یحیی حسن شاعر فلسطینیتبار در دانمارک متولد شده و در یک خانواده عرب پرورش پیدا کرده. مجموعه اشعار او در دانمارک که انتشار یافت، جنجالهایی برانگیخت. او در این اشعار نسل پدرانش را به چالش میکشد و آنها را به دورویی و تزویر متهم میکند.
مهمترین درونمایه اشعار او کودکی سخت و مشقتبار در کنار پدری است خشن و بیکار که اوقات فراغتش را جلوی تلویزیون به تماشای شبکههای عربزبان میگذراند و نمیتواند خودش را با اقتضائات جامعه میزبان همسو کند.
یحیی حسن در اشعارش با واژههایی تند، خشونت خانوادگی را به باد انتقاد میگیرد و تنفرش از مذهبی که با آن بزرگ شده را نیز نشان میدهد:
«من ازفلاکت تو متنفرم.
از حجابت،
از قرآن تو،
از پیامبران بیسوادت،
از والدین و فرزندان زورگو
و از عبادات تو متنفرم.»
کاش مرا به حال خودم وامیگذاشتند
روزنامه «پولیتیکن» چاپ دانمارک با یحیی حسن که در آن زمان هنوز یک چهره ناشناخته بود گفت و گویی انجام داد. او که در آن زمان فقط هیجده سال داشت گفت: «من از نسل پدرانم عصبانی هستم»
حسن در اشعارش با زبانی دقیق تابوها را وصف میکند و آنها را به چالش میکشد. شعرهای او در بحر طویل سروده شده. مثل ترانه های رپ است منتها بدون موسیقی.
و در ادامه افزود: «کاش آنها مرا به حال خودم وامیگذاشتند. اما مرا در دانمارک به دنیا آوردند و تمام مدت در گوشم خواندند که دانمارک کشور بدیست.»
این گفتوگو در دانمارک جنجالبرانگیز شد و بحثهای بسیاری پیرامون آن درگرفت. دو هفته پس از این گفت وگو بود که مجموعه اشعار حسن انتشار پیدا کرد. اشعار او بسیار شخصی است و با اینحال روایتگر سرگشتگیها و دوگانگیهای نسلی از مهاجران جوان است که در کشورهای میزبان در حد فاصل بین دو فرهنگ پرورش پیدا کردهاند.
حسن در این اشعار با زبانی دقیق تابوها را وصف میکند و آنها را به چالش میکشد. شعرهای او در بحر طویل سروده شده. مثل ترانه های رپ است منتها بدون موسیقی.
چاپ و انتشار این شعرها و پخش برنامهای درباره مجموعه شعر یحیی حسن با عنوان «شعر طولانی» که اواخر ماه اکتبر گذشته از تلویزیون دانمارک پخش شد، باعث شد که او بلافاصله بعد از این برنامه ۲۷ پیام تهدید به مرگ دریافت کند.
یحیی حسن در اینباره به تلویزیون ۲۴ فرانسه گفته است: «من در کشوری بزرگ شدم که در آن آزادی بیان وجود دارد؛ اما از طرفی در محیطی پرورش پیدا کردهام که نمیتوانستیم عقایدمان را آزادنه بیان کنیم. با این حال من همیشه همان چیزی را گفتهام که به آن میاندیشم و پیامدها و عواقب آن را هم تحمل میکنم.»
تأکید یحیی حسن بر حق آزادی بیان نگرانی نسبت به هرنوع اتفاق غافلگیرکنندهای در مورد او را بیشتر کرده، به ویژه بعد از ماجرای ۱۸ نوامبر گذشته که یک مسلمان تندرو در ایستگاه مرکزی قطار در شهر کپنهاگ به او حمله کرد.
در این سوءقصد فرد مهاجم خود را روی یحیی حسن انداخته بود و فریاد میزد: «تو مرتدی و سزاوار مرگ هستی.»
اقبال زیانبار یک شاعر برای مسلمانان
ناشر یحیی حسن هفدهم نوامبر گذشته ۱۷ هزار نسخه از کتاب او را منتشر کرد و به بازار کتاب فرستاد. این تیراژ برای اشعار شاعران مدرن تقریباً بیسابقه بود ولی اکنون ناشرش با خوشحالی میگوید که کمتر از ۵۰۰ نسخه از کتاب او باقی مانده است.
