مطالب این بخش برگرفته از «تریبون زمانه» هستند. تریبون زمانه، آنچنان که در پیشانی آن آمده است، تریبونی است در اختیار شهروندان. همگان میتوانند با رعایت اصول دموکراتیک درج شده در آییننامه تریبون آثار خود را در آن انتشار دهند. زمانه مسئولیتی در قبال محتوای این مطلب ندارد.
تقریباً همهی مردان در ایران در سنین نوزادی و یا کودکی، ختنه میشوند. ضجهی پسر بچهها قبل از انجام این عمل جراحی، گوشه گیریهایشان پس از عمل، و یا میهمانیها- جشنهای “ختنه سوران” که گاهی با شکوه و تجمل زیادی هم همراه میشود، تصاویری آشنا و مرسوم هستند.
سیمین روزگرد
اما چرا مردان، آن هم در سن بسیار کم، باید ختنه شوند و در واقع لزوم انجام چنین عملی چیست؟ احتمالاً شنیدهایم: “برای اینکه مسلمان شوند” و یا اینکه: “ختنه برای بهداشت فردی، امری ضروری است”؛ اما به راستی آیا ضروری است؟!
البته ختنهی مردان صرفاً هم مربوط به کشور ما و مسلمانان نیست و در بین برخی از دیگر ادیان و مذاهب نظیر یهودیت نیز اهمیت دارد. در سال ۲۰۱۱ وقتی برخی از شهروندان سانفرانسیسکو در ایالت کالیفرنیای امریکا که با ختنهی پسران مخالف بودند، سعی داشتند از طریق جمع آوری امضا و برگزاری یک همهپرسی این عمل را غیرقانونی کنند، در نهایت و بر اساس حکم یک قاضی در امریکا، توفیقی به دست نیاورند. قاضی اعلام کرد که تصمیمگیری دربارهی چنین موضوعی در سطح محلی، خلاف قانون است. برخی هم بر این باور اند که ممنوعیت ختنه، آزادی مذهب را محدود میکند.
اما انتشار خبری در اواخر اردیبهشت ماه، مبنی بر مرگ یک کودک دو ساله در یزد، به نام یونس قائمی، پس از انجام عمل ختنه در بیمارستان، ما را بر آن داشت که در این رابطه طرح موضوع کنیم. بر این اساس به سراغ محمود امیری مقدم، پزشک و فعال حقوق بشر مقیم نروژ رفتیم…
آقای امیری مقدم، به عنوان اولین سوال بفرمایید که فلسفهی عمل ختنهی پسران از کجا میآید و چنین عملی در چه کشورهایی بیشتر رواج دارد؟
من اطلاعات تاریخی و فلسفی دقیقی در این رابطه ندارم اما به نظر میرسد بر اساس اعتقادات مذهبی، در دین یهودیت و اسلام پایهگذاری شده باشد. چیزی که در این خصوص شنیده میشود این است که مثلاً مسلمانان معتقد هستند این عمل از لحاظ بهداشتی سودمند است و به جلوگیری از ابتلا به سرطان آلت تناسلی در مردان نیز اشاره میکنند و این در حالیست که بر اساس علم پزشکی، صحت چنین ادعایی به این سادگیها نیست. از طرفی هم سیستمهای بهداشتی کشورهای جهان در این خصوص تحقیقات جامعی نداشته و آماری در رابطه با میزان ابتلا به سرطان آلت تناسلی نزد مردان ختنه شده و ختنه نشده، ارائه داده نشده است و حالا بماند که مقایسهی چنین افرادی با یکدیگر در کشورهایی نظیر ایران بسیار مشکل میشود چرا که تقریباً مردان ختنه نشده، وجود ندارند!
در برخی دانشگاههای اروپا و امریکا مطالعاتی انجام شده که در مرحلهی اول نشان میدهد که سرطان آلت تناسلی، جزو سرطانهای بسیار نادر در جهان است. همچنین در امریکا و سایر کشورهای غربی این بیماری کمترین میزان را دارد و بالاترین میزان ابتلا هم مربوط به کشورهای افریقایی، امریکای جنوبی و برخی از کشورهای آسیایی است. البته باید اشاره کرد که مثلاً در بسیاری از ایالات امریکا، ختنه، عملی مرسوم است اما در مقابل و در کشورهای اروپایی، عموماً فقط شهروندان مسلمان و یهودی، پسربچهها را ختنه میکنند. مسئلهای که چنین تحقیقاتی نشان میدهد، این است که در کشورهای فقیر جهان، میزان ابتلا به بیماری سرطان آلت تناسلی بالاست و حتی در برخی مناطق به ۲۰ درصد هم میرسد. همین امر بیانگر این است که هرچند که در مقایسهی افراد ختنه شده با ختنه نشده، میزان مبتلایان به این بیماری در گروه دوم بیشتر باشد اما ابتلا به سرطان آلت تناسلی، ربط مستقیمی به عدم رعایت مسائل بهداشتی، بیماری ایدز و زگیل تناسلی دارد و در واقع این عوامل است که ریسک چنین سرطانی را افزایش میدهد و خوب در کشورهای صنعتی هم این قدر این آمار پایین است(کمتر از یک درصد) که شاید مقایسهی این دو گروه چندان معنا نداشته باشد.
