رونمایی از مجسمهی انسانی دروننما[1] که به عنوان انسان شیشهای[2] شهرت یافت، دردومین نمایشگاه بینالمللی موزه بهداشت درسدن در ۱۹۳۰، شگفتی توصیف ناپذیر بازدیدکنندگان را برانگیخت. مجسمهای از مواد مصنوعی شفاف که در هیئت آن تمام ارگانهای داخلی بدن قابل دیدن بودند. لامپهای کوچک نصب شده در درون مجسمه، با لمس دکمهای روشن میشدند و همزمان توضیحاتی درباره ارگانی که زیر تابش نور لامپ قرار میگرفت، از گرامافون پخش میشد. نمایش مجسمه شفاف در آن زمان حادثهی علمی و تکنیکی اعجابآوری محسوب میشد.
خالق مجسمه دروننما یک متخصص حاذق تاکسیدرمی/ آکنده سازی[3] به نام فرانس چاکرت[4] بود که بیش از دو سال متمادی از زندگیاش را برای آفرینش اثر اختصاص داده بود.
ماده اصلی سازنده انسان شیشهای از مواد مصنوعی سلوفان[5] تهیه شده و سپس در دیگ بخار یک کارخانه مرباسازی به عمل آمده بود. چهل لامپ بسیار کوچک تعبیه شده در لابلای ارگانهای مجسمه، همه اندام و رگهای خونی و عصبی را که از دوازده کیلومتر سیم مسی ساخته شدهاند، به نمایش میگذارند. چاکرت در سال ۱۹۲۷ کار خود را به پایان رسانده بود اما مجسمه انسان شفاف نخستین بار در سال ۱۹۳۰ در نمایشگاه بینالمللی موزه بهداشت درسدن افتتاح شد.
در آن سال سه میلیون نفراز نمایشگاه موزه بهداشت دیدن کردند. در سال ۱۹۳۱ یک میلیون و هفتصد هزار نفر به بازدید این نمایشگاه رفتند. ابتکار علمی-هنری چاکرت، نه تنها مراکز علمی، بلکه رسانهها و افکار عمومی را به شوق آورده بود. در سال ۱۹۳۵ در کنار مرد شیشهای یک زن شیشهای نیز به نمایش گذاشته شد.
در آن زمان کسی فکر نمیکرد که چند دهه بعد، پیشرفت علم و فناوری ارتباطات به جایی برسد که نه تنها نمایش کالبد انسانها، جاذبه سحرآمیز خود را از دست بدهد، بلکه روخوانی افکار و احساسات انسانی در ابعاد تودهای نیزامکانپذیر شود. شاید فرانتس چاکرت تصور نمیکرد که انسان شیشهای اعجابآور و یگانه او، مدل و سرنوشتی اجتنابناپذیر برای بخش بزرگی از جمعیت انسانی در چند دهه پسین خواهد شد.
انسان شیشهای، استعاره شهروند امروزی
انسان شیشهای از جنس سلوفان همچنان به عنوان یکی از جاذبههای گردشگری در شهر درسدن آلمان به شمار میآید. گردشگرانی که گذارشان به درسدن میافتد، سری هم به موزه بهداشت میزنند و از انسان شیشهای دیدن میکنند. هنوز بسیاری از آنها، از دیدن قلب، ریه، کبد، کلیه حتی رگهای خونی وعصبی در یک اندام انسانی، که زیر نور لامپهای مخفی، شفافتر و زیباتر جلوهگر میشوند، به هیجان میآیند.
اغلب گردشگران امروزی گوشیهای هوشمند[6] مجهز به آخرین فناوریهای ارتباطی به همراه دارند. گوشیهایی مرتبط به شبکه اینترنتی و مجهزبه پیشرفتهترین دوربینهای دیجیتال، بلندگوهای مدرن برای پخش موزیک و برنامههای زنده رادیویی و تلویزیونی، که حتی امکان جی. پی .اس[7] روی آنها تعبیه شده است. آنها در هنگام عکاسی، با دوستانشان در شهرها و قارههای دیگرگپ میزنند. اگر در درسدن باشند، شاید از خودشان در کنار “انسان شیشهای” عکسهای سلفی بگیرند و از همانجا مستقیم برای شبکههای اجتماعی بفرستند، تا همه دوستان و هوادارانشان بدانند که آنها در کدام نقطه جهان هستند و چه میکنند. گردشگران امروزی با جی. پی. اس گوشی هوشمند نشانیهای مورد نیازشان را پیدا میکنند، در اتوبوس و مترو گوشیهایشان را روی گوششان میگذارند، و به پترانههای محبوبشان از یوتیوب گوش میدهند، و..
آنه − کاترین لوک پژوهشگر و نویسنده کتاب انسان شیشهای در اینترنت میگوید:
شکی نیست که امکانات گسترش یابنده و اعجاب آور اینترنت برای ارتباطات انسانی، فواید بسیاری دارند، اما پیامدهای نامرئی آن نیز تآمل برانگیزند. یکی از مهمترین این پیامدها، برجای گذاشتن اطلاعات شخصی کاربران در هر گامی است که در اینترنت برمیدارند. اطلاعاتی که کاربران بر جای میگذارند، نه تنها در شبکههای اجتماعی که داوطلبانه در آنها شرکت میکنند، بلکه هرگونه استفاده کاربردی غیر مستقیم از اینترنت، هر وبسایت یا لینک را که باز میکنند، ضبط و ذخیره میشود. ” ارتباط اینترنی به طور خلاصه یعنی رد پا گذاشتن از خود و اطلاعات دادن درباره خود”[8].
