هیچ شکی نیست که احکام اسلامی از چهارده قرن پیش و از زندگی قبیلهای بادیه نشینان حجاز تا زمان حال منجمد شده است و کوچکترین سازگاری با اخلاقیات و اصول زندگی مدرن ندارد. شاید بارها از خود پرسیده باشید که این احکام بعضا عجیب اسلام درباره زنان، زناشویی، وراثت، جهاد، قصاص و مجازات برچه اساس و به چه دلیل تعیین شده است؟ چرا در میان اعراب بیابانی در حجاز چندهمسری و ازدواج با کودکان رواج داشته است؟ پاسخ به این قسم سئوالات هدف این مقاله است. ما در اینجا سعی میکنیم براساس شرایط زیستی و مادی اعراب حجاز در قرن ششم میلادی، تحلیلی از استراتژیهای مختلف قبایل بدوی برای رشد و توسعه شان بدست دهیم. به بیان دیگر دلایل مادی و تاریخی احکام اسلامیرا روشن خواهیم ساخت.
با یک اصل ساده شروع میکنیم، اصلی که مورد توافق اکثر مورخین، انسانشناسان، جانورشناسان و پیروان نظریه تکاملی است: هدف یک گروه انسانی همواره بقا است و این بقا با تولید مثل به منظور افزایش جمعیت صورت میگیرد. در نظر داشته باشید که در زمان گذشته آمار مرگ و میر کودکان و مادران بسیار بالا بوده و بسیاری از نوزدان در بدو تولد تلف میشدند. حتی شانس اینکه کودک به سن بلوغ و تولیدمثل برسد نیز به خاطر انواع بیماریهای واگیر دار بسیار کمتر از زمان حال بوده است. با توجه به شانس پایین رسیدن فرد به سن بلوغ، تولید مثل هرچه بیشتر استراتژی هر طایفه یا خاندان برای بقا بوده است. بنابراین این اصل را میپذیریم که یک خاندان براساس شرایط محیطی و مادی خود در پی بهترین استراتژی برای افزایش جمعیت است.
به علت مرگ و میر بالای کودکان و مادران در هنگام زایش، ( در اروپای دویست سال پیش رقم مرگ و میر نوزادان، 200 کودک در هر هزار کودک بوده است.) متوسط سن عمر اندک (برای مثال سی سال در دوره رنسانس)، بیماریهای واگیردار، قحطیها و دیگر بلایای طبیعی، مسئله افزایش جمعیت و استفاده حداکثری از توان زنان برای تولید مثل یک مسئله حیاتی برای بقای هر قبیلهای بوده است. بنابراین زنان در دوره نسبتا کوتاه از بلوغ تا یائسگی میبایست تمامیوقت خود را صرف زایمان و پرورش کودکان میکرده اند. زایمانهای پیاپی توان جسمانی زنان را کاهش میداده و احتمال سوء تغذیه و مرگ را خصوصا در شرایط سخت محیطی حجاز دو چندان میکرد. به این دلایل، برای تمامیطوایف «افزایش جمعیت تاحد ممکن» برای بقا و حفظ قدرت بوده ضروری بود و در میان آنان به صورت سنت و مذهب نهادینه شد.
یک راه حل برای استفاده حداکثری از توان باروری زنان، کاهش سن ازدواج دختران است. به همین دلیل در متون اسلامیمیخوانیم که محمدپیامبر دختری هفت ساله به نام عایشه را به همسری گرفت و در نه سالگی با او همخوابه شد. ازدواج دختران نابالغ حتی امروزه نیز توسط احکام اسلام روا دانسته شده و ترویج میشود. منتقدین ازدواج با کودکان را به شهوت رانی مردان، بچه بازی و..نسبت میدهند. به نظر میآید که در آنزمان ازدواج با دختران خردسال برای رسیدن به اصل افزایش حداکثری جمعیت و استفاده حداکثری از توان باروری زنان در میان اعراب رواج داشته است و محمد پیامبر کاری خلاف عرف انجام نداده است. البته از آنجایی که میل جنسی مردان درهنگام همخوابگی با زنانی که بارها زایمان کردهاند یا همواره باردار هستند، کمتر است، قابل تصور است که مردان متمول و صاحب نفوذ دختران نابالغ را به عنوان همسر در اختیار میگرفته اند تا دست کم چندسالی از موقعیت جسمیسالم آنان بهره برند. یک راه برای کمک به زنان برای زایمان مداوم ورود زنان برده سیاه پوست از حبشه به عنوان دایه و کنیز بود. این دایگان وظایف شیر دادن زنان و بزرگ کردن کودکان را برعهده میگرفتند و بنابراین زنان فرصت کافی برای زایمان دوباره بدست میآوردند.
اما کاهش سن ازدواج برای استفاده حداکثری از توان باروری زنان، محدودیتهای فیزیولوژیکی دارد و نمیتواند راه حل نهایی باشد. راه حل دوم و مهمتر چندهمسری است. به سادگی، هرچه مرد تعداد همسران بیشتری در اختیار داشته باشد، تعداد فرزندان بیشتری نیز از خود بر جای خواهد گذاشت. اما سئوال اینجاست که چندهمسری اگرچه میتواند تعداد کودکان یک مرد را افزایش دهد، اما چطور میتواند تعداد کودکان کل طایفه را افزایش دهد در حالی که در هر صورت، تعداد زنان مشخص است. چندهمسری برای یک جمعیت به معنای داشتن زنان فراوان برای اقلیتی از مردان و محروم ماندن دیگر مردان از زن خواهد بود. همچنین این مردان محروم هرقدر هم که ناتوان یا فقیر باشند از آنجایی که اکثریت را تشکیل خواهند داد، معترض شده و احتمال تنش درون قبیلهای یا طایفه ای را افزایش خواهند داد. در واقع چندهمسری برای حفظ وحدت و انسجام جامعه میتواند بسیار خطرناک باشد. این اعتراض وارد است البته تنها وقتی که دیدگاه ما نسبت به مسئله ایستا باشد. چندهمسری به تنهایی نمیتواند باعث افزایش جمعیت شود. چندهمسری تنها به همراه دیگر عواملی که خود آنرا باعث میشود به افزایش جمعیت کمک میکند. چگونه؟ توضیح در پی خواهد آمد.
