ساندر ترپهاوس (احمد قلیچ خانی) قهرمان سابق کشتی معلولان، در هجدهسالگی به هلند آمد و پس از گذراندن تحصیلات حقوقدان و سیاستمدار شد.
او با کارزاری علیه جرمانگاری اقامت غیرقانونی خارجیها در کمتر از یک سال به عنوان عضوی از حزب سوسیال-دموکرات کار هلند به شهرت کشوری رسید. کمپین اعتراضی وی موفقیتآمیز بود: نداشتن مجوز اقامت در هلند به جرم تبدیل نشد.
ساندر ترپهاوس در پی موفقیت در کمپین، سعی میکند به پارلمان اروپا راه یابد. نام او در فهرست «حزب کار»(PvdA) هلند به چشم میخورد. مبارزه انتخاباتی او به سیاستهای انسانیتر مهاجرت و دفاع از حقوق بشر معطوف است.
انتخابات پارلمان اروپا روز ۲۲ ماه مه برگزار میشود.
آرین دِ ولف، مدیر «رادیو زمانه»، با ساندر ترپهاوس درباره موضوعهایی چون گریز از ایران، سیاستهای مهاجرتی در اتحادیه اروپا و ارتباط بین اروپا و ایران گفتوگو کرده است.
رادیو زمانه: ساندر ترپهاوس، به رادیو زمانه خوش آمدید! شما نامزد پارلمان اروپا از حزب سوسیال دموکرات کار هلند هستید. در هلند با کارزار علیه جرمانگاری اقامت غیرقانونی خارجیها مشهور شدهاید، دلیل نامزدی شما برای پارلمان اروپا چیست؟
ساندر ترپهاوس: برای شروع باید بگویم که من شیفته سیاست هستم، همانطور که بسیاری از هموطنان ایرانی شیفته سیاست هستند، چرا که ما خود را نسبت به مسائل اطراف خود مسئول می دانیم، مسائلی مانند حقوق بشر، آزادی و عدالت.
من مشتاقانه به این راه وارد شدم. همانطور که شما اشاره کردید، مدتی را در حوزه مسائل ملی فعالیت کردم. اما فکر میکنم در نهایت برای بسیاری از موضوعات و مسائل سیاسی راه حل در دستان اروپا است.
اروپا برای تحقق حقوق بشر، آزادی و برابری میتواند مرحله تازهای ایجاد کند. امیدوارم که بتوانم با انتخاب شدن در پارلمان اروپا کمک مفیدی انجام دهم.
شما در فهرست نامزدهای پارلمان اروپای حزب کار در هلند، جایگاه یازدهم را دارید که به نظر من جایگاه چندان شاخصی نیست. چه میکنید که در پارلمان اروپا انتخاب شوید؟
در سیستم دموکراسی هلند عملا مهم نیست نفر چندم فهرست باشید. اگر تعداد مشخصی به شخص شما رای دهند، در آن صورت رتبه شما در فهرست فرقی نمیکند. اگر به اندازه کافی رای بیاورید آنقدر مشروعیت دموکراتیک دارید که بتوانید به پارلمان اروپا راه پیدا کنید. من برای انتخاب شدن احتیاج به ۲۰ هزار رای دارم. به هر حال من ایرانی هستم و در نتیجه روحیه مبارزهطلبی دارم و خود را برای به دست آوردن ۵۰ هزار رای آماده میکنم. امیدوارم بتوانم همراه با ستاد انتخاباتی بسیار خوبم به آن دست یابم.
کمپین انتخاباتیتان را چطور سازماندهی کردید؟
ابتدا برای اهدافم در پارلمان اروپا دستورالعملی تهیه کردم که می توانید آن در وبسایت www.sanderterphuis.nl بخوانید. در آنجا میبینید که من برای فعالیت خود در پارلمان اروپا چند موضوع اصلی را سرلوحه کار خود قرار دادهام مانند حقوق بشر، مبارزه با سرکوب، حمایت از مدافعان حقوق بشر. در راستای این دستورالعمل بیشتر تامل کردم و در نهایت در همراهی با ستاد انتخاباتی ۱۵ نفری که از افرادی علاقمند و پرانرژی تشکیل شده است، هفته گذشته اولین جلسه کارزار انتخاباتی را برگزار کردیم و ایدهها را با هم در میان گذاشتیم.
