مطالب این بخش برگرفته از «تریبون زمانه» هستند. تریبون زمانه، آنچنان که در پیشانی آن آمده است، تریبونی است در اختیار شهروندان. همگان میتوانند با رعایت اصول دموکراتیک درج شده در آییننامه تریبون آثار خود را در آن انتشار دهند. زمانه مسئولیتی در قبال محتوای این مطلب ندارد.
انتخابات آیندهی مجلس اسرائیل برای بار پنجم در اندکی بیش از سه سال، در اول نوامبر ۲۰۲۲ برگزار خواهد شد. نظرسنجی ها رُشدِ راست ناسیونالیست و متحدانش، یعنی حزبهای صهیونیست مذهبی را تأیید میکند. این پدیده به ویژه در میان جوانان ۱۸ تا ۲۵ ساله نمایان است. تخمینها نشان میدهد که ائتلاف به رهبری بنیامین نتانیاهو خواهد توانست ۷۱ کرسی از ۱۲۰ کرسی مجلس را به دست آورد. در درون این ائتلاف، حزب هایی چون «صهیونیست مذهبی» با رهبری بِزالِل اسموتریش Bezalel Smotrich و «اوتزما یِهودیت» («نیروی یهودی») با سرکردگیِ ایتامار بِن گویر بین یازده تا چهارده کرسی کسب خواهند کرد. یکی از دلیلهای این تحول، ریشه دواندن ایدئولوژی ناسیونالیستی مذهبی در میان بخشی از جامعه اسرائیل است. یکی از بانیان اصلیِ این جریان، یورام هازونی Yoram Hazoni، یک اسرائیلی-آمریکائی است که این ایدئولوژی را دربین محافل مافوق راست [اولترا] آمریکائی و اسرائیلی پخش کرده است. کتاب او The Virtue of Nationalism (فضیلت ناسیونالیسم) یکی از پرفروشترین کتابها بوده و به بیست زبان ترجمه شده است (۱). او با درک این نکته که پس از رأی به خروج از اتحادیه اروپا در بریتانیا (برِکسیت) و انتخاب دونالد ترامپ در ایالات متحده، ناسیونالیسم با کامیابی روبروشده است، دو سال پیش تصمیم به نوشتن این کتاب گرفته بود. برای بسیاری از اولتراناسیونالیستهای جهان، او به یک مرجع تبدیل شده و گویا منشاء «دکترین ترامپ» در سیاست خارجی نیز هم اوست (۲). در بوداپست، درها به روی او گشوده است و ویکتور اوربان، رئیس جمهور دائماً از او نقل قول میآورد.
خواندن این مقاله در فرمت پی دی اف
نظریه ی او دارای بیشتر نکات ناسیونالیسم جامع منسوب به شارل مورا Charles Maurras است البته بدون یهودستیزی های او: ردِ جهانشمولی، ایدههای عصر روشنگری و اصول ناشی از انقلاب فرانسه؛ و همه اینها را با دوران معاصر سازگار کرده است. به عقیدهی او، مشخصهی بارز اتحادیه اروپا شکلی از امپریالیسم جهت بازسازی امپراتوری مقدس روم است. اما، در مورد هیتلر، هازونی معتقد است که وی نه ناسیونالیست بلکه امپریالیست بود.
چند ماه پس از انتشار کتابش، هازونی با این فکر که «تا تنور داغ است نان را بچسبان»، بنیاد ادموند بورک Edmund Burke را در واشینگتن تأسیس کرد که هدفش «تحکیم ملیتگرائی محافظه کار در غرب و دموکراسیهای دیگر بود». بورک، سیاستمدار بریتانیائی در سال ۱۷۹۰ بزرگترین منتقد انقلاب فرانسه و «اعلامیه حقوق بشر و شهروندی» بود. رئیسِ دیگر این بنیاد، دیوید بلاگ، مدیرکل پیشین سازمان آمریکائی «مسیحیان متحد طرفدار اسرائیل» است که ده میلیون عضو دارد.
