دنیای قرن بیستم به شدت در حال سالمند شدن است. بر اساس گزارشات سازمان ملل جمعیت بالای ۶۰ سال تا سال ۲۰۳۰ به یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر و تا سال ۲۰۵۰ به ۲ میلیارد نفر یا ۲۰ درصد جمعیت جهان رشد خواهد یافت.
این رشد بیشترین سرعت را در کشورهای در حال توسعهی آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین خواهد داشت. به عبارتی سالمند شدن جمعیت جهان یکی از مهمترین تحولات اجتماعی جهان در قرن ۲۱ خواهد بود.
ترکیب سنی جمعیت کشورهای با توسعهی اقتصادی و اجتماعی و بهبود شرایط بهداشتی، کاهش مرگ و میر تغییر یافته و به سمت سالمندی سوق داده شده است. در ۶ ماه گذشته که پاندمی کووید-۱۹ بیشتر از ۸۰۵ میلیون نفر را در ۲۱۳ کشور جهان مبتلا و به بهای جان ۴۶۲ هزار و ۶۸۱ نفر تا ماه جون ۲۰۲۰ تمام شده است، در درجه نخست سالمندان جهان را مورد آسیب قرار داده است. زیرا ۷۳٫۶ درصد از کسانی که در اثر این پاندمی جان خود را از دست دادهاند، یعنی ۳۴۰ هزار و ۵۳۳ نفر ۶۵ سال یا بیشتر سن داشتهاند. از این رو در تاریخ ۱۵ ژوئن که روز جهانی «ارتقای آگاهی در خصوص اذیت و آزار سالمندان» است، سازمان ملل به ویژه روی پاندمی کووید-۱۹ و فرآیندهای آسیبزای آن بر سالمندان تکیه کرده و از کشورهای جهان خواسته تا از سالمندان در مقابل خشونت، اذیت و آزار و بیتوجهی و نقض حقوق انسانی سالمندان حمایت ویژه صورت بگیرد. سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که در اروپا ۱۵ درصد جمعیت افراد سالمند ۶۰ سال به بالا که قریب به ۳۰ میلیون نفر است در سال گذشته مورد اذیت و آزار قرار گرفتهاند.
نقض حقوق انسانی سالمندان در دوران پاندمی کرونا بسیار شدیدتر از پیش صورت گرفته و باید اشاره کرد که این اذیت و آزار در برگیرندهی مسائل مالی، فیزیکی، روانی، جنسی، جنسیتی، بیتوجهی عامدانه و غیرعامدانه بوده است و رشد سالمندان جهان، توجه پژوهشگران نهادهای سازمان ملل را از اوایل آخرین دهه قرن بیستم به ویژه به این مسئله و چالشهای آن جلب کرد. در ۱۴ دسامبر ۱۹۹۰ اجلاس سازمان ملل با تصویب قطعنامه ۴۵/۱۰۶ روز اول اکتبر را روز جهانی سالمندان نامگذاری کرد. متعاقب آن در سال ۱۹۹۱ طی قطعنامهی ۴۶/۹۱ اصول و موازین حقوق انسانی سالمندان تعیین شد و در سال ۲۰۰۲ اجلاس دوم جهانی پیرامون مساله «سن» و مقتضیات سنی برنامهی بینالمللی مادرید را برای پاسخگویی به فرصتها و چالشهای جهانی که به سرعت در حال سالمند شدن است تدوین کرد.
