برگرفته از تریبون زمانه *  

مطالب این بخش برگرفته از «تریبون زمانه» هستند. تریبون زمانه، آنچنان که در پیشانی آن آمده است، تریبونی است در اختیار شهروندان. همگان می‌توانند با رعایت اصول دموکراتیک درج شده در آیین‌نامه تریبون آثار خود را در آن انتشار دهند. زمانه مسئولیتی در قبال محتوای این مطلب ندارد.

در مناطق مرکزیِ تهران هر دانه تخم‌مرغ پنج‌هزار تومان، هر کیلو مرغ با استخوان صدهزار تومان و هر کیلو گوشت گوسفند حدود ۴۲۰ هزار تومان به فروش ‌می‌رسد. این مواد خوراکی در مناطق شمالیِ تهران بسیار گران‌تر است. و البته این قیمت‌ها مربوط به هفته‌ی آخر خرداد است و همچنان افزایش خواهد یافت.

دولت با قیمت‌گذاریِ دستوری می‌کوشد تا قیمت‌ها را کنترل کند اما مثل همیشه ناکام مانده است. برای مثال، دولت قیمت هر دانه تخم مرغ را سه‌هزار تومان و قیمت هر کیلو مرغ را ۷۳ هزار تومان اعلام کرده است اما این کالاها در تهران گاه نزدیک به دو برابر این نرخ به فروش ‌می‌رسد.

غیر از گزارش‌های میدانی از وضعیت قیمت‌ها، آمار دقیقی از میانگین قیمت‌ها در مناطق مختلف ایران در دست نیست چون دولت انتشار آمارهای رسمیِ اقتصادی از سوی بانک مرکزی و مرکز آمار را محدود کرده است.

برخی گزارش‌های رسمی نشان ‌می‌دهد که رشد شدید قیمت‌ها خانواده‌ها را مجبور کرده است تا بخش عمده‌ی درآمد خود را صرف خرید غذا کنند و از آنجا که درآمدها کفاف هزینه‌ها را نمی‌دهد مصرف برخی کالاها را از سفره حذف کرده‌اند. برای مثال، خانوارها کالاهای ارزان‌تری نظیر تخم‌مرغ را جایگزین گوشت و مرغ کرده‌اند. بنا بر شواهد آماری در یک دهه‌ی گذشته میانگین روزانه‌ی کالریِ مصرفیِ خانوارهای ایرانی به شدت افت کرده است.

در یک دهه‌ی اخیر، رشد فزاینده‌ی قیمت‌ها سبب شده است تا دخل‌وخرج خانوارهای ایرانی با هم نخوانَد و تعداد زیادی از ایرانیان به زیر خط فقر سقوط کرده‌اند.

بر اساس گزارش «پایش فقر سال ۱۴۰۰»، که در پاییز سال گذشته از سوی وزارت «تعاون، کار و رفاه اجتماعی» منتشر شد، میزان فقر ۳۰ درصد است. به عبارت دیگر،  سی درصد از جمعیت یعنی حدود ۲۶ میلیون نفر زیر خطر فقر قرار دارند. بنا بر آمارهای رسمی، از سال ۱۳۹۰ تا سال ۱۴۰۰ حدود ۱۱ میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر اضافه شده است. به تعبیر ساده‌تر، تعداد فقرا سالی یک میلیون نفر افزایش یافته است.

بنا بر شواهد آماری، پنج سال گذشته سهم بزرگی در رشد فقر در ایران داشته است. خروج آمریکا از برجام و گسترده‌تر شدن تحریم‌ها، از یک سو، و تورم بالا و عدم تناسب رشد قیمت‌ها با دستمزدها، از سوی دیگر، تعداد بیشتری از خانوارها را به زیر خط فقر کشانده است.

بر اساس گزارش وزارت تعاون، در سال ۱۴۰۰ نرخ خط فقر یک خانواده‌ی چهارنفره در کل کشور، ۴ میلیون و ۵۴۱ هزار تومان بود. این یعنی هر خانواده‌ای که کمتر از این رقم درآمد داشت زیر خط فقر قرار ‌می‌گرفت.