اجازه دهید مسئله مردان محروم از زنان را موقتا کنار بگذاریم و ببینیم که چگونه چندهمسری برای حفظ و افزایش جمعیت استراتژی مناسبی است. چندهمسری، تعداد فرزندان را افزایش میدهد. اگر مرد چهار زن داشته باشد و از هر زن شش فرزند و هرکدام از فرزندان هم مانند وی عمل کنند، وی میتواند 576 نوه داشته باشد! بنابراین چندهمسری، یک راه حل بسیار عالی برای افزایش ناگهانی جمعیت تنها طی دو یا سه نسل است. البته جمعیت انسانها نیز مانند هر جانور دیگری توسط منابع محیطی محدود میشود. بعد از دو یا سه نسل، منابع محیطی (به خصوص در محیط فقیر حجاز) توان پاسخگویی جمعیت افزایش یافته را نخواهد داشت. درست به همین دلیل، اعراب بیابانی مانند دیگر قبایل بربر (که در مجاورت تمدنها واقع شده اند)، برای دسترسی به منابع بیشتر، یا به غارت و چپاول یکدیگر میپرداختند و یا به سرزمینهای متمدنتر (ایران و روم) هجوم میآوردند. هجوم آشوریها به بابل، پارسها به ماد و بابل، کارتاژها به روم، مغولها به چین و… نیز درست با همین روند افزایش جمعیت و جستجوی منابع برای جبران صورت میگرفت.
جنگ و راهزنی (چیزی که در اسلام با عنوان جهاد در راه خدا مقدس پنداشته میشود) به دو طریق مسئله افزایش ناگهانی جمعیت را حل میکند: 1. استفاده از غنایم بدست آمده برای تامین معاش جمعیت اضافی. 2. کشته شدن بسیاری از مردان قبیله در اثر این هجوم که هم مشکل افزایش جمعیت را حل میکند و هم مسئله مردان محروم از زنان را (بی دلیل نیست که قرآن حتی کشته شدن مسلمانان مهاجم را به نفع اسلام میداند و آنرا به نام شهادت میستاید). جنگ مکمل چندهمسری است. جنگ تعداد مردان را کاهش داده و بنابراین چندهمسری را راحتتر و آسانتر میسازد در عین حال چندهمسری باعث افزایش ناگهانی جمعیت شده و نتیجه زمینه را برای جنگ و راهزنی دوباره فراهم خواهد آورد. به این ترتیب، اعراب حجاز هراز گاهی دچار افزایش جمعیت شده و به تناوب به شام و عراق آنزمان حمله ور میشدند. ادواری بودن این حملات دلیلی است بر صحت تحلیل ما.
نمونه ای از مسئله کاهش جمعیت مردان قبایل در اثر راهزنی و رواج بیشتر چندهمسری را در روایات اسلامیبعد از جنگ احد مییابیم. در جنگ احد بسیاری از مردان یثرب کشته شدند، کنیزان و زنان اسیر بسیاری در اثر راهزنیها به مدینه آورده شده بود و در نتیجه نسبت جنسیتی جمعیت به نفع زنان سنگینی میکرد. به همین خاطر مردان به دستور محمد شروع کردند که گرفتن زنان بیوه و یا کنیزان و اسیران به جای مانده. محمد نیز برای کنترل و حفظ این تعداد زیاد زنان، جلوگیری از درگیر و نزاع بر سر زنان، دستور حجاب را صادر کرد. دستوری شوم که زنان جهان اسلام را تاکنون در زنجیر و سرسپردگی نگاه داشته است.
در هنگام افزایش جمعیت، این احتمال وجود دارد که یک قبیله یا فردی صاحب نفوذ بتواند قبایل دیگر را مطیع و متحد کرده و به جای جنگهای داخلی یا حملات نامنظم، ارتشی منظم و یکپارچه ایجاد کند. این درست اتفاقی است که ما آنرا به عنوان ظهور اسلام میشناسیم. اگر گرد و غبار ایدهها، انگارهها و ایدئولوژیها را کنار بزنیم و منافع مادی و واقعی انسانها را اصل تحلیل قرار دهیم، متوجه میشویم که دلیل واقعی ظهور ناگهانی یک امپراتوری اسلامی- عربی در قرن هفتم میلادی، جز شرایط مادی -محیطی و استراتژیهای جمعیتی آن قبایل نبوده است.
در نتیجه، چندهمسری، ازدواج با دختران نابالغ، تابعیت زنان، استفاده از کنیزان برای دایگی و.. که در احکام اسلامیمشاهده میکنیم و امروزه بدنام هستند، همگی از اصل افزایش حداکثر جمعیت و استفاده حداکثری از توان باروری زنان قابل استنتاج است.
استراتژیهای افزایش جمعیت همواره موفقیت آمیز عمل نمیکنند خصوصا وقتی که به صورت سنن، عرف و مذهب صلب شده و برای محیط و شرایط مادی مناسب نباشند. یک نمونه آن استراتژی افزایش جمعیت یهودیان حجاز است. در یهودیت چندهمسری منع نشده است اما همچنان که داستان ابراهیم وهاجر میبینیم، با اکراه و تنها به دلیل نازایی زن به آن روی آورده میشده است. در عهد عتیق میخوانیم که سارا نابارور بود و ابراهیم برای اینکه از خود فرزند دکوری بر جای گذارد تا میراث دار او باشد، با کنیز خودهاجر همبستر شده و ازهاجر اسماعیل به دنیا میآید. یک دلیل برای خورداری از چندهمسری، مسئله تقسیم ارث بوده است. در یهودیت، برای جلوگیری از نزاع بین برادران بر سر ارث و خطر شکاف و تقسیم قبیله ( ترس از جنگ برادران و پراکندگی قبیله در داستانهای تورات به وفور دیده میشود مانند نزاع یوسف با برادران خود، نزاع ایسو یا یعقوب، نزاع قبایل یهود با قبیله بنیامین و… ) ارث به نخست زاده میرسد یعنی بزرگترین پسر. بنابراین برای تبعیت دیگر برادران از نخست زاده لازم بوده است تا همه آنان از یک مادر باشند. قابل حدس است که یهودیان حجاز به خاطر وفاداری به این سنت، به درجه کمتری از اعراب به چندهمسری روی آورده و بنابراین جمعیت آنان نسبتا کاهش یافته و همانطور که میدانیم در نهایت توسط مسلمانان تبعید یا قلع و قمع شدند. اسلام برای حل این مشکل قانون ارث نخست زاده را از یهودیان اقتباس نکرد و در عوض توصیه میکند که ارث میان فرزندان تقسیم شود. بدیهی است که تقسیم ارث با چندهمسری مطابقت بیشتری دارد.