بازدید کنندگان امروزی انسان شیشهای در موزه بهداشت درسدن، استعارهای مدرن از انسان شیشهای هستند. دروننمایی و قابل رؤیت بودن آنها در برخی از پهنههای فکری، زندگی روزمره و سبک زندگی به مراتب شفافتر از انسان شیشهای دست ساخت فرانتس چاکرت است. .
شهروند شیشهای در زندگی روزمره و فضای شهری
اکنون استعاره انسان شیشهای، اصطلاح رایجی برای توصیف زندگی شخصی و اجتماعی رؤیتپذیرانسان معاصر در پرتو تکنولوژی پیشرفته و ارتباطات دیجیتالی به شمار میرود. انسان شیشهای پدیدهای منفرد ویکتا و یگانه نیست. رؤیتپذیری، شاخص جداییناپذیر شهروند امروزی در دنیای مدرن محسوب میشود. شهروند امروزی را به این اعتبار میتوان شهروند شیشهای نامید.
شهروند شیشهای به هرجای جامعه مدرن و مجهز به تجهیزات فناورانه گام مینهد، نشانهای از خود بهجای میگذارد. هم اکنون در همه کشورهای پیشرفته برای شهروندان کارت شناسایی با عکس بیومتریک، تاریخ تولد، محل تولد، محل سکونت، اندازه قد، رنگ چشم و رنگ موی صاحب کارت صادر شده است و این کارت باید همیشه همراه او باشد. همه شهروندان با بلیت هفتگی، ماهانه یا سالانهای که تمامی مشخصات فردی و محل سکونتشان در آن ذخیره شده است، با مترو، اتوبوش و قطار رفت و آمد میکند. با کارت الکترونیک اعتباری در سوپرمارکتها خرید میکند و با همان کارت در کافه و رستوران صورت حسابش را میپردازد. برخی کالاها را از طریق اینترنت سفارش میدهد. کافی است که از طریق نشانی اینترنتی با عرضه کننده کالا ارتباط برقرار کند، کالای مورد نظر را علامت بزند، آدرس و مشخصات کارت اعتباری را در فرمهای مخصوص وارد کند. کالای سفارشی را در فاصله کوتاهی به وسیله پست به در خانه تحویل میدهند و بهای آن نیز بلافاصله از حساب بانکیاش کسرمیشود. ولی داستان به اینجا ختم نمیشود، پس از آن مدام تبلیغات تولیدکننده را بدون تقاضا و سفارش دریافت میکند. شهروند شیشهای با کارت الکترونیک بیمه که حاوی همه اطلاعات شخصی و محل سکونت و مجهز به عکس بیومتریک است، از خدمات پزشکی در مطبهای خصوصی و بیمارستانها برخوردارمیشود. تعداد مراجعههایش به پزشک و بستری شدن در بیمارستان، مشخصات دقیق بیماریها، آنژین و زخم معده، شکستگی دست وعمل زانو، افسردگی و فروپاشی روانی، داروها و تراپیها و مرخصیهای استعلاجی که پزشکان تجویز میکنند، همه و همه در پرونده شهروند شیشهای در اداره بیمه طبقهبندی شده است و با دادن شماره کارت بیمه، برروی صفحه کامپیوتر اداره بیمه ظاهر میشوند. گواهینامه رانندگی شهروند شیشهای علاوه بر مشخصات فردی به عکس بیومتریک هم مزین است. همه مشخصات اتوموبیل مدل، رنگ، تاریخ تولید، تاریخ خرید و ثبت آن به نام دارنده اتوموبیل نیز در اداره مربوطه ثبت شدهاند. کافی است که شهروند شیشهای چند کیلومتر بالاتر از سرعت مجاز در خیابانهای شهری براند تا بلافاصله، جریمه نامهای که به عکس تمام رخ او در لحظه عبور از مرز سرعت مجاز، مزین است، به محل سکونت شهروند شیشهای فرستاده شود. شهروند شیشهای در اداره مالیات هم پرونده قطوری دارد. اگر دستمزدی، ارث ومیراثی یا طلب شخصی عقب ماندهای به حسابش واریز شود و داوطلبانه به اداره مالیات اطلاع ندهد، یقینا روزی پنهانکاریش برملا خواهد شد و مأموران زبده اداره مالیات ردش را پیدا خواهند کرد. آنگاه اداره مالیات، به نام دولت و ملت با شهروند شیشهای همچون جنایتکار رفتار خواهند کرد و درسی به او خواهند داد که دیگر هرگز وسوسه پنهانکاری از دولت و ادارههای متبوع آن به مغزش راه پیدا نکند. شهروند شیشهای چیزی برای پنهان کردن ندارد، اما بر حرکات او در میدانهای بزرگ شهر، در بانکها، سازمانهای دولتی، ساختمانهای بزرگ، فرودگاهها، مترو و قطارهای شهری با دوربینهایی که به منظور حفظ امنیت شهروندان تعبیه شدهاند، نظارت میشود. وای به روزی که خطایی از شهروند شیشهای سر بزند که چارچوبهای نظم حاکم را خدشه دار کند. همه اطلاعاتی که در بانکهای اطلاعاتی دستگاههای مختلف جمعآوری شدهاند، به بانک اطلاعاتی رسیدگی به جرایم سرازیر وجمع بندی میشوند: پیشینه مهاجرتی در سه نسل گذشته، پیش فعال بودن در کودکستان، بیعلاقگی و کم کاری در مدرسه، بیکاری، جدایی از همسر، و… ، همه چیزبرای تجزیه و تحلیل رفتار ناهنجارو تأدیب شهروند شیشهای به کار گرفته میشود تا او را دوباره بر سرعقل آورند.
