اکبر فلاح‌زاده – تنش بر سر برنامه اتمی جمهوری اسلامی در آستانه مذاکرات گروه کشورهای ۱+۵ با ایران از موضوعات مهم رسانه‌های غرب شده و دامنه آن حتی به رسانه‌های عام‌پسند و زرد هم کشیده شده. روزنامه «بیلد» [در آلمان] یکی از این رسانه‌های پر تیراژ است که همزمان با تحویل زیردریایی‌های آلمانی به اسرائیل با نتانیاهو گفت‌وگو کرده. اسرائیل هیچوقت داشتن سلاح هسته‌ای را قبول نکرده، اما بنا به برآورد کار‌شناسان امور دفاعی ۱۰۰ تا ۳۰۰ کلاهک‌ هسته‌ای دارد. زیردریایی‌هایی را هم که از آلمان تحویل گرفته، می‌خواهد به موشک‌های اتمی مجهز کند.

به نوشته روزنامه آلمانی «زوددویچه» اسرائیل از وجود تردید در مورد قدرت هسته‌ای‌اش بدش نمی‌آید و از آن چه بسا سود هم می‌برد. چون دشمنانش را می‌ترساند که حساب کار خودشان را بکنند.
ترس از جنگ اتمی تصادفی یکی از مطالب اشپیگل است که بر پایه سابقه ترس جنگ اتمی در زمان جنگ سرد، به امکان وقوع آن در خاورمیانه پرداخته است:

اسرائیل زیردریایی‌های آلمانی‌اش را به موشک‌های هسته‌ای مجهز می‌کند، ایران هم که برنامه هسته‌ای‌اش را ادامه می‌دهد. در خاورمیانه سوت یک مسابقه تسلیحاتی جدید زده می‌شود. ناظران اوضاع را خطرناک ارزیابی می‌کنند. به ویژه از این نظر که در گذشته نیز وضع نسبتاً مشابهی پیش آمد و کم مانده بود دنیا در سال‌های جنگ سرد به جنگ هسته‌ای کشیده شود.
 

در نیمه‌شب ۲۵ سپتامبر ۱۹۸۳ جهان بر لبه پرتگاه یک فاجعه هسته‌ای قرار گرفت: یک ماهواره شوروی‌ها خبر از شلیک پنج موشک قاره‌پیما در آمریکا داد. بنا بر این خبر این موشک‌ها در عرض ۲۵ دقیقه به خاک شوروی اصابت می‌کردند. اما استانیسلاو پتروف افسر مأمور در سیستم مرکزی هشدار، خود را نباخت و بر اعصابش مسلط ماند. به نظر او تعداد موشک‌های شلیک‌شده مبهم آمد. همین ابهام سبب شد که خبر ماهواره‌ای را خطا ارزیابی کند و به مافوقش انتقال ندهد.

——————–

 موشک شهاب ۳ ایران

——————–

به این ترتیب پتروف دنیا را از افتادن به ورطه جنگ اتمی نجات داد. اگر او خبر را به مافوقش انتقال می‌داد، شوروی‌ها برای مقابله فقط پنج دقیقه وقت می‌داشتند، وگرنه اگر دیر‌تر می‌جنبیدند موشک‌هایی که به سمت آمریکا شلیک می‌کردند، از طریق سیلوهای موشکی آمریکا، به مقصد نرسیده در هوا شکار می‌شدند.
 

حالا مشکل اینجاست که اگر مشابه این وضع در خاورمیانه روی بدهد، آن‌وقت به علت کم بودن فاصله کشور‌ها با هم زمان هشدار حمله هم به‌‌ همان نسبت کمتر و احتمال درگیری جنگ بیشتر می‌شود.
به گفته هانس کریستنسن متخصص نظامی آمریکایی فاصله زمانی شلیک یک موشک اتمی تا اصابت آن به هدف در خاورمیانه شاید فقط ۱۵ دقیقه باشد. تازه وقتی می‌شود این مدت را حدس زد که از قبل بتوان از آمادگی برای شلیک یا دست‌کم استارت موشک با خبر شد. اسرائیل قادر به این‌کار است، ایران کمتر. تازه هیچ معلوم نیست که اسرائیل موشک‌های اتمی‌اش را وقتی شلیک می‌کند که موشک‌های طرف مقابل شلیک شده و در هوا هستند – یا اینکه قبل از آن، یعنی در لحظه‌ای که حریف دارد آماده حمله می‌شود، شلیک می‌کند.
 