با دستور کار موجود به سراسر هلند سفر میکنیم. با مردم صحبت میکنیم. کارزارهای شهری راه می اندازیم. در نشریات و رسانهها حضور فعال داریم و از راه شبکههای اجتماعی تمام تلاش خود را میکنیم تا اهداف بلندپروازانهمان را متحقق کنیم.
سیاستهای مهاجرت و سیاست خارجی پارلمان اروپا در زمره موضوعاتی هستند که شامل کد سیزی در پارلمان اروپا هستند. به این معنی که آنها فقط شامل صلاحیت پارلمان اروپا نیستند، بلکه باید با وزرا هم مشاوره صورت گیرد. آیا توقع دارید در این زمینهها در پارلمان اروپا به هدف خاصی دست یابید؟
بگذارید صادق باشم. من آنقدر جاهطلب و متوهم نیستم که فکر کنم می توانم یکه و تنها تمام سیاستهای مهاجرت و پناهندگی در اروپا را انسانیتر کنم. اما آماده کردن دستور کاری صادقانه برای چند موضوع اساسی را که در اروپا جنبه عملی درستی ندارند، در نظر دارم، مثل بازداشت کودکان پناهندهها و پناهجویان در زندان، این از جمله موضوعاتی است که میخواهم با آنها مبارزه کنم. همچنین اگر مسأله جرمانگاری اقامت غیرقانونی را در نظر بگیریم، زمانی که در این کشور حق زندگی نداشته باشی و وجود تو به عنوان انسان جرم قلمداد شود، از نظر اصولی و اخلاقی با وضعی نادرست و غیرقابل پذیرش روبهرو هستیم. قصد دارم این اقدامهای نادرست را متوقف کنم. اگر بپرسید چطور میخواهی این کار را انجام دهی، پاسخ من این است: تاحدی دانش لازم را دارم، حقوقدان هستم، سیاستمدار هستم، به زبانهای زیادی مسلط ام. خصوصیاتی دارم که می توانم در پارلمان اروپا با بیش از ۷۰۰ عضو، دوستان و همفکرانی پیدا کنم که یک دستورالعمل خوب و عادلانه را تهیه و اجرایی کنم.
بگذارید به سیاستهای مهاجرتی بپردازیم، بهطور مشخص به مخالفت شما با مجرمانگاری افرادی با اقامت غیرقانونی. آیا برای شما به عنوان عضوی از حزب سوسیال دموکرات این کار دشواری نبوده است؟
برای من دشوار بود، زیرا حزب ما در دولت با «حزب مردمی برای آزادی و دموکراسی» مرکب از لیبرالهای راستگرا، بر سر این موضوع مذاکره کرد.
به بیان دیگر، حزب سوسیال-دموکرات تسلیم خواست جرمانگاری اقامت غیرقانونی شد و به عبارت دیگر با آن موافقت کرد. به نظر من، بر اساس ایدهآلهای حزبی ما، این توافق غیرممکن بود. بنا بر این علیه این توافق مبارزه کردم. طبیعتا این کار خیلی سخت بود، چون حزب سوسیال-دموکرات با حزب لیبرال ائتلاف کرده است. من به عنوان عضوی ناراضی تصمیم گرفتم که باید تغییر ایجاد کنم. البته بسیار سخت بود. ناگهان یکی از اعضای حزب اعتراض میکند و میگوید که باید تغییر ایجاد شود. امضاء جمع میکند و اعضای حزب را در کنگره سازماندهی میکند. اما همزمان این کار بسیار موفقیت آمیز بود، چون گذشته از جرمانگاری اقامت غیرقانونی در جامعه، اکنون درباره رفتار انسانی با پناهندهها بحثهای بیشتری صورت میگیرد.
صرف نظر از ملاحظات دولت ائتلافی هلند، حزب سوسیال-دموکرات تا حدود بسیاری مسئول پذیرش و اجرای قانون مهاجرت جدید بوده است.
