امیر محمد بهرامینوا- هفتهای که گذشت آنقدر تب و تاب جشنواره فجر بالا گرفته بود که در خبرهای اصلی روزنامهها هم جز اخبار جشنوارهی بیست و نهم خبر دیگری نمیتوان دید. در کنار اخبار جشنواره، خبرهای حاشیهای دیگری هم هست که بد نیست در این مجال نگاهی هم به آنها بیندازیم.
یک: مردم برای خرید بلیط فیلم جدید گلزار حداقل سه روز باید در نوبت بمانند!
بد نیست تازهترین اظهارات گلزار دربارهی فروش فیلم «شیش و بش» را بدانید. محمدرضا گلزار دربارهی فروش این فیلم گفته: «مطمئن باشید که این فیلم حداقل با فروش سه میلیارد تومان در تهران رکوردشکن خواهد بود. مردم برای تماشای این فیلم حداقل سه روز در نوبت خرید بلیط میمانند. پس از یک هفته از نمایش فیلم، کسانی که درانتهای صف خرید بلیط قرار میگیرند ابتدای صف را با دوربین شکاری شاهد خواهند بود. مردم در سالن سینما آنقدر خنده سر میدهند که لحظهای از این حالت خارج نمیشوند. دیالوگها و الفاظ این فیلم هیچ لودگی والفاظ جلف ندارد. و بالاخره مطمئن باشید هیچ فیلمی در نوروز ۹۰ توان رقابت با شیش و بش را نخواهد داشت.» این اظهار نظر در جایی که به احتمال قریب به احتمال صد درصد اخراجیها ۳ نوروز ۹۰ اکران میشود و بیشک اکران مافیایی خواهد داشت، بسیار عجیب مینماید.
دو: نصب تصاویری بزرگ از جعفر پناهی و رسولاف بر سردر سینماهای جهان
بهدنبال محکومیت جعفر پناهی در محاکم قضایی کشورمان به محرومیت از ادامهی فعالیتهای هنری تا بیست سال که البته با برخی حرف وحدیثها در داخل بهویژه میان مشایی و شریعتمداری هم همراه شد، تحرکات خارجی در حمایت از پناهی بهشدت افزایش یافته است. در خبرها آمده است: «در ادامه اقدام و اعلام همبستگی با جعفر پناهی و محمد رسول اف، قرار است تصاویری بزرگ از چهرهی این دو سینماگر ایرانی به مدت یک هفته بر سر درِ سینماهای جهان نصب شود. به گزارش رسانهها پس از گردآوری بیش از ۱۷ هزار امضا از سینماگران جهان از سوی کمیته حمایت از پناهی و رسول اف، جشنواره فیلم برلین تصمیم گرفت فعالیت خود را در بیست و دوم بهمن امسال با نمایش فیلم «آفساید»، یکی از آثار پناهی آغاز کند. فیلمی که پنج سال پیش جایزه خرس نقرهای این جشنواره جهانی را به دست آورده بود.»
قرار است موزه فیلم در شهر وین اتریش در بهمن ماه امسال، فیلمهای پناهی با نامهای بادکنک سفید، دایره، طلای سرخ و آفساید را به نمایش بگذارد. جعفر پناهی به اتهام تلاش برای ساخت فیلمهایی با هدف نشان دادن برخی مسایل بعد از انتخابات بهویژه ادعای شکنجه بازداشتشدگان، دستگیر و در محاکم قضایی به جرم اقدام علیه امنیت ملی به بیست سال ممنوعیت فعالیت هنری و خروج از کشور محکوم شده است.