اقدام به حفظ حقوق سالمندان و کرامت انسانی آنان، رفع تبعیضات و نابرابریها در قلب توجهات جهانی به زندگی سالمندان است. هدف شماره ۱۰ از «اهداف توسعهی پایدار» سازمان ملل به کاهش نابرابریها در هر یک از کشورهای جهان و بین کشورهای (بهویژه کشورهای شمال اروپا و آمریکای شمالی و کشورهای جنوب سه قاره) است. یکی از شاخصهای اهداف توسعهی پایدار کاهش نابرابریها و ارتقای کیفیت زندگی سالمندان به شاریط اقتصادی و اجتماعی سالمندان است. این امر امروزه بیشتر از هر زمان دیگری طبقاتی شده است، زیرا شکاف فقر و ثروت در اکثر کشورهای جهان در حال عمیقتر شدن است. در آمریکا ثروت کمپانی آمازون در هر ثانیه ۲٫۴۹۸ دلار است و خط فقر برای ۵۰ میلیون آمریکایی که زیر خط فقر و معیشت قرار دارند، ماهانه برای خانواده ۴ نفری ۲ هزار و ۱۸۳ دلار است. در ۱۰ هفتهی گذشته که ثروت صاحبان سرمایه در بخشهایی از اقتصاد در دوران کرونا تا ۳۰ درصد فزونی یافته، ۴۰ میلیون نفر برای بیمههای بیکاری تقاضا دادهاند.
با توجه به تعمیق نابرابری اقتصادی است که هدف ۱۰ از اهداف توسعهی پایدار بر این امر تاکید دارد که توانمندیهای سالمندان برای حضور فعال، سلامت و امنیت آنان نقش کلیدی در کاهش نابرابریها و تحقق اهداف توسعهی پایدار دارد.
سالمندان بخشی با ارزش از جامعه بشری بوده و هستند. تجربیات و گنجینهی انسانی آنان نقش راهبردی در بسیاری از جوامع بشری داشته، احترام به حقوق انسانی آنان و کیفیت زندگیشان به غنای جامعه و نسلهای بعد از آنان میافزاید. اما نیازهای سالمندان حتی در هر یک از کشورهای جهان یکسان نیست، شرایط اقتصادی و اجتماعی، قومیت، جنسیت، فرهنگ و مذهب و باورهای انسانهای سالمند متفاوت بوده و نیازهای آنان نیز اگرچه وجوه مشترک داشته اما در بسیاری از موارد ویژگیهای خاص خود را دارند. برخورداری سالمندان از امکانات بهداشتی، مسکن، تغذیه و دستیابی به اطلاعات و حق تصمیمگیری بر مداوای پزشکی خود، حق برخورداری از مناسبات انسانی و اجتماعی که نور امید را در دل سالمندان زنده نگه میدارد از جمله حقوق انسانی سالمندان است که در بسیاری از موارد به حاشیه رانده میشود.
زنان به مثابه نیمی از جامعه به نیمهی فقیر و فرودست جامعه تغییر چهره داده است، به طوری که گفته میشود فقر در جهان چهرهای زنانه دارد. نابرابریهای دیرپای جنسی-جنسیتی را با شدت بیشتری در دوارن سالمندی تجربه میکنند. از این رو چهرهی سالمندی و فقر در سطح جهان زنانه است.
