کفش پاشنهدار نماد جاذبۀ زنانه و حتی قدرت جنس مؤنث شده است؛ اما این قدرت دقیقاً به چه معناست و چرا فقط زنها میتوانند برای ابراز قدرت از پاشنۀ کفشهایشان استفاده کنند؟
الیزابت سمِلهاک مدیر ارشد موزۀ کفش باتا در تورنتو و مؤلف کتاب بلند ایستادن: تاریخ شگفتانگیز مردان با پاشنههای بلند، در نوشتاری جالب و خواندی در نیویورک تایمز نوشت: کفش پاشنهدار بدل به نماد جذبه زنانه و حتی قدرت مؤنث شده است؛ اما این قدرت دقیقاً به چه معنا است و چرا تنها زنان از امتیاز استفاده از پاشنه برای ابراز این قدرت بهرهمند هستند؟ اگر استدلال به نفع پاشنهها این است که آنها بخشی از لباس سنتی زنان هستند، ایرادی ندارد.: پوششهای مجلسی زنان در فرش قرمز، با تصورات قرن هجدهمی دربارۀ جنسیت، هرزهنگاری قرن نوزده و جایگاه زن در جامعه در نیمۀ قرن بیستم، ارتباط مستقیمی دارند. مشکل نهایی جاذبه جنسی به عنوان وسیلهای که ادعا میشد قدرت میآورد، این است: قدرت موردنظر در نگاه بیننده است، نه از آن کسی که دیده میشود.
نیویورک تایمز — حتی واقعاً نمیشود آن کفشها را دید. در بسیاری از عکسهایی که زنان در فرش قرمز جشنوارۀ کن میگیرند، لباسهای مجلسی برازندۀ آنها تا زمین کشیده شده و کفشهای ویژهای که برای مراسم پوشیدهاند را پنهان کرده است.
پس چه اهمیتی دارد اگر زنان برای ورود به این جشنوارۀ سینمایی مهم، خود را در کفشهای پاشنهداری که راه رفتن با آنها سخت و رنج آور است محبوس نکنند و به جایش کفشهای پاشنه تخت بپوشند که راحتتر یا حتی زیباترند؟
اما از قرار معلوم این قضیه برای برخی اهمیت دارد. در جشنوارۀ کن امسال گزارش شد که از ورود بعضی از بازیگران زن به جشنواره جلوگیری شده است، زیرا مرتکب گناه پوشیدن کفش تخت شدهاند! گویا کفشهای پاشنه بلند بخشی از قانون نانوشتۀ فرش قرمز شده است. پوشیدن کفش پاشنهدار حالت ایستادن شما را تغییر میدهد، حالت راه رفتن و شکل ظاهری شما را نیز عوض میکند. این کفشها فی نفسه نقشی اساسی دارند، حتی اگر فقط برای لحظههای کوتاهی که لباس کنار میرود، دیده شوند: آنها کفشهایی هستند که زنها را سر جایشان نگه میدارند.
کفش پاشنهدار نماد جاذبۀ زنانه و حتی قدرت جنس مؤنث شده است؛ اما این قدرت دقیقاً به چه معناست و چرا فقط زنها میتوانند برای ابراز قدرت از پاشنۀ کفشهایشان استفاده کنند؟
کفش پاشنهدار که فرد را کمی قدبلند میکند یا در سوارکاری مزیتی دارد، در اصل به زنان تعلق نداشت. این مدل نخستین بار در قرن هفدهم و از آسیای غربی به عرصۀ مد لباس در غرب معرفی شد. مردان ثروتمند و به دنبال آنها زنان مرفه مشتاقانه برای بیش از ۱۳۰ سال کفش پاشنهدار را به مثابۀ نمادی از قدرت و منزلت پوشیدند.