با این حساب از نظر شما، اساساً چقدر ختنهی پسران امری ضروری است؟
در علم پزشکی، به طور کلی وقتی ما میخواهیم ببینیم که یک معالجه، ضروری است یا خیر، همیشه به نکات مثبت و منفی آن نگاه میکنیم و به این نتیجه میرسیم که انجام آن معالجه –که در اینجا شکل عمل جراحی را هم به خود میگیرد-، ضروری است یا خیر. این مسئله، در رابطه با ختنهی پسران، به مطالعات بیشتر و جامعتر احتیاج دارد اما به عنوان نمونه میتوان به این اشاره کرد که کسانی که به خاطر انجام این عمل، دچار نقص عضو میشوند و یا حتی جان خودشان را از دست میدهند چه میزان هستند که بر این اساس در رابطه با ضرورت عمل ختنه بتوان نتیجه گیری کرد که متاسفانه در این رابطه آمار مشخصی وجود ندارد و یا دستکم من از آن مطلع نیستم. نبود چنین آماری، نقص سیستم بهداشتی است. حتی همین امسال در کشور نروژ یک پسر مسلمان به خاطر خونریزی بسیار شدید پس از عمل ختنه، جانش را از دست داد.
در واقع حرف من این است که اگر به ختنه، به عنوان یک عمل جراحی نگاه کنیم، میتوان این چنین استدلال کرد که هر عمل جراحی میزانی ریسک دارد؛ باید به نکات مثبت و منفیاش نگاه کرد تا بتوان در رابطه با لزوم انجام آن تصمیمگیری کرد. انجام عمل جراحی زمانی ضرورت دارد که اگر صورت نگیرد، وضعیت بیمار را دشوارتر میکند و یا فرد در خطر بیشتری قرار خواهد گرفت.
در این خصوص، این نکته را هم نباید فراموش کرد که افراد معمولاً در سنین بالای ۶۰ سال، به سرطان آلت تناسلی مبتلا میشوند و با توجه به همین امر، باید توجه داشت که سود چنین عملی برای یک کودک، به چه میزان است؟
همچنین، مسئلهی مهمتر در اینجا این است که چه کسی میتواند تصمیم بگیرد که یک نوزاد یا پسر بچه که زیر سن قانونی است، تحت عمل جراحی قرار بگیرد؟ در این رابطه معمولاً پدر و مادر، یعنی سرپرست کودک چنین تصمیمی میگیرد؛ اما آیا بر اساس یک باور دینی و سنت که پایههای علمی آن ثابت نشده و یا حداقل اطلاعات جامعی در این رابطه وجود ندارد، میتوانند چنین تصمیمی را بگیرند؟ پاسخ به این سوال از زاویهی حقوق بشر، مثبت نخواهد بود.
به مرگ یک پسر مسلمان در نروژ به دلیل خونریزی بسیار شدید پس از عمل ختنه اشاره کردید؛ در طی روزهای گذشته هم پسر دو سالهای در یزد، پس از عمل جراحی ختنه در بیمارستان، جان باخته است. طی چنین عملی، (حتی اگر توسط پزشک متخصص انجام شود)چه خطرات جسمی میتواند جان کودک را تهدید کند؟
هر عملی، حتی اگر در بیمارستان و محیطهای بهداشتی هم انجام شود، یک سری ریسکهایی اعم از عفونت و خونریزی دارد که در حین عمل یا حتی چند روز بعد از عمل میتواند منجر به بیماری شدید و یا حتی مرگ انسان شود. ضمن اینکه در سنین بالاتر -و از ۱۸ سال به بعد-، ریسک عمل جراحی به دلیل افزایش توان جسمی، پایینتر خواهد آمد.
