال‌آنکه ریشه‌ی واژگانِ پراحساس به‌کاررفته در لالایی‌ها، گویا به پیش از تولد نوزاد بازمی‌گشته: در ارتباطات مابین صدا و الگوهای حرکتی ِ موجود در بدن مادر هنگام دوره‌ی بارداری و نیز احساسات هورمو

ن‌انگیخته».

منبع:

University of Melbourne