به طور خلاصه، اصل حداکثر ساختن جمعیت طایفه مهمترین اصل برای بقا بوده است. این اصل، موجب استفاده حداکثری از نیروی باروی زنان، ناتوانی و فرودستی هرچه بیشتر آنان میشد. اگر شرایط محیطی اجازه میداد، چند همسری میتوانست طی دو یا سه نسل، از یک مرد، طایفهای درست کند. این افزایش ناگهانی جمعیت، کمبود منابع را به دنبال آورده و طوایف برای جبران به راهزنی، غارت یکدیگر یا سرزمینهای حاصلخیز مجاور روی میآوردند. جنگهای مداوم، تعداد مردان را کاهش داده و موجب رواج دوباره چندهمسری میشد. این چرخه شوم آنقدر تکرار شد تا اینکه در نهایت به اتحاد بزرگ قبایل حجاز تحت رهبری محمد پیامبر و خلفایش و در نهایت امپراتوری اعراب انجامید.
لینک مطلب در تریبون زمانه
هزیان نویسی قضایی!
Majid / 26 November 2014
نگارنده اگر اسلام شناس بود یقینا بین جهاد مقدس اسلام و غارت وچپاول تمایز قائل میشد
Farzad14 / 26 November 2014
دلایل چند همسری واقعی است , و طبعا به قسمتهایی از آن اشاره کرده اید, اما اینطور فراگیر و یک سویه نمی شود نتیجه گیری که کرده اید , را کرد. شاید منطقا درست باشد ولی برای یک قدرت بزرگ شدن بسیاری عوامل که شاید خیلی از این زاد و ولد مهمتر هم وجود دارد. از جمله ضعف قدرتهای بزرگ دنیا در زمان ظهور اسلام.
ا
فریبرز / 26 November 2014
اینها همه حدسیات است و مبنای علمی ندارد. نوشته ای که فهرست منابع ندارد یعنی تنها نظرات شخصی نویسنده است و بهتر است عبارت “فرضیاتی در ” را به ابتدای عنوان نوشته اضافه کنید. من در مورد تمامی ادعاهای این نوشته اطلاعات کافی ندارم ولی دوتای آنها را میدانم که درست نیست. عایشه نه ساله نبوده و 19 ساله بوده و دوم اینکه دستور حجاب نه از جانب پیامبر بلکه با وحی از جانب خدا در آخرین سال زندگی پیامبر نازل شد ربطی به جنگ احد ندارد.
Azadeh / 26 November 2014
خواهش ميکنم يکبار ديگه خودت بشين بخون ببين سرگيجه نميگيرى از اين ***که نوشتى آخه تو که اينقد استعداد دارى چرا حرف درست حسابى نميزنى اين چه ارتباطهاى … ***اى بود که دادى دست بردارين يه چيز بنويس که قابل دفاع باشه آخه اين چيه
بيداد / 27 November 2014
سلام. بخشی از تحلیل درست است، مخصوصا اصل مطلب که هر قومی برای بقا تلاش می کند. این قسمت تا قبل از اسلام کاملا صحیح است. اما در مورد پس از اسلام متن با غرض ورزی نوشته شده.
محمد / 27 November 2014
این که این خانم نوشتند خیلی جالبه که عایشه 19 ساله بوده.!!!!!!! این را از کجا ایشان کشف کرده اند بماند. اما این مطلب در مورد جند همسری به نظرم قبل از ظهور اسلام رواح داشته. حجاب را هم بسیاری از صاحب نظران فقط برای زنان پیامبر واحب می دانند. اما این که این قوانین قرون وسطایی اسلام به هیج وجه به درد یک جامعه مدرن نمی خورد کاملن درسته
محمد / 27 November 2014
کمی انصاف تاریخ نویسی رعایتن کشف شده است/تنفر کور از هویت ایرانی پارسی چنان است که حکومت پارسیان هخامنشی را به هجوم پارسها به ماد تحریف میکنند!
تمدن هلیل رود و جیرفت و شوش و عیلام همگی جزو پارس کهن (ایران/ماد) هستند.
چه پارس ایالت جنوبی ایران (ماد وقت) بگیریم و چه همه ایران زمین، به هر حال پارس سرزمین متمدن و کشاورزی بود و چه ارتباط و قیاس نابجایی به مونگلیا (مغولستان) و عربیا (عربستان) قدیم؟!!
م.5 / 27 November 2014
آزاده خانم كه فرمودن عائشه در هنگام ازدواج ١٩ ساله بود، احتمالا زبان عربي بلد نيستند. عائشه در زمان ازدواج ٢٧ ساله بوده و دليل اين كه امر زفاف به ٢٩ سالگي موكول شده است ، شرط ادامه تحصيل در مقطع دكترا وي بوده.
ريشه حجاب هم در دو واژه “حج” و “اب” يعني يك زن مومنه فقط بايستي به مراسم حج و آب زمزم توجه كند و لاغير.
شاقولوس / 27 November 2014
به علت آنکه تاریخ باستان ایران در دوره قبل از اسلام مناسب اسلامگرایان نمیباشد و چون به هیچ وجه قابل توجیه و تفسیر مخصوصا در دو مقطع سقوط هخامنشیان و ساسانیان توسط عامل بیگانه اسکندر و اعراب نمیباشد اسلامگرایان در ظاهری دیگر تلاش کرده اند در تاریخ باستان تشکیک کنند و اسلام را از اتهامات مبرا کنند وبرای رفع نواقص مثلا بگویند اسکندر ایرانی بوده و .. همین روش را اردوغان نیز با اعلام اینکه مسلمانان زودتر قاره آمریکا را کشف کرده اند دیده میشود فردی به اسم پرنیان حامد که نامش نیز تغییر یافته میباشد در لینک http://www.cae.blogfa.com/1393/08 در جواب سوالی میگوید: “پاسخ پرنیان حامد: با سلام خیر متاسفانه کتاب ایشان به دستم نرسید. کتاب آقای دکتر حمید شفیع زاده را خواندم اسناد ایشان برای اثبات اینکه ایرانیان پس از ابوریحان بیرونی و قبل از کریستفرکلمب به امریکا رفته و بازگشته اند بسیار رسا و کافی است.”
