طی هفته گذشته بیشترین حجم از اخبار رسانه های فارسی زبان در باره اعتراضات و درگیری های مرتبط با موضوع آب در خوزستان بوده است. این یادداشت کوتاه مروری دارد بر چاره های در دسترس و شدنی دولت برای مهار بحران آب در خوزستان.
اما برای آنکه چاره ها را مرور کنیم ابتدا باید تصور دقیقی از دلیل بروز این وضعیت داشته باشیم. تصویر ضمیمه این یادداشت به ما کمک می کند. میبینیم که دبی کرخه، طولانی ترین رودخانه ایران و یکی از منابع عمده تامین آب آشامیدنی خوزستان تقریبا به یک پنجم کاهش یافته است. کمابیش این سرنوشت دیگر رودخانه های خوزستان نیز هست.
نکته این است که هفتاد درصد آب آشامیدنی خوزستان از رودخانه ها تامین می شود. وقتی که منبع هفتاد درصدی به بیست درصد تقلیل پیدا می کند این به معنای کاهش پنجاه درصدی آب در دسترس خوزستانیها است. پس صورت مسئله ساده است: خوزستان حدود پنجاه درصد منابع آب شیرینش را از دست داده است. مصرف بیشتر شده، اما منابع آب الان حتی پنجاه درصد ظرفیت سابق را هم ندارند.
اینکه چرا اینطور شده دو دلیل عمده دارد: اضافه برداشت در بالادست و خشکسالی. میزان کاهش بارش در خوزستان طی دو دهه گذشته به طور متوسط بیست درصد بوده است. اما یک تا یک و نیم درجه هم افزایش دما داشته ایم و این یعنی اینکه باید سهمی را هم برای افزایش تبخیر و تعرق در نظر گرفت. تعیین این سهم کار دشواری است. به هر حال قطعا سهم تغییر اقلیم در کاهش دبی رودخانه های خوزستان حداقل بیست درصد است و تا سی الی چهل درصد نیز می تواند قابل تخمین باشد. مابقی اضافه برداشت است برای کشاورزی در خود استان یا استان های سرچشمه رودخانه ها و یا اصلا انتقال آب های رودخانه ها به استان های دوردستتر.
بر این مبنا آنچه را که دولت می تواند انجام دهد مرور می کنیم:
۱- طرحهای انتقال آب از سرشاخههای رودخانههای منتهی به خوزستان متوقف یا دست کم اینکه محدود شود.
۲- سهمیه مصرف آب در بخش کشاورزی کاهش یافته و شیوه مصرف آن کاملا تحت کنترل قرار گیرد. گفته میشود که به خصوص کشتزارهای نیشکر در مصرف منابع آب رودخانهها نقش مهمی دارند و کارشناسانی حتی خواستار توقف کشت نیشکر و برچیدن پروژههای صنعتی مرتبط با این محصول در خوزستان شدهاند.
۳- زیرساختهای فرسوده خدمات رسانی شهری، به خصوص سیستمهای انتقال آب و برق باید کاملا نوسازی شوند. طرفه است که با وجود بحران آب هنوز یکی از عوامل عمده اتلاف منابع آب در استان فرسودگی شبکههای لوله کشی است.
۴- برای جنوب استان حتما افزایش طرحهای شیرین سازی آب دریا باید در دستور کار قرار گیرد. البته شیرین سازی دریا هم پیامدهای محیط زیستی منفی دارد اما این پیامدها قطعا کمتر از طرحهای انتقال آب و تشنه نگه داشتن مناطقی به بهای آب رسانی به مناطقی دیگر است.
۵- کاهش سهمیه آب در کشاورزی به معنای فشار اقتصادی به انبوهی از جمعیت استان است. کشاورزان استان باید تحت پوشش بیمه خشکسالی قرار گیرند.
۶- اشتغال، اشتغال و اشتغال. خوزستانیها الان به شدت عصبانی هستند و آماده شورش چون واقعا غیر قابل تصور است که در استانی با این همه منابع و فرصتهای اقتصادی این استان یکی از بالاترین نرخهای بیکاری در کشور را داشته باشد. جمعیت جوان بیکاری که چیزی برای از دست دادن ندارد منتظر هر فرصتی است تا اعتراض خود را نشان دهد. و البته این فرصت میتواند خشونت آمیز هم باشد.
۷- افزایش کیفیت زندگی در استان. بحران آب فقط یکی از مشکلات محیطی خوزستان است. ریزگردها و افزایش دما و احساس تبعیض قومی و اقتصادی نیز عوامل دیگری هستند که خوزستانیها را اساسا مستعد شورش میکند. در کوتاه مدت شاید دولت نتواند مثلا ریزگردها را کاهش دهد. اما با افزایش سطح عمومی رفاه قطعا میتواند شهروندان را در برابر چنین پدیدهای تاب آورتر سازد. خوزستانیها به هزار دلیل الان تاب و توانشان برای تحمل این همه مشکلات در هم تنیده محیط زیستی و اقتصادی و اجتماعی و… را از دست دادهاند.
۸- اعتمادسازی. به نظر میرسد مردم اعتمادشان را به حاکمیت از دست دادهاند. آنها چندان حرفی را از رسانههای رسمی نظام نمیپذیرند اما تجربهای مثل شایعه انتقال آب به کویت و بصره نشان داد که به راحتی میتوانند توسط هر کانال تلگرامی یا وبسایت بی نام و نشانی تحریک شوند. سخت است آب از دست رفته اعتماد عمومی را به جوی بازگرداندن. اما نظام باید بداند از دست دادن اعتماد عمومی مدیریت محیطی را روز برایش دشوارتر و پر هزینه تر میکند. تداوم این روند خوزستان را غیر قابل مهار خواهد کرد. ما در باره گرسنگی و تشنگی و نبود هوا برای تنفس و آب برای آشامیدن حرف میزنیم. نه فلان موضوع در حوزه حقوق بشر و سیاست که عجالتا با وعده و وعید قابل تعویق باشد.
منبع: قلمرو