در جریان جنگ یوم کیپور (Jom-Kippur-Krieg) در سال ۱۹۷۳ معلوم شد که این موضوع چقدر تعیین‌کننده است: زمانی که اسرائیل بعد از حمله غافلگیرکننده مصر و سوریه در آستانه شکست قرار گرفت، گلدا میر نخست وزیر اسراییل دستور داد ۱۳ بمب اتمی تاکتیکی را آماده شلیک کنند، هر کدام از این موشک‌ها ۲۰ هزار تن تی ان تی داشتند که تقریباً به قدرت بمبی بود که در پایان جنگ جهانی دوم بر ناگازاکی افتاد.
 

این مسئله یک واقعیت را برملا کرد: آن هم این بود که قلمرو جغرافیایی اسرائیل آنقدر کوچک است که یک حمله وسیع با سلاح‌های متعارف هم برای شکست دادن آن ممکن به نظر می‌رسد. – از این گذشته اسرائیل به علت کوچکی قلمرو پشت جبهه‌ای هم ندارد که در زمان مبادا از آنجا بتواند یک جنگ هسته‌ای راه بیندازد.

——————–
 

جنگنده اف ۱۶ اسرائیل

——————–

این فواصل کوتاه بین کشور‌ها و کم بودن وقت تصمیم‌گیری در خاورمیانه یادآور اروپا در زمان جنگ سرد است. چون اروپا هم مانند خاورمیانه کوچک است. به نوشته سم نان (sam Nunn) سناتور سابق آمریکایی در نشریه تخصصی مطالعات استراتژیک (Survival: Global Politics andStrategy)، ناتو در آن زمان برای مقابله با حمله ارتش سرخ عملیات شلیک موشک‌های اتمی تاکتیکی را برنامه‌ریزی کرده بود. این به بوشته وی «یک راز مگو، اما واقعیتی وحشتناک» بود. دلیل این اقدام ناتو هم نه فقط سلاح‌های اتمی روسی، بلکه برتری بی‌چون و چرای سلاح‌های متعارفی روس‌ها در اروپا بود. به نوشته نان «اینکه ناتو با کمک سلاح‌های تاکتیکی اتمی سعی در ایجاد تعادل کرد» یک سیاست به غایت خطرناک بود. به نوشته او فقدان وقت کافی برای هشدار به موقع و تصمیم‌گیری، امکان درگیری یک جنگ اتمی عمدی یا غیر عمدی و تصادفی را محتمل‌تر کرده بود.

موقعیت اسرائیل – یک دولت کوچک در محاصره رقیبان – شباهت‌هایی به وضع اروپا در زمان جنگ سرد دارد. اسرائیل با مجهز کردن زیردریایی‌هایی که از آلمان تحویل گرفته به موشک‌های اتمی، می‌تواند «ضربه دوم» را بزند. ضربه دوم در بحث بازدارندگی هسته‌ای به ضربه‌ای می‌گویند که یک کشور بعد از داغان شدن در اثر حمله اتمی حریف می‌زند. این ضربه از طریق زیر دریایی اتمی زده می‌شود. قابلیت بازدارنده این ضربه در این است که حریف بداند حتی در صورت زدن ضربه اول و نابودی طرف مقابل باز در امان نخواهد بود و ضربه متقابل را خواهد خورد. با این حال جای تردید است که آیا زیردریایی‌های اتمی منطقه را امن‌تر کند.
 

به گفته داریل کیمبال (Daryl Kimball) از محققان اتاق فکر کنترل تسلیحات در واشنگتن، «قدرت زدن ضربه دوم مال وقتی است که دو دولت سلاح اتمی دارند. اما در خاورمیانه وضع فرق می‌کند، چون اسرائیل در منطقه تنها دولتی است که سلاح اتمی دارد و از این لحاظ نیازی به قدرت زدن ضربه دوم ندارد.»

——————–
 

دفاع موشکی اسرائیل

——————–

به گفته وی «توسعه امکانات هسته‌ای اسرائیل امنیت در خاورمیانه را از این هم که هست بد‌تر می‌کند. چون همسایگان اسراییل خود را مجبور به این می‌بینند که زرادخانه‌های شیمیایی و بیولوژیکیشان را حفظ کنند و برای اتمی شدن هم به این در و آن در بزنند. در چنین وضعیتی فقدان راه‌های ارتباطی به خصوص دردسرزا می‌شود.»