در ژوئن ۲۰۲۲، بنیاد بورک با انتشار بیانیهای با عنوان «ناسیونال-کنسرواتیسم. اعلامیه اصولی» (۳) [محافظه کاری ملی] ایدئولوژی خود را مشخص کرد. خوانندگان فرانسوی حتما بو و هوای پِتَنسیم آن را حس خواهند کرد، البته در این جا نیز از اشاره به یهودستیزی او خبری نیست. در درآمد آن میخوانیم:
«به عقیدهی ما سنتِ ملت-دولتِ مستقل و خودگردان به معنای بنیاد ضروری جهت سمتگیری درستِ همگانی به سوی میهندوستی، شجاعت، افتخار، وفاداری، مذهب، فرزانگی و خانواده، مرد و زن، شبات، خرد و عدالت است. ما محافظهکار هستیم، زیرا از نگاه ما، این فضیلتها برای حفظ تمدن ما اساسی است».
در ماده ۴ آمده است:
«خدا و دینِ سیاسی» پیشبینی میکند که: «مکانی که اکثریتی از مسیحیان زندگی میکنند، زندگی جمعی باید در مسیحیت ریشه دوانده باشد و دولت و دیگر نهادهای دولتی و خصوصی بینش اخلاقی آن را ارجمند بشمارند. ازیهودیان و دیگر اقلیت ها باید محافظت کرد».
هازونی مسیر مذهبی و ایدئولوژیک خود را در پرینستون در دوران تحصیل در دانشگاه آغاز کرد. یکی از شبهای سال ۱۹۸۴، خاخام مِئیر کاهان در حضور دویست و پنجاه دانشجوی یهودی سخنرانی کرد. سخنران که بنیانگذار «لیگ دفاع یهودی» (Jewish Defense League, JDL) بود در ایالات متحده به اتهام تروریسم محکوم شده و سالها به جرم تدارک حمله علیه فلسطینیها در اسرائیل زندانی شده بود و چندی پیش از آن، به عنوان نمایندهی کِنِسِت [مجلس اسرائیل] در فهرستی آشکارا نژادپرست انتخاب شده بود. این رخداد برای هازونی یک الهام بود:
«ما همه هیپنوتیزم شده بودیم […]. خاخام کاهان تنها رهبر یهودی بود که به زندگی ما توجه نشان داده و آمده بود به ما بگوید که چه باید کرد. به نظر میآمد که او تنها فردی است که فهمیده تا چه اندازه ما علاقمندیم یهودی بمانیم (۴)».
هازونی توضیح خواهد داد که هرگز جهانبینی سیاسی خشونت بار کاهانیسم را که بنیانگذارش در سال ۱۹۹۰ به قتل رسید، انتخاب نکرده است. با این همه، او بینش الهیاتی مهدویت جدید را پذیرفت که کاهان چنین تعریف می کرد:
«نباید فراموش کرد که ما به سرزمین اسرائیل آمدیم تا در آن دولت یهود را تأسیس کنیم و نه دولتی به سبک غربی. ارزشهای یهودی و نه ارزشهای گذرای غربی باید راهنمای ما باشد. نباید نه لیبرالیسم، نه دموکراسی، نه به اصطلاح دیدگاه پیشروِ، خوب و یا بد را برای ما تعیین کند». (۵)
پنج سال پس از دیدار پرینستون، هازونی به همراه همسر و چهار فرزندش و در رأس یک گروه از خانوادههای آمریکائی به بنیان گذاران کولونیِ اِلی در مرکز کرانه باختری اشغال شده پیوست. او همراه با کار درباره پایاننامه دانشگاهیاش در رشتهی فلسفه سیاسی در دانشگاه راتجِرز در نیوجرسی، به تحریریه روزنامه بزرگ اسرائیلی جِروزالم پُست پیوست، روزنامهای که پس از اینکه یگ گروه مطبوعاتی کانادایی آن را خرید، به راست گرایید. داوید بارایلان، سردبیر آن روزنامه از قلم کولون جوان آمریکایی-اسرائیلی خوشش آمد و او را به بنیامین نتانیاهو، رئیس لیکود معرفی کرد.