قانون اتباع خارجی سال ۲۰۰۰ این هدف را داشت که سیاستهای پناهندگی و مهاجرت را موثرتر و روند اداری را کوتاهتر کند. این چارچوب خوبی بود. اما در سالهای گذشته ما شش دولت داشتیم که عمرشان بین یک سال و نیم تا دوسال بوده است. هر دفعه که میبایست سیاستهای جدید به اجرا درمیآمد، هر بار که زمان دولت وقت، در مرحله اجراییسازی سیاستهای خود بود، دولت کنار میرفت و دوباره دولت جدید روی کار میآمد. نکتهای مهم در این میان دولت قبلی ما بود که شامل دموکرات-مسیحیها، لیبرالها و «حزب آزادی» هلند به عنوان حامی پارلمان بود. حزب آزادی دستورالعمل بسیار بدی درمورد سیاستهای مهاجرتی و پناهندگی داشت که این در عمل سیاست اخراج پناهندگان را دربرداشت. در این یک سال و نیم که دولت قبلی سرکار بود، شاهد این بودیم که موضوعات اساسی مثل الحاق خانواده و پذیرش پناهندگان به بیراهه رفت. در کنار مبارزه با جرمانگاری اقامت غیرقانونی میخواستم کاری کنم که به اصول پایهای خودمان به عنوان کشوری مدافع حقوق بشر و متمدن برگردیم.
آیا میتوانید خود را با درونمایه برنامه حزب سوسیال دموکرات در زمینه مهاجرت همسو کنید؟
بله، در مواردی.
در چه مواردی نمیتوانید خود را با برنامه آنها همسو کنید؟
من فکر میکنم که باید به مسأله اجرا توجه بیشتری شود. به عنوان نمونه در برنامه حزبی ما درج شده که کودکان نباید زندانی شوند، ولی عملا این اتفاق میافتد. من برای این موضوع به صورت همه جانبه مبارزه میکنم. نمی توانم بپذیرم که کودکی پنج ساله که از کشوری جنگزده مثل سوریه، فرار کرده در یک سلول زندانی شود. این موضوعات را نمیتوانی برای هیچکس توضیح دهی، به ویژه برای سوسیال-دموکراتها. این موضوع در برنامه انتخاباتی ما مندرج شده است. کاری که باید بکنیم این است که این امکان را فراهم کنیم تا برنامه ما بهطور عادلانه و در چارچوب ارزشهای سوسیال-دموکراتیک اجرا شود.
وقتی به هلند آمدید، تصمیم گرفتید که اسم ساندر ترپهاوس را برای خود انتخاب کنید. میتوانید توضیح دهید، چرا این تصمیم را گرفتید و چطور به مهاجرت خود نگاه میکنید؟ و همچنین، این پیشینه شما را در سیاست چطور بازتاب مییابد؟
طبیعتا من اسم زیبای ایرانی خود را داشتم، احمد قلیچخانی. شاید جالب باشد، گاهی به خودم میگویم اسم من قبلا این بوده است. این موضوع به چند سال پیش برمیگردد و هم اکنون به اسم هلندیام بهشدت عادت کردهام. طبیعتا من سیاست پناهندگی و سیاست پذیرش پناهندگان را تجربه کرده ام. بعد از آن ادغام در جامعه ی هلند را تجربه کردم. برای من قسمتی از ادغام در جامعه، برگزیدن اسمی هلندی بود که خودم را اینجا بیشتر در خانه حس کنم. هیچگونه انگیزه ایدئولوژیکی پشت این قضیه نیست، تنها جنبه کارکردی دارد و حس خوبی هم به من میدهد. از آن زمان به بعد، من جزوی از جامعه هلند، خانه جدیدم، شدم و میتوانم در اصلاح سیاستهای مهاجرتی سهمی داشته باشم. با توجه به تجربه شخصی خودم میتوانم بگویم که زیستن در کمپ پناهندگی چه معنی میدهد، در حالی که تو بدون هیچ پشتیبان و امیدی منتظر جواب سازمان مهاجرت هستی که آیا در اینجا اجازه ی ماندن خواهی داشت یا خیر. تمام این مشکلات را تجربه کردم و میتوانم بر اساس تجربیات شخصی و دستورالعمل حقوق بشری بیان کنم که سیاست مهاجرتی چگونه باید باشد.