وی میگوید: «یحیی حسن هنرمند جوانی است که یک کتاب جذاب نوشته.»
اما مسلمانان دانمارک نسبت به انتشار این کتاب اعتراض کرده و برخی از آنان خواستار مجازات زندان برای کسی شدهاند که به گفته آنان به عقاید مذهبیشان توهین کرده است.
یحیی حسن آنچه را که احساس میکرده، در قالب اشعاری بیان کرده است. بزرگترین دستاورد او این است که احساسات یک نسل سرگشته را در ۱۵۰ شعر به طور برانگیزانندهای به بیان درآورده
محمد المیمونی، سخنگوی جامعه مسلمانان دانمارک میگوید: «پوشش رسانهای این ماجرا و آنچه پلیس برای حفاظت از یحیی حسن انجام میدهد خیلی جالب است. مثل این است که اگر هر کس سراغ رسانهها برود و علیه اسلام و مسلمانان حرفی بزند به قهرمان تبدیل میشود. این موضوع برای جذب مسلمانان در این کشور خیلی مضر است.»
هفته گذشته از یحیی حسن به دلیل انتشار اشعار نژادپرستانه شکایت شد و مجدداً سروصدای زیادی به پا کرد.
فیروزه بذرافکن، روزنامهنگار ایرانی- دانمارکی هم پیش از این مطلبی در وبلاگش در مورد مسلمانان نوشته و گفته بود که مردان مسلمان در همه دنیا به دختران خود تجاوز میکنند و آنها را میکشند. از او هم به دادگاه شکایت برده بودند. بعد از دو سال دادگاهی در دانمارک خانم بذرافکن را به نژادپرستی محکوم کرد و قرار شد که او یا جریمه نقدی بپردازد یا به زندان برود.
یحیی حسن آنچه را که احساس میکرده، در قالب اشعاری بیان کرده است. بزرگترین دستاورد او این است که احساسات یک نسل سرگشته را در ۱۵۰ شعر به طور برانگیزانندهای به بیان درآورده. طبعاً او هم مانند هر هنرمند و شاعری علاقمند است که اثرش مورد توجه قرار گیرد، اما پیامدهای اقبالی که نصیبش شده تاکنون بسیار سنگین بوده است.
در دانمارک گروهی از منتقدان خواهان آشتی بین همه لایههای اجتماعی و همه فرهنگها هستند. این واقعیتی است که اشعار یحیی حسن در کانون درگیری یک اقلیت مهاجر مسلمان با یک جامعه مدرن جنجالبرانگیز شده و مورد توجه قرار گرفته است. یحیی حسن این درگیری را به این شکل بیان میکند: «در مدرسه اجازه ندارم عربی حرف بزنم. در خانه اجازه ندارم دانمارکی حرف بزنم. اما دوست دختر من فقط یک چیز میخواهد: یحیی حسن را.»
نکته جالب توجه در رابطه یحیی حسن این است که او جوانی است که به خاطر ارتکاب جرم چندین بار به زندان افتاده بوده است و در محیط خلافکاران رشد کرده است. ولی امروز از گذشته فاصله گرفته است و راه دیگری را انتخاب کرده است. او بر خلاف بسیاری از مهاجران که همه چیز را به گردن جامعه دانمارک می اندازند مسئولیت را به عهده خود مجاهران میگذارد.
