چشم کارشناسان و تحلیلگران سیاسی به تاریخ ۱۸ آبان ماه (۸ اکتبر) و انتشار گزارش آژانس بینالمللی اتمی IAEA)) در مورد ماهیت فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی دوخته شده است.
به موازات آن، انتشار اخبار مربوط به “حمله قریبالوقوع” اسرائیل و متحدان غربی به تأسیسات هستهای ایران موجی از نگرانی در جامعه بینالمللی و در میان مدافعان حقوق بشر به وجود آورده است. در گزارش جدید آقای یوکیو آمانو (دبیرکل IAEA) انتظار میرود افشاگریهای جدید بر پایه اطلاعات آژانسهای اطلاعاتی غربی در مورد ماهیت نظامی اهداف هستهای جمهوری اسلامی منتشر شود.
گفتههای رئیس سابق موساد
منبع خبرهای مبتنی بر احتمال حمله اسرائیل، مئیر دگان، رئیس سابق موساد است که در سال ۲۰۱۱ از سمت خود کناره گرفت. او شخصی است که از او به عنوان مرد پشت پرده انتشار ویروس اینترنتی اسکاسنت یاد میکنند. این ویروس باعث از کار افتادن بیش از پنجاه سانتریفیوژ در نیروگاههای هستهای ایران شده است. دگان در گفتوگویی با رسانههای غربی و اسرائیلی، اطلاعاتی مبنی بر آماده شدن بریتانیا و اسرائیل برای حمله نظامی به ایران را منتشر کرده است. این گفتههای مئیر دگان مورد خشم مقامات ارشد اسرائیل قرار گرفت و وی برای توجیه عملکرد خود در مصاحبه چهارشنبه شب (دوم نوامبر ۲۰۱۱) با کانال دوم اسرائیل گفت: “اگر من از خط قرمز اطلاعات امنیتی حساس عبور کردهام و قانون را شکستهام، پس مرا تحت تعقیب قضایی قرار دهید و خودم هم وکیلی خوب برای این امر سراغ دارم.”
رئیس سابق موساد، از جمله مخالفان جدی حمله نظامی به ایران محسوب میشود و تنها تحریمهای هوشمند اقتصادی و نظامی را باعث توقف فعالیتهای هستهای ایران میداند. وی همواره از تمامی مقامات عالیرتبه اطلاعاتی و نظامی در دولت اسرائیل خواسته است از این خواست نتانیاهو (حمله نظامی غافلگیرانه) بههر نحوی جلوگیری کنند.
در این ارتباط دفتر بنجامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل گزارشهای منتشر شده در روزنامه کویتی “جریده” را رد کرد است. این روزنامه عربزبان روز سهشنبه اول نوامبر۲۰۱۱ نوشته بود: “نتانیاهو به دستگاههای اطلاعاتی دستور داده است که تحقیقاتی در مورد مئیر دوگان و رئیس سابق سرویس اطلاعات داخلی اسرائیل، شین بیت، یاول دیسکین انجام دهند.” [۱]
این درحالی است که پرزیدنت اوباما روز سهشنبه در نشست گروه جی بیست در شهر کن فرانسه گفت: “ما و متحدانمان فشارهای بینالمللی بیسابقهای را برای جلوگیری جمهوری اسلامی برای دستیابی به سلاح هستهای، بر این دولت وارد خواهیم کرد.”
این موضوع خود نشان از فشارهای دیپلماتیک و بینالمللی بر جمهوری اسلامی خواهد بود که با طرح اعمال تحریم علیه بانک مرکزی ایران قرار است در روزهای آینده کلید بخورد.
در سوی دیگر، ایهود باراک در گفتوگو با تلویزیون بیبیسی گفت: “به لحاظ نظری، هر روزیکه میگذرد به حمله به ایران نزدیکتر میشویم و هر روزی که میگذرد به یکمعنا ما به محو اسرائیل از نقشه زمین نزدیکتر میشویم.”[۲]
وزیر دفاع اسرائیل خاطر نشان ساخت: “این حرف، بیان یک موضع فلسفی نیست بلکه مسئلهای کاملاً واقعی است که ممکن است اتفاق بیفتد. ما به این موضوع اعتقاد راسخداریم که کشورهای جهان باید موضع هماهنگی در پیش بگیرند که از پیدایش یکایران مسلح به سلاح اتمی جلوگیری کنند“.
سخنان روز سهشنبه دبیر کل ناتو، آندرس فوگ راسموسن، در گفتوگو با خبرگزاری آسوشیتدپرس جالب توجه بود که گفت: “ناتو هیچ تمایلی برای دخالت در مورد موضوع ایران ندارد و به عنوان یک متحد (غربی) خواستار درگیر شدن در ایران نیست.”
تحریمهای فلجکننده نفتی
اثربخشی تحریمها حتی صدای محمود احمدینژاد را نیز درآورده که همواره در طول سالهای گذشته از بیاثر بودن تحریمهای بینالمللی سخن به میان آورده است.