در ایران
بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵، از جمعیت ۷۹ میلیون نفری ایران، ۷ میلیون و ۱۴ هزار و ۹۱ نفر یعنی ۹٫۲۸ درصد سالمند بوده و پیشبینی میشود که درصد سالمندان تا سال ۲۰۲۰ یعنی ۵ سال آینده به ۱۰ درصد و تا سال ۲۰۵۰ به بیش از ۳۰ درصد برسد، این میزان تفاوت فاحش و نگرانکنندهای نسبت به جمعیت سالمندان در سطح جهان است که برای سال ۲۰۵۰، ۲۰ درصد برآورد شده است. در واقع در سال ۲۰۵۰ در ایران از هر سه نفر یک نفر سالمند خواهد بود. با چنین رشد بیسابقهای جامعهی ایران فاقد زیرساختها، خدمات اجتماعی، بیمههای بازنشستگی، نهادها و آسایشگاههای لازم برای سالمندان است. حتی در حال حاضر مشکلات و نابرابریهای اقتصادی، صندوقهای بازنشستگی، خدمات تامین اجتماعی و سایر حمایتهای اجتماعی برای سالمندان ایران وجود ندارد. از این رو از رشد تصاعدی و فزونتر از میانگین جهانی ۳۰ درصدی تا سال ۲۰۵۰ با واژه فاجعه توصیف شود. در شرایط کنونی ۳۰ درصد از جمعیت سالمندان ایران از خدمات تامین اجتماعی برخوردار نبوده و تنها ۴۰ درصد از سالمندان تحت پوشش صندوقهای بازنشستگی که خود نیز با بحران دستوپنجه نرم میکنند قرار دارند. (صندوق تامین اجتماعی و بازنشستگی کشور)
امروزه شرایط زندگی سالمندان در ایران به شدت طبقاتی شده است، متجاوز از ۵۰ درصد از زنان سالمند در ایران فاقد کمترین امکانات اقتصادی بوده و به طور کامل وابسته هستند. ۱۷ درصد از جمعیت سالمندان فعلی فاقد هر گونه درآمدی هستند و ۹۱ درصد با خانوادههای خود زندگی میکنند. نظام حمایتی از سالمندان وجود ندارد و ۷۰ درصد از سالمندان بیمهی تکمیلی ندارند. در برنامهی ششم توسعه هیچ سیاست مشخصی برای سالمندان تدوین نشده و از سال گذشته قرار بوده سندی تحت عنوان «سند راهبردی سالمندان» تدوین شود. این سند نیز چون سند ملی «حمایت از کودکان و نوجوانان» و لایحه قانون جامع تامین امنیت زنان در برابر خشونت در سالهای متمادی بدون نتیجه خواهد ماند.
زنان که تبعیضات قانونی، اقتصادی و اجتماعی را در جایجای زندگی روزمرهی خود تجربه میکنند و حقوق انسانی آنان در حوزه خصوصی و عمومی با اشکال گوناگون خشونت پایمال میشود حین سالمندی بارشان سنگینتر میشود و آسیبهای فرهنگی و تبعیضات سنی را نیز تجربه میکنند.
بر اساس گزارش آمار در سال ۱۳۹۵ نسبت جنسی در ایران ۹۷ است، یعنی ۹۷ مرد در برابر ۱۰۰ زن. با توجه به اینکه طول عمر زنان بیشتر از مردان است، زنان سالمند همپای وابستگی اقتصادی، حضور کمرنگ اجتماعی و فقدان حضور سیاسی در جامعهی ایران از تنهایی نیز بیشتر از مردان رنج میبرند. ۲۰ درصد از زنان سالمند ایران و ۵ درصد مردان سالمند ایران تنها زندگی میکنند. بر اساس این آمار تعداد زنان سالمند تنها در ایران ۴ برابر مردان سالمند تنها است. فرهنگ پدر-مردسالارانه، عدم وجود حمایتهای قانونی و نگرشهای واپسگرایانه سبب انزوا و افسردگی زنان سالمند میشود. مردان با از دست دادن همسرشان ازدواج کرده و تعدد زوجات نیز همواره دست آنان را از نظر قانونی باز گذاشته، اما زنان در اغلب موارد پس از فوت همسرشان تحت قیمومیت فرزندان پسر خود قرار گرفته که ازدواج مجدد آنها را در اغلب موارد مورد تایید قرار نمیدهند. همچنین زندگی شهری و فضای محدودتر زندگی خانوادگی نگهداری از افراد مسنتر خانواده را با مشکلات عدیده روبرو کرده و آنها را در معرض اذیت و آزار قرار داده است. از جانب دیگر، فضای عمومی در ایران، شهرسازی و امکانات برای سالمندانی که با مشکلات ناتوانی روبرو هستند، فضای تشویقکنندهای نیست. زنان که بار تبعیضات اقتصادی و فقر را بیشتر از مردان بر دوش دارند، مشکلات سالمندی را نیز بیشتر تجربه میکنند. توانمندی و انسجام اجتماعی در گرو رفع نابرابریهای طبقاتی و جنسیتی برای سالمندان ایران است.