مطالب این بخش برگرفته از «تریبون زمانه» هستند. تریبون زمانه، آنچنان که در پیشانی آن آمده است، تریبونی است در اختیار شهروندان. همگان میتوانند با رعایت اصول دموکراتیک درج شده در آییننامه تریبون آثار خود را در آن انتشار دهند. زمانه مسئولیتی در قبال محتوای این مطلب ندارد.
در دورانی که برخورداری از بهداشت و سلامت بهعنوان یک حق بشری اسیر مناسبات بازاری شده است، لوکزامبورگ ما را فرا میخواند تا مبارزه برای سلامت را از سر بگیریم.
برخورداری از بهداشت و سلامت بهعنوان یک حق بشری، سالهاست که اسیر مناسبات بازاری شده است. بیشترین ضربات ناشی از روند بازاری شدن سلامت، بر تن فرودستترین افراد جامعه نشسته و مینشیند. حرفهای قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت پیشین را در خاطر داریم؛ خطاب به پیرمردی که از هزینههای فیزیوتراپی گلایه میکند، میگوید «خودت بمال». یادداشت زیر در مجله لنسِت- بنابر گزارشی از «بنیاد رزا لوکزامبورگ» درباره بحران جهانی در عرصه سلامت- به ما میگوید که در شرایط کنونی اندیشههای لوکزامبورگ یاریسان ماست در مبارزه برای خواستی مشترک؛ «بهداشت و سلامت عمومی باید بر اساس اصول همبستگی باشد و از روابط مبتنی بر بازار جدا شود».
———
در ۱۵ ژانویه ۱۹۱۹ در برلین و در هیاهوی انقلابی پس از جنگ جهانی اول، رزا لوکزامبورگ اقتصاددان لهستانی و رهبر چپ رادیکال آلمان توسط شبهنظامیان هوادار حزب حاکم سوسیال دموکرات کشته شد. او ۴۷ ساله بود. جسد او، همراه با وزنههایی سنگین، درون یک کانال آب انداخته شد. لوکزامبورگ تبدیل به یک شخصیت افسانهای شده است؛ گرچه بیشتر بهعنوان یک شهید مورد تحسین قرار گرفته است تا اینکه به مثابه یک متفکر نگریسته شود. او یک فعال ضد جنگ بود، برای رهایی زنان مبارزه کرد و مخالف سرکوب بیرحمانه آزادی و دموکراسی توسط روسها بود. لوکزامبورگ هرگز بهطور مستقیم درباره سلامت یا علم ننوشت؛ اما بهشدت دلنگران رنج بشر بود و به اهمیت دانش بهعنوان اهرمی برای تغییر اجتماعی پی برده بود. صدمین سالگرد درگذشت لوکزامبورگ، فرصتیست برای بازنگریِ میراث او در عرصه سلامت.
مهمترین اثر رزا لوکزامبورگ، «انباشت سرمایه» (۱۹۱۳) است. هدف او در این اثر، بررسی چگونگی توسعه کشورهای مختلف بود. لوکزامبورگ استدلال میکند که بقای جوامع (سرمایهداری) وابسته به رشد اقتصادی فرای مرزهای دولت-ملت است؛ اقتصادها نیازمند تامین مداوم منابع طبیعی و نیروی کار ارزانقیمت بودند. ابزار اصلی برای به چنگ آوردن منابع طبیعی و نیروی کار ارزانقیمت، توسعه(طلبی) امپریالیستی بود. لوکزامبورگ در برابر چنین رویکردی میخروشد: «سرمایه به نژادهای دیگر نیاز دارد تا سرزمینهایی را استثمار کند که مرد سفیدپوست نمیتواند در آنها کار کند. به این ترتیب، سرمایهداری باید بتواند بدون هیچ محدودیتی نیروی کار جهان را بسیج کند تا از تمام نیروهای تولیدی جهان بهره گیرد»؛ «امپریالیسم همان شیوه تاریخی برای ادامه حیات سرمایهداری است». او در جای دیگری مینویسد: «امروز ملت، صرفا عباییست برای پنهان ساختن امیال امپریالیستی» و «پیروزی امپریالیسم منجر به نابودی تمدن میشود».