رشد شدید تورم و افزایش قیمت کالاهای مصرفی در یک سال گذشته حاکی از افزایش تعداد خانواده‌های زیر خط فقر است. گزارش وزارت تعاون، متوسط خط فقر در سال گذشته (۱۴۰۱) برای خانوارهای چهارنفره را ۷ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان در کل کشور برآورد کرده اما نرخ خط فقر در خانوارهای چهارنفره در تهران ۱۴ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان برآورد شده است. این در حالی است که حقوق پایه‌ی کارگران با دو فرزند (خانواده‌ی چهارنفره) ۶ میلیون و ۷۲۵ هزار تومان تعیین شده و این یعنی کارگرانی با این میزان درآمد زیر خط فقر قرار دارند.

ترکیب فقرای شهری و روستایی

مرکز پژوهش‌های مجلس نیز در گزارش «وضعیت فقر و ویژگی‌های فقرا در دهه‌ی گذشته» با تأیید گسترش فقر ‌می‌نویسد که نرخ فقر به‌طور متوسط در خانوارهای شهری و روستایی در پانزده سال گذشته، یعنی از سال ۱۳۸۵، رشد داشته و از ۱۵ درصد به بالای ۳۰ درصد رسیده است. البته وضعیت فقر در شهرها و روستاها متفاوت است، چنانکه نرخ فقر در شهرها بیش از ۲۸ درصد است و در روستاها به بیش از ۳۵ درصد ‌می‌رسد.

 بنا بر آمارهای رسمی، از سال ۱۳۹۰ تا سال ۱۴۰۰ حدود ۱۱ میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر اضافه شده است. به تعبیر ساده‌تر، تعداد فقرا سالی یک میلیون نفر افزایش یافته است.

از آنجا که خوراک ضروری‌ترین کالای خانوارها است، یکی از مهم‌ترین متغیرهایی است که در بررسی وضعیت رفاهیِ خانوارها به کار ‌می‌رود. نسبت هزینه‌ی خوراک به کل هزینه‌ی خانوار و افزایش آن نشان می‌دهد که هر خانوار مجبور است که بخش عمده‌ی درآمدش را به خرید خوراک اختصاص دهد و در نتیجه باید از هزینه‌های دیگر بکاهد.

بررسی‌ها نشان ‌می‌دهد که در یک دهه‌ی گذشته سهم خوراک از کل هزینه‌های خانوار افزایش یافته و این مهر تأییدی است بر افزایش نرخ فقر. اما افزایش سهم هزینه‌ی اختصاص‌یافته به خوراک لزوماً به‌معنای حفظ میزان کالریِ دریافتی نیست. شواهد آماری نشان ‌می‌دهد که خانوارهای ایرانی در دهه‌ی گذشته با کاهش مصرف کالری مواجه بوده‌اند و به‌طور متوسط میزان کالریِ دریافتیِ روزانه‌ی هر نفر از حدود ۲۴۰۰ کالری به کمتر از ۲۰۰۰ کالری رسیده است.

در پی افزایش قیمت کالاهای خوراکی مصرف آنها کاهش یافته، چنانکه میانگین مصرف گوشت قرمز در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۱۳۹۹ بیش از ۴۰ درصد کم شده  است. در یک دهه‌ی اخیر، مصرف گوشت مرغ به‌طور میانگین بیش از ۱۰ درصد افت کرده و از میانگین مصرف بیشتر از ۱/۷ کیلو در ماه به حدود ۱/۵ کیلو رسیده است.

در دوره‌ی ده ساله‌ی ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ میانگین مصرف شیر نیز از حدود ۳۱۰۰ گرم در ماه به حدود نصف کاهش یافته است.

در همین دوره مصرف تخم‌مرغ حدود چهار درصد افزایش یافته است و به‌نظر ‌می‌رسد که خانوارهای ایرانی با کاهش مصرف گوشت و مرغ، برای تأمین بخشی از پروتئین خود تخم‌مرغ را جایگزین کرده‌اند.

در همین دوره‌ی ده ساله مصرف برنج نیز به‌طور میانگین ۲۸ درصد کم شده و مصرف سرانه‌ی برنج از حدود ۳/۲ کیلوگرم به کمتر از ۲/۳ کیلوگرم رسیده است.

پس از خوراک، مسکن در درجه‌ی دوم اهمیت قرار دارد. افزایش هزینه‌ی این دو کالای ضروری سبب ‌می‌شود تا خانوارها منابع کمتری برای دیگر نیازهای خود در اختیار داشته باشند.