سیستم مراقبت و کنترل امروزی به مراتب هشیارانهتر و کارآمدتر از خیالپردازی های دراماتیک و پیچیدهای است که جرج اورول[9] در کتاب ۱۹۸۴ برای توصیف یک نظام توتالیتر تخیلی ترسیم کرده است. بعید است که جرج اورول میتوانست آیندهای را تصور کند که انسانها برای اثبات هویت فردی، کسب احترام، برانگیختن شگفتی بینندگان، داوطلبانه زندگی شخصی، تمایلات، آلام، آرزوها و حتی رؤیاهایشان را در معرض نمایش بگذارند. آیندهای که شهروندان شیشهای، به وسیله رؤیتپذیری خود، در سیستم کنترل و مراقبت مستحیل بشوند.
شهروند شیشهای در حقیقت زندانی نظمی مدرن و کنترلی هوشمندانه است. او نظم و کنترل حاکم در جامعه مدرن را مثل هوا تنفس میکند و همه رفتارهایش را بر مبنای آنها تنظیم میکند. در حقیقت انسان شیشهای نیازی به کنترل مستقیم ندارد، سیستم کنترل بر جسم و جانش نشسته است.
ساختار سراسربین [10]
شهروند شیشه ای محصوردر یک سیستم کنترل نامرئی و نظمی که در عادتها و رفتارهای روزمرهاش آمیخته شدهاند، یادآور مدل معماری سراسربینی است که جرمی بنتام، [11] فیلسوف و حقوقدان انگلیسی دراواخر قرن هیجدم برای ساختمان زندانها طراحی کرده بود. بنتام ساختمان زندان را به شکل دایرهای در نظر گرفته بود و برج دیده بانی در مرکز آن قرار میگرفت. سلولها در ساختمان حلقهای به گونه ای کنار هم قرار میگیرند که زندانیان امکان دیدن یکدیگر را نداشته باشند. معماری برج دیدهبانی نیز به گونهای طراحی شده است که یک نگهبان بر همه سلولها نظارت دارد، در حالیکه زندانیان او را نمیبینند. میشل فوکو درباره مدل بنتام مینویسد:
“در اثر تابش نور خورشید از پشت به سلولها، میتوان از برج که کاملا رو به نور است، سایههای کوچک اسیر در سلولهای ساختمان پیرامونی را در نظرداشت. نمایشهایی کوچک به شمار قفسها برپاست که هر نمایش تنها یک بازیگر دارد، بازیگری کاملا فردیت یافته و پیوسته رؤیتپذیر. ساز و کار سراسربین، واحدهایی مکانی را سامان میدهد که مشاهدهی بی وقفه و شناسایی بیدرنگ را امکانپذیر میکنند… رؤیت پذیری یک دام است.” [12]
بنتام این اصل را مطرح میکند که “قدرت میبایست رؤیت پذیر و وارسیناپذیر باشد. رؤیتپذیر به این معنا که زندانی بی وقفه سایهی بلند برج مرکزی را که از آنجا زیر نظر است در برابر دید داشته باشد و وارسی ناپذیر به این معنا که زندانی هیچگاه نباید بداند که آیا اکنون زیر نظر است یا نه، اما باید مطمئن باشد که همیشه ممکن است زیر نظر باشد.” [13]
شهروند شیشهای منضبط و وظیفهشناس است، هیچگاه بدون بلیت وارد مترو نمیشود، یقین دارد که هرلحظه ممکن است، مامور کنترل بلیت سربرسد و جریمه سنگینی برایش صادر کند. در خیابانهای شهری و اتوبانها، سرعت مجاز را رعایت میکند، یقین دارد که بدون تردید دوربینهای مخفی عکسش را خواهند گرفت و محکوم به پرداخت جریمه خواهد شد. در فروشگاههای مالامال از مواد غذایی و کالاهای فریبنده، بر وسوسه بلند کردن یک تکه نان غلبه میکند، یقین دارد که پلیس مخفی فروشگاه از سیستم سراسربین ( دوربینهای مداربسته) او را میبیند و پیش از خروج از فروشگاه مچش را خواهد گرفت و جریمه سنگینی گریبانگیرش خواهد شد. شهروند شیشهای از رؤیتپذیری خود آگاه است.
شهروند شیشهای در شبکههای اجتماعی
شهروند شیشهای از تکنیک دیجیتالی نه تنها برای خبررسانی/خبرگیری و ساماندهی ارتباطهای اجتماعی وعاطفی، بلکه برای معرفی خود، گفتوگو و تبادل نظر، بیان تمایلات و نارضایتیهایش، شادیها و سوگواریهایش، سرگرمیها و مسافرتهایش و حتی قرار و مدارهای روزمرهاش با عکس و تفصیلات استفاده میکند. به یمن اینترنت می توان با کاربرانی که در قارههای دیگر پشت کامپیوتر نشستهاند یا گوشی هوشمند دارند، ارتباط برقرار کرد. با قوم و خویشها و رفقایی که در خارج کشور زندگی میکنند، از طریق اسکایپ و واتزاپ مجانی گپ تلفنی زد.
