روزنامه شرق در گزارشی روایتی به دست میدهد از دستگیری قاضی القضات ایران در استان مازندران به نقل از یک زن مازندرانی که همسایه سعید مرتضوی بوده است در ایام اختفا.
مرتضوی آذر ۱۳۹۶ به دو سال حبس محکوم شد اما خود را برای اجرای حکم معرفی نکرد تا سرانجام بعد از کشاکشهای بسیار ۲ اردیبهشت ۹۷ در شمال ایران بازداشت شد. گوشهای از نقل زنی که با او همسایه بوده است را بشنوید:
همسایه سعید مرتضوی میگوید:
اصلا از این خانه صدای زن نمیشنیدم. حرف و سروصدایشان هم همهاش ساعت دو و سه شب به بعد بود. دو نفر بودند که میآمدند و میرفتند. به شوخی به دخترم گفتم چند روز دیگر از این خانه یک صدایی میآید که «کشف بزرگترین مواد منفجره» (خنده)… به خدا… چون خودم یک حس بدی داشتم. دخترم گفت نه مامان این چه حرفیه. به شوهرم گفتم من توی این خانه اصلا هیچ صدای تلویزیون ایرانی نمیشنوم. فقط دارند اخبار بیگانه گوش میدهند. چون یک دیوار بیشتر بین ما نیست. اینها چطور حزباللهیاند؟ شوهرم هم تعجب کرد، گفت واقعا!
نه و ربع صبح بود که صدای همهمه شنیدم. خانه بودم و اصلا بیرون نیامدم.
در را میزدند و میگفتند: «در را باز کن». کسی حرف نمیزد. مدام در میزدند. بعد که دیدند کسی جواب نمیدهد، گفتند: «آقا سعید ما میدانیم شما تویی، در را باز کن». یک ربع تمام صداش زد. بعد گفت: «آقا سعید اگر در را باز نکنی، ما مجبوریم در را بشکنیم و بیاییم تو». این را که گفتند در را باز کرد. در که باز شد، یک ربعی با هم جر و بحث کردند.
حکم را پاره کرد، چون من قشنگ صدایش را شنیدم. بعد مأمور گفت: «برای من حکم پاره میکنی؟!». این را که گفت، صدای یک خانمی را شنیدم که گفت: «آقا تو رو خدا نبریدش». این خانم این چند روز را در خانه بود، اما صدایش درنمیآمد. این خانم چند روز توی خانه بود، چون کسی از صبح نرفت توی خانه. گفت: «تو رو خدا نبریدش» که دیگه دستو پایش را گرفتند و بردنش. فکر کنم دستش را زنجیر کردند و بردنش.
خیلی سر و صدا میکرد، ولی چنددقیقهای هم ساکت شد.
همسر مرتضوی که پزشک است در زمان دستگیری او در تهران بوده است.
بیشتر بخوانید:
ای کشته که را کشتی ؟ تا کشته شوی باز ؟
Nasim / 26 April 2018