بر همین اساس -و همان طور که اشاره کردم-، باید مبنا را بر این قرار داد که اگر عملی ضروری نیست، نباید آن را انجام داد. ببینید، برای مثال ما به بچههایمان واکسن میزنیم چرا که تحقیقات جامعی در این خصوص صورت گرفته و ثابت شده است که ریسک ابتلای کودک به بیماریهای خاصی در صورت نزدن واکسن، بسیار بالا میرود. زدن واکسن هم ریسکهایی دارد اما ریسک آن بسیار بسیار کمتر از ریسک ابتلا به بیماری در پی نزدن واکسن برآورد میشود و در نتیجه سازمان ملل و سیستمهای بهداشتی در سراسر جهان برای این مسئله هزینه میکنند.
از طرفی باید توجه داشت که اگر از لحاظ تاریخی به مسئله نگاه کنیم، به این نتیجه میرسیم که شاید در زمانی که چنین عملی رواج پیدا کرده است، دلایل معقولی برای آن داشتند اما این قضیه بازنگری نشده و در حد یک سنت باقی مانده است؛ سنتی که قسمتی از بدن یک بچه را از طریق جراحی برمیدارند. پس در رابطه با چنین سنتی، به این دو دلیل که اولاً بدون فکر انجام میشود و در ثانی به شکلی غیر اخلاقی، بدون در نظر گرفتن تمایل و یا عدم تمایل فرد و در سن بسیار کم انجام میشود، نیاز جدی به بازنگری وجود دارد؛ چرا که در حال حاضر و با پیشرفت علم، اولویت با بهداشت است. بر این اساس، شاید در این رابطه هم بهبود یک سیستم بهداشتی کافی باشد.
در رابطه با کشور ما هم مسئله به همین منوال است و علت ختنه، بیشتر به سنت بازمیگردد و کما اینکه بعید میدانم در ایران اگر کسی ختنه نشده باشد، از لحاظ قانونی دچار مشکل شود. در این رابطه نیاز است که جامعه، سیستم بهداشتی کشور را به سمت یک بازنگری وا دارد. اما مهمتر از آن و در مرحلهی پیش از آن، باید تاکید شود که ختنه فقط در محیطهای بهداشتی و بیمارستانها و تحت نظر متخصص انجام شود. مثلاً در کشور ما تا جایی که من میدانم، این عمل فقط در بیمارستانها انجام نمیشود و هنوز هم گاهی اوقات بدون نظارت پزشک متخصص و در محیطهای غیر بهداشتی صورت میگیرد که ریسک را بالا میبرد.
مشکلات روحی حاصل از این عمل چه میتواند باشد و آیا میتوان ختنهی پسربچهها را هم نوعی از کودک آزاری برشمرد؟ آیا تاکنون پژوهشی در این رابطه انجام شده است؟
متاسفانه بعید میدانم تحقیق جامعی در این رابطه و یا اینکه ختنه چه تاثیری در روابط جنسی فرد در سن بزرگسالی خواهد گذاشت، انجام شده باشد. در نتیجه ما به دلیل نبود مطالعات کافی صرفاً میتوانیم حدس بزنیم؛ شاید برای بعضیها تاثیرات بسیار عمیقی که تا مدتها و یا همیشه هم ادامه دارد، بر جای بگذارد و برای بعضی تاثیر روحی و روانی شدیدی در بر نداشته باشد. با این حال و از دید حقوق بشری، کلاً حرف شما درست است و با شما هم عقیده هستم؛ چرا که این مسئله با کنوانسیون حقوق کودک مغایرت دارد. ضمن اینکه تصور میکنم چندی پیش اتحادیه اروپا هم در این رابطه بیانیهای صادر کرده بود. با این حال، سازمان ملل این مسئله را چندان جدی نگرفته است. البته پروسه هم بسیار سخت و طولانی است؛ چرا که سازمان ملل متشکل از همین کشورهایی ست که بعضاً اعتقاد جدی به انجام این عمل دارند و این کشورها میتوانند مانع سختگیری در این رابطه و یا ایجاد یک قانون شوند. اما در قدم اول، سازمان بهداشت جهانی -که مرتبط به سازمان ملل است-، میتواند تحقیقات مستقلی را آغاز کند تا در این زمینه اساساً بتوان نظری که پایههای عملی قوی داشته باشد، داد. مرحلهی بعد هم بستگی به عملکرد جامعهی مدنی در سراسر دنیا دارد تا ممنوعیت انجام عمل ختنهی پسران، آن هم در سنین کودکی، تبدیل به یک مسئله شود.