شهروند شیشهای به ارتباط با جهان پیرامونی خود نیازمند است، مگر نه اینکه انسان موجودی اجتماعی است؟
“انسان شیشهای، استعارهای بود که در رابطه با تنوع و انبوه به جای گذاشتن اطلاعات در اینترنت، در ابعاد وسیع و چشمگیری به جامعه راه یافت. این استعاره از زاوایههای مختلفی فهمیده میشود: از سویی به روش زندگی و رفتارهای انسانها در عصر دیجیتال اشاره دارد.از سوی دیگر اما به عنوان تصویر وحشت آوری به کار برده میشود که نگاهها را به پیامدها و نتایج پنهان تکنولوژی دیجیتالی و رسانهای جلب می کند و هشدار میدهد. در نهایت می توان پرسید که آیا در پس تصور انسان شیشه ای بودن، جذابیتی پنهان نشده است، چرا که بسیاری از انسانها به ویژه در شبکه های اجتماعی، غالبا داوطلبانه شیشهای میشوند.” [14]
از سوی دیگر نمیتوان حضور بخشی از کاربران اینترنتی نادیده گرفت که با فردیتی”خود تعیینگرانه” پا به صحنه شبکههای اجتماعی میگذارند. این بخش از کاربران، تلاشهایی برای اثبات هویت فردی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را از طریق مرئی کردن خود در شبکههای اجتماعی، به مشارکت میگذارند. گرچه موقعیت آنها در رابطه با آسیبپذیر بودن حریم اطلاعاتی شان، تفاوتی با بخش دیگر ندارد.
چندی پیش در روزنامه فرانکفورتر آلگماینه[15] مطلبی زیر عنوان ” انسان شیشهای” به چاپ رسید که در افکار عمومی علاقمند به موضوع شبکههای اجتماعی انعکاس گستردهای پیدا کرد. در این مقاله به یک ویدئوی تبلیغاتی شرکت ریتیون[16] اشاره میشود، که روزنامه انگیسی زبان گاردین آن را منتشر کرده وعصبانیت خوانندگان را برانگیخته بود. ریتیون، نرم افزارهای کنترل امنیتی هم تولید میکند.
“سرکارآگاه ریتیون در ویدئوی جنجالی، مفتخرانه چگونگی جاسوسی از زندگی یک کارمند شرکت را بر اساس مبادله اطلاعات و عکسهایی که او از طریق اسمارت فون خود در فیسبوک به جای گذاشته است، نمایش میدهد. سر کارآگاه با چند کلیک، همه زندگی خصوصی “نیک” کارمند ریتیون را روی مونیتور میآورد، اینکه نیک چه قیافهای دارد، دوستان او کیستند، در چه مکانهایی رفت و آمد میکند، و در آینده در کجا اقامت خواهد گزید. سرکارآگاه در پایان با لحن پیروزمندانهای میگوید: می خواهید نیک را غافلگیرکنید یا لپ تاپ او را روی انگشتهایتان تاب بدهید، میتوانید در یک دوشنبه شب حوالی ساعت شش بعد از ظهر، در باشگاه ورزشی به ملاقات “نیک” بروید.”[17] .
مقایسه گستره موفقیتآمیز (!) عملکرد تعقیب−مراقبتی سرکارآگاه شرکت ریتیون با بیش ۷۳۰۰ کارمند، با مسیو ژاور [18]یکی از شخصیتهای مهم کتاب بینوایان اثر ویکتور هوگو، واقعا سرگیجه آور است. مسیو ژاور بازرس وظیفهشناس و سمجی است که تمام زندگیش را صرف تعقیب ژان والژان[19] به قصد دستگیری او کرد ولی هیچگاه موفق به دستگیری او نشد. راز ناکامی مسیو ژاور در مقایسه با سرکارآگاه کامیاب شرکت ریتیون، فقط در فقدان تجهیزات مدرن تکنولوژیک و دیجیتالی نبود، بلکه سوژه او ” ژان والژان” نیز برخلاف نیک کارمند شیشهای شرکت ریتیون، در پنهانکاری وگریزپایی استادی بینظیر بود.
اکنون ارگانهای امنیتی مدرن غربی که همگی به فناوری مدرن مجهزند، برای روخوانی افکار و احساسات شهروندان، به ادارت و وزارتخانههای عریض و طویل امنیتی که جرج اورول در کتاب ۱۸۸۴ در خیال پرورده بود، نیازی ندارند. آنها از طریق نقب زدن به گوگل، فیسبوک و شرکا به سهولت طول موج فکری و احساساتی کاربران این شبکهها را رصد میکنند. یکی ازجنجال برانگیزترین نمونههای نقش موذیانه شبکههای اجتماعی/فیسبوک در سیاستگذاری، پس انتخاب دونالد ترامپ به مقام ریاست جمهموری ایالات متحده امریکا برملا شد.
فیس بوک یکی از محبوبترین شبکههای اجتماعی در دنیای مجازی است. روزانه بیش از دومیلیارد نفر در این شبکه رفت وآمد اطلاعاتی میکنند. این شبکه همواره رسواییهای بزرگی در رابطه با سؤاستفاده و رفتار غیرمسئولانه با دادههای اطلاعاتی کاربران خود به بار آورده است. در آغاز سال ۲۰۱۸ کریستوفر وایلی[20] کارمند ارشد سابق کمبریج آنالیتیکا[21] از انتقال دادههای اطلاعاتی ۸۷ میلیون کاربر پلاتفرم فیسبوک به شرکت مشاوره و سنجش افکار عمومی کمبریج آنالیتیکا پرده برداشت و این اطلاعات را در اختیار روزنامههای پر تیراژ نیویورک تایمز و گاردین گذاشت. کمبریج آنالیتیکا در سال ۲۰۱۶ میلادی با کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا همکاری کرد. این شرکت به کمک پرسشنامهای که دردسترس کاربران فیسبوک قرار داده بود، دادههای اطلاعاتی شهروندان آمریکایی را جمعآوری و تحلیل میکرد و کاربران را متناسب با ویژگیهای شخصیتی و تمایلات فکری آنها، هدف تبلیغات سیاسیِ مشخص قرار میداد. به گفته کریستوفر وایلی، کمبریج آنالیتیکا با استفاده از اطلاعات وسیع گردآوری شده، استراتژی تبلیغاتی دونالد ترامپ را طراحی کرد و با شناسایی رآیدهندگان مردد در ایالتهای سرنوشتساز، آنها را در تبلیغات انتخاباتی با توجه به ویژگیهای شخصی و اولویتهای سیاسی مورد نظرشان هدف گرفت.
