اگرچه کشورهای جهان در نشست گلاسکو به نوعی توافق اقلیمی دست یافتند، این توافق فعالان محیط زیست و عدالت اقلیمی را راضی نکرد. در اواخر نشست بود که نمایندگان اجتماعهای بومی سرتاسر جهان، نمایندگان دهقانها، و نمایندگانهای انجیاوهای زیستمحیطی در سرتاسر سیاره در اعتراض به بیتوجهی رهبران جهان به خط قرمزهای اقلیمی برای نجات زیستبومهای زمین، دستهجمعی از آن خارج شدند. آنها که نماینده شبکهای از فعالان در «ائتلاف کاپ۲۶» بودند، در حال خروج جمعیشان روبانهای قرمز را حمل میکردند. این اعتراض گسترده در آخرین روز نشست جمعه ۱۲ نوامبر صورت گرفت. فعالان محیط زیست معترض میگویند که بیستوششمین نشست اقلیمی سازمان ملل (Cop26) چیزی نیست مگر یک نمایش. نماینده بومیان کانادا در اینباره گفت: «Cop26 وهمی است ساختهشده برای نجات اقتصاد کاپیتالیستی؛ اقتصادی که در استخراج منابع و استعمار ریشه دارد. من نیامده بودم اینجا که دستور کار آنها را تصحیح کنم. آمده بودم آن را به کل از هم بپاشم.» هدفهای کوتاهمدت اعلامشده نشان میدهد که سیاره به سمت فاجعه اقلیمی حرکت خواهد کرد. متخصصان و فعالان محیط زیست انتقادهای شدیدی از نشست گلاسکو و شکست رهبران جهان برای دست یافتن به برنامهای رادیکال جهت مقابله با وضعیت اضطراری اقلیمی کردهاند. بهویژه اینکه هدفهای بلندمدت کاهش انتشار گاز کربن را هدفهای کوتاهمدت کشورها پشتیبانی نمیکنند و نیز اینکه تمرکز بر اقتصاد کربنخنثی ــ یعنی تکیه بر جذب و زدودن کربن از جو با اتکا به تکنولوژیهای هنوزابداعنشده به جای کاهش واقعی و به صفر رساندن واقعی انتشار گاز کربنی ــ باعث خواهد شد کشورها و شرکتهای آلاینده به انتشار گاز کربنی ادامه دهند. آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگوی گاردین با اسد رحمان یکی از فعالان سرشناس عدالت اقلیمی و از حاضران در نشست گلاسکو است.
اسد رحمان، یکی از چهرههای کلیدی در میان فعالانی که ماه گذشته در جریان نشست اقلیمی به خیابانها ریختند، تصدیق میکند که «یک فعال محیط زیست مردد» است.
رحمان که اکنون مدیر خیریه «جنگ علیه خواست» است، میگوید دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ یک مرد جوان طبقهکارگری بوده که در شهر زادگاهش ربنلی علیه جبهه ملی [یک حزب راست افراطی فاشیست در بریتانیا] مبارزه میکرده است و ابتدا جنبش زیستمحیطی را جنبشی برج عاجنشین و عمدتاً بیربط به آرمانهای مدنظر خود او میدانسته است.
«این جنبش را جنبشی برای نجاتدادن خرسهای قطبی یا همچنین چیزهایی معرفی میکردند که فقط دغدغه فعالان محیط زیست سفید و طبقه متوسطی بود.»
اما دیدگاه او با گسترش فعالیت سیاسیاش ــ از اعتصاب معدنکاران در کارزار استفن لارنس و تیراندازی پلیس به ژان چارلز دمنزس گرفته تا کارزارهای گوناگون عدالت اقلیمی در جنوب جهانی ــ تغییر کرد. او فهمید که بحران اقلیمی و بیعدالتی حاصل از آن در مرکز هر آنچیزی است که او برایش مبارزه میکرد و نه مسألهای دور و فنی برای دیگران که نگراناش باشند.
«من واقعا حیرت کردم که بحران اقلیمی و بومشناختی فشردهی مسألههای عدالت نژادی و اقتصادی و اجتماعی است. همزمان برایم آشکار بود که این بحران مسألههای مزبور را تشدید خواهد کرد. نیازی نبود دانشمند موشکی باشی تا این قضیه را بفهمی. کافی بود نقطهها را به هم وصل کنی.»
رحمان گفت که او تحت تأثیر جنبشهای عدالت اجتماعی در جنوب جهان قرار داشت. این جنبشها بحران اقلیمی را به شیوهای متفاوت از انجیاوهای جریان غالب زیستمحیطی در بریتانیا، اروپا و آمریکای شمالی میدیدند.
«شیوهی آنها در سخن گفتن از اقلیم بسیار متفاوت بود ــ آنها اقلیم را جزئی اساسی از مبارزه ضداستعماری بزرگتر میدانستند.»