سه: ترکیب نامتجانس هیات داوران ۲۹
ترکیب احتمالی هیات داوران جشنواره بیستونهم شامل جهانگیر الماسی، ابوالقاسم طالبی، اکبر عالمی، علی معلم و جابر قاسمعلی به علاوه دو نام دیگر خواهد بود. همچنین پوران درخشنده از داوری بخش مسابقه سینمای ایران کنارهگیری کرد. این نویسنده و کارگردان سینمای ایران گویا به دلیل مشغلهی تولید فیلمهایی که در دست دارد و خستگی از دیدن آثار زیادی که در بخش هیئت انتخاب بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر وجود داشته از داوری این بخش از جشنواره کنارهگیری کرده است. ترکیب هیات داوران شامل ابوالقاسم طالبی، علی معلم و جابر قاسمعلی است. جهانگیر الماسی هم علاوه بر هیات انتخاب، به جمع داوران جشنواره ۲۹ پیوسته است. پنجمین نفر را حتماً میشناسید. دکتر حسن عباسی، که تنها یک سال است شروع کرده به فلسفهبافی درباره جشنواره فجر، و البته توهمزایی بر این جشنوارهی بیهدف.
چهار: اعتراض شدید داوودنژاد، الوند، میلانی و محمدعلی طالبی به جشنواره فجر
این بخش نوعی نگاه هم که امسال خلق الساعه از طرف مدیران جشنواره به آن اضافه شده، داد همه را درآورده است. قرار گرفتن تازهترین ساختههای مطرحترین فیلمسازان سینمای ایران مثل علیرضا داوودنژاد، تهمینه میلانی و…. در بخش نوعی نگاه جشنواره بیست ونهم فیلم فجر باعث واکنش و اعتراض تند این فیلمسازان شده است. اگر چه بخش نوعی نگاه برای اولین بار است که دراین جشنواره ایجاد شده ولی هیچ توضیح قانعکنندهای دربارهی این بخش از سوی مسئولان جشنواره به رسانهها داده نشده است.
اگر چه به نظر میرسد که این بخش درواقع بخش فیلمهای مشکلدار جشنواره است و مسئولان جشنواره با قرار دادن فیلمهای مسألهدار میخواهند به نوعی خود از شر این فیلمها راحت کنند.
تهمینه میلانی کارگردان فیلم یکی از دو ما دو نفر که در بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم فجر حضور یافته میگوید: اگر بخواهند فیلم را در بخش نوعی نگاه قرار دهند فیلم را از جشنواره بیرون میکشیم.
خانم میلانی همچنین توضیح میدهد که برای مصاحبه با او از سوی دفتر جشنواره تماس گرفتهاند و او توضیح داده که فیلم او در جشنواره شرکت نمیکند. اما محمد نیکبین، تهیهکنندهی فیلم «یکی از ما دو نفر» در گفتوگویی گفته است: «به نظر میرسد، مسئولان برگزاری جشنواره همواره دوست دارند کارهایی انجام دهند که صدای اعتراض عدهای را بلند کنند و تغییراتی را اعمال کنند که همه چیز را تحتالشعاع قرار دهد، البته بنده با تغییر برخی اصول قدیمی مخالف نیستم اما قطعاً هر تغییری در ارتباط با برگزاری یک رویداد بزرگ فرهنگی باید از پیش تعیین شده و با برنامهریزی و اطلاعرسانی انجام شود.»
محمد علی طالبی هم «باد و مه» را از جشنواره فیلم فجر خارج کرد. محمد علی طالبی که برای حضور این فیلم در دو بخش مسابقه سینمای ایران و بینالملل جشنواره بیست و نهم فرم پر کرده بود گفت: «علیرغم اینکه به جشنواره همیشه علاقمند بودم، اما امسال ترجیح میدهم در این جشنواره حضور نداشته باشم.» وی در توضیح بیشتر دربارهی بیرون کشیدن فیلمش از جشنواره اظهار کرد: «متأسفانه به دلیل عملکرد غیر حرفهای هیأت انتخاب جشنواره طی روزهای گذشته، دیگر علاقهای به نمایش فیلمم در هیچکدام از بخشهای این فستیوال ندارم.» فیلم مرهم داوودنژاد و قرار گرفتن آن در بخش نوعی نگاه هم در واقع میتوان توهینآمیزترین برخورد با فیلم این فیلمساز پیش کسوت و مطرح دانست؛ فیلمی که اگر چه اکران محدودی داشته ولی منتقدان مشهوری چون هوشنگ گلمکانی از آن تمجید کرده وفیلمسازانی چون بیضایی و کیارستمی نظرات مثبتی دربارهی فیلم داشتند. علیرضا داوودنژاد کارگردان که با فیلم سینمایی «مرهم» در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، دربارهی پذیرفته شدن فیلمش در بخش «نوعی نگاه» (بخش جدید در جشنواره) میگوید: ایجاد بخشهای جدید در جشنوارهها وابسته به سلیقه مدیران بوده و قرار گرفتن آثار در این بخشها نیز نشأت گرفته از نگاه سلیقهای مدیران سینمایی است.
