ساعت ده و نیم صبح دوشنبه ۳۱مرداد ماه است. در شهر رانیه استان سلیمانیه کردستان عراق جمع شدهایم تا پس از حضور در مراسم ختم هفت عضو یک خانواده که روز گذشته در حملات هوایی جنگندههای ترکیه کشته شدهاند، برای تشکیل سپر انسانی در مخالفت با جنگ به دامنه کوهستان قندیل برویم.
از دوماه پیش سپاه ایران کوههای قندیل در خاک کردستان عراق را مورد هدف توپخانهای خود قرار داده است. از هفته پیش ارتش ترکیه نیز حملات هوایی خود را به این کوهستان دوباره آغاز کرده است. بنا بر ادعای دولتهای ترکیه و ایران احزاب «کارگران کردستان» و «حیات آزاد کردستان» موسوم به «پکک» و «پژاک» هدف این حملات هستند، اما از دوماه پیش تاکنون حداقل ده شهروند غیر نظامی که از ساکنان محلی قندیل بودهاند، با توپها و بمبهای ایرانی و ترکیهای کشته شدهاند.
«محمد زرار» کودک ۱۳ساله و خانواده «مصطفی حسن» که چهار نفر از آنها نیز کودکان خردسال و نوجوان بودند ازجمله کشتهشدگان اخیر هستند. چندین نفر دیگر هم مجروح و صدها خانواده کرد در نتیجه این حملات نظامی آواره شدهاند.
شمار بسیاری از شهروندان اربیل، سلیمانیه، کرکوک و پناهجویان کمپ مخمور، همچنین شمار زیادی فعال سیاسی، مدنی و روزنامهنگار کرد از چهار بخش کردستان که جمعیتشان نزدیک به دو هزار نفر است در خیابانهای شهر رانیه به سمت مسجد محل برگزاری مراسم ختم کشتهشدگان اخیر به راه میافتند.
تظاهر کنندگان در طول مسیر شعار میدهند: «اردوغان تروریست، احمدینژاد تروریست»، «قندیل قلعه مقاومت است، خاری در چشم دشمنان است». همچنین شعارهایی در حمایت از «عبدالله اوجالان»، رهبر زندانی «پکک» داده میشود.
وقتی به مقابل مسجد میرسیم، زنان که پیشاپیش جمعیت در حرکتند و عکسهای جانباختگان را حمل میکنند، هلهله میکشند و شعار میدهند: «شهیدان نمیمیرند». در همین زمان صدای هواپیماهای نظامی ترکیه که بر فراز قندیل در حال پرواز هستند از فاصلهای به نسبت دور اما با صدایی مهیب به گوش میرسد. زنان رو به آسمان قندیل، بلند و بلندتر هلهله میکشند! جمعیت با خشم فریاد میزنند: «اردوغان قاتل».
بعد از تسلیت به بازماندگان خانواده «حسن» سوار بر مینیبوسها و اتومبیلهای سواری به طرف شهر قلادزی در ۳۰کیلومتری رانیه به سمت دامنه قندیل حرکت میکنیم تا بتوانیم با حضور در محل کشته شدن اعضای این خانواده، اقدام به تشکیل سپر انسانی در مخالفت با جنگافروزی ترکیه و ایران و کشتار کردها کنیم.
در اولین پاسگاه جادهای نیروهای پلیس به بهانه اینکه آن منطقه امنیت ندارد، مانع از حرکت اتومبیلها میشوند و از ما میخواهند تا برگردیم. چند نفر از مردان گروه میروند تا با فرماندهان پلیس مذاکره کنند. زنان و جوانان اما از ماشینها پیاده میشوند و در مسیر جاده شروع به حرکت میکنند، تا به صف ماموران پلیس میرسند.
زنان با ماموران حرف میزنند و میگویند راه را برایمان باز کنید. در بحث و جدل با نیروهای پلیس ناگهان فریاد زنی سالخورده بلند میشود: «هموطنان و فرزندانمان آنجا دارند کشته میشوند، آن وقت شما میخواهید تا ما آرام باشیم؟!»