همین آدم در قلب گفتمان های دروغ تاریخ دروغ های خودش را به اسم تاریخ در جهت شک در ذهن خوانندگان به تاریخ پخش میکند ودر حالی که ادعای تاریخ دارد در خصوص حمله اعراب نظر مجتهدین اسلامرا در کنار تاریخدان ها ملاک میداند و میگوید : “خوانندگان عزیز وبلاگ، خواهشمندم توجه نمایید، اینجانب پرنیان حامد پژوهشگر تاریخ تا پایان دوران اشکانیان هستم، در مورد سوالات تاریخ اسلام و یا سلسله ساسانیان و حمله اعراب به ایران با وجود اسنادی که در اختیار دارم، قادر به پاسخ گویی مطلق نمی باشم. لذا تقاضا دارم در این موارد، با پژوهشگران تاریخ اسلام، و مجتهدین اسلامی تماس حاصل نماید، با سپاس.
پرسش: آیا نام حضرت ابراهیم (ع) میتواند معرب پراهام (پرهام) باشد؟ من کاری به اون فرد که خود را هیچکس نامیده ندارم ولی نام ابرام (یا ابراهام ) جدای ابراهیم در قران آمده…… من نگفتم الام عربیست منظورم این بود که آیا ریشه اش از زبان های سامی بوده یا نه؟ با سپاس از شما.
پاسخ: عزیز, مگر من مجتهد هستم این سوالات را از من می کنید؟”http://www.cae.blogfa.com/1390/10
تاریخ دان های ضد تاریخ!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عبداله / 27 November 2014
تحلیل بر اساس واقعیات جوامع بدوی نوشته شده و به نظر منطقی می رسد ؛ آنچه که ما امروز به عنوان رفتار مسلمانان صدر اسلام می شناسیم مجموعه ای فربه شده طی قرون گذشته است و قطعا نمی تواند مبنای واقعی داشته باشد ؛ جنگ ؛ چپاول و یا دقاع مقدس همه این مفاهیم در واقعیت یک عملکرد و یک نتیجه را در بر داشته و دارد . مرتبط با چند همسری به نظر می رسد نگارنده به نوعی تاثیر وقایع را بر هم در نظر نگرفته است . جنگ موجب کاهش مردان شده و دلیل چند همسری بوده است و نیز چند همسری موجب رشد جمعیت و به الطبع دلیلی برای برای دسترسی به منابع جدید و جنگ و هجوم به مجاورین قبیله بوده است . این سیکل ادامه داشته و هرکدام از این رفتارها رفتار دیگر را تولید می کرده است .
فرخشاد / 27 November 2014
مغرضانه بود. قیاس نبرد کوروش و مادها با تازش تازیان چندان منطقی نمی نمایاند. از طرف دیگر نشان دادن «روم» به عنوان کشوری متمدن که مورد تازش قرار می گیرد کاملا مغرضانه است…
کوروش / 27 November 2014
بله عایشه ۹ ساله بوده این خانومی که نوشتن 19 ساله؟؟؟؟؟؟؟؟…. می توان با مطالعه تاریخی البته کتاب های ممنوعه در ایران به این آگاهی رسید در مورد حجاب نیز بوشاندن دوش وسینه و عورت و… در کتاب مقدس قران یاد شده نه حجاب امروزی و….
mahnaz / 27 November 2014
تراوشات يک ذهن *** غرض ورر.
bemanj fani / 27 November 2014
من نمی دانم منبع اطلاعات آقای قضایی از شرایط اجتماعی قرن 6 حجاز از کجا است. در قران چنین اخباری درج نشده است. اولین اطلاعات ما از حجاز قرن 7 از ابن اسحاق ( وفات 768)، نویسنده کتاب ” سیره محمد ” است . کتاب ابن اسحاق یافت نشده است و یک قرن بعد ابن هشام (وفات 834) ادعا می کند که کتاب ابن اسحاق را رونویسی کرده است. تمام اطلاعات ما از حجاز قرن 7 ار نویسندگان قرن 8 و 9 عرب است. تمام نویسندگان حدیث ها که در قرن 9، یا 10زندگی می کردند ایرانی بودند و به همین علت نیز به اخبار این حدیث نویسان نمی توان زیاد اعتماد کرد. ( این نویسندگان ایرانی دو قرن بعد ، بدون ارائه یک سند و از ایران اطلاعات از قرن 7 عربستان را به ما داده اند) . از طرف دیگر ما می دانیم که در بخش های از عربستان قرن 6 اعراب مسیحی زندگی می کردند:
باستان شناس آلمانی ، Barbara Finster ، که اوائل سال های 90 ( قرن گذشته ) برای پژوهش فرهنگ قبل از اسلام شبه جزیره عربستان به این سرزمین سفر کرده بود اشاره می کند که عرب ها شبه جزیره عربستان در قرن ششم و هفتم ،بر خلاف نظریه شرق – و اسلام شناسان سنتی، پیرو شاخه های فکری مختلف دین مسیحیت ( ارتودوکسی، نستوری، Monophysitism) بودند.
بخصوص دین مسیحیت در شهر ” تهامه ” در جنوب غرب شبه جزیره عربستان، در جزیره ” جرزفرسان ” در دریای سرخ، در کناره های خلیج فارس و در عمان بین اعراب اشاعه داشته است. باستان شناس آلمانی ادامه می دهد که باستان شناسان عرب (مصری) در سال های 80 قرن گذشته در شرق شبه جزیره عربستان، در سواحل خلیج فارس، در شهر “جبیل” یک کلیسا را حفاری کردند، اما این باستان شناسان ،به نقل از Finster ، تا به امروز نتایج تحقیقات خود را منتشر نکردند و به نظر هم نمی رسد که این تحقیقات را بتوانند منتشر کنند. شرکت نفتی “ARAMCO” چندین عکس و یک گزارش از این کلیسا را در احتیار باستان شناس آلمانی قرار داده است. خانم Finster در خاتمه مقاله خود ادعا می کند که در خیلی موارد می بایست شرق شناسان نظریات خود را در رابطه با شبه جزیره عربستان تغییر دهند. به احتمال زیاد این اعراب مسیحی عربستان تک همسر بودند. عکس کلیسا در عربستان :
http://www.chubin.net/?p=4295
“برای دسترسی به منابع بیشتر، یا به غارت و چپاول یکدیگر میپرداختند و یا به سرزمینهای متمدنتر (ایران و روم) هجوم میآوردند.”