به گفته ریچارد برت (Richard Burt) دیپلمات آمریکایی در گفت‌وگو با اشپیگل آنلاین، «در زمان جنگ سرد بین آمریکا و شوروی یک خط تلفنی حساس برقرار بود که دو طرف در موارد بسیار مهم می‌توانستند از آن طریق با هم رابطه برقرار کنند. اما در خاورمیانه چنین رابطه مستقیمی بین مراکز دولت‌ها وجود ندارد – تازه در بیشتر موارد معلوم نیست رشته امور در دست چه کسی است و مسئولیت با کیست.»

بر خلاف جنگ سرد که دعوای اصلی بین دو طرف آمریکا و شوروی بود، در خاورمیانه تعداد طرف‌های متخاصم زیاد است. اگر مثلاً بین اسرائیل و ایران جنگ بشود و طرف‌های دیگر هم پایشان به درگیری کشیده شود، آنوقت به نوشته یاایر اورون (JairEvron) متخصص سلاح‌های اتمی اسرائیل برای سیستم‌های هشدار به موقع به مراتب دشوار‌تر خواهد بود که هواپیما‌ها و موشک‌ها را ردیابی کنند و از هم تمیز بدهند. تازه به نوشته وی «عملاً غیر ممکن است که روشن شود که یک شیء پرنده که از طرف مقابل می‌آید، کلاهک متعارفی، بیولوژیکی، شیمیایی یا اتمی دارد.» به نوشته وی خطرات خطای سیستم هشدار دراین شرایط خیلی بیش از گذشته در زمان ابرقدرت‌هاست.

——————–
 

تأسیسات هسته‌ای نطنز

——————–

به نوشته اورون هیچ معلوم نیست که رهبران منطقه در صورت مواجهه با هشدار حمله بتوانند تصمیمات عاقلانه بگیرند. تصور اسراییل به عنوان «شیطان کوچک» شاید بتواند موجب گمراهی رهبری ایران در مورد اقدامات نظامی آن کشور شود. امکان اشتباه اما متقابل است. یعنی از آن طرف هم اسراییلی‌ها چنانچه نشانه‌هایی از مهیا شدن طرف مقابل به زدن ضربه اول ببینند، «دست‌کم تا اندازه‌ای به خاطر ظاهراً خواسته ایرانی‌ها برای نابودی اسراییل» می‌توانند به صرافت یک حمله پیشگیرانه اتمی بیفتند.

البته این را به نوشته کریستنسن نباید نادیده گرفت که در قیاس با اروپا در زمان جنگ سرد سلاح‌های اتمی خیلی کمتری در خاورمیانه مستقر شده. تازه این سلاح‌ها هم در وضعیت آماده‌باش فوری قرار ندارند. اما بنا به هشدارهای سیاستمداران آمریکایی در صورتی که ایران بمب اتمی بسازد، ورق می‌تواند برگردد. تاریخ برای این مورد نمونه‌های بدی دارد:

هنگامی که شوروی سال ۱۹۶۲ می‌خواست در کوبا موشک‌های هسته‌ای مستقر کند، به واسطه راه‌های کند ارتباطی بین دو ابرقدرت کار داشت به جنگ می‌کشید. بعد از این تجربه بود که خط تلفنی داغ، که به آن تلفن سرخ هم می‌گفتند، بین کرملین و کاخ سفید برقرار شد. با وجود این کانال ارتباطی باز چند بار نزدیک بود که به علت خطای فنی یا سوه تفاهم کار به جنگ هسته‌ای بکشد.

یکی از این خطاهای فنی خطای ماهواره شوروی در زدن زنگ خطر در سپتامبر ۱۹۸۳ بود. دیگری هشدار اشتباهی مرکز فرماندهی دفاع هوا فضای آمریکای شمالی (Norad) که نوامبر ۱۹۷۹ به یک حمله موشکی گسترده روس‌ها متوهم شده بود.

به قول نان «در بعضی لحظات خطر از بیخ گوشمان در رفت، چون با خوش‌شانسی خیلی زیاد جلوی آن چیزی را گرفته‌ایم، که کندی به آن آخرین خطا می‌گفت.»

منبع

در همین زمینه:

مقالات اکبر فلاح‌زاده در «گوی سیاست»، رادیو زمانه