اکبر گنجی − امرالله صالح، رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان، در ۲۴/۴/۹۱ گفته است که در سه ماه اخیر نزدیک به ۱۸۰۰ تن از مأموران امنیتی افغانستان کشته و ۴۰۰۰ دیگر زخمی شده‌اند (منبع خبر).
حامد کرزی- رئیس جمهور افغانستان- نیز در نشست فوق العاده‌ی قوای سه گانه در ساختمان شورای ملی گفته بود که در هر ۲۴ ساعت بیش از ۲۰ مأمور امنیتی افغان کشته می‌شوند.
هر دو شخصیت یک مدعا را بازگو کرده‌اند. به گزارش دولت افغانستان حدود ۸۰ درصد تلفات نیروهای امنیتی ناشی از انفجار بمب‌های هوشمند جاسازی شده در کنار جاده هاست.
 
تروریسم مجهز به تکنولوژی
 
ایمل فیضی- سخنگوی دولت افغانستان- گفته است:
“این کار دشمنان افغانستان است. کسانی که از تقویت نهاد‌های امنیتی افغانستان هراس دارند، این نیروها را به شکل استراتژیک و روشمند هدف قرار می‌دهند. این کار ساده‌ای نیست که بشود گفت طالبان به تنهایی می‌توانند از پس آن برآیند.”
 
تروریست‌ها از تکنولوژی‌ای استفاده می‌کنند که دقیق، هوشمند و تقریبا در تمام موارد موفق است. بخش اطلاعات ارتش پاکستان متهم اصلی است، متهم به اینکه از نیروهای طالبان برای رسیدن به مقاصد خود استفاده می‌کند. دولتمردان افغانستان بارها رسماً دولت پاکستان را به حمایت مستقیم از عملیات تروریستی متهم کرده اند. در ۹/۴/۹۱ شورشیان به کمک شبه نظامیان و ارتش پاکستان به ولسوالی کامدیش افغانستان حمله کردند. نیروهای حمله کننده حدود ۶۰۰ تن بوده اند. در ۶/۴/۹۱ در ولایت غزنی گروهی به طور مسلحانه علیه نیروهای طالبان قیام کرده و آنها را بیرون راندند. این قیام حرکتی خشمگینانه علیه طالبان و پاکستان به شمار رفته است.
 
تلفات غیرنظامیان
 
علاوه بر نظامیان دولتی، غیر نظامیان و گروه‌های ضد دولت (خصوصاً طالبان) نیز مدام تلفات می‌دهند (کشته و زخمی). هر سه گروه − غیر نظامیان، نظامیان دولتی، طالبان − مردم افغانستان هستند.
به چند مورد از کشته شدن غیرنظامیان فقط در تیرماه سال جاری توجه کنید:
− عملیات انتحاری ۲۴/۴/۹۱ در مجلس عروسی دختر احمدخان سمنگانی- نماینده‌ی مجلس- به کشته شدن وی و ۱۸ تن دیگر و زخمی شدن ۴۲ تن انجامید.
− در ۲۳/۴/۹۱ رئیس اداره‌ی امور زنان ولایت لغمان طی یک عملیات بمب گذاری کشته شد.
− در ۲۲/۴/۹۱ یک روزنامه نگار در اثر بمب گذاری کشته شد.
− در ۱۸/۴/۹۱ در اثر سه انفجار تروریستی ۱۸ تن از مردم غیر نظامی کشته شدند.
− در ۱۷/۴/۹۱ در اثر بمب گذاری تروریستی ۱۰ غیر نظامی کشته شدند.
− در ۱۱/۴/۹۱ در اثر انفجار بمب ۵ غیر نظامی کشته شدند.
− در ۳/۴/۹۱ نیروهای طالبان ۵ غیرنظامی (سه زن و دو مرد) را به دلیل امتناع از دادن غذا به آنها تیرباران کردند.
− در ۱/۴/۹۱ نیروهای طالبان به هتل تفریحی در نزدیک کابل حمله کرده و سه غیر نظامی و یک مأمور پلیس را به قتل رساندند.
− در انفجار ۳۱/۳/۹۱ حداقل ۱۷ غیرنظامی کشته شدند. در این عملیات انتحاری سه نظامی سازمان ناتو هم کشته شده‌اند.
 