در مورد دستورالعمل حقوق بشر، شرایط در اروپا مناسب نیست. مردمفریبی در کشورهای مختلف افزایش پیدا کرده است. سیاستهای مهاجرتی مسألهای نیست که همه با هم دربارهاش اجماع داشته باشند. آیا فکر نمیکنید که صدای شما در اروپا به خوبی شنیده نشود؟
امیدوارم که اینطور نشود. اگر یک مسأله است که باید به آن توجه کنیم، آن، حقوق بشر است. شعار من این است که حقوق بشر همه جا و در تمام زمانها اولویت دارد. اگر به این موضوع توجه نشود خطری بزرگ جامعه جهانی را تهدید میکند. میتوانی در اقتصاد سرمایهگذاری کنی، اما اگر به عنوان انسان احساس آزادی نکنی و حقوق برابر نداشته باشی، مورد تبعیض قرار بگیری، چون از ایران آمدهای یا چون موی مشکی داری، اینجاست که ما به عنوان جامعه با مشکلی بزرگ روبه رو هستیم. پس یکبار دیگر تکرار میکنم، حقوق بشر همه جا و در تمام زمانها اولویت شماره یک است. از این روست که من به این مسأله در اروپا خواهم پرداخت. در پایان با توجه به سرگذشت خودم تعریف میکنم معنی این که به عنوان جوانی ۱۸ساله فرار کنی و از عزیزانت جدا شوی، به این دلیل که به حقوق بشر اشتیاق داری چیست.
حالا که درباره حقوق بشر صحبت شد، اخیرا هیأتی از پارلمانی اروپا به ایران سفر کرد. آیا به نظر شما اینگونه ارتباطات مفید هستند؟
بله، البته که ارتباطات مفید هستند، ولی با این ملاحظه که باید ارتباطات موثر باشند. من اخیرا یادداشت حقوق بشری فرانس تیمرمانس، وزیر امور خارجه هلند را، مطالعه میکردم که به طور متوالی از دیالوگ با ایران صحبت میکند. برای من دیگر این موضوع کافی است. دیالوگ خیلی جالب است. میشود مدام با هم حرف زد، اما در این میان مدافعان حقوق بشر، وکلا و روزنامهنگاران در ایران زندانی و شکنجه میشوند. بنا بر این، ارتباطات را حفظ کنیم به عبارت دیگر همه چیز را قطع نکنیم چون در غیر اینصورت آنها راه خود را میروند، اما در عین حال نارضایتی خود را به آنها نشان دهیم.
بهطور انضمامی توضیح بدهید که در چه مواردی باید دیالوگ داشته باشیم و چه مواردی خیر. با علم به این موضوع که همچنان روزنامهنگاران و مدافعان حقوق بشر زندانی می شوند و شهروندان به دار آویخته می شوند؟
به طور مشخص، اگر بخواهم درباره ی دیالوگ و ارتباط بگویم پیشنهاد میکنم که این شهروندان را به اروپا بیاوریم. چندی پیش جایزه ساخاروف به [نسرین ستوده] یک وکیل ایرانی مدافع حقوق بشر تعلق گرفت، ولی در آن زمان او در زندان بود. او نمی توانست جایزه خود را در شهر استراسبورگ دریافت کند. همه تلاش خود را به عنوان اروپا بکنید و مشخص کنید که ما به عنوان اروپای متمدن این پیام را میفرستیم که این موضوع قابل قبول نیست. ولی حتی اگر این خانم همچنان در زندان باشد ما با صرف اهدای این جایزه پیام مناسبی را میدهیم.
به نظر شما مرز این موضوع کجاست، اگر ایران از همکاری در زمینه خواستههای اروپایی ممانعت کند؟
اگر شما از من به عنوان کسی که از ایران فرار کرده بپرسید، میگویم مدتهاست که دولت ایران از این مرز گذشته است. سرکوب و شکنجه ادامه پیدا کرده است. حقوق بشر بهطور وحشتناکی نقض میشود. به این دلیل من به اروپا میگویم که با توجه به همان مسأله موثر بودن کاری انجام دهد. اروپا این را فقط به برادر بزرگش امریکا که باید همه چیز را حل کند، واگذار نکند. اروپا باید انزجار خود را ابراز کند. به عنوان مثال من مدتی پیش مقالهای در روزنامه «فولکس کرانت» نوشتم با این مضمون که با افرادی که نقض حقوق بشر میکنند، مستقیما برخورد کنید، حسابهای بانکیشان را مسدود کنید. به اروپا ممنوعالورودشان کنید. به این ترتیب ما یک سری امکانات داریم که برای صاحبان قدرت در ایران مشخص کند که این مرز ماست و شما از این مرز عبور کردهاید. پس اگر من وارد پارلمان اروپا شوم، تا جایی که به من مربوط میشود با سران ایران وارد گفتوگو می شویم و برای آنها مشخص میکنیم که چرا نباید حقوق بشر در ایران نقض شود. منظور من این است که لطفا نشان دهید که حقوق بشر در ایران به دست شما نقض نمیشود.