شهروند شیشهای و خشونت در فضای مجازی
شهروند شیشهای بخشی از زندگی خود را در فضای مجازی میگذراند. به موازات مبادله اخبار و گفتوگو، خود را به نمایش میگذارد و نمایش همصحبتهایش را نظاره میکند. فضای مجازی فقط عرصه دوستی و خاطرخواهی نیست. در این پهنه هم مثل هرکجای دیگر دنیا که زندگی دستهجمعی جریان دارد، معاملات اقتصادی، بحثهای سیاسی اجتماعی، فرهنگی، جفتیابی، کلاهبرداری، و.. هم در آن اتفاق میافتد. در نتیجه نه فقط رفاقت و همبستگی بلکه، رقابت، حسادت، چشم وهمچشمی، کینهتوزی، انتقام و خشونتورزی کور به وفور به فضای مجازی راه یافته است. زندگی اجتماعی و روابط چهره به چهره در جامعه انسانی، از سویی رعایت قواعد و مرزبندیهای اجتماعی معینی را میطلبد و از سوی دیگر نوعی همبستگی و حمایت جمعی برای فرد تآمین میشود. اما فضای مجازی بی در و پیکر و بدون قانون است. در فضای مجازی شکلهای متنوعی از خشونت، تحقیرجنسیتی، حملههای نژادپرستانه، توهین، تهدید، منزوی کردن فرد در گروه، مزاحمتهای جنسی، پورنوگرافی، مونتاژ کردن عکس واقعی روی بدن عریان، شایعهپراکنی و بد نام کردن، سرقت اسم رمز دیگران و انجام تبهکاری به نام آنها، به دام انداختن کودکان و نو جوانان از طریق گوشیهای هوشمند، ایمیل، شبکههای اجتماعی، پیامک، اتاقهای گفتوگو، رایج است. همچنین:
- خشونت مجازی محدودیت زمانی ندارد، تبهکار میتواند هرلحظه با فشردن یک دکمه ، پیامی، شکلکی، تصویری یا صدایی برای آزار روانی فرد یا افراد مورد نظرش بفرستد.
- خشونت مجازی می تواند، جمع بزرگی را هدف بگیرد و ترور روانی به راه بیندازد، و
- خشونت مجازی میتواند به شکل ناشناس عمل کند.
شهروند شیشهای درفضای مجازی بیدفاع و ضربهپذیر است حتی اگر خودش را در خانه و گوشه اتاقش محبوس کند، پیامکها به گوشش میرسند.
روند شکلگیری حق حفاظت از حریم خصوصی
در آغاز سال ۲۰۱۶ قانون حفاظت از حریم خصوصی، پس از چهار سال مذاکره در پارلمان اروپا به تصویب رسید. این قانون از ۲۵ ماه مه ۲۰۱۸ برای کشورهایی که اتحادیه اروپا را تشکیل دادهاند، ضرورت اجرایی یافت. منطبق بر این قانون همه سازمانهای دولتی، نهادهای اجتماعی، آموزشی و فرهنگی، اقتصادی، بخش خصوصی، رسانهها، ملزم به اجرای این اصول و تبصرههای آن، در حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود هستند.
اصل بنیادی و مرکزی این قانون بر اصل “حق دموکراتیک و خود تعیینگر شهروندان بر حفاظت از حریم خصوصی و اطلاعات شخصی خود”[22] استوار است. قانون حفاظت از حریم خصوصی به ویژه به منظور حمایت از شهروندان در برابرخدشه دارشدن حرمت انسانیشان و همه اشکال خشونتی که به دلیل سؤاستفاده از اطلاعات شخصیشان در شبکههای اینترنتی، متحمل میشوند، تدوین شده است.
حق حفاظت از حریم خصوصی، تاریخ طولانی و پر فراز و نشیبی را پیموده است. این ترم حقوقی را دو حقوقدان سرشناس آمریکایی در شهربوستون به نامهای ساموئل دنیس وارن[23](۱۸۵۲−۱۹۱۰) و لویی دمبیتس براندایز[24] (۱۸۵۶−۱۹۴۱) که هردو تحصیلاتشان را در رشته حقوق در دانشگاه هاروارد به پایان رسانده بودند، ابداع کردند. این دو حقوقدان که از سال ۱۸۷۹در دفتر وکالت مشترکی فعالیت میکردند، در سال ۱۸۹۰ مقاله مشترکی زیر عنوان حق حفاظت از حریم خصوصی[25]، در یک نشریه نقد حقوقی[26] ، به انتشار رساندند. آنها در این مقاله برای نخستین بار مفهوم “حریم خصوصی” را که تا امروز به رسمیت شناخته میشود، مطرح کردند. داستان از این قرار بود که همزمان با اختراع دوربینهای عکاسی که حمل و نقل و پنهان کردنشان، توجه کسی را بر نمیانگیخت، عکسهای مخفیانهای از مهمانیهای خصوصی طبقات بالا به توسط خبرنگارانی که به این محافل اشرافی راه یافته بودند، درروزنامههای بوستون به چاپ رسید. گرچه تماشای عکسهای ثروتمندان و شخصیتهای معروف برای خوانندگان روزنامههای یومیه بسیار هیجان انگیز بود و تیراژ روزنامهها را در ابعاد بیسابقهای افزایش داد، اما این پدیده نو به مذاق طبقات بالایی که وارن و براندایز هم در شمار آنها بودند، خوش نیامد و آنها را برای نوشتن مقالهای حقوقی درباره “حق حفاظت از حریم خصوصی” برانگیخت. پس در مقالهای وزین، اصول حقوقی بنیادین برای پهنه خصوصی را تعریف و پایهریزی کردند. مشهورترین فرمولبندی آنها در مقالهای که سپس به کنگره ارائه شد، چنین بود: حق تنها گذاشته شدن[27]. البته طرح پیشنهادی حق حفاظت از حریم خصوصی در کنگره آمریکا به شکست انجامید.