سپنتا / 13 December 2013
این مشکلات ، مشکلات جامعه امروز ما و خیلی از کشورهای دیگه ی خاورمیانه هم هست. مللی که به هیچ وجه حاضر نیستند مقدّسات خودشون رو برای یکبار هم که شده پیش خودشون زیر سؤال ببرن و بگت شاید همه ی این موارد برای به دست گرفتن قدرت در 1400 سال پیش بوده :)
میلاد / 13 December 2013
میلیونها انسان در هندوستان گاو پرست هستند و از ادرار آن در خمیر دندان و صابون استفاده میکنند. تعداد بسیاری موش پرست میباشند. تعداد بیشماری در بعضی کشورهای اسلامی در ماه خاصی با قمه و زنجیر بجان خود می افتند یا سر و روی خود را غرق لجن و گل میکنند. در امریکای لاتین و غیره دست و بای خود را با میخ به صلیب وصل میکنند. چرا انسان که باید گْل سر سبد تکامل آگاهی بر روی این سیاره باشد اینچنین در جهل و تاریکی فرو رفته است. چرا بشر اینچنین گرفتار آیین ها،ایدئولوژیها احمقانه و نابود کننده شده است او تجربه ی جنگهای بیشمار،بمب اتمی،فقر و گرسنگی را داشته است اما همچنان در توحش و ناامنی زندگی میکند. مغز انسان با تمامی توان خود بسیار آسیب پذیر است. مغز کودکان در حال رشد و تکامل میباشد و بشدت تلقین پذیر و مستعد پذیرش میباشد. بزرگسالان با آموزشهای خود بمقدار بسیار گسترده محتوایات ذهن کودکان را میسازند. بزرگسالان یا محیط ذهن خود را بطریقی به کودکان میدهند تا ذهن کودکان شود و آنان نیز آنرا با تجربیات خود گسترش میدهند. کودکی که در یک خانواده گاو پرست هندی بدنیا میاید به احتمال بسیار زیاد گاو پرست و کودکانی که در خانواده های مسلمان ،کلیمی یا مسیحی بدنیا میایند اکثراٌ مسلمان،یهودی یا مسیحی خواهند شد. و اگر در یک خانواده سوسیالیستی بدنیا آمده باشند سوسیالیست و اگر پدر و مادر آنان سرمایه دار باشند به احتمال بسیار زیاد آنان نیز سرمایه دار بیرحمی خواهند شد. ذهن اکثر انسانها برنامه ریزی شده است و این ذهن ها طبق داده ها عمل میکند. مغز برای عملکرد در دنیای خارج از کالبد نیاز به فکر یا ذهن دارد و اینرا محیط انسان تمام و کمال در اختیار مغز میگذارد و مغز آنرا میپذیرد و شعور و ذهن خود میکند و وقتی چنین شد مغز برای حفظ آن حتی ممکن است کالبد را وادار به جنایت بکند. اصلاح طلبان مذهبی تقریباً تمامی آنان در محیط های مذهبی متولد شده و رشد کرده اند و ذهن محیط (بزرگسالان) ذهن آنان شده است و اگر آنان در خانواده های کمونیست یا مسیحی بدنیا میامدند اکنون مغز آنان در خدمت این ایدئولوژیها میبود. ذهنی که اسیر ایدئولوژی عقب افتاده و سرکوبگری میباشد هرگز نمیتواند صلح دوست و اصلاح طلب باشد. چون مغز انسان در خدمت ایدئولوژیها قرار میگیرد این ایدئولوژیها با توجه به ظرفیت و توان مغز از آن استفاده میکنند. ایدئولوژیها از آن روستایی کم سواد و یا حاشیه نشین محروم شهری برای سرکوب خونین و از آن تحصیل کرده میخواهند در راٍفت و عظمت ایدئولوژیها بنویسند. چون انسان مغز است و مغز تحت فرماندهی ذهن و محتوای ذهن آن ایدئولوژیها هستند بنابراین این ایدئولوژیها هستند که از کالبد انسانها بعنوان ماشین برای گسترش و حیات خود استفاده میکنند.آنها هستند یکی را اصلاح طلب و دیگری را جهادگر و غیره میکنند و اگر بخوبی تعمق کنیم هر یک از این انسانهای بشکلی برنامه ریزی شده اند اما در نهایت باعث تداوم حیات آن ایدئولوژیها میشوند. مغز انسان شکنندگی و ضعف های خود را دارد و بدین علت است که کشتارها در این سیاره بخاطر ایدئولوژیها برای ثروت بیشتر و قدرت پایانی ندارد زیرا مغز هر یک بگونه ای برنامه ریزی شده است. روزی که انسان بر مغز خود تسلط پیدا کرد آن روز پایان حیات این ایدئولوژیها و آغاز دوستی و محبت بین انسانها خواهد شد.
در سایت یوتیوب میتوان به فیلم های هیپنوتیزم نمایشی دسترسی پیدا کرد و اینکه مغز انسان در چه گسترده بزرگی تلقین پذیر است آنوقت میتوان برای مثال مردمی که در کشورهای اسلامی یا کمونیستی مانند کره شمالی زندگی میکنند درک کرد. اکثر آنان به شدیدترین شکلی برنامه ریزی و شستشوی فکری شده اند و بعبارت علمی تر شدیداً هیپنوتیزم دایمی شده اند. با انتقال آگاهی میتوان به بیدار شدن بشر کمک کرد.
Mani / 13 December 2013