این متن فهرستی از توصیهها برای روزنامهنگارانی است که درباره تجاوز خبر یا گزارش مینویسند.
در هر دو دقیقه یک زن در آمریکا مورد تجاوز قرار میگیرد. لازم است که خبرنگاران بیاموزند چطور درباره این موضوع بهدرستی صحبت کنند.
فمینیستها زمان زیادی صرف میکنند تا روزنامهها و نهادهای رسانهای در پوشش دادن تجاوز، وظایفشان را بهدرستی انجام دهند و حق هم دارند. سرزنش نجاتیافتگان تجاوز در عناوین و بخشهای خبری بسیار شایع است، موارد تجاوز جنسی اغلب با نام یا توصیف اشتباه منتشر میشود و رفتار زنان با موشکافی بیشتری از جنایات متجاوزان بررسی میشود.
تهیهکنندگان رسانهها افراد باهوش و جالبی هستند که مانند همه مردم اشتباه میکنند. اما حتی اشتباهات بدون غرض آنها هم ممکن است باعث صدمات زیادی شود. بنابراین برای آن نویسندگان، سردبیران، برنامهسازان و صاحبنظرانی که به دنبال پوشش داستانهای مرتبط با تجاوز جنسی به صورت عادلانه و دقیق هستند، در اینجا چند پیشنهاد ارائه میشود:
- زمانی که یک فرد بالغ به یک کودک تجاوز میکند و یا کسی به حمله جنسی به فردی که بیهوش است متهم شده، جهت ارجاع به اتفاق از عبارت «رابطه جنسی با یک کودک» و با «رابطه جنسی با کسی که به هوش نبوده» دوری کنید و آن را «تجاوز» بنامید؛ زیرا این کار تجاوز است. من متوجهم که وقتی اتهامی وارد شده ولی هنوز جرم اثبات نشده، موارد قانونی باید رعایت شود. اما حتی جرمی که متهم به آن هستند نیز باید بهدرستی توصیف شود. «رابطه جنسی» با کسی که به خاطر سن، هشیاری و یا توانایی جسمی قابلیت رضایت دادن ندارد رابطه جنسی نیست؛ همیشه تجاوز است.
- اگر دیدید در حال نوشتن و یا ویرایش جملهای هستید که در آن درباره لباس آزاردیده و یا آرایش صورتش یا درباره رفتارش که «بزرگتر از سنش» نشان میداد نوشتهاید (منظورم نیویورکتایمز است) از ادامه نوشتن دست بکشید. آن را پاره کنید. با آتش بسوزانید. مگر در مواردی که این موضوع از اهمیت ویژهای برخوردار باشد، مانند پرونده بدنام ایتالیایی که از اظهارات قاضی در مورد لباس آزاردیده انتقاد شده بود. صحبت از پوشش نجاتیافته نهتنها ضروری نیست بلکه مضر است. در فرهنگ ما بهاندازه کافی فرد آزاردیده مورد سرزنش قرار میگیرد بدون اینکه نیاز باشد رسانهها این دروغ را ثابت کنند که رفتار آزاردیدگان تا حدودی به خشونتهایی که علیه آنها صورت گرفته است، دامن زده است.
- اگر نجاتیافتهای که گزارشش را مینویسید از جوامع به حاشیه راندهشده است – اگر کوییر، ترنس، فقیر، معلول، مهاجر، رنگینپوست و کارگر جنسی است- بیشتر مراقب باشید کلیشههایی که آن جامعه را احاطه کرده بر روی گزارش شما اثری نگذارد. پیوندهای وسیعتری برقرار کنید. میزان خشونت علیه جوامع مختلف متفاوت و ناهمسان است. با کارشناسان آن حوزه مصاحبه کنید. از اطلاعات سازمانهایی که در داخل این جوامع فعالیت میکنند استفاده کنید.
- اگر در حال نوشتن گزارشی هستید که علت وقوع تجاوز را کندوکاو میکند بر روی متجاوز متمرکز باشید نه رفتار فرد آزاردیده؛ زیرا برخلاف چیزی که امیلی یوف مینویسد عنصر مشترک اکثر تجاوزها زنان جوانی که مشروب میخورند نیست بلکه عنصر مشترک تمام آنان «متجاوز» است.
آمریکا مشکل تجاوز ندارد، اپیدمی تجاوز دارد. هر دو دقیقه یک زن در این کشور مورد تجاوز قرار میگیرد، به ۴۲ درصد آزاردیدگان قبل از ۱۸ سالگی تجاوز شده است. از هر سه زن بومی یک مورد تجاوز گزارششده؛ تقریباً مانند ۱۹ درصد از زنان آفریقایی آمریکایی. ۹۷ درصد از متجاوزان هرگز به زندان نمیروند.
بهعنوان خبرنگار این وظیفه ماست تا اطمینان حاصل کنیم روایتهای تجاوز با حقیقت و مراقبت پوشش داده میشوند و بهگونهای نیستند که کشور را برای متجاوز تبدیل بهجایی امن کند. ما فقط تهیهکننده رسانه نیستیم، ما فرهنگ را نیز شکل میدهیم. پس بیایید فرهنگی بسازیم که برای زنان و تمام نجاتیافتگان حملات جنسی امنتر باشد.
