مطالب این بخش برگرفته از «تریبون زمانه» هستند. تریبون زمانه، آنچنان که در پیشانی آن آمده است، تریبونی است در اختیار شهروندان. همگان میتوانند با رعایت اصول دموکراتیک درج شده در آییننامه تریبون آثار خود را در آن انتشار دهند. زمانه مسئولیتی در قبال محتوای این مطلب ندارد.
گویی دادگاه محاکمه اشباح است، همه چیز در تاریکی مطلق! نه وکیلی وجود دارد، و نه گوئی انسانی را با هزاران امید و آرزو به محاکمه میکشند. تنها چیزی که دیده میشود، چند مامور امنیتی و قاضی گوش به فرمان سپرده با چکشی پوسیده در دست که معلوم نیست چند جوان را با کوبیدن این چکش به پای چوبههای دار فرستاده است!؟ چکشی که زار میزند در دست او، و برای آن هم دیگر جانی نمانده که کوبیده شود روی میز، برای اعلام پایان “محاکمات در تاریکی” در همه این سالها!
آنچه آمد، نه تشبیه، بلکه عین واقعیتی است که در ۲۰ ماه گذشته بر روند دادرسی همبندی جوانم سامان یاسین حاکم بوده است؛ تاریکی مطلقی که متاسفانه ادامه نیز دارد.
یک ماه پیش و پس از دو بار بستری شدن سامان در بیمارستان روانپزشکی رازی، او را به کمیسیون پزشکی قانونی بردند، تا درباره بیماریهای او و امکان ادامه تحمل حبس یا “تعلیق حکم” برای رسیدگی درمانی در خارج از زندان تصمیم بگیرند. اکنون یک ماه است که پاسخ پزشکی قانونی را نه به اطلاع سامان رساندهاند، نه خانواده او را در جریان پاسخ قرار دادهاند. فقط دادیاری ناظر بر زندان تایید کرده که کمیسیون یک هفته پس از تشکیل جلسه پاسخ را ارسال کرده است!
چهار وکیل انتخابی سامان در ۲۰ ماه گذشته را “قاضی آتشبهاختیار” ابوالقاسم صلواتی به حکم خودش اجازه نداده اعلام وکالت کنند و به پرونده دسترسی و آن را مطالعه کنند، برای دفاع از موکلشان!
اکنون نیز که پرونده به دیوان عالی فرستاده شده، شعبه رسیدگیکننده اجازه نداده وکیل انتخابی سامان پرونده را مطالعه کند و حتی در این اندازه نیز اجازه ندادهاند که از پاسخ “کمیسیون پزشکی قانونی” اطلاع پیدا کند؛ وسواس آقایان در بیخبر نگه داشتن سامان و خانوادهاش به اندازه ای است که گویی مهر “بهکلی سری” زیر نامه پزشکی قانونی درباره وضعیت سلامتی سامان زده شده است!!
این تاریکی مطلق در روند فراقضائی حاکم بر پرونده سامان، بیماریهای او در اسارت زندان قزلحصار را به شدت تشدید کرده و هر آن بیم وقوع فاجعهای دیگر وجود دارد.
اینجانب پیشتر و در سالهای اخیر در مواردی همچون درباره وضعیت زندهیاد ساسان نیکنفس و سیامک مقیمی(از بازداشتشدگان اعتراضات آبان خونین ۹۸) بارها به مقامات قضائی جمهوری اسلامی هشدار دادم که “جان انسانی در خطر است” و از آنها خواستم دستکم در این موارد تسلیم بخشنامههای شوراهای عالی درباره تسلط ضابطان امنیتی بر پرونده زندانیان سیاسی نشوند. اما در کمال بیرحمی توجهی نشد و ساسان دو دختر خردسالش را تنها گذاشت و در زندان تهران بزرگ در اسارت جانباخت و سیامک نیز پس از تحمل ۱۸ ماه زندان و تشدید بیماریهای اعصاب ناشی از آن دوران چندی پس از آزادی به زندگی خود خاتمه داد.
از همه وجدانهای بیدار جامعه، کنشگران مدافع حقوقبشر و از عموم مردم شریف و آزاده ایران انتظار میرود که فریاد دادخواهی این جوان دربند و خانوادهاش باشند، و اجازه ندهند تا داغ دیگری بر هزارها داغ بر دل ماندهمان بنشیند.
سامان یاسین با توجه به بیماریهایی که فشارهای دوران بازداشت از قبیل “اعدام مصنوعی” و بلاتکلیفی ۲۰ ماهه موجب تشدید آنها شده است، باید فورا آزاد شود.
احمدرضا حائری
زندان قزلحصار
چهارشنبه ۱۳ تیرماه ۱۴۰۳
سامان یاسین، خواننده رَپ کُرد ۲۷ ساله، پیرو آیین یارسان و اهل کرمانشاه در تاریخ ۱۰ مهرماه ۱۴۰۱ توسط نیروهای امنیتی همراه با خشونت در خانه خود در تهران بازداشت شد. سامان یاسین آبان ۱۴۰۱ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، با «اتهام محاربه» به اعدام محکوم شد. حکمی که دیوان عالی کشور آن را نقض کرده است.