رحمان در گلاسکو در جریان نشست اقلیمی سازمان ملل در صف مقدم شبکه جهانی فعالان بومی، کنشگران جامعه مدنی، فعالان اتحادیههای کارگری، مبارزان ضدنژادپرستی و اعتصابکنندگان اقلیمی جوان قرار داشت که نظرگاه اقلیمی جنبشهای عدالت اجتماعی جنوب جهان را به مرکز بحثها کشاندند.
این فعالان زیر پرچم ائتلاف کاپ۲۶ جمع شدند تا مطمئن شوند عدالت اقلیمی و نه صرفاً حمایت از محیط زیست در مرکز بحثها باشد. بسیاری از فعالان و فرستادگان و سیاستمداران تشخیص داده اند که وضعیت اضطراری اقلیمی را نمیتوان بدون پرداختن به نظام اقتصادی تولیدگر آن حل کرد.
رحمان گفت: «ما سالها و سالها برای ساختن این جنبش زمان صرف کرده ایم. ما استدلال میکردیم که بحران اقلیمی یک بحران سیستمی است، به سرمایهداری نژادمحور مربوط است، و نمیتوانید این بحران را بدون درنظر گرفتن این نکته بفهمید که خط سیری از بردهداری به استعمار و امپریالیسم و نهایتاً به بحران اقلیمی وجود دارد … حالا داریم میبینیم این استدلالها تأثیرگذار و قدرتمند شده اند.»
خاستگاههای این جنبش عدالت اقلیمی به بیش از یک دهه پیش باز میگردد. رحمان به خاطر دارد سال ۲۰۰۷ زیر درختی در بالی، محل برگزاری نشست اقلیمی وقت سازمان ملل نشسته بود و با کنشگران عدالتطلب از سرتاسر جهان بر سر قدم بعدی بحث میکرد.
این کنشگران نسبت به رویکرد غالب درباره بحران اقلیمی که در آن کشورهای قدرتمند غربی، شرکتهای جهانی و انجیاوهای جریان غالب دست بالا را داشتند، هر چه بیشتر دلسرد میشدند.
رحمان تعریف کرد که آنها تصمیم گرفتند شبکهای را پایه بگذارند که مبارزه را فقط در جریان گفتوگوهای اقلیمی پیش نمیبرد بلکه به خیابان میکشاند: «ما میخواستیم جنبشی متنوع بسازیم تا عدالت اجتماعی، بومشناختی، نژادی و جنسیتی را در قلب آن قرار دهیم و صدای نیرومندی بشویم که کشورهای ثروتمند را به خاطر به وجود آوردن این بحران پاسخگو کند.»
رحمان میگوید لحظهی کلیدی برای این جنبش جنینی دو سال بعدتر در نشست اقلیمی کپنهاگ فرارسید که در آن کنشگران عدالت اقلیمی خواهان سقف حداکثر یک درجه سلسیوس افزایش دما نسبت به سطح آن پیش از انقلاب صنعتی بودند ولی کشورهای ثروتمندتر میخواستند هدف اصلی دو درجه باشد.
وقتی نشست در آشوب و بلوا به پایان رسید، لومومبا دیـآپینگ رئیس وقت گروه G77 متشکل از ۱۳۰ کشور در حال توسعه اشکریزان چنین گفت: «دو درجه یعنی حکم مرگ برای آفریقا.»
رحمان میگوید که آن لحظه فاش شد حکومتهای ثروتمند «دارند حساب میکنند که قربانیکردن مردم سیاه و قهوهای و بومی قابل قبولتر است از هر آنچه که منافع اقتصادی آنها را تهدید کند.»
۱۴ سال بعد؛ اگرچه مفهوم عدالت اقلیمی که در دیدار با کنشگران در بالی برجسته شد در مرکز نشست اقلیمی ۲۶ امسال در گلاسکو قرار گرفت، رحمان هیچ توهمی درباره مقیاس چالشها و فرصتهای پیش رو ندارد.
«این لحظهی دورانساز در تاریخ بشری است … همانقدر ژرف و تأثیرگذار که انقلاب صنعتی. آنچه مردم باید بفهمند این است که تغییر بنیادینی در حال رخ دادن است. پرسش واقعی این است که ما با چه طور دگرگونیای مواجه خواهیم شد و این دگرگونی به نفع چه کسی خواهد بود.»
سیاسیکردن مسأله وضعیت اضطراری اقلیمی برای جنبش زیستمحیطی جریان غالب و سیاستمدارها خوشآیند نبوده. منتقدان استدلال میکنند که اگر بگوییم بحران اقلیمی را نمیتوان بدون مواجهه با اقتصاد جهانی و آرایش مجدد آن حل کرد، آنوقت خودمان را محکوم به شکست کرده ایم و این عواقبی فاجعهبار دارد.