چرا چنین استدلالهایی امروزه به سلامت مربوط است؟ «بنیاد رزا لوکزامبورگ» که در سال ۱۹۹۰ تاسیس شد و مقر آن در برلین است، ایدهها و ارزشهای او را بهکار میبندد تا نوری بتاباند بر چالشهای اجتماعی معاصر. این بنیاد در سال ۲۰۱۸تحلیلی منتشر کرد که به مثابه بیانیهای لوگزامبورگی در عرصه سلامت است. در این مقاله با عنوان «مبارزه برای سلامت» استدلال میشود که سازمان جامعه مدرن، «در تضاد با حقوق مردم برای سلامت و مراقبتهای بهداشتی قرار میگیرد». عواقب ناگوار جهانیشدن- حلول امپریالیسم در کالبدی مدرن- از جمله نزاع، نابرابری و برآمدنِ دولت اقتدارگرا، در مرکزیت چنین تضادی جای دارد. نتیجه چنین وضعیتی، «بحرانی جهانی در عرصه سلامت» است. وضعیت مناسب سلامت، به آن نیروهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بستگی دارد که شرایط زندگی ما- بیکاری، ناامنی، زندگی عاریهای و بیثبات- را شکل میدهند. این بحران جهانی موجب تضعیف آن همبستگی شده است که به تحقق سیستمهای قدرتمندِ حمایت اجتماعی پس از سال ۱۹۴۵ یاری رساند.
تأثیر فزایندهی بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی و نهادهای خصوصی، سازمان بهداشت جهانی را اسقاط کرده و موجب تضعیف چندجانبهگرایی شده است. یکی از پیامدهای این امر، نقصانِ دموکراتیک در سلامت جهانیست که در حال عمیقتر شدن است. پاسخگوییِ تضعیفشده، مکانیسمهای بازار را قادر ساخته است که به راهحل مرجح برای ارائه مراقبتهای بهداشتی تبدیل شوند. سلامت بهشکل یک رابطه تجاری بین عرضهکننده و خریدار درآمده است. رواج بیمههای خصوصی، برونسپاریها، همکاریهای عمومی-خصوصی و کاستنِ عمدی از بودجه مراقبتهای بهداشتیِ تحت حمایت دولت، سیستمهای بهداشت و سلامت ملی را پارهپاره و متلاشی کرده است. در زمانهای که روایتِ (ارائهشده از) سلامت جهانی حول شمولِ بهداشت و سلامت همگانی میگردد، امکان ایجاد و مدیریت سیستمهای بهداشتی جامع و یکپارچه مدام دشوارتر میشود. پاسخ به این وضعیت باید چه باشد؟ «بهداشت و سلامت عمومی باید بر اساس اصول همبستگی باشد و از روابط مبتنی بر بازار جدا شود». سلامت دارای قدرت اجتماعی خاص است. سلامت یک هدف است؛ یعنی «یک خواست مشترک، پرچمی مشترک که ما را در مبارزه متحد میکند». «سلامت یک ندای قدرتمند برای بسیج است».
لوکزامبورگ در مقالهاش تحت عنوان «انقلاب روسیه» نوشت: «(معیار) آزادی، همیشه و منحصرا، آزادی برای فرد دگراندیش است». او تاکید داشت که تنها معیار قضاوت درباره نیکوییِ یک جامعه، میزانِ حراست از حقوق اساسیِ طردشدهترین و به حاشیه رانده شدهترین افراد آن جامعه است. یک قرن پس از قتل وحشیانه او، لوکزامبورگ ما را فرا میخواند تا سلامت جامعهمان را با توجه به برآوردنِ نیازهای محرومترین افراد و آنانی که هیچ حقوقی ندارند، مورد سنجش قرار دهیم. با چنین معیاری، ما یقینا سرافکندهایم. اما سخنان لوکزامبورگ ما را برمیانگیزاند تا این مبارزه برای سلامت را از سر بگیریم.