اما ماجرا در قرن هجدهم تغییر کرد. در آن زمان به تدریج تمایز میان لباس زنانه و مردانه، تغییرات فرهنگی گستردهتری را نشان میداد. در این دوره تصور میشد که فقط مردان، صرف نظر از طبقۀ اجتماعیشان، از موهبت تفکّر عقلانی و شایستگی حقّ رأی برخوردارند. در این زمین بازی برابر دیگر نیازی به پاشنه نبود. مردان پوشیدن کت و شلوارهای سه تکه نوظهور با رنگهای تیره را آغاز کردند و از متمایز بودن از یکدیگر نهی شدند. الکساندر پاپ که در سالهای ابتدای این قرن مینوشت، فهرستی از قواعد لباس پوشیدن در باشگاههای مردانه را جمعآوری کرده است. در بین آنها به این هشدار برمیخوریم: «اگر عضوی، کفشی بپوشد که پاشنهاش از یک اینچ و نیم بیشتر باشد… مجرم فوراً اخراج میشود …(و به او میگویند) از میان ما برو و آن وقت اگر میتوانی بلند باش!»
در مقابل تصور میشد زنان ذاتاً دچار نقصان عقلند و برای تربیت و شهروندی آمادگی ندارند. مد لباس به عنوان امری زنانه و سخیف بازتعریف شد و پاشنه بدل به ابزاری قوی برای جذابیت مبتذل شد. شخصیت پرجنب و جوش هریت در داستانی به نام راوی۱، که ۱۷۸۱ نوشته شده، زن آرمانی قرن هجدهم را نمایش میدهد: «روی پاشنههای فرانسویاش تلوتلو میخورد و سرش مثل پاهایش آرام و قرار نداشت.» بدگمانی به پاشنههای بلند دلیل دیگری هم داشت: از قرار معلوم با تکبر و حیلهگری زنانه هم بی ارتباط نبود. به علاوه ترسی فزاینده وجود داشت که ممکن است زنان پاشنهها و دیگر شیوههای جذاب لباس پوشیدن را برای اغوای مردها و تصاحب قدرت استفاده کنند. ماری آنتوانت، تجلی چنین چیزی بود و همین تصور، سنگ بنای باور معاصری است که میگوید پاشنۀ بلند، از لوازم قدرت زنهاست.
اختراع دوربین عکاسی در قرن نوزدهم و روی آوردنِ سریع هرزهنگاران به آن، رسمی غیرعادی درست کرد: زنهایی برهنه که در عین حال کفش پایشان بود.
پاشنه ارتباط خود را با ناعقلانی بودن زنها حفظ کرد. یک مخالفِ حق رأی عمومی در سال ۱۸۷۱ در نیویورکتایمز نوشت: «حق رأی عمومی! حق داشتن منصب! به ما یک زن نشان دهید که آن قدر ذوق و سلیقه داشته باشد که هم لباس زیبایی بپوشد و هم تا خیابان پنجم با کفشی راه رود که راحتی و پاهایش را نابود نکند.»
با چنین تبلیغات منفیای روشن است که چرا حتی وقتی قامت مردانه در دهههای اول قرن بیستم اهمیت فرهنگی فراوان یافت، باز هم کفش پاشنهدار نتوانست در لباسهای مردانه جایی پیدا کند. ایدههای شبه علمی۲، مفهوم داروینی بقای اصلح را ترویج کرد و بلندی قد مردان را به جذابیت جنسی وصل کرد. در آن زمان محتمل بود که پاشنه دوباره به خدمت پوشاک مردانه درآید، با این حال پذیرفته نشد. چون از مردانگی مردها میکاست؛ و بیشتر نقص طبیعی ایشان در قد را پررنگ میکرد، به جای آن که امتیازی به خاطر افزایش قد مصنوعی به ایشان بدهد.