اما رحمان اصلاً از این سیاسیشدن پشیمان نیست. او میگوید که «سوختهای فسیلی و منطق استخراج و استثمار» در تاروپود نظم اقتصادی بافته شده و بنابراین حل مسأله انتشار گازهای گلخانهای نیازمند مواجهه با نظام سرمایهداری است که بحران اقلیمی و دیگر بحرانها را همزمان میآفریند و بنابراین باید «عدالت و برابری» را در قلب کارزار قرار داد.
«[من به منتقدان خواهم گفت] به من نشان بدهید در این ۲۶ سال که از استراتژی شما برای حل این بحران گذشته است، نظریهتان چه طور کار کرده … شما پی در پی شیوه خودتان را پی گرفته اید و به سرانجامی نرسیده. چون شما چهطور در گذار اقتصاد جهانی [به اقتصاد بدون کربنی] موفق خواهید شد وقتی همزمان توافقهای تجاریای امضا میکنید که به تثبیت قدرت غولهای چندملیتی سوخت فسیلی و شرکتهای چندمیلیتی دیگر بینجامد، وقتی نهادهایی مالی در سطح جهانی دارید که به سرمایهگذاری روی سوخت فسیلی ادامه میدهند و نظامهای غذایی و انرژی شما نیز با آن سازگارند؟»
او میگوید تنها راهی که «این معادله کار کند»، این است که «سه چهارم جمعیت جهان را دچار فاجعهای حقیقی کنی» و شمال جهانی نیز در آشوب و نابرابری و نظامیگری درغلتد.
«اگر این آیندهای نیست که میخواهید، اگر نمیخواهید آن را برای خودتان و فرزندتان بپذیرید، باید از خودمان بپرسیم چطور میتوانیم به اقتصادی گذار کنیم که به شکلی معنادار رشد کند و از مواد و کار سود استخراج کند؟»
رحمان معتقد است علیرغم بزرگی این وظیفه، شاهد این است که ماهیت نظاممند بحران اقلیمی هر چه بیشتر و بیشتر به رسمیت شناخته میشود و پیوندها بین جنبشهای جنوب جهان و جنبشهای شمال جهان به وجود میآیند و بنابراین جنبش عدالت اقلیمی هرگز تا این اندازه نیرومند نبوده است.
به گفته او، نکته کلیدی در ماههای آینده این است که بحران اقلیمی را به زندگی مردم عادی مربوط ــ مثلا موضوع گرمخانهها، حمل و نقل عمومی رایگان، هوای پاکیزه ــ و همبستگی ایجاد کنیم.
«پیروزی در کارزار اقلیمی هرگز با حضور صرف حامیان محیط زیست ممکن نیست. ما باید مجوز اجتماعی برای تغییر مورد نیاز را بسازیم و این یعنی جنبشهای دیگر مثل جنبش کارگری، کنشگران عدالت اقتصادی و فقر را درگیر کنی، یعنی باید انرژی “جان سیاهان اهمیت دارد” و گروههای حقوق مهاجران را به داخل خود بکشی.»
رحمان در حال تمام کردن ناهارش در روزی بارانی، به طرح مارشال برای بازسازی اروپا پس از جنگ جهانی دوم اشاره میکند:
«این کاری است که جنبش سندیکالیستی کارگری ۱۰۰ سال پیش انجام داد وقتی مردم را قانع کرد که چیز بهتری ممکن است، که چیزها میتوانند و باید تغییر کنند. این وظیفهای است که اکنون در برابر ما قرار گرفته… ساختن قدرت به کنش جمعی و همبستگی مربوط میشود و میتوان انجاماش داد.»
گوشه هایی از بحران محیط زیست و حوادث افراطی اقلیمی در ایران و جهان در چند روز گذشته:
در چابهار یکشبه به اندازه یکسال باران بارید.
معاون اجتماعی فرمانداری چابهار: در ۱۲ ساعت گذشته، ۱۰۶ میلیمتر باران در شهرستان باریده که این آمار برابر با میزان بارندگی متوسط یکسال است.
باران در چابهار و کنارک باعث ایجاد سیلاب و آبگرفتگی معابر و منازل برخی از شهروندان شده و شهرداری و نیروهای مردمی درحال تلاش برای رفع مشکل هستند.
—-
“ما در یک وضعیت اضطراری اقلیمی هستیم”: آتشسوزیهای اواخر دسامبر (در میان فصل زمستان) ایالت کلرادو در آمریکا را فراگرفت.
لزلی هرود، نماینده ایالت کلرادو گفت: “چنین شرایطی هیچ عادی نیست.” “وضعیت ما خوب نیست.”
“We are not OK”
“People are losing their homes and running for their lives from a fire that started December fucking 30th”
——————
درجهء هوا در منطقهء کودیاک, در ایالت آلاسکا, درست قبل از تحویل سال نو جدید ۶۷ درجه سانتیگراد بود. رکورد جدید ایالت برای گرمی هوا, و گرمتر از منطقهء جنوب کالیفرنیا در همان روز.
حسنک / 02 January 2022