مأمور لوله تفنگش را رو به بالا میگیرد، انگار که بخواهد تیر هوایی شلیک کند! زن یقه پلیس جوان را میچسبد و با حالتی خشمگین میگوید: «خجالت نمیکشی اسلحهات را برای من بلند میکنی؟! بچه من دارد در قندیل با دشمنان کرد میجنگد، آن وقت توی کرد اینجا اسلحهات را به روی من میکشی؟!»
پلیس جوان اسلحهاش را پایین میآورد، انگار که شرمنده این مادر شده باشد. زن دو دستش را روی سینه او میگذارد و به عقب هل میدهد. مأمور سستتر از آن است که بخواهد دوباره مقاومت کند. صف نیروهای پلیس شکسته میشود. زنان و به دنبال آنها جوانان پیروزمندانه در مسیر جاده به حرکت در میآیند. مردان هم مذاکره را رها میکنند و دنبال زنان و جوانان به راه میافتند! اتومبیلها اما در مقابل پاسگاه متوقف میشوند و اجازه حرکت به آنها را نمیدهند.
قدرت اعتراضی زنان
بعد از چند کیلومتر پیادهروی تظاهرکنندگان اقدام به بستن جاده اصلی رانیه ـ قلادزی میکنند و میگویند تا زمانی که به اتومبیلهای آنها اجازه حرکت ندهند، جاده را باز نمیکنند. یک ساعت میگذرد تا در نهایت مجبور میشوند اتومبیلهایمان را رفع توقیف کنند و در مقابل ما هم جاده را باز میکنیم. در این بین بارها و بارها فرماندهان پلیس که قدرت و نقش زنان را در این حرکت اعتراضی درک کردهاند، نزد زنان و مادرانی که جاده را بستهاند، میآیند و از آنها میخواهند تا راه را باز کنند و بگذراند اتومبیلها بروند.
تقریباً به نزدیکی قلادزی رسیدهایم که بار دیگر نیروهای پلیس مانع از حرکتمان میشوند. این بار ادعا میکنند نیم ساعت پیش جنگندههای ترکیه حدوداً همان محلی که مقصد ما است را بمباران کردهاند و شمار بیشتری از اهالی هم دارند از منطقه خارج میشوند. با تماس و پیگیری چند نفر از مسئولان گروه صحت خبر تایید میشود و در نهایت جمعیت در همان منطقه که تقریباً ده کیلومتر با محل مورد نظر فاصله دارد توقف میکنند.
دو نفر به نمایندگی از زنان و جوانان و دو نفر به نمایندگی از سازمانهای سیاسی و مدنی شرکتکننده ضمن تشکر از حضور شهروندان، پناهجویان، فعالان سیاسی و مدنی و روزنامهنگاران در این حرکت اعتراضی اعلام میکنند: هر چند قصد ما حضور در دامنه قندیل و به طور مشخص محل کشته شدن اعضای خانواده «حسن» و تشکیل سپر انسانی بود، اما به دلایل مسائل امنیتی و حملات پیاپی ترکیه در حال حاضر ترجیح میدهیم این برنامه را در ادامه سلسله حرکتهای اعتراضی خود به روزهای بعد موکول کنیم.
سخنرانان نسبت به احتمال استفاده ترکیه از سلاحهای شیمیایی علیه چریکهای کرد نیز هشدار دادند و گفتند: ترکیه به ساکنان محلی قندیل قول داده است که اگر روستاهای خود را برای همیشه ترک کنند، مبلغ قابل توجهی پول جهت تهیه مسکن در محلی دیگر به آنها خواهند داد. این مطمئناً قصد ترکیه و همچنین ایران را برای حمله همهجانبه به قندیل نشان میدهد و احتمال استفاده از سلاحهای شیمیایی را قوت میبخشد.
اعتراض به حکومت ترکیه و ایران
پس از پنج ساعت حرکت اعتراضی ما در اینجا به پایان میرسد و به شهرها باز میگردیم، اما همان شب در خیابان سالم شهر سلیمانیه بازهم تظاهراتی اعتراضی با حضور صدها نفر از جوانان شکل میگیرد. جوانان در حالی که مشعلهای آتش در دست دارند علیه حکومتهای ترکیه و ایران شعار میدهند و در شعارهایشان همبستگی خود را با چریکهای کرد در قندیل نشان میدهند.
