سها عابدینی – خاویر سولانا، نماینده سابق اتحادیه اروپا در زمینه سیاستهای خارجی و امنیتی این اتحادیه، یادداشتی درباره دور جدید مذاکرات هستهای ایران و قدرتهای جهانی نوشته که در نشریه “سوشیال یوروپ” (Social Europe Journal) بازتاب یافته است.
او این مذاکرات را “آخرین شانس” برای حل صلحآمیز مناقشه هستهای ایران میداند که از چیزی حدود یک دهه پیش تاکنون ادامه یافتهاست. عنوان یادداشت نیز “آخرین شانس ایران؟” است که اشاره به موقعیت حساس پرونده هستهای ایران دارد.
سولانا که پیش از این در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ به عنوان نماینده اصلی اتحادیه اروپا، مسئولیت مذاکرات گروه ۱+۵ با ایران را بر عهده داشت، هدف غرب از این مذاکرات را بهطورکلی تشویق ایران به تعلیق غنیسازی اورانیوم و اجرای دستورالعملهایی عنوان کرده که در قطعنامههای شورای امنیت قید شدهاست.
او در این یادداشت چند دلیل را برمیشمرد که بر اهمیت استراتژیک این دوره از مذاکرات هستهای ایران صحه میگذارد.
دلیل نخست: آنچه در ایران میگذرد
نخستین دلیلی که سولانا برمیشمارد ناظر بر شرایط سیاسی و اقتصادی ایران است که از دور پیشین مذاکرات در ژانویه ۲۰۱۱ تاکنون با تغییرات عمدهای مواجه شدهاست.
او مینویسد: “از زمانی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی تایید کرد برنامههای اتمی ایران با هدف دستیابی به سلاحهای هستهای دنبال میشود و نه تولید برق و ایزوتوپهای پزشکی، فشار جهانی بر ایران افزایش یافته و تحریمهایی علیه این کشور به تصویب رسیدهاست که معاملات بانک مرکزی و صادرات نفت ایران را هدف قرار میدهد.”
سولانا با اشاره به تاثیر تحریمها بر اقتصاد ایران مینویسد: “اگرچه افزایش جهانی بهای انرژی در ماههای اخیر شانس خوبی را در اختیار ایران گذاشتهاست، اما با این حال مصرفکنندگان ایرانی بیش از همیشه فشار تحریمها را احساس میکنند.
ریال از اکتبر تاکنون ۴۰ درصد ارزش خود را از دست داده (که همین امر واردات را هم دشوارتر میکند) و نقل و انتقلات مالی، چه برای دولت و چه برای تاجران یا خانوادهها، گرانتر و دشوارتر شدهاست.”
باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده میداند که انتخاب دوباره او به این بستگی دارد که در ماجرای پرونده هستهای ایران اشتباهی مرتکب نشود
او همچنین به اختلافات میان آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و محمود احمدینژاد، رئیس دولت ایران میپردازد که “مدام بیشتر میشود” و درنتیجه حکومت را “چنددسته و تضعیفشده” میخواند.
سولانا میگوید، مشخص نیست این تحولات سیاسی چه تاثیری بر مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ خواهد گذاشت.
دلیل دو: آنچه در منطقه میگذرد
سولانا در ادامه یادداشت خود به نحوه مواجهه ایران با انقلابهای عربی میرسد. به اعتقاد او، بهار عربی موقعیت ایران را در منطقه متزلزل کردهاست، بهویژه اتفاقاتی که در کشور سوریه، متحد اصلی ایران رخ میدهد.
سولانا مینویسد: «استراتژی [ایران] در رابطه با حکومتهای سلطنتی خلیج فارس تغییر کردهاست. این کشورها امروز بیشتر از هر زمانی در چند دهه اخیر علیه ایران و سوریه شدهاند.
عربستان و قطر سردمدار این جریان هستند و آنها هم آشکارا از مسلح کردن شورشیان سوریه به منظور براندازی حکومت بشار اسد سخن میگویند.
علاوه بر این، در شرایطی که تحریمهای بینالمللی صادرات نفت ایران را هدف قرار دادهاست، ذخایر نفت عربستان، این کشور را قادر میسازد که جای خالی نفت ایران را در بازار جهانی پر کند.»
دلیل سه: تهدیدهای اسرائیل
سومین مسئلهای که به اعتقاد سولانا این دوره مذاکرات هستهای ایران با قدرتهای جهانی را حساستر از همیشه میکند، تهدید اسرائیل به عملیات نظامی علیه ایران است.
سولانا مینویسد: ” اسرائیل که از نتایج دور پیشین مذاکرات ناراضیست، مدام مضطربتر میشود. از آنجا که ایران برنامههای اتمی خود را پیش میبرد و با توجه به شرایط نامطمئن و متلاطم سیاسی در منطقه، اسرائیل علاقهمند به اجرای عملیات نظامی علیه ایران در همین سال ۲۰۱۲ است، قبل از آنکه – به گفته ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل – ایران به «مرحله مصونیت» برسد که در آن شرایط هر گونه مداخلهای بیهوده خواهد بود.”