در حال حاضر تمرکز بیشتر روی ختنهی دختران است که ثابت شده یک نوع ناقص سازی جنسی است و خوشبختانه در کشورهای غربی هم در مورد آن قوانین سفت و سختی وجود دارد در حالیکه در مورد ختنهی پسران صحبت چندانی نمیشود و مردم هم اکثراً بدون مطالعه و تحقیق قبول کردهاند که انجام این عمل ریسک سرطان آلت تناسلی را پایین میآورد و بهداشتی است. در حالی که به هر حال این احتمال وجود دارد که سالانه میلیونها کودک بدون اینکه هیچ سودی برایشان وجود داشت باشد، در بدترین وضع زیر تیغ جراحان بروند که اگر این مسئله از لحاظ عملی ثابت شود، صد در صد کودک آزاری خواهد بود. نباید فراموش کرد که بسیاری از مردم این مسئله را، بدون اینکه نسبت به آن فکر کنند، پذیرفتهاند.
با این تفاسیر چاره چیست؟ خصوصاً که مذهب هم میتواند مانع بزرگی در رابطه با ممنوعیت چنین عملی باشد…
من فکر میکنم اگر جامعهی جهانی به این نتیجه برسد که این مسئله نوعی کودک آزاری است، در نهایت مذهب نمیتواند مانع جدی برای آن ایجاد کند. اما همان طور که اشاره کردم، مسئلهی مهمتر این است که استدلال محکمی در این خصوص وجود ندارد. بر این اساس باز به نقش جامعهی مدنی و تاثیری که در این رابطه میتواند داشته باشد، باید اشاره کرد. همچنین، تحقیقات علمی نیازمند بودجه هستند و این بودجهها هم باید به مدد دولتها تامین شود اما به هر حال سازمان بهداشت جهانی میتواند مطالعات و تحقیقات خوبی در این خصوص داشته باشد. ضمن اینکه شنیدهام در حال حاضر در کشور مراکش تحقیقی در این خصوص در حال انجام شدن است و باید منتظر نتایج آن بود. البته در همین نروژ و بعضی کشورهای اروپایی هم کم و بیش این بحث مطرح شده اما به خاطر ملاحظات فرهنگی و مذهبی و به دیل اینکه مطالعات کافی مورد استناد وجود نداشته، صرفاً به این مسئله که چنین عملی بایستی فقط در بیمارستانها انجام شود تا ریسک خطر را کمتر کند، بسنده کردهاند که این مورد اگرچه لازم است اما اصلاً کافی نیست.
در پایان اگر نکتهی خاصی در این رابطه مد نظرتان است، بفرمایید.
اگر این موضوع تبدیل به یک مسئلهی بزرگتر شود، میتواند تاثیر گذار باشد. در این رابطه همچنین باید یک عزمی به وجود بیاید و کسانی بیایند و بگویند که ما قربانی این نقض حقوق بشر هستیم و پیرامون تاثیرات جسمی و روحی این عمل، خصوصاً در سن کودکی، روشنگری کنند.
ضمن اینکه همچنان تاکید میکنم که باید مطالعات قابل استنادی وجود داشته باشد که تفاوت این دو، یعنی ختنه کردن و ختنه نکردن را نشان دهد.
با تشکر از فرصتی که در اختیار ماهنامهی خط صلح قرار دادید.
منبع: هرانا
ختنه در مصر باستان:
http://www.stupidedia.org/images/thumb/7/73/Beschneidung.jpg/390px-Beschneidung.jpg?filetimestamp=20121219110950
تازه این باستانیترین گواه نیست. پیشنهاد میشود حداقل نگاهی به مقاله مربوطه در ویکیپدیا بیندازید:
https://en.wikipedia.org/wiki/Circumcision
Mehdi Riaz / 04 June 2016
یک آزار جنسی سازمان یافته، یک کودک آزاری مشهود در دنیایی که ادعای احترام به حیوانات دارد. .. یک رقص و پایکوبی (ختنه سوران) که انسان را به یاد رقص قبایل آدم خوار و قربانی کردن می اندازد و یک آزار روحی و روانی کاملا قابل اثبات، یک ابهام بزرگ و دروغ بزرگتر بهداشتی و محتی مذهبی در یک عمل زشت و غیر انسانی، یک خرافه گسترده و تمام عیار آنهم در دنیا و کشورهایی که عشق و خداوند خرافه شده
ند / 14 July 2018
من هم متاسانه در کودکی ختنه شدم. و اصلا راضی نیستم . و هیچ وقت کسایی ک ب عضو مهمی از بدنم آسیب رسوندنو نمیبخشم. بابا زود انزالی میارهو همه ایران باهاش درگیرن. بعدشم سمت مواد مخدر میرن برا درمان زود انزالی. چی بگم ک کم گفتم…..
مجتبی / 16 August 2019