این ادعای اسلام شناسان سنتی که در شبه جزیره عربستان قبایل متعدد عرب زندگی می کردند که پس از پذیرفتن اسلام با یک دیگر متحد شدند و با هزاران جنگجو به کشور های مجاور حمله کردند درست نیست و حقیقت تاریخی را بیان نمی کند. بیشتر سرزمین شبه جزیره عربستات ( به جز قسمت جنوبی آن ) پرجمیعت نبود و همین ساکنان کم این مناطق، در هر دوره تاریخی، نیز در نهایت فقر زندگی می کردند:
The Muslim traditions depict the Arabian Peninsula as filled with roaming nomadic tribes who, after conversion to Islam, supplied thousands of warrios for the conquest of al-Šām, Iraq, and Egypt. This view dose not beare close scrutiny. Most of the peninsula ( excluding of course its southern coastal region ) is a parched desert which, judging from the material remains so far discovered, was never densely inhabited and whose population was not only sparse but extremely poor by any standard at any historical time
(Yehuda D. Nevo and Judith Koren, Crossroads to Islam. New York 2003, p. 67)
“در جنگ احد بسیاری از مردان یثرب کشته شدند، “
به نقل از ابن اسحاق کشته شدگان مسلمان در جنگ احد 65 نفر بود و 22 نفر نیز از سپاه مدینه ( یثرب) کشته شدند.
http://www.chubin.net/
امیرخلیلی / 27 November 2014
به امیر خلیلی:
“من نمی دانم منبع اطلاعات آقای قضایی از شرایط اجتماعی قرن ۶ حجاز از کجا است. در قران چنین اخباری درج نشده است.”
در قرآن درج نشده است اوضاع اجتماعی آنروز!!!پس چه درج شده است؟؟؟از رسم زنده به گور کردن دختران قرآن نگفته است؟از ربایش ضعیفان در اطراف مکه قرآن نگفته است؟ آیا قرآن آن عصر را جاهلیت لقب نداده است؟ آیا از توسل اعراب به اجنه قرآن نگفته است؟
اینکه قرآن را از لحاظ یک سند تاریخی معتبر دانستید اما با این حال میگویید:
“این ادعای اسلام شناسان سنتی که در شبه جزیره عربستان قبایل متعدد عرب زندگی می کردند که پس از پذیرفتن اسلام با یک دیگر متحد شدند و با هزاران جنگجو به کشور های مجاور حمله کردند درست نیست و حقیقت تاریخی را بیان نمی کند.”
لا اقل قرآن از اتحاد در زیر لوای اسلام صحبت کرده و همچنین قرآن از تعصبات و جنگ های قبیله ای صحبت کرده است
“بیشتر سرزمین شبه جزیره عربستان( به جز قسمت جنوبی آن ) پرجمیعت نبود و همین ساکنان کم این مناطق، در هر دوره تاریخی، نیز در نهایت فقر زندگی می کردند” جواب این جمله شما را اگر نوشته قضایی را بهتر میخواندید مشهود بوده است ایشان گفته اند:
“به این ترتیب، اعراب حجاز هراز گاهی دچار افزایش جمعیت شده و به تناوب به شام و عراق آنزمان حمله ور میشدند. ادواری بودن این حملات دلیلی است بر صحت تحلیل ما.” “این افزایش ناگهانی جمعیت، کمبود منابع را به دنبال آورده و طوایف برای جبران به راهزنی، غارت یکدیگر یا سرزمینهای حاصلخیز مجاور روی میآوردند. جنگهای مداوم، تعداد مردان را کاهش داده و موجب رواج دوباره چندهمسری میشد. این چرخه شوم آنقدر تکرار شد تا اینکه در نهایت به اتحاد بزرگ قبایل حجاز تحت رهبری محمد پیامبر و خلفایش و در نهایت امپراتوری اعراب انجامید.”
عربستان کم جمعیت بوده اما به دلایل ذکر شده دچار چرخه های افزایش جمعیت میشده است
همین اتفاق عینا برای مغولستان هم افتاده است مغولستان اکنون یک کشور کم جمعیت است اما در زمان جنگیز، مغولستان دچار اضافه جمعیت شده بود و چین و ایران و روسیه را فتح کرد ثانیا مقدونیه کشور کم جمعیتی بود اما ایران و یونان را تا هند گرفت شاید چنگیزی در مغولستان نبوده است!! یا ایرانیان مغول بودند!! شاید هم اسکندر مغول یا ایرانی بوده است!!
