علی افشاری – بحران هستهای ایران عوامل مختلفی دارد. ستیزهجویی حکومت در سیاست خارجی زیر بنای تنشآلود شدن فعالیتهای هستهای ایران را تشکیل میدهد.
سیاست خصمانه و تقابل با نظم جهانی باعث شده است تا از ابتدا پروژههای هستهای کشور با سوءظن و بدبینی در منطقه و غرب مواجه شود. سابقه منفی جمهوری اسلامی و رفتار غیرمسئولانه آن در پارهای از ادوار این نگاه منفی را تشدید کرده است .
اما این عامل همه ماجرا نیست. رفتار دولت آمریکا نیز در برخی موارد بهگونهای بوده که جلوی دسترسی ایران به استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را گرفته است و یا در برابر حق طبیعی ایران برای دستیابی به موقعیت ویژه خود در خاورمیانه موانعی ایجاد کرده است.
دولت آمریکا نیز به نوبه خود باید بکوشد تا در عمل نشان دهد که با حقوق ایران در زمینه استفاده از انرژی هستهای مشکلی ندارد
نتیجه این رفتار، موجب فراهم شدن توجیهی برای بیاعتنایی حکومت ایران به معاهدات بینالمللی شده است .
همچنین این ذهنیت را بهوجود آورده که دولت آمریکا از اساس با برخورداری ایران از برق هستهای و غنیسازی اورانیوم مخالفت میکند و خواهان رشد ایران در زمینه فنآوری هستهای نیست.
البته این رفتار خود میتواند ریشه در احساس نگرانی دولتمردان آمریکا از انحراف برنامه هستهای به مسیر نظامی داشته باشد یا محصول تحرکات لابی اسرائیل و برخی گرایشهای سیاسی خاص در این کشور باشد . بهویژه که فنآوری هستهای عمدتا کاربری دوگانه دارد و هر زمان که ضروری تشخیص داده شود ، برنامه صلحآمیز میتواند به سمت برنامه نظامی تغییر جهت یابد؛ مسیری که تعداد زیادی از کشورهای دارای تسلیحات اتمی پیمودهاند.
اما حل بحران هستهای نیازمند برطرف شدن این ذهنیت است. دولت آمریکا نیز به نوبه خود باید بکوشد تا در عمل نشان دهد که با حقوق ایران در زمینه استفاده از انرژی هستهای مشکلی ندارد و همچنین گسترش قدرت منطقهای ایران در چهارچوب نظم بینالملل را پذیرا است.
بهعبارتدیگر اجازه دهد تا موازنه قوا بر اساس تواناییهای واقعی کشورهای منطقه شکل بگیرد، نه اینکه با پشتیبانی از کشورهای عربی با محوریت عربستان ، آرایش نیروها و سامان منطقه از حالت طبیعی خارج شود.
در ادامه به اختصار به توصیف وقایعی میپردازم که دولت آمریکا پس از انقلاب جلوی دستیابی ایران به سوخت هستهای و تکمیل نیروگاه هستهای بوشهر را گرفته است.
سابقه دسترسی ایران به سوخت هستهای
فعالیتهای هستهای در ایران با کمک آمریکا در سال ۱۳۳۶ در چهارچوب برنامه ” اتم برای صلح” آیزنهاور پایهگذاری شد.
فعالیتهای هستهای در ایران با کمک آمریکا در سال ۱۳۳۶ در چهارچوب برنامه “اتم برای صلح” آیزنهاور پایهگذاری شد
در سال ۱۳۴۷ رآکتور تحقیقاتی تهران که تجهیزات آمریکایی داشت ،به راه افتاد. در سال ۱۳۵۵ جرالد فورد رئیس جمهوری امریکا برای تاسیس ده نیروگاه هستهای، که با استخراج پلوتونیم از رآکتور سوخت هستهای تولید برق میکرد، قراردادی با ایران امضا کرد.