وقتی جوانان با خشم پرچم ترکیه را به آتش میکشند و سوختههای آن را با قدرت تمام زیر پا لگد میکنند، نه اراده ابراز آن را در خود میبینم و نه امکان قبولش را از طرف آنها که پیشنهاد کنم به جای پرچم ترکیه مثلاً از عکس اردوغان استفاده کنند، چون بیاحترامی به پرچم یک کشور نوعی بیاحترامی به مردم آن کشور هم محسوب میشود، در حالی که اعتراض ما به حکومتهاست.
در تظاهرات صبح البته تجربه خوبی دارم در موردی مشابه: وقتی به کسی که شعارها را از پشت بلندگو فریاد میزند، پیشنهاد میدهم به جای «ایران» از احمدینژاد به عنوان رئیسجمهور ایران نام ببرد، در ادامه فریاد میزند: «اردوغان تروریست، احمدینژاد تروریست»؛ و البته به ابتکار خودش، «خامنهای دیکتاتور» را هم فریاد میزند.
این تظاهرات پس از رسیدن به پارک آزادی سلیمانیه با خواندن قطعنامه توسط یکی از شرکتکنندگان پایان میگیرد. در این قطعنامه ضمن محکومیت حملات ایران و ترکیه به کردستان و کشتار غیر نظامیان، تأکید میشود حرکتهای اعتراضی در روزهای آینده همچنان ادامه خواهد داشت.
اعتراض مادران آشتی
یک روز بعد، یعنی دوم شهریور ماه، اینبار در خیابان منتهی به کنسولگری ترکیه در شهر اربیل گرد هم میآییم. بازهم صدها نفر از شهروندان و جوانان اربیلی آمدهاند تا سیاستهای جنگطلبانه و تجاوز کارانه حکومتهای ترکیه و ایران در برابر کردستان را محکوم کنند. مردم پرچمهای کردستان را در هوا تکان میدهند و فریاد میزنند: «دیگر کردکشی را قبول نمیکنیم» و خطاب به «ادوغان و احمدینژاد و اسد» میگویند: «کشتار دیگر بس است».
در پایان این مراسم نیز اعلام میشود کاروانهای آشتی امروز و فردا از شهرهای کردستان عراق به سمت قندیل و مناطق مرزی به راه خواهند افتاد. این در حالی است که با وجود ممانعت نیروهای نظامی ترکیه، گرمای هوا و شرایط سخت مناطق مرزی، دهها نفر از مادران آشتی در کردستان ترکیه، پنج روز است در نوار مرزی سپر انسانی تشکیل دادهاند تا از این طریق بتوانند به نوعی از ادامه حملات ترکیه به قندیل جلوگیری کنند.
ارتش ترکیه و ایران این حملات را در جواب حملات تروریستی پ ک ک و پژاک انجام داده اند.در عرف بین المللی هم اگر از خاک کشوری به کشور همسایه دیگر تجاوز شود آن کشور حق تلافی دارد.
نکته جالب در این نوشته این است که تروریست جانی بین المللی یعنی اوجالان را تقدیر و اردوغان نخست وزیر منتخب ترکیه را تروریست دانسته که بیشتر خنده دار می نماید تا یک صحبت جدی.
به امید ریشه کنی ترور و تروریسم و سرعقل آمدن طرفداران تروریسم.
رضا / 26 August 2011
در اینکه خردوغان تروریستی دارای منسبی دولتی است شکی نیست ، اوجالان که برای آزادی ملت خود تلاش میکند و در دفاع مشروع اعتراضی وارد نیست. با تشکر از کرمانشاه
کاربر مهمان / 27 August 2011
به امید ریشه کنی فاشیزم و نژاد پرستی و جهانی عاری نسل کشی!
کاربر مهمان / 28 August 2011
زنده باد حرکت ازادی بخش و انسان گرای کردها . یک کرد از نوراباد
کاربر مهمان / 30 August 2011