در همین بازه‌ی زمانی خانوارها ناچار شده‌اند که بخش بیشتری از درآمدِ خود را صرف مسکن کنند. سهم مسکن از کل هزینه‌ی خانوار از ۲۳ درصد در سال ۱۳۹۰ به ۲۷ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است. مجموع سهم مسکن و خوراک خانوار در سال ۱۴۰۰ به حدود ۶۰ درصد رسیده که بیشترین رقم در یک دهه‌ی گذشته است.

مستأجران بخش بیشتری از درآمدِ خود را صرف مسکن ‌می‌کنند و به همین علت میزان کالریِ دریافتی‌شان در مقایسه با کسانی که مسکن شخصی دارند، کاهش یافته است زیرا ناچار شده‌اند تا از هزینه‌ی مواد خوراکی بکاهند.

بنا بر گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، در پی افزایش شدید قیمت مواد غذایی از سال ۱۳۹۷«خانوار مجبور شده تا سهم بیشتری از هزینه‌هایش را به خوراک اختصاص دهد، از این رو سهم خوراک از هزینه‌های خانوار از ۲۹ درصد در سال ۱۳۹۶ به بیش از ۳۲ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است. همچنین هم‌زمان، خانوار نتوانسته همان سطح قبلی از خوراک را حفظ کند و میانگین کالریِ دریافتی از ۲۴۳۱ سرانه در روز در سال ۱۳۹۶ به ۲۱۸۲ در سال ۱۴۰۰ رسیده است.»

با نگاهی به مصرف خوراک خانوارهای ایرانی ‌درمی‌یابیم که هم‌زمان با افزایش سهم هزینه‌ی خوراک، مصرف خوراک کمتر و کیفیت کالری‌های دریافتی هم بدتر شده است.

در یک دهه‌ی گذشته اقتصاد ایران با رشدی معادل صفر و تورم بالا مواجه بوده است و همین مشکلات به کاهش رفاه خانوارهای ایرانی انجامیده است. در طول این دهه تعدادی بیشتری از مردم فقیر شده‌اند. در این دوره‌ی ده ساله قشر بزرگ‌تری از مردم به خط فقر نزدیک شده‌اند. بنا بر گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، «جمعیت بالای خط فقر نیز به لحاظ رفاهی، تفاوت چندانی با جمعیت زیر خط فقر» ندارد.

بررسی‌ها نشان ‌می‌دهد که افراد فقط به علت بیکاری فقیر نمی‌شوند بلکه به عقیده‌ی کارشناسان مرکز پژوهش‌های مجلس، «بدتر شدن وضع اقتصادی و کاهش درآمد سرانه باعث شده تا حتی شاغلان یا افراد با تحصیلاتِ بالاتر نیز فقیر شوند.»

خانوارهای ایرانی در دهه‌ی گذشته با کاهش مصرف کالری مواجه بوده‌اند و به‌طور متوسط میزان کالریِ دریافتیِ روزانه‌ی هر نفر از حدود ۲۴۰۰ کالری به کمتر از ۲۰۰۰ کالری رسیده است.

یکی از یافته‌های مرکز پژوهش‌های مجلس این است که در دهه‌ی گذشته سهم آموزش از کل هزینه‌های مردم بیش از ۵۰ درصد کاهش یافته که این امر ‌می‌تواند «خطر افزایش فقر بین‌نسلی» را در پی داشته باشد. «کاهش هزینه‌های آموزش باعث ‌می‌شود تا نسل بعدی، نسل کم‌دانش‌تر و با سرمایه‌ی انسانیِ پایین‌تر و بهره‌وریِ پایین‌تر باشند و از این رو احتمال فقیر بودن آنها بیشتر از پدرها و مادرهایشان باشد.»

افزایش قیمت و کاهش مصرف مواد خوراکی

اکثر گزارش‌های موجود فاقد آمار و ارقام مربوط به یک سال گذشته است، در حالی که با افزایش نرخ ارزِ کالاهای خوراکیِ وارداتی از ۴۲۰۰ تومان به ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان، قیمت این گروه از کالاها به میزان چشمگیری افزایش یافته است. این افزایش قیمت به حدی است که خانوارها مجبور شده‌اند تا ضمن کاهش مصرف مواد خوراکی، کالاهای ارزان‌تری را جایگزین کنند.