پیش از آن بخش ارزیابی تسلیحاتی سیا در گزارشی اعلام کرده بود اگر شاه تا نیمه دهه هشتاد میلادی زنده باشد و دیگر کشورها چون هند برنامه نظامی هستهای خود را جلو برده باشند ، شکی وجود ندارد ایران به سمت نظامی شدن پیش خواهد رفت. (۱)
شاه برنامه تاسیس ۲۳ نیروگاه هستهای در ایران تا سال ۱۳۷۹ (۲۰۰۰ میلادی) را داشت. اما وجود تردید در مقصد اصلی شاه از توسعه برنامه هستهای باعث کندی همکاری آمریکا شد تا اینکه انقلاب بهمن ۵۷ در ایران رخ داد. در ابتدا از دید اغلب مسئولان جمهوری اسلامی و گرایشهای انقلابی وقت ” نیروگاههای هستهای” خیانت آشکار به خلق قلمداد میشد. (۲)
اما در سال ۱۳۶۰ حکومت تصمیم گرفت برنامه هستهای را ادامه دهد. دولت وقت آمریکا به همراه دیگر کشورهای غربی همکاری اتمی خود با ایران را قطع کرد و دیگر میلههای سوخت را برای مصرف رآکتور تحقیقاتی تهران به ایران نداد.
اتحادیه کرافتورک آلمان در سال ۱۳۵۸ تکمیل ساخت نیروگاه اتمی بوشهر را متوقف کرد. آنها عدم پرداخت صورتحساب ۴۵۰ میلیون دلاری از سوی ایران را دلیل عدم همکاری برشمردند. اما برخی و بهویژه منابع روسی اعلام کردند که فشار آمریکا دلیل اصلی کنارهگیری آنها بود.
در سال ۱۳۶۲ با فشار آمریکا همکاری آژانس بینالمللی با ایران در زمینه تولید دی اکسید و هگزا فلوراید اورانیوم متوقف شد. (۳)
در سال ۱۳۶۳ سازمان امنیت آلمان غربی مدعی شد که ایران با محموله اورانیوم غنیشدهای که از پاکستان دریافت کرده، ممکن است تا دو سال دیگر به بمب اتم دست یابد. (۴)
این گزارش حساسیت نهادهای امنیتی و سیاسی آمریکا به برنامه هستهای ایران را افزایش داد. تا جایی که سناتور الن کرانستون رئیس اقلیت در سنای آمریکا اظهار داشت ایران تا هفت سال دیگر پس از سال ۱۳۶۳ بمب اتم خواهد داشت. (۵)
دادگستری آرژانتین در سال ۲۰۰۶ طی گزارشی اعلام کرد که امریکا آرژانین را در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود میلادی تحت فشار گذاشته بود تا به همکاری اتمی با جمهوری اسلامی خاتمه بدهد. (۶)
بدینترتیب مشاهده میشود که دولت آمریکا در مسیر تامین سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران و دیگربرنامههای صلحآمیز هستهای ایران مانعتراشی کرده است و این امر باعث شده تا رفتن به سمت خوداتکایی در پروژههای هستهای برای حکومت ایران در اواخر دهه نود توجیه پیدا کند.
در واقع رویارویی اتمی ایران و آمریکا پس از انقلاب شروع شده است نه در دهه اخیر.
علی افشاری : دولت آمریکا در مسیر تامین سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران و دیگربرنامههای صلحآمیز هستهای ایران مانعتراشی کرده و باعث شده تا رفتن به سمت خوداتکایی در پروژههای هستهای برای حکومت ایران توجیه پیدا کند
آمریکا پس از سال ۲۰۰۳ بازیگر اصلی صدور قطعنامههای محکومیت در شورای حکام آژانس و شورای امنیت سازمان ملل و اتخاذ اقدامات تنبیهی علیه حکومت ایران بوده است.