وی ادامه میدهد: نگاه سلیقهای به شدت به سینما ضربه وارد میکند و انتخاب این فیلمها در بخش «نوعی نگاه» کاملاً سیاسی است و نگاه سیاسی به مراتب مضرتر از نگاه تجاری است، نگاه صرفاً تجاری ممکن است سینما را در سطح پایین نگه دارد اما نگاه صرفاً سیاسی سینما را از چشم مردم میاندازد.
داوودنژاد دربارهی اینکه آیا فیلم «مرهم» زیر تیغ سانسور قرار گرفته است، اظهار کرد: حرفهایی درباره حذف قسمتهایی از فیلم با من زده شده بود اما آقای سجادپور با مسئولیت خودش از حذف قسمتهایی از فیلم صرف نظر کرد.
کارگردان فیلم سینمایی «مرهم» در پایان با اعتراض به این نوع انتخاب خاطرنشان کرد: قطعاً این انتخاب جای اعتراض دارد اما امروز فیلمها انتخاب شدهاند و در شرایط فعلی نمیدانم چه باید کرد. کارگردان فیلم سینمایی «پرتقال خونی» هم پذیرفته شدن فیلمش را در بخش نوعی نگاه توهینآمیز به خود دانست و اظهار کرد: وجود برخی عناوین در بخش مسابقه برای توجیه نام خودیها در این فهرست است.
سیروس الوند در مورد حضور فیلمش در بخش نوعی نگاه بیست و نهمین دورهی جشنواره فیلم فجر گفت: «این نوع پذیرش فیلم را نوعی توهین به خودم تلقی میکنم نه احترام. تا جایی که مربوط به من میشود تلاش میکنم تا «پرتقال خونی» در جشنواره حضور نداشته باشد.» او ادامه داد: «از نظر من چیدمان فیلمها در هر دو بخش مسابقه سینمای ایران و نوعی نگاه مفهوم مشخصی را منتقل میکند. ردپای دخالت و اظهار نظر مدیران سینمایی در آنها دیده میشود و نوعی از مصلحتگرایی را در چنین گزینشی میتوان مشاهده کرد. به اعتقاد من قراردادن «پرتقال خونی» در بخش نوعی نگاه نه تنها کملطفی نیست بلکه یک توهین است.» او مصلحتگرایی در انتخاب فیلمها را چنین تشریح کرد: «به نظر میرسد تلاش شده تا بعضی فیلمهای خنثیتر در بخش مسابقه پذیرفته شوند و برخی از فیلمهای بخش نوعی نگاه نیز موضوعی ملتهبتر دارند. در این میان حضور برخی نامها در فهرست آثار مسابقه سینمای ایران به این دلیل بوده که انتخاب خودیها توجیه شود.»
پنج: حمله خودیها به «خودی»ها!
جناح راست سنتی به جان خودش افتاده است، با تیشه هم نه، به نظرم با تبر. در همین راستا روزنامهی کیهان- بوقچی این جناح- نوشت: «مشاور هنری- تبلیغاتی «مهدی کروبی» در انتخابات، استراتژی فرهنگی جمهوری اسلامی را با سیاستهای رژیم ستمشاهی مقایسه کرد و با توهین به نمایندگان مجلس و دولت، تفکر فرهنگی نظام را صلهای خواند!»