عبداله / 27 November 2014
اینکه آقای امیر خلیلی اعتقاد دارند حکومت ساسانیان بدست اعراب فارس و مرو (خراسان)سرنگون شده است و این مناطق جمعیت انبوهی از اعراب بوده است که در قرن 6 برای خود حکومت داشته اند در مقابلش عده ای مثل محمد مقدم اعتقاد دارند که اعراب قریش، فارس بوده اند و قریش معرب کورش میباشد و قریش کلمه ای غیر عربی است و به همین دلیل آریایی بودن است که قریشیان خود را بر بقیه اعراب برتر میدانستند حالا اینکه ایرانیان عرب بوده اند یا اینکه عرب ها ایرانی بودند مساله مهمی نیست مهم این است که اعراب و ایرانیان برای سالیان سال است که همدیگر را دشمن میدارند هر حادثه ای ردی ماندگار در تاریخ میگذارد و همین دشمنی میان فارس و عرب آن رد میباشد
در خصوص مساله شناخت شرایط دوره پیامبر، اشعار برعکس متون مکتوب سینه به سینه نقل میشوند و کمک کننده هستند اشعار بسیاری از دوره بت پرستی اعراب باقی مانده است که برای شناخت آن جامعه دلایل خوبی در اختیار ما میگذارد نوشته قضایی یک تحلیل جامعه شناختی از یک جامعه بدوی است اسلام هرچه که بوده مورد پذیرش آن قوم قرار میگیرد و باعث وحدت آن ها و تهاجم آن ها در مدت کوتاهی میگردد و تکامل بعدی آن در دوره های دیگر صورت میگیرد البته اسلام بسیاری از عادات آن قوم را باطل میکند و مشی جدیدی ایجاد میکند و همین تفاوت حرکت آنرا با حرکتی مثل حرکت مغولان مبرز میکند مغولان نتوانستند فرهنگ خود را تحمیل کنند چون در آن دوره دین ابزار تحمیل فرهنگ بوده است مسیحیت و اسلام بعنوان دو دین گسترده ساز و کار تحلیلی جدای میطلبند مسیحیت در کنار امپراطوری روم رشد کرد اگر امپراطوری های روم و ایران وجود نداشت چقدر احتمال داشت که این دو دین ایجاد شوند اگر حکومت های آشور و بابل و مصر نبود چقدر احتمال داشت که تک خدایی یهودی شکل گیرد همینطور نقش هخامنشیان و ماد ها برای دین زرتشت.
عبداله / 27 November 2014
نويسنده سعي كرده افكار*** خودش را در ميان گذاره هاي درست در ارتباط با احكام مادي اسلام جا بده. جناب روشنفكر ، اگر تاريخ روم را نگاه كنيد ،در آنجا هم كم وبيش همين قوانين بين انسان ها بر قرار بوده . شما در واقع براي ارضاي اميال *** خود سعي در اثبات وحشي بودن اعراب مي كنيد، كه اين خود در واقع تبليغي است براي اسلام. اعراب در زمان خود بسيار مردمان پيشرفتهاي بودند و اين از زبان عربي كاملا مشخص است . ولي چون از ١٤٠٠ سال پيش قوانين براي آنها ثابت مانده اكنون به اين وضع رسيده اند. اين قوانين در ١٤٠٠ سال در همه تمدن ها كم و بيش همين بوده است . از توهم بيرون بيايد
aliasghar / 27 November 2014
عالی بود عزیزم ، بسیار روان و جامع … از نظرات کاربران ناراحت نشین ، ادامه بدین … همه اولش اینجورین بهشون حق بدین .. همه وقتی به عقایدشون که براشون مقدسه نقد میشه بی اختیار حمله میکنن ، چون حس میکنن به خودشون نقد شده … درست میشه، امیدوارم البته
وحید بیخدا / 27 November 2014
ملک یمین و تجاوز به زنان در طول جنگ یکی از بی اخلاقی ترین کارهای این با اصلاح پیامبر بوده ، من موندم این جماعت چطور چشمشون رو ، رو این چیزا بستن ؟؟ خب داعش هم داره راه اینارو ادامه میده دیگه چرا اون بده ؟؟ آیات درباره زنانی که بعنوان ملک یمین به دستان مسلمانان میوفته رو بخونید لطفا ، شرایط اون رن هارو با خواهر و مادر خودتون مقایسه کنید به عمق فاجعه پی خواهید برد !!!
احمدمحمود / 27 November 2014
به امیر خلیلی:
از شما درخواست دارم تحلیل و نظر خود را درباره اسلام و چگونگی پیدایش و گسترش آن بیان کنید آیا محمد در عربستان وجود داشته است؟آیا دین اسلام در قرن 6 میلادی ایجاد شده است؟ شما با مخفی کردن این بخش از نظرات خود موضوع را در حالت خوشبینانه پوچ و در حالت بدبینانه غیر قابل نقد و مهمل کرده اید نمیتوان از قرن 6 صحبت کرد و نظری در مورد اسلام نداد شما صرفا به این بسنده کرده اید که بگویید حمله اعراب به ایران رخ نداده است شما دو راه بیشتر ندارید یا اینکه با پیر زن های که اهل زیارت قبور هستند صحبت کنید و اطلاعاتی از آن ها بدست بیاورید یا اگر این کار را قبول ندارید یک سر به موزه ها بزنید و ایرانگردی و جهان گردی بنمایید و مطالعاتی در این زمینه داشته باشید تا لا اقل متوجه بشوید که ما با دو عصر قبل و بعد از اسلام مواجه هستیم که شامل تغییرات بنیادین در زبان و دین و آداب و سنن و جغرافیای سیاسی و انسانی میباشد در قدیم تاریخ و جغرافیا را با هم میخواندند شما در جغرافیای تاریخی شهر های نابود شده را دارید چرا تیسفون از پایتختی به ویرانی رسید؟ در ایرانگردی و جهانگردی خود میتوانید مطالعاتی در خصوص جغرافیای انسانی و پخش قوم عرب در مناطق مختلف داشته باشید آن خانم پرنیان حامد که در نظر شماره 10 به آن اشاره کردم اعتقاد دارد که اسکندر فارس بوده است و در جواب یک عرب خوزستانی گفته بود که اعراب خوزستان عرب نیستند! مطالعه همزمان تاریخ و جغرافیا که هنوز هم بر آن تأکید میشود مثل مطالعه ریاضیات برای فیزیکدان میماند تا به مغلطه پرنیان حامد دچار نشوید و قوم نگاری جغرافیایی را با تاریخ عوض نکند و خود و دیگران را گمراه ننماید جواب شما در علم جغرافیا وجود دارد (جغرافیای تاریخی و سیاسی و انسانی) و همچنین علومی مثل مردم شناسی و قوم نگاری به این امور میپردازند ما شاخه های از علم به اسم مصرشناس و عرب شناس داریم که تاریخ بخشی از فعالیت آن هاست و از ژنتیک و چهره نگاری استفاده زیادی میبرند اگر آن سایت http://www.chubin.net مورد ادعا شما