نیروهای خارجی
 
کشته شدن نظامیان خارجی نیز بخشی از تلفات جنگ افغانستان است. در آخرین مورد در ۱۹/۴/۹۱ شش نظامی آمریکایی در اثر انفجار بمب کشته شدند. کمی قبل از آن در ۱۲/۴/۹۱ سه نظامی بریتانیایی به وسیله‌ی فردی که لباس پلیس افغانستان را بر تن داشت، کشته شدند.
 
نیروهای خارجی قرار است تا پایان سال ۲۰۱۴ از افغانستان خارج شوند. در نیمه‌ی اول اسفند ماه ۱۳۸۹ امرالله صالح مخالفت خود را با خروج نیروهای آمریکایی قبل از پیروزی کامل بر تروریست‌های القاعده و طالبان اعلام کرد و گفت:
 
“تغییری به میان نیامده همان طالبان هستند، همان القاعده است و همان پاکستان دو رویه است. حالا اگر ما با متحد استراتژیک خود، آمریکا، مخالفت کنیم، با چه ضمانتی؟ با چه نیرویی؟ در رفتار دشمن ما هیچ تغییری به وجود نیامده است. لهذا، تا زمانی که در اساس تغییری به وجود نیامده باشد، نفع ما در این نیست که بگوییم به آمریکایی‌ها نیازی نداریم. ما به پایگاه نظامی آمریکا ضرورت داریم”.
 
۱۶ ماه از این سخنان گذشته و اینک امرالله صالح افغانستان را گرفتار “جنگ داخلی” قلمداد می‌کند. در این جنگ کثیف نه تنها کودکان بسیاری کشته شده و می‌شوند (در ۱۲/۲/۹۱ در درگیری طالبان و نیروهای سازمان ناتو دست کم ۴ کودک افغان کشده شدند)، بلکه از کودکان برای عملیات تروریستی نیز استفاده می‌شود. در ۱۰/۴/۹۱ دو کودک و یک نوجوان در حال انتقال بمب‌های دست ساز و مواد منفجره بازداشت شدند.
 
همان گونه که گفته شد، پاکستان- متحد چند دهه‌ی گذشته‌ی دولت آمریکا- نقش مهمی در برآمدن طالبان و ناامنی‌های پس از سقوط طالبان داشته و دارد. خواست پاکستان این است که دولت افغانستان تحت کنترل نیروهای مورد حمایت او- یعنی طالبان یا مشابه آن- قرار داشته باشد. به همین دلیل کشور خود را به پایگاه طالبان و القاعده تبدیل کرده است.
 
جنگ طولانی افغانستان و اشغال آن کشور نتوانسته است امنیت برای آن کشور به ارمغان آورد. ناامنی فزاینده این پرسش را به طور جدی برای سیاستمداران آن کشور مطرح ساخته که پس از خروج نیروهای غربی در پایان سال ۲۰۱۴ چه بر سر مردم و نظام سیاسی خواهد آمد.
 جنگ، خون ریزی و اشغال راه گشا نیستند.امنیت، پیش شرط هرگونه تغییر و تحول است. امنیت که باشد، می‌توان آموزش و بهداشت و اقتصاد را توسعه داد و مردم و کشور را از نتایج آن بهره مند ساخت. دموکراسی و حقوق بشر نیز در پیوستگی تنگاتنگ با این پیش‌شرط‌ها هستند.اگر اینها نباشند، آنها هم زاده نخواهند شد.
 
این پرسش و خطرات بالفعل کنونی و بالقوه‌ی آینده، گروهی را واداشته تا از حضور بلند مدت نظامیان آمریکا در افغانستان حمایت به عمل آورند. اما تجربه‌ی حضور یک دهه‌ی گذشته نشان داده که ده‌ها هزار نظامی سازمان ناتو نیز نتوانسته‌اند تروریست‌ها را نابود کرده و امنیت برقرار سازند.
 