آقای احمدینژاد در سخنان خود در صحن علنی مجلس که برای حمایت از وزیر اقتصاد حضور یافته بود، گفت: “من نمیخواستم شما را آزرده خاطر کنم ولی شما هم میدانید کاری که اینها در تحریم کردند ناجوانمردانهترین وگستردهترین کار تحریمی بود که انشاءالله عبور کنیم و جزییات آن برای ملتایران تشریح شود. ستاد گستردهای گذاشتهاند و روزانه تمام عملیات بانکی، مبادلات، خرید و فروشها و قراردادهای ما را رصد و خط آن را کور میکنند واین سنگینترین هجمه اقتصادی است که در طول تاریخ به یک ملت شده است.“
تحریم بانک مرکزی ضربه سنگینی بر پیکره بیمار اقتصاد ایران وارد خواهد کرد و مبادلات تجاری و ارزی جمهوری اسلامی را در قبال خرید و فروش نفت و فرآوردههای نفتی، با مشکل جدی روبهرو خواهد کرد.
در طول سالیان گذشته نفت در ایراننقش دوگانهای بازی کرده است: از یک سو در دوران رونق نفتی همراه با بالا رفتن قیمت آن، توان و اقتدار اقتصادی وسیاسی کشور در عرصه داخلی تضعیف، اما قدرت اقتصادی و سیاسی ایران درعرصه بینالملل به واسطه منابع سرشار درآمدهای نفتی تقویت شده است، اما در دوران رکود نفتی، توان و اقتدار اقتصادی و سیاسی کشور، هم در عرصهداخلی و هم در عرصه بینالمللی به شدت کاهش یافته است.[۳]
نفت و درآمدهای نفتی، در طول سه دهه گذشته جایگاه بسیار مهمی را در اقتصاد و سیاست ایران به خود اختصاص داده است. از یک طرف اقتصاد ایران به شکل گستردهای به درآمدهای نفتی وابسته و اینوابستگی به خطری بالقوه برای امنیت ملی و منافع کل نظام تبدیل شده است. از طرف دیگر جدا از بحث وابستگی در اقتصاد ایران، رشد اقتصادی پایین، نرخ بیکاری بالا، میزان تورم لجام گسیخته و پایدار و عملکرد ناموفق حساب ذخیره ارزی به عنوان راهکار مدیریت درآمدهای نفتی، حکایت از مدیریت غلط درآمدهای نفتی در ایران دارد که تاکنون در جهت دستیابی به اهداف کوتاهمدت وبلندمدت تعیین شده نا مطلوب ارزیابی شده است.
از آنجا کهدر طول دهههای گذشته نتایج تزریق بیش از هفتصد میلیارد دلار درآمد نفتی بهاقتصاد ایران، نه تنها در اعمال سیاستهای تثبیت اقتصادی و کمک به فرآیندرشد و توسعه اقتصادی چندان موثر نبوده است، بلکه موجب وابستگیبیش از پیش ایران به درآمدهای نفتی شده است. واکنش عملکرد اقتصادی دولت نفتی نسبت به نوسانات درآمد نفتنامتقارن است. بدینمعنی که هنگام رونق نفتی، عملکرد اقتصاد چندان بهبودنمییابد، اما در هنگام رکود نفتی، اقتصاد به شدت منقبض میشود و تولیداقتصاد کاهش مییابد. در واقع یک اقتصاد وابسته به نفت، شبیه یک فرد معتادواکنش نشان میدهد. مصرف ماده مخدر تنها فرد را سراپا نگاه میدارد، اماعدم دریافت مواد مخدر، فرد معتاد را از پای در میآورد. هنگامی کهدرآمدهای نفتی بالاست، اقتصاد سراپا است، اما به محض کاهش درآمدهای نفتی، اقتصاد با یک شوک منفی مواجه میشود که پیامدهای اقتصادی، اجتماعی وسیاسی بسیاری را به دنبال خواهد داشت.
از طرف دیگر ترکیب کالاهای وارداتی و وابستگی بخشصنعت به ورود کالاهای سرمایهای، واسطهای و مواد اولیه از خارج کشور، عدمتقارن واکنش عملکرد اقتصادی را تشدید میکند. در واقع با تکانی منفی در قیمت نفت، واردات کالاهای سرمایهای، واسطهای ومواد اولیه از خارج در همان دوره به شدت تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و اینامر نه تنها سرمایهگذاری و ایجاد ظرفیتهای تولیدی جدید را کاهش میدهد، بلکه موجب بلااستفاده ماندن بخش مهمی از ظرفیتهای موجود بخش صنعت میشود که بهواردات کالاهای سرمایهای و واسطهای از خارج وابستهاند. بنابراین اثرات منفی یک شوک همانند کاهش قیمت نفت یا قطع کامل آن یک تکانافزایش قیمت نفت با سرعت و شدت بیشتری در اقتصاد ظاهر خواهد شد.