کیهان در ادامهی این مقاله نوشت: «علی معلم که در کنار کسانی چون «عمادالدین باقی» و «عباس عبدی» در تیم انتخاباتی کروبی فعالیت میکرد، در برنامهی «هفت» شبکه سوم سیما ادعا کرد: همانگونه که «مهرداد پهلبد» (وزیر فرهنگ و هنر شاه مخلوع) از اثری خوشش میآمد و دستور حمایت از آن را میداد، همچنان این «تفکر صلهای» در جمهوری اسلامی نیز وجود دارد!
وی که با همان ادبیات لمپن کروبی در این برنامه تلویزیونی سخن میگفت، از دهه ۱۳۷۰ انتشار ماهنامهی مبتذل و زرد «دنیای تصویر» را برعهده دارد و در طول ۱۵ سال گذشته، نه تنها این ماهنامه را به نشریهای برای تبلیغ سینمای هالیوود بدل کرد، بلکه به معرفی فیلمهای حاوی گرایشهای جنسی بیمار پرداخت و از فاسدترین جریانهای سینمایی کشور حمایت کرد. افشاگریهای مطبوعات سبب شد سرانجام این ماهنامه در اسفند ۱۳۸۶ توسط «هیأت نظارت بر مطبوعات» لغو امتیاز شود، اما در روندی غیر متعارف مجدداً پس از یکسال منتشر شد و همچنان با مشارکت نویسندگان روزنامههای زنجیرهای به فعالیت میپردازد.
جای تعجب است که چگونه مسئولان انقلابی سازمان «صداو سیما» که دغدغههای جدی برای مبارزه با «جنگ نرم» دشمن را دارند، اجازهی حضور این عنصر بدسابقه را در برنامهی زنده تلویزیونی دادهاند تا از این فرصت برای انتشار توهین به نظام استفاده کند؟!
یادآور میشود «فریدون جیرانی» که «کیهان» پیش از این به چاپ سوابق وی برای تبلیغ آثار سینمایی مبتذل پرداخته، مجری و گرداننده برنامه زنده «هفت» است! وی از ابتدای دهه ۱۳۷۰ اداره یک هفتهنامه سینمایی مبتذل را برعهده داشت. این هفتهنامه به سبب انتشار مصاحبهای با یک آوازهخوان فاسد عصر پهلوی، اعتراض شدید نمایندگان ارزشی مجلس را برانگیخت و بارها به سبب تبلیغ فیلمهای فاسد آمریکایی و فیلم فارسیهای زمان طاغوت تذکرات جدی گرفت.
شش: شجاعت عبدالرضا کاهانی در سه شرط
عبدالرضا کاهانی که ساختهی آخرش «اسب حیوان نجیبی است» در بخش خارج از مسابقه جشنواره فجر انتخاب شده در نامهای خطاب به مدیر کل اداره نظارت و ارزشیابی برای حضور فیلمش در جشنواره سه شرط گذاشت. در این نامه کاهانی خطاب به سید علیرضا سجادپور آورده است: «یادتان هست دو هفته پیش گفتید «اسب حیوان نجیبی است» را سریع برسان، چون جزو فیلمهایی است که تنور جشنواره را گرم میکند!؟ و من در جواب گفتم مگر فیلم من بخاری است!؟ حتماً یادتان رفته. شما اساساً آنچه را به نفعتان نیست، به یاد نمیآورید. برای همین از این پس حرفهایم را مکتوب و از طریق رسانهها مطرح میکنم. حالا فیلم من دست شماست و آن را انتخاب کردهاید! تردید هم ندارم به گرمای جشنوارهتان خواهد افزود. اما من هم مثل شما نیاز به بخاری دارم و قرار نیست خانهی من سرد باشد، خانهی شما گرم! قرار نیست بعضیها نقش تنور را بازی کنند و بعضی دیگر که موظف به ساخت فیلمهای سفارشی و خنثی هستند، نان داغ تنور را بخورند! پس برای اینکه بازی دوطرفه باشد ذکر سه نکته را ضروری میدانم:
۱- با توجه به اینکه فیلمنامهی کامل را مطالعه کردهاید و ما برای تک تک فریمهای فیلم متحمل هزینه شدهایم، حذف یک کدام از آن فریمها هم برایم ممکن نیست.