او همچنین به سخنان ماه گذشته بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در جمع اعضای آیپاک (AIPAC)، مهمترین لابی اسرائیل در ایالات متحده اشاره میکند که بر اضطراری بودن شرایط تاکید داشت.
دلیل آخر: انتخابات آمریکا
در نهایت، خاویر سولانا به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال جاری میرسد که تا حدی تحتالشعاع این پرونده خواهد بود.
سولانا معتقد است از آنجا که مواضع جمهوریخواهان درباره پرونده هستهای ایران به مواضع نتانیاهو و دولت اسرائیل نزدیکتر است، هر اشتباهی که از اوباما دراینباره سر بزند، تاوان سنگینی برای آن خواهد پرداخت.
به اعتقاد او، از آنجا که مواضع جمهوریخواهان درباره پرونده هستهای ایران به مواضع نتانیاهو و دولت اسرائیل نزدیکتر است، هر اشتباهی که از اوباما دراینباره سر بزند، تاوان سنگینی برای آن خواهد پرداخت.
او مینویسد: “باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده میداند که انتخاب دوباره او به این بستگی دارد که در این ماجرا [پرونده هستهای ایران] اشتباهی مرتکب نشود… اما این مذاکرات طولانی خواهد شد و پایین و بالای بسیاری هم خواهد داشت… چگونه میتوان انتظار داشت که طولانی شدن مذاکرات به سود حزب رقیب تمام نشود؟ هدایت اذهان عمومی در رابطه با این مذاکرات اهمیت بسیاری دارد.”
او در ادامه میگوید، اکنون امکان گفتوگوی مستقیم ایران و آمریکا فراهم شدهاست، چرا که در مذاکرات استانبول، سعید جلیلی (نماینده ایران) درخواست آمریکا مبنی بر مذاکرات دوجانبه درباره مسئله هستهای ایران را پذیرفت.
سولانا از این مذاکره و گفتوگوی مستقیم حمایت میکند و در نهایت مینویسد: “اگر ما میخواهیم که ایران هیچگاه صاحب سلاح هستهای نشود، تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که دیدگاهش را دراینباره تغییر دهیم. و برای آنکه بتوانیم چنین کنیم بهترین کار انجام مذاکره است و نه اعمال زور.
هیچ کسی روی نتایج جنگ حساب باز نمیکند، اما در عوض همه دلیل خوبی دارند که بنشینند و گفتوگو کنند.”
شگفت اور است که شخصی مثل سولانا که مذاکره کننده تاثیر گزار با علی لاریجانی دبیر شورای امنیت ملی ایران بوده وفرمول مدالیته را ابداع کرده اکنون بعنوان ناظر خارجی اصل مذاکرات را که مدتهاست جریان داشته به موضوعات دیگر پیوند میزند.
سولانا میداند که اختلافات مدعیان قدرت از لون دیگریست چون در جریان برکناری ناگهانی علی لاریجانی قرار داشت واگاه است که برگزاری یک نشست رسمی دو روزه نیاز بیک گفتگوی فشرده کارشناسی چند ماهه دارد وکنفرانس استانبول ناگهانی و یک شبه انجام نپذیرفته است . حداقل یک ماه قبل ازان خانم اشتون به اسرائیل سفر کرد و با نخست وزیر اسرائیل جلو دوربین قرار گرفت وبه خبر گزاری ها اعلام کرد که مذاکره با ایران با اطلاع و توافق همه همکاران غربیست
تمام روسای هیاتهای غربی بعد ازظهر کنفرانس هر یک جداگانه با جلیلی ملاقات کردند و اگر در ایران میگویند که ملاقات با نماینده امریکا یعنی خانم شرمن انجام نشده بخاطر جو داخلی است ومصرف عامیانه دارد وازان گذشته اگر در ملاقات عمومی نماینده امریکا حضور داشته صم بکم نبوده است و دلیلی هم نداریم که مثل مسابقات ورزشی طرف ایرانی حاظر بدست دادن با ورزشکار اسرائیلی نشده است اقای جلیلی هم جواب سلام خانم شرمن را نداده است پس امریکا حضور فعال داشته و منافع اسرائیل را ملحوظ داشته است.
همچنان که در زمان مسئولیت سولانا مرسوم بوده است خانم اشتون مذاکره کننده اصلی بوده و پیش مذاکرات در مسکو استانبول و بغداد دنبال شده و به نتیجه رسیده است وحالا اگر وزیر دفاع اسرائیل ساز تازه ای کوک کرده است برای امتیاز گیری بیشتر است چنانکه سردار جوانی هم که فبلا رئیس دفتر سیاسی سپاه پاسداران بوده و حالا عزل شده است غزل تازه ای میخواند
.گران شدن ارز در ایران هم نه در نتیجه تحریم ها بلکه قدم اولیست که اگر بخواهند تولیدات ایران را با کالای مشابه خارجی رقابتی کنند ناگزیر بان هستند و انجام شده و در همین رابطه نیز میتوان انتظار منطقی شدن صادرات را هم داشت .