البته مقامهای مسئول آمریکایی در طول ۹ سال گذشته به طور مکرر در اظهارات رسمی اعلام کردهاند که با استفاده مسالمتآمیز ایران از انرژی هستهای مشکلی ندارند .
اما سوابقی که برشمرده شد و پارهای از موضعگیریهای دولتمردان و سیاستمداران این نگرانی را ایجاد کرده است که مخالفت با بمب اتم در عمل به محرومیت ایران از مزایای عضویت در آژانس انرژی اتمی و بهرهبرداری صلحآمیز از انرژی هستهای شود.
استفاده از انرژی هستهای و اعمال اقتدار منطقهای در چهارچوب قوانین بینالمللی مسائلی هستند که مورد توجه مردم ایران هستند نه لزوما حکومت . در واقع ناسیونالیسم ایرانی پشتیبان آنها است.
لذا حل بحران هستهای و کلا روابط ایران و آمریکا به دادن تضمین و ابهامزدایی کامل دولت امریکا در به رسمیت شناختن استفاده ایران از حقوق هستهای در چهارچوب معاهده ان- پی – تی نیاز دارد.
البته اهمیت این فاکتور پایینتر از ضرورت پایانبخشی به ماجراجویی هستهای از سوی جمهوری اسلامی است.
منابع
1-Prospects for Further Proliferation of Nuclear Weapons. Special National Intelligence Estimate. CIA . 23 August 1974. SNIE 4-1-74. Retrieved 20 January 2008
2- روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 26 خرداد 1358 ، ص 5
3- Mark Hibbs (August 2003). “US in 1983 stopped IAEA from helping Iran make UF6”. Platt’s Nuclear Fuel. Archived from the original on 26 October 2009 .
4- Anthony H. Cordesman, “Iran and Nuclear Weapons: A Working Draft,” Center for Strategic and International Studies, 7 February 2000; “Iran Atomic Energy Agency Head Goes to Bushehr,” BBC Summary of World Broadcasts, 24 June 1989 .
5- “Senator says Iran, Iraq seek N-Bomb”. (1984, 27 June). The Age, p. 7.
6- “Middle East News, Iraq, Iran current affairs”. Asia Times Online. 15 November 2008. Retrieved 24 February 2008
متاسفانه صحبتهای شما بخشی از حقیقت است ایران 18 سال فعالیتهایش را مخفیانه ادامه داد و این موجب بحران با آژانس گردید اما ایران طی سالهای قبل از آن بدلیل عدم رعایت قوانین حقوق بشری و ادامه ی اعدام رندانیان و قتل عامها در دورانهای مختلف باعث گردید تا تحریمهای متفاوتی به ایران تحمیل شود و مهمترین آن تحریمهای اتمی بود . ایران در اکثر منشورها و مصوبات سازمان ملل عضو است اما هیچیک را رعایت نمی کند مثلا منع اعدام کودکان منع شکنجه به رسمیت شناختن اقلیتهای مذهبی و ….
اما بحران آمریکا و ایران پس از گروگانگیری سفارت شروع شده و تا کنون هم ادامه داشته است همچنین این بحرانها با اروپا نیز چندین بار باعث تعطیلی سفارت خانه های آنها شده است و بطور کلی ایران علاقه ی شدیدی دارد به بحران سازی حتی با دوستانش . همین الان رابطه اش با ترکیه بحرانی شده است و این بدلیل رابطه ی ترکیه و سوریه است . از اینرو بیماری دولت ایران پایان ناپذیر است و یا خودش و یا در صورت نابودی جهان این بحرانها پایان خواهد یافت و علیرغم رجزخوانی های جمهوری اسلامی که می گویند ما زیر بار زور نمی رویم اینها تنها با زور و اجبار است که تن به سر کشیدن جام زهر خواهند داد .