منبع این مطلب: میدان
لینک مطلب در تریبون زمانه
منابع:
INCITE: Women of Color Against Violence
پس از ظهور «جنبش می تو» و افشای روابط ناسالم بین نخبه گان سیاسی ، هنری و ورزشی اینک موج آن به ایران رسیده است . اگر تعریف جدید تجاوز را « بیان الفاظ زشت جنسی به زنان، لمس کردن بدن آنان بدون تمایل خودشان ، رابطه جنسی بین زن و شوهر بدون تمایل زن ، دریدگس نگاه هائی که از مانتو هم عبور می کند » تلقی نماییم شاید بتوان خودارضائی مردان در بام خیال با زنانی که مورد علاقه آن هستند نیز به این کلکسیون گناه را هم بیفزاییم . اما واقعیت چیست ؟ آیا در جامعه بسته ای نظیر ایران « که صد پله در هم حالا هم بهتر از افغانستان و کویت و عربستان است » میتوان یک تعریف مشترک از تجاوز مثل جامعه امریکا بیان کرد. آیا در جوامعی که در مناسبتd زن و مرد یکدیگر را درآغوش می گیرند و به اصطلاح روبوسی می کنند« Huge» می کنند همین روبوسی در فضائی مثل ایران عادیست یا آنهم نوعی تعرض بشمار می رود. تعمیم هرآنچه در غرب رخ می دهد به جوامع مرد سالار فعلی که فرهنگ منحط آن حتی خود زنان را به مردباوری کشانده آیا درست است ؟ در جوامعی که هرگونه ارتباط هر چند محدود بلافاصله موضوع ازدواج را بمیان می آورد و هنوز تفاوت دوست داشتن و دوست بازی با عشق تعریف نشده آیا این حق برای زنان وجود دارد که مدعی تجاوز در قبال هر نوع رابطه با مرد باشند . یا بیک تعبیر دیگر در جوامعی که ورود زن بخانه یک مرد بطور عموم به معنی پذیرش رابطه جنسی پس از ورود است، ایا میتوان ادعای زنانه تعرض را هم پذیرفت پس موضوع اصل اختیار کجاست ؟ چرا برخی زنان و دختران بهر ریسکی تن در می دهند و بعد مدعی می شوند آیا این گونه زنان به نوعی بیماری شهرت و شهوت دچار نیستند؟ اگر زن کالا نیست « که نیست » پس چگونه زنان فریب بازار مکاره سرمایه داری شده و خود عرضه ائی کالائی را می نمایند که عیب می دانند؟! وقتی زن در جوامعی که فرهنگ حاکم بر آن یک حداقل پوششی را الزامی می داند همه زیبائی و برخی اندام شسکسی خودرا در معرض عرضه می گذارد در واقع به نوعی درصدد فریب و اغوای مردان بر می آید پس نیتواند انتظار داشته باشد باو به چشم متاع ننگرند. من بعنوان یک زن هوادار برابری زن و مرد «و نه بیشتر» معتقدم تفسیر فمینیستی از زن و مرد توامان نادرست و بر مباین آزادی کاذب بازار است و سما اعلام می دارند چون تن من است میتوانم بهر طریق عرضه نمایم اگر این شعار را با دست نامرئی بازار مقایسه کنیم متوجه می شویم فمینیسم خودفریبی زنان است بدین معنی که زنان با دست خود، خود را عرضه کنند نه بوسیله مردان ؟! موضوع دیگر و روی دیگر سکه تجاوز آن است که وقتی زنی درصد اغوای مردی برآید و او را به هم آغوشی « جه در قبال مابازاء و یا هر دلیل دیگر» بکشاند آیا این عمل او هم نوعی تجاوز محسوب نمی شود ؟!
فرشته ابراهیم زاده / 30 August 2020
خانم ابراهیم زاده این نسبی گرائی فرهنگی و اخلاقی پسین مدرنی را که شما در اینجا تبلیغ میکنید, اتفاقا همان هنجار ها و بهانه هایی است که ج.ا. از سوی “کمیسیون حقوق بشر” خویش در مجامع بین اللملی استفاده میکند و به این نتیجه میرسد که معنای دفاع از حقوق بشر در این دوران یعنی “درک حقانیت شهادت حضرت حسین” و بزرگداشت کربلا!
حقوق بشر یعنی قوانین, هنجارها و ارزش های جهانشمول و غیر قابل تخفیف.
نه هم یعنی نه!
فمینیزم نه تنها خود فریبی زنان نیست بلکه اتفاقا به دلیل نقدش از جوامع پدر سالار حقانیت اخلاقی, فلسفی, سیاسی و اجتماعی بسیاری نیز دارد.
در کشوری مانند ایران که یک جامعه ای نسبتا سنتیِ پدر سالار, مرد-محور و نَر پرور میباشد مطمئن باشید که این سزاواری, عزت و راستین بودن فمینیزم ایرانی برای مدت های مدیدی ادامه خواهد داشت؛ حداقل تا زمانی که فرهنگ منحط و حیوانی پدر سالاری و نر پروری از بین برود.
منظر / 31 August 2020