برگرفته از تریبون زمانه *  

خودکشی پدیده تازه‌ای نیست. در فرهنگ‌های مختلف اقدام به خودکشی معانی متفاوتی داشته است. خودکشی در هند به نشانه فداکاری، در ویتنام برای اعتراض و در ژاپن انتخاب یک مرگ شرافت‌مندانه محسوب می‌شده است. حقیقت این است که خودکشی را نمی‌توان ریشه‌کن کرد، و تلاش برای ریشه‌کن کردن آن نیز تلاشی بیهوده است زیرا انسان‌ها به دلایل مختلف به زندگی‌شان خاتمه می‌دهند. شاید دانستن برخی از حقایق درباره خودکشی به ما کمک کند که در صورت نیاز به اطرافیان کمک کرده و یا حداقل به آنان کمتر آسیب بزنیم.

سوار بر مرگ، ژان میشل باسکیا، ۱۹۸۸

افسانه: کسانی که درباره خودکشی صحبت می‌کنند جدی نیستند و واقعاً آن را انجام نخواهند داد.

حقیقت: کسانی که خودشان را می‌کشند بیشتر اوقات قبلا به کسی گفته‌اند که احساس می‌کنند زندگی ارزش زندگی کردن ندارد یا آن‌ها هیچ آینده‌ای ندارند. بعضی از آن‌ها ممکن است واقعاً بگویند که می‌خواهند بمیرند.

گرچه ممکن است که کسی برای نیاز به جلب توجه درباره خودکشی صحبت کند، اما این بسیار مهم است که وقتی کسی درباره افکار و تمایل خود به خودکشی صحبت می‌کند او را جدی بگیریم.

افسانه: اگر کسی برای کشتن خودش مصمم باشد شما هیچ کاری نمی‌توانید بکنید.

حقیقت: بسیاری از اوقات تمایل شدید به خودکشی موقتی است، حتی اگر شخص مضطرب باشد یا برای مدت طولانی برای طاقت آوردن در مقابل یک رنج تلاش کرده باشد. برای همین حمایت کردن درست و به‌موقع بسیار مهم است.

افسانه: شما باید اختلال روانی داشته باشید تا به خودکشی فکر کنید.

حقیقت: از هر ۵ نفر یک نفر در طول زندگی‌ به خودکشی فکر کرده است .اگرچه بسیاری از کسانی که خودشان را می‌کشند معمولاً در سطحی جدی از اختلال روانی رنج می‌برند اما تمام کسانی که خودشان را کشته‌اند زمان مرگ اختلال روانی نداشته‌اند. گاهی اوقات این اختلال پیش از مرگ تشخیص داده می‌شود و گاهی هم نمی‌شود.

افسانه: کسانی که به کشتن خودشان فکر می‌کنند می‌خواهند بمیرند.

حقیقت: بسیاری از کسانی که می‌خواهند خودکشی کنند واقعاً نمی‌خواهند بمیرند، آن‌ها نمی‌خواهند زندگی فعلی که دارند را زندگی کنند. شاید به نظر برسد که این‌یک فرق کوچک باشد،اما این‌یک حقیقت است. برای همین صحبت کردن درباره فرصت‌های دیگر در زمان مناسب بسیار حیاتی است.

افسانه: حرف زدن درباره خودکشی خوب نیست زیرا ممکن است به کسی این ایده را بدهد که آن را امتحان کند.

حقیقت: موضوع خودکشی می‌تواند تابو باشد. گاهی کسانی که افکار مربوط به خودکشی دارند نمی‌خواهند که کسی را با احساساتشان ناراحت کرده و یا به دردسر بیندازند برای همین درباره آن صحبت نمی‌کنند.

اما با پرسش مستقیم درباره خودکشی شما به آن‌ها این اجازه را می‌دهید تا بگویند چه احساسی دارند. کسانی که به خودکشی فکر می‌کنند گاهی می‌گویند که پیدا کردن کسی که بتوانند به او بگویند که چه چیزی را دارند تجربه می‌کنند واقعاً باری از دوششان برمی‌دارد.

زمانی که مردم شروع به صحبت می‌کنند شانس این را پیدا می‌کنند که گزینه‌های دیگر را نیز مورد بررسی قرار دهند.

افسانه: خودکشی‌ها بیشتر در ماه‌های زمستانی اتفاق می‌افتند.

حقیقت: خودکشی پیچیده است و این فقط مربوط به فصل‌ها و آب‌وهوای گرم یا سرد، یا داشتن آفتاب بیشتر یا کمتر نیست. به‌طورکلی، خودکشی بیشتر در بهار رایج است و یک صعود قابل‌ملاحظه در روز عید دارد.

افسانه: کسانی که می‌گویند می‌خواهند خودشان را بکشند به دنبال جلب‌توجه‌اند و نباید آن‌ها را جدی گرفت.

حقیقت: کسانی که می‌گویند می‌خواهند خودکشی کنند باید جدی گرفته شوند. ممکن است آن‌ها بخواهند جلب‌توجه کنند به این معنا که درخواست کمک دارند و حمایت کردن از آنان برای پیدا کردن کمک لازم می‌تواند زندگی‌شان را نجات دهد.

منبع فارسی: میدان

لینک مطلب در تریبون زمانه


تصویر مطلب: سوار بر مرگ، ژان میشل باسکیا، ۱۹۸۸

این یادداشت ترجمه‌ایست از مقاله‌ای در وب‌سایت ساماریتن