ایده حق حفاظت از حریم خصوصی از ۱۹۶۰ در آلمان مطرح شد. در سال ۱۹۷۰ نخستین قانون حفاظت از حریم خصوصی اطلاعاتی در ایالت هسن[28] در آلمان به تصویب رسید و در سال ۱۹۷۷ قانون سراسری آلمان تصویب و به اجرا گذاشته شد. در سال ۱۹۹۵ این قانون برای همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا بازخوانی، اصلاح و تکمیل شد. از ۲۵ ماه مای ۲۰۱۸ اجرای این قانون با اصلاحاتی برای همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا لازم الاجرا است.
فرازهایی از قانون حفاظت از حریم شخصی اطلاعاتی اروپا
بر مبنای قانون حفاظت از حریم خصوصی اطلاعاتی، حق خود تعیین گری اطلاعاتی و حفاظت از آن به توسط دولتهای اروپایی به رسمیت شناخته و تصویب شد. تصمیمگیری در این باره که چه اطلاعاتی، به چه کسی و چگونه می تواند منتقل شود، حق بنیادی همه اعضای جامعه است.
- مرکزثقل این قانون بر حفاظت از اطلاعات شخصی افراد و ایجاد نهادها و به کار گماشتن کارکنان متخصص برای پیشبرد عملی آن، گذاشته شد.
- هرگونه استفاده و انتقال اطلاعات شخصی افراد، توسط نهادهای دولتی و خصوصی، آموزشی، رسانهها و بنگاههای اقتصادی و .. باید با موافقت آنها انجام بگیرد.
- موافقتنامه باید مشخص باشد (برای مثال در مطب دندانپزشکی از حساسیتها و پیشینه بیماریها پرسیده میشود و در تقاضای کار از مدارک تحصیلی و سابقه کار)، زمانبندی شود، به زبان ساده نوشته شود که برای همه کس قابل فهم باشد و چگونگی استفاده یا انتقال اطلاعات توضیح داده شود ( برای مثال مطب پزشکی، آزمایش خون را به آزمایشگاه میفرستد و تقاضای کار در یک واحد اقتصادی در اختیار هیئت مدیره و مدیران داخلی قرار میگیرد)، همچنین موافقت نامه باید با آگاهی و داوطلبانه امضا شود.
- همه افراد حق دارند از اطلاعات گردآوری شده درباره خودشان مطلع شوند، آنها را تصحیحح یا خلاصه کنند یا خط بزنند. حق دارند علیه نهادها یا سازمانهای دولتی و خصوصی که از اطلاعاتشان سؤاستفاده کردهاند،شکایت کنند. حق دارند از سازمانها و نهادهای ذیربط موافقتنامه خود را پس بگیرند. نهاد یا اداره ذیتفع وظیفه دارد که پیامدهای پاک کردن، بستن یا محدود کردن اطلاعات را به متقاضی توضیح دهد. ( برای مثال در مطب پزشک اگر مشخصات فرد یه آزمایشگاه فرستاده نشود، آزمایش خون انجام نمیگیرد، یا اگر اطلاعات فرد متقاضی کار به هیئت مدیره فرستاده نشود، استخدامی هم صورت نمیگیرد، و…
یرای تخطی کنندگان از قوانین حفاظت از حریم خصوصی اطلاعاتی اروپا، مجازاتهای بسیار سنگینی در نظر گرفته شده است. به این ترتیب بازار اقتصاد اطلاعاتی نیز تحرک بیشتری پیدا کرده است.
حفاظت از حریم خصوصی اطلاعاتی مطلق ونامحدود نیست. اگر اطلاعاتی حریم عمومی را خدشهدار کند، فراتر از حریم خصوصی و منافع مختص شخصی ارزیابی میشوند و محافظت از آنها حق فرد محسوب نمیشود، به عنوان مثال:
- هرگاه که حفظ اطلاعات شخصی، تهدیدی امنیتی برای جان انسان دیگری باشد.
- هرگاه به به دلیل رعایت این قانون امنیت کشور درمخاطره قرار گیرد، و
- هرگاه که بهداشت و سلامتی عمومی به دلیل یک بیماری واگیر دار تهدید شود.
در چنین مواردی نه تنها حفاظت از اطلاعات ضروری نیست، بلکه وظیفه اطلاعرسانی به ارگان های مسئول در برابر افراد قرار میگیرد.
انسان شیشهای و قانون حفاظت از حریم شخصی اطلاعاتی
آیا اجرایی شدن قانون حفاظت از حریم خصوصی در اروپا، پوششی برای عریانی شهروند شیشهای ایجاد خواهد کرد؟ آیا این تدابیر برای نجات شهروند شیشهای از قفس درونمایی که در آن محبوس شده است، کارآمد خواهند بود؟
شهروند شیشهای، شهروند جامعه مدرن، سرشار از اطلاعات و مجهز به عالیترین فناوریهای ارتباطات مخابراتی است. هستی شهروند شیشهای و جامعه مدرن به یکدیگر وابسته و پیوسته است هیچکدام بدون دیگری شانس بقا ندارند.