تحریم ها اثر گذار بوده و عدم مبادلات پولی اشکالات بسیاری را برای بانک مرکزی ایران بوجود اورده که نمیتواند پول نفت را وصول کند و مثال بارز ان بدهی شرکت نفتی شل است که نتوانسته یک ملیارد دلار بدهی نفتی خود را پرداخت کند.
بنظر میرسد که اشکال داخل حکومت ایران بر سهم خواهی حکومت از موضوع مذاکرات خارجی خارج شده است و مدعیان قدرت بیک توافق ضمنی رسیده اند که روال مذاکرات ادامه پیدا کند و40 روز چانه زنی های بغداد قسمتی از اشکالات را برطرف کند واز انجائی که همه اطراف مذاکره از قیبل 5 عضو دائمی شورا ی امنیت و المان و اسرائیل همه در جریان این چانه زنی هستند بنابرین شاهد درز اطلاعاتی خواهیم بود که توافقهای انجام شده را قبل نشست بغداد
اشکار کند تا بتواند جو سازی جهانی را بدنبال داشته باشد.
طرف ایرانی تقریبا باجماع رسیده است و دولت و مجلس و امامان جمعه و تا حدودی سپاه پاسداران پای بند به نتیجه گفتگو ها هستند و طرف جهانی نیز طالب تنش بیشتر نیست وبخصوص اسرائیل کاملا در جریان تحولات است و توجیه شده است و اظهار نظر گاه و بیگاه مقامات این کشور ناظر بر انست که منافع انان که کمک مستمر امریکاست در بوته اجمال قرار نگیرد.
بررسی بعد مخالف یعنی عدم توافق ایران را در مسیری قرار میدهد که به بن بست منتهی میشود ولی واقع بینی حتی در بررسی بودجه نیز خود را نشان داده است زیرا گفته شده است که درامد ایران از فروش نفت در بودجه 1391 بر مبنای قیمت هر بشکه نفت 85 دلار فرض شده است یعنی ایران با جامعه جهانی توافق دارد که تنش زدائی صورت گیرد تا بهای نفت متعادل و ارزان بشود همان مساله ای که برای خروج از بحران غرب اساسی است و برای کشورهای فقیر قیمتهای کنونی فاجعه امیز است.
اگر خوشبین باشیم این مذاکرات برای طرفین از نوع بر د برد خواهد بود هم تنش زدائی میشود وهم ایران موفق میشود از بسیاری از محاصره تحریمها خلاصی یابد و غرب پرداخت بیشتر انرژی را کنترل کند واز وضع بحرانی کشور های فقیر بکاهد
کاربر مهمان / 21 April 2012
به نظر میرسد دوست کامنت گذار فراموش کرده است اگر قرار بود ایران به این نقطه برسد چرا ده سال پیش غنی سازی را متوقف نکرد چگونه این یک موضع برد برد است ؟ پس از چندین قطعنامه و تحریم ایران قرار است تسلیم شود ایران پس از تحریم و تهدید به جنگ دیگر موضع بردی ندارد . از روی ضعف است و تسلیم طلبانه . همانطور که در سیاست داخلی هم می بینیم که جناحهای تند رو از دور این مذاکرات کنار گذاشته شده اند .
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 21 April 2012
متاسفانه سیاست های جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته نشان از بی داشنی و نادانی سیاست مردان آن دارد. همیشه در زمانی که امکان بیشترین امتیاز گیری را داشته اند حاضر به کنار آمدن و مذاکره نشده اند تا آنکه هستی نظامشان به خطر افتاده و حاضر به توافق شده اند. ماجرای جنگ را به یاد داریم که زمانی حاضر به اتمام جنگ شدند که عراق فاو را پس گرفته بود و در حال حرکت به سمت ابادان بود و تهران هم زیر موشک باران. 3 سال قبل کشورهای غربی حاضر شدند هر گونه امتیازی را بدهند تا ملاهای اتمی را کنترل کنند. از جمله امتیازهایی که مطرح شد عضویت در سازمان تجارت جهانی، فروش هواپیما، ساخت چند نیروگاه اب سبک و… بود. حضرات شروع به گردن کلفتی و باج گیری کردند تا امروز با خفت و تنها برای لغو تحریمهایی که در 2 سال قبل وضع شده کنار خواهند آمد یعنی امتیازی که میدهند مانند قبل است اما در عمل چیزی جز آنچه 2 سال قبل هم داشتند گیرشان نمی اید. ماجرا همان است که بارها گفته اند حفظ نظام و نه حفظ کشور، مردم و یا منافع ملی. تنها زمانی حاضر به مذاکره و برخورد عقلانی هستند که نظام مافیایی به خطر بیفتد.
کاربر مهمان / 22 April 2012
هرموقع توانستيد با اسد مبني بر توقف کشتار مردم بتوافق رسيديد، با اينها هم بر توقف خيال بمب اتمي و عدم دخالت در کشورهاي منطقه و اعمال دموکراسي درداخل ايران حتي اگر رفسنجاني را واسطه کنيد بتوافق خواهيد رسيد…..
کاربر مهمان / 22 April 2012