گزارش مرکز آمار درباره‌ی قیمت مواد خوراکی در بهمن سال گذشته نشان ‌می‌دهد که قیمت کالاهای مصرفی در بهمن ۱۴۰۱نسبت به بهمن سال ۱۴۰۰ به میزان چشمگیری افزایش یافته است.

بنا بر این گزارش، روغن مایع بیشتر از ۲۹۴ درصد، پیاز ۲۲۲ درصد، ماکارونی ۱۳۹ درصد، انواع سس ۱۰۵ درصد، رشته‌ی آش ۱۰۰ درصد، کره ۹۲ درصد، خیار و موز حدود ۹۰ درصد، تخم‌مرغ و گوشت مرغ حدود ۸۲ درصد، شیر ۷۹ درصد، و برنج بیش از ۷۹ درصد افزایش قیمت داشته‌اند. به عبارت دیگر، قیمت این کالاهای مصرفی گاه چند برابر شده است.

برای مثال، روغن مایع در بطری ۹۰۰ گرمی در بهمن ۱۴۰۰ حدود ۱۷ هزار و ۴۰۰ تومان قیمت داشت اما در بهمن سال گذشته به بیش از ۶۹ هزار و ۹۰۰ تومان رسیده بود. در همین بازه‌ی زمانی، قیمت پیاز از هشت هزار تومان به ۲۸ هزار تومان افزایش یافت.

بنا بر گزارش مرکز آمار ایران، گوشت مرغ از کیلویی ۳۰ هزار تومان به ۵۶ هزار تومان، تخم مرغ (هزار گرم) از ۲۷ هزار تومان به حدود ۵۱ هزار تومان، شیر پاستوریزه (هزار میلی لیتر) از ۱۴ هزار ۵۰۰ تومان به ۲۵ هزار و ۲۰۰ تومان رسیده است.

برنج ایرانی که در بهمن ۱۴۰۰ هر کیلو ۶۷ هزار تومان قیمت داشت در بهمن سال گذشته به بیشتر از ۱۲۰ هزار تومان رسیده بود.

در همین بازه‌ی زمانی، قیمت گوشت گاو ۷۴ درصد، ماست ۷۰ درصد، هویج و سیب حدود ۵۸ درصد، ماهی حدود ۴۹ درصد، شکر ۴۴ درصد و لوبیا و نخود نیز بیش از ۳۸ درصد افزایش یافته است.

با افزایش قیمت کالاهای اساسی، مصرف این مواد خوراکی هم کاهش یافته است. برای مثال، گزارش مرکز آمار ایران درباره‌ی آمار کشتار در کشتارگاه‌ها در بهمن ۱۴۰۱ نشان ‌می‌دهد که تولید و عرضه‌ی گوشت قرمز نسبت به بهمن ۱۴۰۰ بیش از ۲۴ درصد کاهش پیدا کرده است. در بهمن ۱۴۰۰ حدود ۵۱ هزار و ۱۷۰ تن انواع گوشت قرمز وارد بازار شده بود اما این رقم در بهمن سال گذشته به ۳۸ هزار و ۹۷۴ تن کاهش یافته بود. مصرف مرغ هم در بهمن ۱۴۰۱ نسبت به بهمن ۱۴۰۰ کاهش پیدا کرده و از ۱۹۶ هزار تن به ۱۹۴ هزار تن رسیده بود.

در جدیدترین گزارش مرکز آمار ایران، میزان تورم سالانه در اردیبهشت امسال   ۴۹/۱ درصد اعلام شده اما قیمت خوراکی‌ها اعم از نان و غلات، گوشت قرمز و سفید، شیر، پنیر، تخم مرغ، روغن و میوه به صورت میانگین بیش از ۷۶ درصد افزایش یافته است. به عبارت دیگر، وضعیت خانوارهای کم‌درآمد و با درآمدِ ثابت بدتر شده و تعداد بیشتری برای گذران زندگی ناچارند که از مصرف مواد خوراکی بکاهند. افزایش شدید تورم مواد غذایی، حمل و نقل، بهداشت و درمان، مسکن و آب و برق حاکی از بروز بحران جدیدی در اقتصاد ایران و افزایش تعداد فقرا است.

لینک این مطلب در تریبون زمانه

منبع: آسو