۲-جواب نهاد معترض به فیلم را وظیفهی جنابعالی میدانم، زیرا برای ساخت فیلم از شما مجوز گرفتهام و شما قانوناً متعهد هستید سوءتفاهم به وجود آمده را برطرف سازید. من همین که باید جوابگوی وزارت ارشاد باشم برایم کافی است.
۳- قرار نیست همیشه شما ببرید. یک چیزی هم به ما بدهید و آن میتواند پروانه نمایش داخلی و خارجی فیلم باشد. منظورم همان مقوای دوجدارهی معروف است. با دریافت همان مقوا من هم مثل شما گرم خواهم شد و آن وقت میتوانید در هر کجای جشنواره، اعم از نوعی نگاه، چند جور نگاه یا اصلاً بدون نگاه فیلم مرا نمایش دهید. احتمالاً خواهید گفت درگیر جشنواره هستید و امکان برگزاری جلسات پروانه نمایش نیست. اشکالی ندارد. میتوانید به طور شفاهی به رسانهها اعلام کنید نمایش عمومی فیلم چه در داخل و چه در خارج از کشور بلامانع است. این هم حکم همان مقوای دوجداره را دارد».
به نظر میرسد کاهانی از همین حالا جدالش را با سجادپور آغاز کرده است.
هفت: خانه سینما تنها وقتی پول نیاز دارد سراغ ما را میگیرد!
«امین حیایی» در مصاحبهای تند و تیز اعلام کرد: «درگیریها بر سر منافع شخصی است.» «امین حیایی» هنرمند محبوب سینمای ایران گفته است: «خانه سینما به همهی عوامل سینما تعلق دارد و خانه باید حامی همه باشد نه اینکه فقط وقتی به ما نیاز دارد سراغ ما را بگیرد. خانه سینما باید پشتیبان سینماگران باشد نه اینکه پشتشان را خالی کند.» وی افزوده است: «از تغییرات اخیر خانه سینما تنها چیزی که عایدمان شد درخواست سه میلیونی آنها از بازیگران برای کمبود بودجهی این خانه بود.» وی حرفهای خود را اینگونه ادامه داده است: «با ما تماس گرفتند و گفتند خانه سینما اوضاع مالی خوبی ندارد. آن موقع که ما اوضاع مالی خوبی نداشتیم کسی به فکر ما نبود اما حالا که شرایط تغییر کرده ما باید کمکشان کنیم.»
حیایی در بخش دیگری از این مصاحبه گفته است: «تا وحدت و یکپارچگی نباشد هر نهادی هم تشکیل شود به جایی نخواهد رسید. کوچکترین مشکلی که در این ناهماهنگیها میتوان یاد کرد لوکیشنهای فیلمبرداری است که وقتی چند اداره مجوز بازی در یکجا را میدهند، در نهایت یک سازمان ساز مخالف میزند و تمام برنامهها را به هم میریزد. تا زمانی که این مسایل پیش روی ما قرار دارد مشکلات ما سرجای خود باقی میماند. تنها چاره هم حل ریشهای مشکلات است که اتحاد و یکپارچگی اساس آن است.» این بازیگر در پایان خاطرنشان ساخته است: «زمانی که به اینجا برسیم ما هم میتوانیم زیر پوشش چنین وحدتی به حل مسایل خودمان بپردازیم. البته نباید از نظر دور داشت که مشکلات این چنینی فقط مختص سینمای ایران نیست، بلکه تمام دنیا با این قبیل مسایل درگیرند. در همه جای دنیا به خاطر منافع خود جدلها و اختلافاتی رخ میدهد که تنها عدهی خاصی از آن سود میبرند.»