داستان پناهندگی خودتان خیلی جالب بوده. به عنوان یک کشتیگیر تیم ایران به هلند آمدید و تصمیم گرفتید اینجا بمانید. از آن زمان به بعد ارتباطتان با خانواده و دوستان در ایران چطور ادامه پیدا کرده است؟ نکات مثبت و منفی در این زمینه چه بوده است؟
در سن ۱۸سالگی به تنهایی با اشتیاق بسیار به آزادی فرار کردم. وقتی اینجا آمدم خیلی مشکل بود، چون همه چیز متفاوت بود. یک زندگی تازه شروع می کنی، ولی از صمیم قلب همچنان یک ایرانی هستی. من معمولا میگویم که از پارس آمدهام. پارس از ایران چهره جالبتری دارد. با این حال، همیشه عشق و علاقهام را به دوستان، اعضای فامیل و سنت های ایرانی حفظ کردم. بیش ازهمه با برادرم ارتباط دارم که در خانه پدریام در جنوب تهران زندگی میکند و از طریق او از اعضای دیگر خانواده خبر می گیرم. در خانهام فرش های ایرانی دارم. پلوپز ایرانی دارم. چلوکباب و آبگوشت میپزیم و من از تمام اینها لذت میبرم.
ابعاد منفی فرارتان از ایران برای خانواده و دوستان چه بوده است؟
همانطور که در ابتدا اشاره کردید من به عنوان کشتیگیر در مسابقات جهانی معلولین شرکت میکردم که در هلند برگزار میشد. وقتی من فرار کردم، مقامات ایرانی فکر کردند، ما این همه پول روی این آدم سرمایهگذاری کردیم که برای ما مدال طلا بیاورد، ولی او فرار میکند. او اسم ما را خراب کرده است. آنها از من خیلی عصبانی بودند. در ماههای اول سعی خود را کردند که مرا بازگردانند. خانوادهام را تحت فشار قرار دادند. مغازهمان را چند روز بستند. برادرم را چند روز دستگیر کردند. هر دفعه با فشار روحی سعی میکردند مرا برگردانند. اما خانوادهام از اینکه من اینجا بودم خوشحال بودند و از من خواستند که هرگز برنگردم، چون نمی توانستند امنیت مرا تضمین کنند.
فرض کنید که عضو پارلمان اروپا هستید و حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، شما را به تهران دعوت کند. آیا این دعوت را می پذیرید؟
در وهله اول از این کلمات انرژیزا که گفتید، من عضو پارلمان اروپا هستم تشکر میکنم. اگر روحانی مرا دعوت کند پاسخ من مثبت است، ولی در هر صورت اعلام میکنم که باید تضمین کنید که بتوانم دوباره به هلند برگردم. به ایران میروم و صادقانه به او نشان می دهم که چه قولهایی داده و در مردم چه توقعاتی ایجاد کرده است. در حین مذاکراتم با روحانی برای او توضیح میدهم که بر اساس روابطی که با ایرانیها دارم میدانم که بسیاری از جوانان ایرانی تشنه آزادی و حق انتخاب هستند و شما نمیتوانید به این روند ادامه دهید. تنها استدلال شما حفظ قدرت است و با این استدلال مردم را سرکوب میکنید. در غیر اینصورت لطفا آزادیشان را به آنها بازگردانید.
روز ۲۲ مه انتخابات پارلمان اروپاست. در هفتههای آتی چه خواهید کرد؟
سرم شلوغ خواهد شد، ولی در عین حال خیلی جالب میشود. با تیم انتخاباتیام کار میکنم. این روزها به شدت درگیر مصاحبه با رسانهها خواهم بود. امروز هم در آمستردام گفتوگویی دارم. فردا فعالیت انتخاباتی خواهیم کرد. پس فردا هم که عید پاک است، استراحت میکنیم. هفته آینده هم به فعالیتهای انتخاباتیمان ادامه میدهیم. پر از اشتیاق و ابتکار و علاقهام.