نقدِ مارکسیسم و چپِ صهیونیستیِ اسرائیلی
هازونی در نگارش کتاب «مکانی در میان ملتها»ی نخست وزیر آینده اسرائیل که در آن برنامهاش را معرفی میکند، شرکت کرد. این کتاب به زبان عبری در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. در این اثر به خوبی میتوان دید که او چگونه تاریخ را با نظریههایش منطبق میسازد. برای مثال روایتی که ادعا میکند در دوران باستان، رومیها نبودند که یهودیان را پس از شورشِ بار کُوحبا در سال ۱۳۵ میلادی از فلسطین اخراج کردند، بلکه عربها بودند که پس از پیدایش اسلام در ۶۳۷ چنین کردند (۶). نمونه دیگری از نفوذ هازونی در این کتاب، بخشی است که در آن نتانیاهو تأکید میکند که «چپ اسرائیلی به بیماری مُزمنی دچار است که از یک سده پیش، مردم یهودی را نیز مبتلا کرده است: این بیماری مارکسیسم است که در جنبشهای یهودی در اروپای شرقی از چپ گرفته تا چپ افراطی و کمونیستها نفوذ کرده است.». مصیبتی که توضیح می دهد چرا پس از جنگ ژوئن ۱۹۶۷، اسرائیلیهای چپگرا تمایل داشتند سرزمینهای فتح شده را بازپس دهند.
هازونی در سال ۱۹۹۴، با پشتیبانی مالی ثروتمندان آمریکائیِ نزدیک به نتانیاهو «مرکز شالِم» را در بیت المقدس تأسیس کرد. هدفِ این اندیشکده «پاسخگویی به بحران هویتی است که خلق یهودی ازآن رنج می برد». در «نِکودا» ارگان جنبش مستعمرهسازی، او توضیح میدهد:
«هدفِ من در زندگی، نشان دادن این نکته است که مفهوم مارکسیست-صهیونیست در اسرائیل شکست خورده است. دیگر هیچکس به آن باور ندارد و اکنون، ضروری است که ما در راه اندیشهی خلق یهود به طور کلی و به ویژه در اسرائیل پیکار کنیم» (۷).
در کتاب «دولت یهود. نبرد برای روح اسرائیل» (۸) که شش سال بعد منتشر شد، هازونی همراه با تحلیل، آنچه را که توطئه بزرگ علیه ماهیت یهودی اسرائیل میشمارد، برملا میسازد. به نوشتهی او توطئه در سال ۱۹۲۰- با تأسیس دانشگاه عبرائی به دست روشنفکران بزرگ یهودی آغاز شد. در میان آنان، جودا لِئون ماگنِسJudah Leon Magnes، یهودی آمریکائی، خاخام لیبرال، صلحطلب و دشمن ناسیونالیسم و همچنین مارتین بابر Martin Buber فیلسوف و مبلغِ سازش با عربها و طرفدار یک دولت دو ملیتی دیده میشوند. اما، از نگاه آنان گِرشوم شِئولِم Gershom Scholem، مورخ و فیلسوف بزرگ و کارشناس عرفان یهودی، به خاطر توصیه به رهبران صهیونیست جهت خنثی کردن عناصر مهدویت خواه در جنبش خود، مرتکب جنایت شده است. چندی پیش، آسا کاشر استاد فلسفه در دانشگاه تل آویو را به خاطر دفاع از ماهیت دموکراتیک اسرائیل مورد حمله قرار دادند:
«یک دولت یهود، به معنای کامل کلمه، دولتی است که ماهیت اجتماعیاش نسبت به هویت یهودی شهروندانش تقدم دارد. در یک دولت یهودی و دموکراتیک، ماهیت دولت نه با زور، بلکه از طریق انتخاب آزاد شهروندانش تعیین میشود».
به عبارت دیگر، «یک دولت “یهود” و دموکراتیک دولتی است غیر یهودی!». مستعمرهنشین سابق الی (از این پس او ساکن بیت المقدس شده است) می رنجد: «کاشر تأکید می کند که یک دولت “یهودی و دموکراتیک” کشوری است که ساکنانش یهودی هستند ولی دولت یک دموکراسیِ فراگیر. به عبارت دیگر، «یک دولت “یهود” و دموکراتیک دولتی است غیر یهودی!». با این وصف، به موجب این منطق، اصل دموکراتیک به یهودزدایی اسرائیل خواهد پرداخت. برحسبِ دیدگاه هازونی، فهرست دشمنان اسرائیل دراز است. در رأس آنها قضات دیوان عالی قرار دارند، همراه با آرون باراک، مسئول اصلاحات قانون اساسی که بدین ترتیب، ارزشهای اسرائیل را به مثابه یک دولت یهودی تعیین میکند: «اینها ارزشهای جهانشمول مشترک برای همه اعضای یک جامعه دموکراتیک است». برجسته ترین نویسندگان اسرائیل از خشم در امان نمیمانند. هازونی آنان را به رد کردن مفهوم دولت یهود متهم میکند. در میان آنان، آموس اوز که ناسیونالیسم را چون یک بلا تلقی میکند و آ.ب.یِهُوشوآ که توصیه میکند اسرائیل وضعیتِ عادی و طبیعی داشته باشد. همینطور، هدف حمله داوید گروسمَن است که «به اسرائیلیها می آموزد که ضعف موجب پرهیزکاری می شود و در نتیجه ملت را تضعیف میکند».