ولی میان زنان پاشنه بلند هنجاری فرهنگی باقی ماند. حتی وقتی موقتاً پاشنه از رده خارج شد، جایگاه برجستهاش در ادبیات جنسی را حفظ کرد. در پایان جنگ جهانی دوم، این ارتباط معنایی منجر به اختراع کفش پاشنه صناری/میخی[۴] شد. پاشنههای فوقالعاده نازکی که در هنر عامهپسند زمان جنگ به تصویر کشیده شده بود، در اوایل ۱۹۵۰ واقعاً ساخته شد و زنان تشویق شدند که در زندگی روزمره خود این آرمانهای مبتذل را تقلید کنند. مرلین مونروی جذاب و بازیگوش و همیشه کفشهای پاشنه میخی به پا داشت، یکی از الگوهای اصلی جنس مؤنث در این دوره بود.
در دهه ۱۹۶۰ تا حدی از محبوبیت کفشهای پاشنهدار کاسته شد؛ زیرا در انقلاب مدی که با سبک زلزله جوانی۴ به راه افتاد، این کفشها بیش از حد افادهای و از نظر فمنیستهای نوظهور، پردردسر بودند. پاشنه در ۱۹۷۰، کاملاً هماهنگ با دوران دیسکوها به عرصهٔ لباس بازگشت. (در این دوره بعضی از مردان نیز اجازه دادند که کفشهای پاشنهدار به کمد لباسشان راه یابد.)
در دههٔ ۱۹۸۰ که تعداد بیسابقهای از زنان به مشاغل یقه سفید راه یافتند، بالا رفتن از پلکان ترقی شرکتها در اجتماع پسندیده نبود؛ زیرا میتوانست جذابیت زن را از بین ببرد. مد جدید۵ پادزهری را ارایه داد: پاشنۀ قاتل۶ که به بلندی برج بود و نشان میداد موفقیت شغلی زنان فقط به دلیل هوشمندی حرفهای آنها نبوده است. در حدود سال ۲۰۰۰ پاشنۀ طرحدار –به قول تایمز استوری- ابزار قدرتی تلقی میشد که مثل لباسهای مخصوص زنانه توسط زنان حرفهای استفاده میشد تا مردم را با قدرت جاذبه جنسی اداره کنند. ایدهای که هنوز هم رایج است.
ربط دادن جاذبه جنسی به قدرت آشکارا بیانگر آن است که زنان فرصت بسیار کمی برای حضور قدرتمندانه دارند. نظر عموم دربارهٔ فاجعۀ کن – یعنی جلوگیری از ورود چند زن میانسال با کفشهای تخت- این موضوع را منعکس میکند. میشود از پاشنه دفاع کنیم و بگوییم شاید اگر این چند زن به این سنّ و سال نرسیده بودند، بعید بود چنین کفشهای معقولی بپوشند و بیخیال این شویم که چه دستاوردها و روابطی آنها را به جشنواره کشانده بود.
وقتی جاذبه جنسی چیزی تلقی شود که قدرت میآورد، مشکل نهایی اینطور خودش را نشان میدهد: این قدرت در نگاه بیننده است، نه در کسی که دیده میشود.
حرفی نیست اگر برای دفاع از پاشنه استدلال کنیم که بخشی از لباس سنتی زنان است، فقط یک چیز باقی میماند: لباسهای بدننما و صندلهای مجلسیای که زنان روی فرش قرمز میپوشند، با تصورات قرن هجدهمی دربارۀ جنسیت، تصاویر هرزهنگارانه قرن نوزده و مفاهیم نیمه قرن قبل دربارهٔ جایگاه زنان در جامعه، پیوند محکمی دارد.
اما شاید بتوانیم در قرن ۲۱ این سنت را پایان دهیم، زیرا حالا وقت آن رسیده و احتمالاً روشن شده است که قدرت یک زن ربطی به ارتفاع پاشنۀ کفشش ندارد.
منبع: ترجمان
پینوشتها:
[۱] The Delineator
[۲] Pseudoscientific ideas
[۳] stiletto
[۴] Youthquake
[۵] High fashion
[۶] Killer heels