واقعا یک سایت فلسفه تاریخ بود و نه یک سایت مهمل گو باید این مسائل و تفکیک ها را میدانست و بین علم باستان شناسی و تاریخ تفاوت میگذاشت یک یافته باستان شناسی تا به تاریخ تبدیل شود باید مسیری را طی کند ثانیا بسیاری از یافته های باستان شناسی مثل ترجمه پاپیروس ها و سنگ نبشته ها و نقوش و نماد ها محل تفسیر و جدل است مثلا در خصوص زبان بسیار قدیمی گات ها هنوز نظر واحدی وجود ندارد و میتوان ترجمه های با 180 درجه اختلاف از آن انجام داد باستان شناسان برای تفسیر یافته های باستانی از تاریخ کمک میگیرند و آنوقت شما ساده لوح میخواهی با چهار تا سکه تاریخ را عوض کنی، زکی! یک یافته باستان شناسی کور و گنگ است و زبان و روایت که همان تاریخ است آن را گویا میکند شما هیچ شناختی از انواع و نقش علوم نداری و آنوقت می آیی تاریخ را عوض کنی! برو خودت را عوض کن! تاریخ زیان گویای انسان ها و پلشتی های آن هاست شکستن این آیینه و یا کدر کردن آن سودی ندارد و بی آبرویی بیشتری می آورد این خصلت تاریخ است تاریخ همیشه با یک فاصله نوشته شده و بر عملکرد گذشتگان صحه میگذارد آن ها را رسوا و یا مفتخر میکند پس بیهوده خودت را خسته نکن که چرا در قرن اول هجری کتاب تاریخ آنچنانی نداریم و همه کتب تاریخی به قول زرینکوب پس از دوقرن سکوت نوشته شده است آنچه در حین حادثه اتفاق می افتد وقایع نگاری و روایت های سینه به سینه است و اعراب تا چندین سال عشق خود به بتان شان را و سنن قبیلگی شان را تا قرن سوم انتقال دادند آیا عشق علاقه به کوروش پس از 2500 سال در نزد ایرانیان فراموش شده است کتاب نوروزنامه خیام هنوز از خاطرات باستان میگوید و تاریخ را از سقوط یزگرد بدست اعراب تا زمان مأمون خالی میگذارد و ذکری از خلفا نمی آورد و آن ها را بیگانه میداند و از مأمون بعنوان اولین حاکم بعد از یزدگرد نقل قول میکند باید فاجعه ای رخ داده باشد که دو قرن سکوت ایجاد کند سکوت سرشار از ناگفته هاست و حقایق زیادی را میگوید
عبداله / 28 November 2014
” تاریخ نویس فقط باید نشان دهد که ” در واقع گذشته چگونه بود “
.” the task of the historian is ” simply to show how it really was
( لئوپولد فون رانكه – Leopold von Ranke – تاریخ نویس آلمانی , 1886 – 1795 )
همانطور که بالا اشاره کردم کتاب ابن اسحاق در دست نیست و از اتفاقات مکه و مدینه ابن هشام دو قرن بعد خبر می دهد. ابن هشام می توانسته تغییراتی در نسخه اصلی ابن اسحاق داده باشد ( حذف ، یا اضافه مطلبی به متن اصلی ). ” به همین دلیل در متون اسلامیمیخوانیم که محمدپیامبر دختری هفت ساله به نام عایشه را به همسری گرفت و در نه سالگی با او همخوابه شد. “. این هشام در لیست زنان محمد ( محمد 9 همسر داشته ) فقط به سن عایشه اشاره می کند که ” عایشه در 9 ، یا 10 سالگی به حانه ” محمد پیامبر ” می رود. اما چرا ابن هشام فقط اشاره به سن عایشه می کند و نه به زنان دیگر محمد: شاید به این دلیل که ازدواج در سن 10 سالگی (زنان) حتا در قرن 7 نزد اعراب نیز معمول و رسم نبوده.
امیرخلیلی / 28 November 2014
” جنگهای مداوم، تعداد مردان را کاهش داده و موجب رواج دوباره چندهمسری میشد” اولین جنگ اعراب در زمان معاویه اتفاق افتاد، حمله معاویه به بیزانس ( ؟ 656 ). قبل از معاویه بیشتر راهزنی اعراب به سرزمین های مجاور بود تا جنگ و به همین علت نیز از” تعداد مردان ” عرب کاسته نشد :
پس از نابودی ارتش ساسانیان و عقب نشینی بیزانس از سوریه و اروشلیم (630) قبایل عرب تنها نیروی های مسلح در مناطق میان رودان بودند. جنگ ها و فتوحات ای که طبری و تاریخ نویسان عرب 200 سال بعد از آنها خبر داده اند ( جنگ های نهاوند، یرموک، قادسیه و … ) در واقع، به نقل از ‘ یهودا دی. نوو و جولیت کورن ‘ دستبرد ها و سرقت های مسلحانه این قبایل عرب به سرحدات کشور های مجاور بودند. یک نیروی نظامی برای جلوگیری از سرقت های اعراب در مرز ها مستقر نبود:
The picture the contemporary literary sources provide is rather of raids of the familiär type; the raiders stayed because they found no military opposition…… these were later selected and embellished in late Umayyad and early Abbasid times to form an Official History of the Conquest.
( Yehuda D. Nevo and Judith Koren, Methodological Approaches to Islamic Studies. In: Der Islam 68 ( 1991) , P. 100)
نویسندگان مسیحی و یهودی قرن 7 و 8 ( میلادی ) در سوریه، اروشلیم و مصر خبری از فتوحات اعراب نداده اند. ‘ یو حنا ابن الفنقی ‘ ( John bar Penkaye ) ، راهب کلیسا در شرق سوریه ( اواخر قرن 7 میلادی )، در وقایع نامه ای ناتمام به زبان سوری که به او نسبت داده می شود اشاره کرده است که اعراب مسلح نبودند و خدا پیروزی را به آنها داد: ” مردان برهنه سوار بر اسب و بدون تجهیزات، یا سپر پیروز شدند.“
overthrowing all their warriors who prided themselves in the arts of war. We should not think of the advent (of the children of Hagar) as something ordinary, but as due to divine working. How, otherwise, could naked men, riding without armour or shield, have been able to win…
(S. P. Brock, North Mesopotamia in the late 7th century : book 15 of John Bar Penkaye’s “Ris Melle”, Jerusalem Studies in Arabic and Islam, 9 (1987)
امیرخلیلی / 28 November 2014
به نظر می رسد که تعصب مذهبی و ناسیونالیستی به برخی اجازه قضاوت صحیح و مستدل را به آنان نمی دهد.