آن چه مشخص است در مرحله بعد، قدرتهای غربی در صورت نتیجه بخش نبودن تحریم بانک مرکزی به دنبال قطع و مسدود کردن کامل خرید نفت ایران خواهند بود. اگرچه این تحریم اما و اگرهای بسیار همانند بالا رفتن قیمت نفت به همراه خواهد داشت، اما با توجه به تیرگی روابط بین جمهوری اسلامی و عربستان سعودی به دنبال ترور سفیر عربستان در واشنگتن، بیشک عربستان از هرگونه طرح احتمالی حمایت قاطع خواهد کرد و با چراغ سبز آمریکا کشورهای حوزه خلیج فارس بر میزان تولیدات نفت روزانه خود خواهد افزود و کمبود نیاز به سوخت کشورهای غربی و چین را تامین خواهد کرد. این امر از بالا رفتن قیمت جهانی نفت جلوگیری خواهد کرد.
کسری بودجه هرساله دولت با توجه به خالی بودن صندوق ذخیره ارزی و به همراه خشک شدن لولههای انتقال نفت به دیگر کشورها، حکومت را با فشار از جانب مردم به دلیل بالا رفتن هزینههای محصولات مصرفی و تورم روبهرو خواهد کرد که منجر به نارضایتی عمومی همراه با حرکتهای اعتراضی در کشور خواهد شد. در این حال یا حکومت در برابر جاه طلبیهای هستهای خود عقبنشینی خواهد کرد یا با شرایط سخت و دشواری روبهرو خواهد شد.
خانم هیلاری کلینتون در مصاحبه اخیر خود با تلویزیون فارسی زبان بیبیسی با اطلاع از این شرایط و تاثیر تحریمها گفت: “عناصری در داخل حکومت ایران واقعبین باشند و از خود بپرسند که چرا بایدچنین فشاری را بر مردم خود تحمیل کنند.”
او گفت که به عقیده او دهها هزار ایرانی روشنفکر وتحصیلکرده و بانفوذ در ایران حضور دارند که دیر یا زود به فکر انجاماصلاحات و تغییرات خواهند افتاد.
حمله نظامی یا اجماع جهانی؟
برای حکومتی که در طول عمر ۳۲ ساله خود همواره با ایجاد بحران ادامه حیات داده است، هرگونه حمله نظامی محدود به تاسیسات هستهای آن باعث خلاصی از زیر بار فشارهای بینالمللی خواهد شد و نتیجهای جز ایجاد پایگاهی مردمی برای حکومت با تحریک حس ناسیونالیستی ایرانیان داخل و خارج و ایجاد سمپاتی در دیگر کشورهای منطقه خصوصاً کشورهای اسلامی نسبت به حکومت ایران در پی نخواهد داشت.
هرگونه شکست احتمالی حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران، خود موجب ایجاد جو پیروزمندانه برای حکومت اسلامی میشود تا در سایه آن در جهت سرکوب هرچه بیشتر مخالفان و منتقدان حکومت قدم بردارد و پایههای لرزان خود را تحکیم بخشد.
از سوی دیگر، با نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۲ حمله نظامی به ایران ریسک بزرگی برای دولت اوباما در پی خواهد داشت. هرگونه هزینه مالی و انسانی در جنگ با ایران موجب کاهش هرچه بیشتر محبوبیت اوباما در چشم آمریکاییها خواهد شد. در حال حاضر دولت اوباما باتوجه به مشکلات اقتصادی در آمریکا تمایلی به چنین اقدامی ندارد.
از شواهد امر پیداست دولتمردان اسرائیلی و آمریکایی به دنبال یک ائتلاف بزرگ بینالمللی هستند تا بدون ممانعت و وتوی روسیه و چین، تحریمهای کمرشکنی بر جمهوری اسلامی وارد کنند. بدینمعنا بحث حمله نظامی علیه جمهوری اسلامی را قوت خواهند بخشید تا جامعه بینالمللی بخصوص چین و روسیه را در یک عمل انجام شده با خود همراه سازند و اهرم فشار از جانب این دو کشور بر جمهوری اسلامی را تقویت کنند.
بسیج اپوزیسیون مانع جاهطلبی اتمی
بیشک در کنار تحریمهای هوشمندانه، حمایت کشورهای تاثیرگذار از اپوزیسیون ایرانی و تلاش برای متشکل کردن آنها فشار را بر حکومت اسلامی افزایش میدهد و برای توقف برنامههای هستهای موثر خواهد بود. آمریکا و متحدانش به این امر واقفند که کابوس حکومت اسلامی، وجود آلترناتیوهای مثبت و فعال در بین ایرانیان خواهد بود که هم در داخل و هم در خارج از اعتبار و مقبولیت کافی برخوردار باشند.
هماهنگی اپوزیسیون با حرکتهای اعتراضی در پی تحریمهای هوشمندانه و نفتی با استفاده از تکنولوژی روز ارتباطی، فعالیتهای هستهای حکومت اسلامی را در جهت دستیابی به سلاح هستهای بیش از حمله نظامی محدود و تحتالشعاع قرار خواهد داد.
پانویسها:
۳. عملکرد دولت نفتی در مدیریت درآمدهای نفتی، حمید زمانزاده، دنیای اقتصاد