شهروند مدرن جوامع دموکراتیک اروپایی برای پیشبرد زندگی روزمره خود، ناگزیر به داشتن کارت شناسایی، کارت بهداشتی، گواهینامه رانندگی دیجیتال با عکسهای بیومتریک و اسمارتفون مجهز به اینترنت است. او برای مسافرتهایش و خرید کالاهای مورد نیازش، برای مدیریت ارتباطهای شغلی و اجتماعیاش به استفاده از اینترنت ( ایمیل، اس. ام. اس، شبکههای اجتماعی) نیاز دارد و در هر گامی، اطلاعات شخصی خود را به جای میگذارد. شهروند شیشهای هیچگونه راه گریزی از این سیستم ندارد. رؤیت پذیری او جبر زندگی و بقا در جامعه پیشرفته سرمایهداری است.
همچنین هدف از تصویب قانون حفاظت از حریم خصوصی افراد، ایجاد پوشش برای شهروندان شیشهای و رؤیت ناپذیر کردن آنها نیست. هدف از تصویب این قانون، تآکید بر حق دموکراتیک شهروندان در تعیین گری و مدیریت اطلاعات شخصی خود است. قانون حق حفاظت از حریم خصوصی به شهروندان یادآور میشود که اطلاعات شخصی آنها در چارچوب مالکیت خصوصی آنها قرار دارد. استفاده غیرمجاز از اطلاعات شخصی آنها و خدشهدار کردن حریم خصوصی/ مالکیت خصوصی آنها، به توسط کنسرنهای غولپیکری همچون گوگل، مایکروسافت و فیسبوک یا هر شخص حقیقی دیگری پیگیری قانونی و مجازات میشود.
شهروند شیشهای اکنون، ابزارهای قانونی برای پیشگیری از سرقت اطلاعاتی و فروش آنها توسط سارقین اطلاعاتی در اختیاردارد. اکنون می تواند علیه شرکتها یا اشخاصی که بدون موافت و اجازه کتبی، از دادههای اینترنتی او استفاده تبلیغاتی، اقتصادی یا با هدف ترور روانی استفاده کردهاند، شکایت کند و خواستار مجازات مجرم شود. اکنون اجازه مدیریت، انتقال و فروش اطلاعات شخصی شهروندان به خود آنها واگذار شده است.
به این منظور، در این قانون براهمیت موافقتنامهای که شهروندان بر اساس آن، موافقت خود را برای انتقال اطلاعاتشان امضا کنند، تاکید شده است. بر این مبنا ثبت و انتقال هرگونه داده اطلاعاتی، بدون موافقت فردی که مالک آن اطلاعات است، به لحاظ قانونی، جرم محسوب میشود و قابل پیگیری است.
بنابراین تصویب قانون حفاظت از حریم خصوصی افراد در اروپا، علاوه بر این که گامی دموکراتیک محسوب میشود، چرخش اقتصاد اطلاعاتی را در ابعاد قابل ملاحظهای نیز به جنب و جوش در میآورد، نکتهای که از هستی و دینامیسم سیسستم سرمایهداری جداییناپذیر است. به ویژه اینکه شاکیان سؤاستفاده از اطلاعات شخصی و خدشهدار کردن حریم خصوصی، فقط کاربران متواضع شبکههای اجتماعی نخواهند بود. بلکه افراد سرشناسی همچون خانم آنگلا مرکل صدر اعظم کنونی آلمان که در شمار قربانیان شنود و سرقت اطلاعاتی سرویسهای امنیتی ایالات متحده آمریکا محسوب میشود(در صورتی که محاسبات دیپلوماتیک ایجاب کند! ) نیز به رونق اقتصاد اطلاعاتی به نفع اروپا دامن خواهند زد.
پانویسها
[1] visible
[2] https://de.wikipedia.org/wiki/Gl%C3%A4serner_Mensch_(Dresden)
[3] taxidermy : فن آکندن پوست جانوران و دباغی کردن و پر کردن و دوختن و آراستن آن، به نحوی که جانور طبیعی و زنده جلوه کند.
[4] Franz Tschackert
[5] Cellon
[6] Smartphone
[7] سامانهٔ موقعیتیابی جهانی یا جیپیاس به انگلیسی Global Positioning System با عنوان اختصاری GPS.
[8] Anne-Kathrin Lück, Der gläserne Mensch im Internet, ethnische Reflexionen zur Sichtbarkeit, Leiblichkeit und Personalität in der Online- Kommunikation- Verlag W. Kohlhammer, 2013, S. 15
[9] اریک آرتور بلر با نامِ مستعار جُرج اوروِل(George Orwell زادهٔ ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ – درگذشتهٔ ۲۱ ژانویه ۱۹۵۰) داستاننویس، روزنامهنگار، منتقدِ ادبی و شاعرِ انگلیسی بود. او را بیشتر برای دو رمان سرشناس و پرفروشش مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ میشناسند. این دو کتاب بر روی هم بیش از هر دو کتابِ دیگری از یک نویسندهٔ قرن بیستمی، فروش داشتهاند. او همچنین با نقدهای پرشماری که بر کتابها مینوشت، از بهترین وقایعنگاران فرهنگ و ادب انگلیسی قرن شناخته میشود.
[10] Panoptikum
[11] جرمی بنتام: Jeremy Bentham ۱۷۴۸–۱۸۳۲ فیلسوف، حقوقدان و اصلاحگر اجتماعی انگلیسی بود. او به عنوان بنیانگذار سودمندگرایی مدرن شناخته میشود.