اگر چه حکومت در اختیار طالبان نیست، اما این گروه بسیار قدرتمند است. جنگ آمریکا علیه تروریسم یا نیروهایی که به گفته‌ی برژینسکی و هیلاری کلینتون خود پدید آورده، موفقیتی در بر نداشته است. به همین دلیل هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا دائماً با موشک نقاطی را در افغانستان، پاکستان، یمن، سومالی و برخی نقاط دیگر آفریقا می‌زنند تا تروریست‌ها را نابود کنند. اما این گونه موشک‌باران‌ها دو پیامد داشته است. اولاً: همدردی نیروهای محلی با بنیادگرایان مسلمان را فراهم آورده است. ثانیاً: به احساسات ضد آمریکایی و ضد غرب دامن زده است.
 
راه چاره افغانستان
 
افغانستان بدون فقرزدایی، مبارزه‌ با بی سوادی، و توسعه‌ی اقتصادی، راه به جایی نخواهد برد. همه‌ی کمک‌های مالی کشورهای خارجی طی دهه‌ی گذشته در این راه مصرف نشده است. بخشی از آن پول‌ها راهی امارات متحده و قطر شده است، یا زمامداران فاسد آنها را به جیب زده‌اند. در ۲۲/۴/۹۱ هفت تن از مدیران ارشد اداره‌ی حمایت از سرمایه گذاری افغانستان (آیسا) به دلیل فساد رئیس خود استعفا کرده‌اند. “شبکه‌ی افغانی مبارزه با فساد” تهدید کرده است که اگر دولت به این موضوع رسیدگی نکند، به سازمان ملل و جامعه جهانی مراجعه خواهد کرد تا دولت را برای تامین شفافیت در کارها، مبارزه‌ی با فساد و پاسخگویی در این مورد تحت فشار قرار دهند.
 
در کنفرانس اول توکیو در سال ۲۰۰۲، مبلغ ۴ و نیم میلیارد دلار برای کمک به توسعه‌ی افغانستان اختصاص یافت.سپس در کنفرانس لندن موافقتنامه‌ای به منظور توسعه‌ی افغانستان به امضا رسید.دولت‌ها و نهادهای خارجی برای تحقق آن موافقتنامه ۴۰ میلیارد دلار وعده دادند که در عمل ۱۵ میلیارد دلار آن اختصاص یافت.
 
در سال بعد، ۲۰۰۸،  کنفرانس پاریس برگزار شد و در آن “استراتژی توسعه‌ی ملی افغانستان” برای اجرا در ۱۵ سال به تصویب رسید.دولت افغانستان برای اجرای آن برنامه ۵۱ میلیارد دلار کمک خارجی تقاضا کرد که این بار نیز ۱۵ میلیارد دلار به آن کشور وعده داده شد. همچنین کنفرانس دوم توکیو در سال۲۰۱۲ وعده کرده است که طی یک دوره‌ی زمانی ۴ ساله ۱۶ میلیارد دلار برای بخش غیرنظامی و تقویت زیربناهای اقتصادی در اختیار افغانستان قرار دهد. یک ماه پیش از آن در شیکاگو متحدان افغانستان تعهد کردند که سالانه ۳ میلیارد دلار برای تامین هزینه‌ی نیروهای امنیتی افغانستان بپردازند. جبهه‌ی ملی افغانستان نیز اعلام کرده است که بدون تحول در نظام سیاسی کشور، کمک‌های خارجی به افغانستان حیف و میل خواهد می‌شود.
 
جنگ، خون ریزی و اشغال راه گشا نیستند.امنیت، پیش شرط هرگونه تغییر و تحول است. امنیت که باشد، می‌توان آموزش و بهداشت و اقتصاد را توسعه داد و مردم و کشور را از نتایج آن بهره مند ساخت. دموکراسی و حقوق بشر نیز در پیوستگی تنگاتنگ با این پیش‌شرط‌ها هستند.اگر اینها نباشند، آنها هم زاده نخواهند شد.مردم افغانستان به عنوان انسان‌های سخت کوش همین کره‌ی خاکی نیازمند برابری با دیگر انسان‌ها هستند. امروزه “برابری” خواهی را نمی‌توان به یک کشور یا منطقه محدود ساخت. اگر افراد، گروه‌ها یا دولت‌ها مدعی برابری انسان‌ها هستند، باید در عمل نیز این مدعای خود را تثبیت سازند. اگر همه‌ی ما شهروندان برابر و آزاد هستیم، با مردم افغانستان نیز به همین عنوان باید رفتار کنیم. به جای تحمیل جنگ آنان را با خود برابر سازیم.