«بی‌لنگر» نوشته بهمن شعله‌ور که به‌تدریج در ماه‌های گذشته در دفتر خاک، رادیو زمانه منتشر شد، پس از رمان «سفر شب و ظهور حضرت» از آثار به‌یادماندنی نویسنده‌اش است. شعله‌ور در این اثر با تکیه بر گفتمان‌های غالب در سال‌های دهه چهل و پنجاه در قالب داستانی پرکشش زندگی قهرمان داستان را که جوانی‌ست به نام «فرهنگ» روایت می‌کند.
 

بهمن شعله‌ور در این اثر هم بر محور هویت‌یابی و عدالت‌خواهی که در سال‌های دهه ۴۰ و ۵۰ از مهم‌ترین گفتمان‌های روشنفکری در ایران بود، در متن نهضت چریکی در سال‌های پیش از انقلاب به پیامدهای کودتای ۲۸ مرداد می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه جمهوری اسلامی در‌‌ همان بهار آزادی، نهادهای سرکوب به جای مانده از دوران پهلوی دوم را به خدمت خود درآورد و چگونه در این میان جوانان آرمان‌خواه و عدالت‌جو قربانی سودجویی و فرصت‌طلبی سیاست‌پیشگان فرومایه و عوامل اطلاعاتی و شکنجه‌گران حرفه‌ای شدند. 
 

بهمن شعله‌ور، نویسنده 

یکی دیگر از مهم‌ترین مضامین این اثر خودیابی و جست‌و‌جوی آمریکا به‌عنوان یک آرمانشهر است. رابرت رید در مقدمه‌ای که بر این اثر نوشته، درین‌باره می‌گوید:
 

قهرمان «بی‌لنگر» نه به جست‌وجوی آمریکا بلکه به جست‌وجوی آمریکای خودش می‌رود. به این معنا آمریکایی شدن او چیزی می‌شود بیش از یک تصادف جغرافیایی. او تجسمی می‌شود از آن جست‌وجوی در پی ارزش که انگیزه‌ی ایده‌ی اصلی آمریکا بود، و می‌بایست هر نسلی، در واقع هر فردی آن را تجدید کند، اگر بناست که ایده‌ی آمریکا باقی بماند. دیگر سرزمین رام‌نشده و نامسکونی‌ای باقی نمانده است تا بشود مثل «هاکل بری فین» راهی آن شد. بد‌ترین کابوس «هاکل بری فین» به تحقق پیوسته است، تمامی دنیا، تمامی دهکده‌ی جهانی، متمدن شده است و تنها مکان رام نشده و نامسکونی فضای درونی آدمی است.
 

اکنون در کتابخانه زمانه این رمان به‌یادماندنی را می‌توانید مجدداً بخوانید:

سفر به قلب تاریکی، مقدمه رابرت رید

بی لنگر، یک، فصل نخست

بی‌لنگر، دفتر خاطرات فرهنگ
واترلو، آیوا، ساعت ۹ شب
 

جمعه سیزدهم ژانویه ۱۹۸۴،ساعت ۱۰ شب

واترلو، آیوا، جمعه سیزدهم ژانویه

تهران، اول مارس ۱۹۶۷
 

تهران، پانزدهم اوت ۱۹۶۷
 

اول نوامبر ۱۹۶۹
 

چهاردهم ژانویه ۱۹۸۴، ساعت یک و نیم صبح 
 

و آن شمایل روی سکه‌ها
 

شنبه چهاردهم ژانویه ۱۹۸۴
 

شهوت بز، عریانی زن و مرگ 
 

گوش خر که از زیر پوست شیر بیرون زده 
 

اسم مرا شازده املت بگذارید
 

ای عمو تایمون! ‌ای لومپن! 
 

آی مشنگ به دادم برس!
 

از آشنائیدون خوشوقتم!
 

برای مردن روز خوبی‌ست
 

برزخ دانته
 

یک کیسه خالی
 

طرح‌ها: رادیو زمانه، بخش فرهنگ