[12] میشل فوکو، مراقبت و تنبیه، تولد زندان− مترجمان: نیکو سرخوش، افشین جهاندیده، نشر نی، چاپ اول ۱۳۷۸ تهران – صفحه ۲۴۹
[13] میشل فوکو، منبع پیشین، صفحه ۲۵۰
[14] Anne-Kathrin Lück, Der gläserne Mensch im Internet, ethnische Reflexionen zur sichtbarkeit, Leiblichkeit und Personalität in der Online- Kommunikation- Verlag W. Kohlhammer, 2013, S. 15
[15] https://www.faz.net/aktuell/wirtschaft/internet-der-glaeserne-mensch-12214568-p2.html?printPagedArticle=true#pageIndex_1
[16] Raytheon
[17] فرانکفورتر آلگماینه، انسان شیشهای، 09.06.2013
[18] آقای ژاور Javert نام بازپرسی در رمان بینوایان، که در طول داستان، برای دستگیری ژان والژان تلاش میکند
[19] ژان والژان:: Jean Valjean نام شخصیت اصلی رمان بینوایان، که در نوجوانی به جرم دزدی از نانوایی به حبس با اعمال شاقه محکوم شده بود.
[20] Whistleblower Cambridge Analytica Mitbegründer Christopher Wylie https://en.wikipedia.org/wiki/Christopher_Wylie
[21] کمبریج آنالیتیکا (Cambridge Analytica) یا به اختصار CA یک شرکت سهامی خاص است که با ترکیب دادهکاوی و تحلیل دادهها در فرایندهای انتخاباتی و سیاسی، خدماتی مربوط به ارتباطات راهبردی ارائه میدهد. این شرکت در سال ۲۰۱۳ به عنوان زیرمجموعه شرکت لابراتورهای ارتباطات راهبردی (گروه اسسیال) و با هدف شرکت در انتخابات ایالات متحده آمریکا تأسیس شد. در سال ۲۰۱۴ کمبریج آنالیتیکا در ۴۴ انتخابات در آمریکا دخالت داشت. اسسیال تا سال ۲۰۱۳ به اسناد محرمانه وزارت دفاع بریتانیا دسترسی داشته و در گذشته نیز قراردادی با وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا داشته است. این شرکت در می ۲۰۱۸ اعلام ورشکستگی و انحلال کرد. (منبع: ویکیپدیا)
[22] Right of informational self-determination, Recht auf informationelle Rechtsbestimmung
[23] Samuel Dennis Warren (1852-1910)
[24] Louis Dembitz Brandeis (1856-1941)
[25] The Right to Privacy
[27] Right to be let alone
[28] Hessen
نشر نخست در: نگاه نو، شماره ۱۲۰، زمستان ۱۳۹۷
ضمن سپاس از نگارندهء محترم و رادیو زمانه:
چند نکته را به مطلب اضافه می کنم ،
امید که مفید واقع شود .
۱- در دنیای امروز اصلا حریم شخصی
باقی نگذاشته اند . از چند دهه قبل ،
اینکار یعنی ازبین بردن مقوله ای بنام
حریم خصوصی بسیار هدفمند صورت
گرفته ؛ هم در دنیای حقیقی و هم مجازی .
۲- در باورهای نسل امروز ، در سراسر جهان،
اصرار یا عقیده به داشتن حریم خصوصی را
معادل تحجر ، واپسگرایی و عقب ماندگی
قرار داده اند . تا حدی که معتقدین به حفظ
حریم خصوصی اغلب حالت تدافعی دارند،
چرا که پیشاپیش نزد افکار عمومی محکوم
جلوه داده شده اند .
۳- در دنیای مجازی و اینترنت ، اگر بخواهید
به دردسر نیفتید و براحتی کارهای خود را
انجام یا ادامه دهید باید خیلی جاها از قبل
Ok بدهید . حتی پیش از آنکه بدانید چه
چیزی در انتظار شماست .
در غیر اینصورت سریعا game over میشوید.
۴- حتی شرکت های معظم و معتبر و شناخته
شدهء بین المللی فقط ژست privacy policy
را می گیرند . بسیاری از آنها حتی به ok
گرفتن بسنده نمی کنند بلکه گزینهء
I read and accept را برابر شما قرار میدهند.
۵- اگر بالفرض فردی بخواهد ازیک
نرم افزار یا سرویس نتی بهره مند
شود و نخواهد بلافاصله ok بدهد
وارد یک بازی مضحک و بی انتها
میشود . گاه شرایطی که باید بپذیرد
ده ها و حتی صدها صفحه متن است.
مملو از اصطلاحات فنی ، سایبری ،
حقوقی و حتی ارجاعات متعدد به
قوانین جداگانه ، که باید بروید بیابید
و بخوانید ، و تازه برگردید به ادامهء
مطلب !!
قطعا خواندن این متون از توان یک
یا دو نفر خارج است . حداقل یک
کارشناس سایبری + یک حقوقدان
متعلق به کشور ارائه دهنده ، یک
حقوقدان متعلق به کشور کاربر ،
یک مترجم مسلط به ترمینولوژی
سایبری و حقوقی + احتمالا یک
حقوقدان مسلط به حقوق تطبیقی
باید این متن طولانی و پر از ایهام و
ارجاع را بخوانند تا نهایتا به یک ok
منجر بشود یا نشود ….
در عمل همه راه ساده را انتخاب کرده
و به ناظرین متعددِ نت شخصا اجازه
می دهند هرکاری دلشان خواست با
اطلاعات خصوصی ایشان انجام دهند ….
با سپاس و احترام
کیوان / 08 April 2019