«اندیشکدهی» لابی گری بسیار با نفوذ در درون کِنِسِت
هازونی به خاطر پیوندهایی که در ایالات متحده با جمهوریخواهان و راست یهودی دارد، یک عنصر مرکزی در اکوسیستم ایدئولوژیکی صهیونیستی مذهبی است و توانسته در درازنای سالها برای خود پایگاهی مرکب از خاخامهای طرفدار مهدویت و سازمانهای اولترا ناسیونالیست ایجاد کند. اندیشکدهی «بنیاد تیکواه» که در سال ۱۹۸۸ تأسیس شده، با کمکهایی که به ویژه از کمککنندگان پولدار آمریکائی دریافت میکند، بودجه آن را تأمین میکند. Kohlet Policy Forum که در سال ۲۰۱۲ ایجاد شده یک اندیشکده صهیونیست مذهبی است که بنا بر گفته روزنامه هآرتس، به طور محرمانه کنست را رهبری میکرد (۹). این موسسه به زور لابیگری موفق شده روز ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۸ قانون تبعیضآمیزی به تصویب رساند که در آن آمده است:
«دولت اسرائیل یک دولت-ملتِ خلق یهود است که حق طبیعی، فرهنگی، مذهبی و تاریخی خود را در مورد حق تعیین سرنوشت اِعمال میکند. تحقق این حق تعیین سرنوشت ملی در دولت اسرائیل فقط برای خلق یهود اختصاص دارد. […] برای دولت، توسعهی اماکن یهودی همچون یک ارزش ملی است و برای تشویق و توسعهی ایجاد و تحکیم آنها قدم خواهد برداشت».
بیست و چهار سال پس از تأسیس مرکز شالم، ایدههای هازون در اسرائیل به قانون تبدیل شدهاند.
***
En Israël, l’essor de l’ultranationalisme, Charles Endelin,
*شارل آندرلَن Charles ENDERLIN، روزنامهنگار، نویسندهٔ اسرائیل و اوجگیری مقاومتناپذیر [باور به] ظهور منجی یهود (۲۰۱۳ـ ۱۹۶۷)، انتشارات سوی، پاریس، ۲۰۱۳.
منبع: لوموند دیپلماتیک، سپتامبر ۲۰۲۲
زیرنویسها:
۱ – نسخه فرانسهی آن را انتشارات Jean-Cyrille Godefroy با مقدمه ژیل-ویلیام گُلدانِل (وکیل) منتشر کرده که هازونی را به مثابه یک «ذهن برادر» تلقی میکند.
۲ – Michael Anton. « The Trump Doctrine », Foreign policy, Washington, D.C., 20 avril 2019.
۳ – « National conservatism : a statement of principles », The Edmund Burke Foundation, 15 juin 2022, www.theamericanconservative.com
۴ – Jerusalem Post, 9 novembre 1990.
۵ – Meir Kahana. Le défi : la terre choisie (en hébreu), Édition Le centre pour la conscience juive, Jérusalem, 1973.
۶ – Benjamin Netanyahu, A place Among the Nations. Israel and the World, Transworld Publishers Ltd, Londres, 1993.
۷ – Nekouda, Ariel, n° 180, septembre 1994.
۸ – L’édition française a un titre différent : L’État juif. Sionisme, postsionisme et destins d’Israël, Éditions de l’éclat, Paris et Tel Aviv, 2007.
۹ – « The right-wing think tank that quietly ‘‘runs the Knesset’’ », Haaretz, Tel Aviv, 5 octobre 2018.