بیش از ۱۰۰ سال است که در ایران برای آزادی انتخابات و برای آزادی احزاب سیاسی مبارزه میشود. با وجود این، پس از آخرین انتخابات ریاست جمهوری و در یک سال و نیم گذشته، اغلب احزاب سیاسی غیر دولتی در ایران، مجبور به تعطیلی فعالیتهای خود شدند. مسئولان دولتی، نمایندگان مجلس و مسئولان “کمیسیون مادهی ۱۰ احزاب”، معمولاً از جانب خبرنگاران، در مورد این مسائل مورد پرسش قرار میگیرند.
سه روز پیش، روز هفتم فروردین ماه، محمدرضا فولادگر، نمایندهی اصفهان در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون مادهی ۱۰ احزاب، در مصاحبهای با روزنامههای داخلی اطلاع داد که هفت حزب که از هواداران رحیم مشایی بهنظر میآیند، از این کمیسیون تقاضای مجوز کردهاند و برای بیشتر آنها مجوز صادر نشده است.
امروز، دهم فروردین نیز عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، در گفتوگو با سایت اینترنتی “خبرآنلاین” گفت: «محکومیتی که سران فتنه بین افکار عمومی پیدا کردهاند، به ما اجازه نمیدهد بتوانیم صلاحیت کسانی که رفتار این افراد را تأیید کردهاند، احراز کنیم.»
به این ترتیب، به دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری که دو سال و نیم دیگر برگزار میشود، چگونه باید نگریست؟ کدام نیروها، کدام احزاب و شخصیتها میتوانند در این انتخابات حاضر شوند و سیاست حکومت ایران در مورد آن چه خواهد بود؟
اینها پرسشهایی است که با حنیف مزروعی، روزنامهنگار و عضو “جبههی مشارکت ایران اسلامی” که اینک در بلژیک زندگی میکند، مطرح کردهام.
حنیف مزروعی: باتوجه به این خبر منتشر شده و همچنین صحبتهایی که پیش از این در مورد انتخابات مجلس صورت گرفته بود، به نظرم حاکمیت تصمیم گرفته به هر نحو ممکن، انتخابات مجلس را با شکلی چالشی برگزار کند. حال دارند سعی میکنند از طریق بهوجود آوردن احزاب صوری و … این چالش را در درون اردوگاه خود اصولگرایان ایجاد کنند و نمود بیرونی برایش بهوجود بیاورند.
یعنی دارند تلاش میکنند به هرنحوی که میتوانند انتخاباتی برگزار کنند که در دنیا یا حداقل در مجامعی که جمهوری اسلامی پذیرفته میشود، اعلام کنند که ما یک انتخابات رقابتی برگزار کردهایم.
برای اصولگرایان محوریت با انتخابات مجلس است یا انتخابات ریاست جمهوری؟ در هرکدام از این دو انتخابات، حاکمیت با چه برنامهای میتواند این نظر را تأمین کند؟ یعنی میخواهد با کدام ترکیب از شرکتکنندگان، انتخابات را در انظار عمومی رقابتی جلوه بدهد؟
در اردوگاه اصولگرایان، شاید انتخابات مجلس از یک نظر آغاز انتخابات ریاست جمهوری بعدی باشد. یعنی همراهان محمود احمدینژاد که به نوعی سعی دارند محوریت آقای مشایی را برای انتخابات ریاست جمهوری آینده مطرح کنند، میخواهند با حضور مستقل از سایر اصولگراها، در این انتخابات، از حالا کرسیهایی برای انتخابات ریاست جمهوری و حضور آقای مشایی در آن داشته باشند.
از آن طرف، اصولگرایان منتقد دولت، مانند آقایان لاریجانی، توکلی و مطهری هم میخواهند فعالیتشان را در انتخابات مجلس گسترده کنند و به این ترتیب جبههی داخلی اصولگرایان، به دو صورت طرفداران دولت و منتقدان دولت تفکیک میشود. فقط ممکن است به خاطر انتخابات ریاست جمهوری در دو سه سال بعد، محوریت از روی آقای احمدینژاد، به آقای مشایی منتقل شود، اما محوریت کار همین دو جبهه در جبههی اصولگرایان خواهد بود.
منظورتان جبههی موافقان و منتقدان آقای احمدینژاد است؟
بله همینطور است.
حضور منتقدین آقای احمدینژاد را میشود تصور کرد، ولی بارزترین چهرهی متحدان آقای احمدینژاد شاید آقای مشایی باشند. همانطور که شاهد بودید، آقای فولادگر، عضو کمیسیون مادهی ۱۰ احزاب، همین سه روز پیش، از رد تقاضای مجوز برای احزاب طرفدار آقای مشایی صحبت کردد. آقای جنتی هم که از طرف شورای نگهبان، به سرعت در مورد رد صلاحیت او سخن گفت. به این ترتیب، به نظر میآید که آقای مشایی شانسی برای شرکت در انتخابات نداشته باشد؛ چه خود ایشان در انتخابات ریاست جمهوری و چه همفکرانشان در انتخابات مجلس.
در عرصهی سیاسی ایران نمیشود به این زودی پیشداوری کرد و یا صحبت از این کرد که در سه سال آینده برای فلان شخص، چه اتفاقی میافتد. عرصهی سیاسی ایران، عرصهای است که شما باید روزانه، هفتگی یا ماهانه در ارتباط با آن تصمیمگیری کنید.