اول از هرچیز این دوستان اصلا هدف و نکته مقاله را متوجه نشده اند.
اولین نکته توضیح نظری چندهمسری است. درباره دلایل وجودی چند همسری دو نظریه وجود دارد. یکی نظریه مصالحه است. یعنی مردان متمول تر و قوی تر از طریق مصالحه (دادن مهریه یا امتیازات) زنان بیشتری را در اختیار می گیرند. دومین نظریه که البته ضعیف تر است این است که زنان هرچه بیشتری به مردان متمول تر و قدرتمندتر روی می آورند. هر دو نظریه ضعیف است و نقدهای بسیاری به آن وارد است. ابتکار تئوری من در اینجاست که چندهمسری را با انگیزه قوی و تردیدناپذیر افزایش جمعیت توضیح می دهد (در اینکه هر خاندانی به دنبال افزایش جمعیت خود است شکی نیست). مشخصا چندهمسری به خودی خود باعث افزایش جمعیت نمیشود اما وقتی به صورت پویا و در ارتباط با راهزنی و جنگ در نظر گرفته شود، برای افزایش و جبران جمعیت یک ضرورت است. البته شایستگی این نظریه باید در محیط آکادمیک بررسی شود و نه در اینجا.
دومین نکته مقاله همانطور که از نامش پیداست اینه که چندهمسری و استراتژی افزایش جمعیت بسیاری از احکام اسلامی را توضیح می دهد. مشخصا در زمان محمد، اینها احکام نبودند بلکه فرهنگ و سننی بودند که به طریقی از زبان محمد جاری شده یا به او نسبت داده شده است. بعدها با شکل گیری حکومت خلیفه ای و سلطنت، لازم بود تا از روایات و سخنان محمد حکم و قانون استنتاج شود و بدین ترتیب چیزی که ما امروز فقه و احکام اسلامی می شناسیم شکل گرفت. اما این نکته برجاست که این احکام ریشه های مادی و تاریخی دارد و این ریشه ها را می توان با چند اصل ساده تحلیل کرد.
امین قضایی / 28 November 2014
واقعا تحلیلی عالی و مادی بود. فقط کاش از استنادات تاریخی همرا ه با ذکر منبع استفاده می شد. مثلا دلایل ایجاد کردن حجاب با سالی که این اتفاق افتاده ربط داده می شد و منبع تاریخی که آن را اثبات کند آورده میشد. از نظر عقلی مقاله کاملا منطقی است. باتشکر
ابراهیم / 28 November 2014
به امیر خلیلی:
1-جواب سوال بنده را مبنی بر اینکه اسلام چگونه ایجاد و گسترش پیدا کرد ندادید
2-موضوع اعتبار کتاب طبری بحث دیگری است که ممکن است برخی مطالب آن درست و برخی نادرست باشد و در نهایت یک روایت اسلامی است
3-ابن هشام به دلایل مختلفی میتوانسته به سن عایشه اشاره کند مثلا آنکه عایشه نقش زیادی در حوادث جمل و امور سیاسی داشته است و هم اکنون نیز حساسیت روی آن زیاد است ثانیا روایت های دیگری نیز از ازدواج دختران پیامبر در سنین پایین وجود دارد
4-در نظر شماره 23 خود گویا دست از ادعا قبلی مبنی بر نقش اعراب فارس و خراسان در سقوط ساسانیان کشیده و این نقش را به اعراب بین النهرین داده اید طبری نیز اشاره پررنگی به اعراب بین النهرین کرده است و مخصوصا نارضایتی این اعراب و مشاوره های آن ها را به عمر یادآوری کرده است
5-در خصوص یو حنا ابن الفنقی که صحبت کرده اید علاوه بر آنکه یک مدرک است ایشان همان نظر غالب آن عصر مبنی بر محمدنا منصور و پیروزی از آن خداست را بیان کرده و مسلمانان آن عصر اعتقاد داشتند که خدا آن ها را پیروز کرده است و یو حنا ابن الفنقی همان عقیده عام را که در نزد مسلمانان وجود داشته بیان کرده است
6-هم اکنون تاریخنگاران اسراییلی منابع یهودی حمله مسلمانان را دارند اندکی تحقیق بنمایید
7-یک دیدگاه در تاریخ وجود داشت که فقط خدا تاریخ را میداند پس آنچه که از تاریخ رشته شده است باید پنبه شود فون رانکه مقابل این دیدگاه به عنوان اولین تاریخ نگار پوزیتویست قرن 19 ایستاد و اعلام کرد که مورخ میتواند آنچه را که واقعا بوده بگوید درست عکس شما که بیشتر دارید تاریخ را پنبه میکنید و فون رانکه مانند امین قضایی بر عینیت تاریخ اعتقاد دارد رانکه دقیقا مخالف تقدیر در تاریخ بوده است و میگوید که تاریخ را انسان ها میسازند و نه تقدیر به همین دلیل تاریخنگار مثل رانکه هیچ وقت اعتقاد ندارد که خدا اعراب را بدون شمشیر و سپر پیروز کرد
8-به جمله رانکه میپردازیم ” تاریخ نویس فقط باید نشان دهد که ” در واقع گذشته چگونه بود “ جناب امیر خلیلی شما حمله معاویه به بیزانس را به عنوان اولین جنگ اعراب پذیرفته اید اگر تاریخ دانی معتقد به رانکه نقش معاویه را در تاریخ پذیرفته باشد دیگر نمیتواند ادعا کند که مسلمانان عربستان به خارج از عربستان حمله ای انجام نداده اند چون حداقل به قول رانکه باید تاریخ را ذهن به تصویر بکشد و حداقل حداقل از خود بپرسد پدر معاویه کیست
9-بین شما و رانکه و تاریخ و فلسفه و فلسفه تاریخ هیچ نسبت و سنخیت کوچکی وجود ندارد
عبداله / 28 November 2014
کاملا پیداست که این متن رو یک یهودی نوشته! بیشتر از این خودتون رو از چشم نوازی!
انسان / 28 November 2014
جالب بود، اتفاقا بر همین منوال دنیا رو الآن به گند کشیدن.
SQR / 29 November 2014