«قلبی به این سپیدی»، مهمترین رمان خابیر ماریاس با ترجمه مهسا ملکمرزبان را نشر چشمه منتشر کرد: اثری درباره اهمیت و قدرت زبان در تحریف واقعیتها و پیامدهای فاجعهبار آن.
«قلبی به این سپیدی» نوشته خابیر ماریاس، نویسنده سرشناس اسپانیایی با یک صحنه تکاندهنده آغاز میشود: خانوادهای در آرامش بر سر میزی نشستهاند و در کنار هم غذا میخورند که ناگهان زن جوانی به نام ترزا از جا بلند میشود، به حمام میرود و با شلیک گلولهای خودکشی میکند. به تدریج، در فصلهایی که به ظاهر با هم در پیوند نیستند، اما در یک نقطه به هم میرسند معلوم میشود که پدر خوان که دلباخته ترزا بوده، برای رسیدن به وصال او زنش را کشته است. او در شب عروسیاش با ترزا تلویحاً به این قتل اعتراف میکند و به همین دلیل هم ترزا از احساس گناهی ژرف رنج میبرد.
این اما فقط ظاهر ماجراست. در اصل «قلبی به این سپیدی» درباره زبان و قدرت زبان در روابط روزمره زندگی و نشان دادن فاجعهبار تحریف واقعیتها با زبان است. در این اثر تحریف واقعیتها با کلمات به وحشتناکترین حقیقت های زندگی رهنمون میشود. خوان، یکی از شخصیتهای مهم این اثر که زبانشناس و مترجم است، تأملاتش درباره زبان و فاجعه را با خواننده در میان میگذارد.
«قلبی به این سپیدی» تعبیریست که خابیر ماریاس از «مکبث» شکسپیر به وام گرفته. پیرنگ داستان هم از مایههایی از «مکبث» بینصیب نمانده است.
خابیر ماریاس، نویسنده و اندیشمند سرشناس اسپانیایی با این رمان که نخستین بار در سال ۱۹۹۲ منتشر شد و به زودی به زبانهای مختلف ترجمه شد، به شهرت رسید. او مانند پدرش یکی از اعضای حزب کمونیست اسپانیا بود، اما بعدها از این حزب کنارهگیری کرد و با اینحال فعالیتهای حقوق بشری را از دست ننهاد. او در جنگ بالکان و چچن از زروشنفکرانی که در مضیقه قرار گرفته بودند حمایت میکرد.
خابیر ماریاس مترجم قابلی هم هست و «تریستام شاندی» اثر لورنس استرن را او از انگلیسی به اسپانیایی ترجمه کرده.
مهسا ملکمرزبان مترجم شناختهشدهایست و تاکنون بیش از ۲۷ کتاب را از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه و منتشر کرده. این آثار گستره وسیعی را در برزمیگیرد: از بورخس و کالوینو تا پل استر و بینظیر بوتو. همه از انگلیسی. «قلبی به سپیدی» را هم که به زبان اسپانیایی نوشته شده، از زبان دوم به فارسی ترجمه شده.