اینکه آقای مشایی برای انتخابات ریاست جمهوری آینده تایید صلاحیت میشود یا نه، مسئلهای است که باید همان موقع به آن پرداخت و دید که آیا آقای جنتی در آن زمان، این کار را خواهد کرد یا نه. آقای مشایی تا امروز هم منتقدان بزرگی داشته ولی تا همین امروز سر کار خودش مانده، فعالیتهای خود را انجام داده و از هیچ کاری که تاکنون انجام داده است، ابراز پشیمانی نکرده است. آقای احمدینژاد هم سفت و سخت پشت سر ایشان ایستاده است.
برداشت من این است که اگر آقای مشایی آنقدر که در ایران نماد رسانهای پیدا میکند، در بین اصولگرایان دشمن داشت، الان باید کنج خانهاش میبود.
پس به نظر شما، دلیل این همه به قول شما بزرگنمایی دشمنان آقای مشایی در رسانهها چیست؟
بیشتر میشود گفت که اینها به نوعی بازی درونی خود اصولگرایان برای منحرف کردن افکار جامعه از اتفاقهایی است که در مقاطع مختلف در ایران میافتد. به نظرم برای اینکه ببینیم آقای مشایی رد صلاحیت میشود یا نه، آیا آقای جنتی ایشان را رد صلاحیت میکند و یا مراجع در این ارتباط فشار میآورند یا نه، باید صبر کرد.
یعنی برای انتخابات مجلس، ما باید منتظر حضور هواداران یا همفکران آقای مشایی در انتخابات و احتمالاً پیروزی آنها باشیم؟
برای پیروزی یا شکستشان نمیشود از حالا قضاوت کرد. چون همانطور که گفتم، عرصهی سیاسی ایران اصلاً قابل پیشبینی نیست که چه اتفاقهایی در آن میافتد. اما قطعاً بر اساس اخبار، شنیدهها و عملکرد طرفداران آقای مشایی، یا آقای احمدینژاد و افرادش در دولت، میتوان با قاطعیت گفت که آقای احمدینژاد و اطرافیانش و شخص آقای مشایی سعی دارند از الان خودشان را سفت و سخت آماده کنند که در انتخابات آتی حضور داشته باشند و فهرست مستقلی را جدا از فهرست اصولگرایان بدهند…
… و حضور اصلاحطلبان در انتخابات آینده چگونه است؟ درست است که مخالفتهای آشکاری برای حضور مجدد آنها در انتخابات وجود دارد، اما در بین اصولگرایان، چهرههایی بهویژه در مجلس هستند (مانند آقایان مطهری و توکلی) که معتقدند حذف اصلاحطلبان بهطور کلی از انتخابات آینده، صلاح نیست. به نظر شما، چه صورتی از حضور اصلاحطلبان در انتخابات آینده متصور است؟
فکر میکنم آقای خاتمی و آقای موسوی هم در یکی از بیانیههایشان، به وضوح شرایط حضور دوبارهی اصلاحطلبان و همراهان جنبش سبز را در عرصهی سیاسی ایران اعلام کردند. آقای خاتمی به وضوح شرایطی را مطرح کردند که در صورت تحقق این شرایط است که تازه میشود نشست و گفتوگو کرد در مورد اینکه آیا فصل انتخابات مجلس قابل حضور هست یا نه. یعنی ابتدا باید ببینم حاکمیت حاضر است آن شرایط را محقق بکند یا نه.
با توجه به اتفاقهایی که بعد از بهمن ماه سال گذشته خورشیدی در ایران شاهد بودیم، فکر میکنم این نقطه شاید خیلی کمرنگتر شده است و اصلاحطلبانی که بشود واقعاً نامشان را اصلاحطلب یا همراهان آقای خاتمی گذاشت، دیگر به این راحتی نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند. مگر اینکه حاکمیت دست از رفتارهایی که تاکنون داشته، بردارد.
برداشت خود من از صحبتهای آقای توکلی و اصولگرایان منتقد این است که این احتمال وجود دارد که در انتخابات ریاست جمهوری، خود این اصولگرایان دست به طراحی یک بازی بزنند و جبهه و تشکلی را به نام اصلاحطلبان ایجاد کنند و برای اینکه نامی از اصلاحطلبان هم در عرصهی رقابت انتخاباتی وجود داشته باشد، آن را وارد معرکهی انتخابات کنند.
چون با توجه به شرایط کنونی کشور و اتفاقهایی که در کشور افتاده است، حصر آقایان موسوی و کروبی و فشارهای که روی آقای خاتمی هست، بعید میدانم اصلاحطلبانی که هویت شناخته شدهای دارند، حاضر بشوند در این شرایط وارد عرصهی انتخابات بشوند.
به همین دلیل، جبههی اصولگرایان یا راست قدیم، احتمالاً وارد بازی خواهد شد و گروههایی را ایجاد خواهد کرد که با تابلوی اصلاحطلبان در انتخابات حضور داشته باشند تا بتوانند در رسانههای رسمی جمهوری اسلامی اعلام کنند که اصلاحطلبان هم هستند.
به این ترتیب، میتوانیم منتظر این باشیم که اصلاحطلبان، انتخابات آتی را تحریم کنند.
یا تحریم میکنند، یا با سکوت برگزار میکنند، ولی عنصر تحریم الان خیلی قویتر است.
البته در صورتی که شرایطی که برشمردید محقق نشود.
بله… بله …
اقتصاد تک محصولی حکومت تک حزبی رو هم ميطلبه
کاربر مهمان / 01 April 2011