اما مهمترین موضوعی که حتی جمهوری اسلامی بدان توجه ندارد و همیشه حتی دوستان و دشمنان جمهوری اسلامی هم تا کنون از فهم آن عاجز بوده اند و با بیان خیانت روسیه چین فرانسه آلمان و یا انگلیس بیان می شود اینست که آمریکا با ایران روابط گسترده ی اقتصادی و سیاسی نداشته و ندارد اما آلمان روسیه و بخصوص این روزها چین منافع گسترده ای داشته اند چین به نفت که یک کالای استراتژیک است نیاز دارد و چون در رقابتهای اقتصادی نفت می تواند فشارهای متفاوتی به کشورها وارد کند و اکثر کشورهای تولید کننده نیز تحت نفوذ آمریکا و شرکتهای نفتی آمریکائی قرار دارند از اینرو بالا رفتن قیمت نفت قدرت رقابت اقتصادی اروپائی ها و بخصوص چینی ها را کاهش میدهد از اینرو اروپا با تسامح و چین با پشتیبانی از ایران سعی در مهار قدرت نفت دارند . اما ایران با سخنرانی های غیر مسئولانه ی مسئولینش مانند احمدی نژاد همیشه توازن بازار نفت را به هم زده و قیمت آنرا افزایش داده اند که این البته به نفع منافع کوتاه مدت ایران نیز بوده . و در این موقعیتهاست که اروپا و چین خود را کنار می کشند و آمریکا هم دقیقا از همین موضع از بحران سازی های ایران رقبایش را متحد خود ساخته است زیرا آمریکا یکی از بزرگترین اقتصادهاست و قادر است سریعا کالاهایش را جایگزین کالاهای رقبایش بنماید . از اینرو تمایل تفکرات منافع کوتاه مدت ایران در جهت بحران سازی از سوئی همسوئی با منافع جهانی آمریکاست و از سوئی دیگر در تقابل با منافع اروپا و آمریکاست . اما آرامش رابطه با آمریکا نیز از سوئی در جهت عکس منافع جهانی آمریکا بوده و از سوی دیگر در جهت منافع اروپا و چین است . زیرا چین و اروپا نفت ارزان و بازار فروش کالاهای بنجل و همچنین شرایط ایجاد ترکمنچای های مختلف را برایشان تامین می نماید . و در این تناقضات است که ایران سالهاست دست و پا زده و در جهت منافع استراتژیک ملی خود گام برنمی دارد و در پاندول سیاست سرگردان بوده و گاهی به این و گاهی به آن کشور دیگر نزدیک شده و منابع ملی را تاراج کرده و فقر و فلاکت را برای مردمش و انحطاط اقتصادی اش را موجب شده است . و وابستگی اش به کالاهای دوستان موقت هم افزایش یافته است و واردات کالاها راحت ترین روش برای جایگزینی دوستان موقتش می باشد زیرا کالاهای سرمایه ای و تولید داخلی وابسته به دوستان استراتژیک و مشخص کردن دوستان و دشمنان است و بالندگی تولیدات تنها در این روش امکان پذیر است . آیا تغییر این سیاست برای استراتژی معین برای جمهوری اسلامی امکان پذیر است ؟ جمهوری اسلامی همانطور که امام فرمودند توسط « طبقه ی بازار و طبقه ی روحانیون » انقلاب شده است یعنی باید در جهت منافع این دو قشر دولت هم تعیین سیاست کند از اینرو برای قشر سنتی که در جهت منافع تولید سنتی ست وجود تکنولوژی مدرن قدرت اقتصادی اش را نابود کرده و ضرورتا این قشر از بین خواهد رفت پس ورود کالاهای صنعتی مانند کاخانه های بزرگ در تضاد با منافع این قشر است . پس روحانیون سنتی با استراتژی تثبیت شده در تضاد است . اما بازار که سرمایه داری سنی و دلالی و سوداگررا بدون درگیریهای کار و کارفرما تنها واسطه ی کالاهای خارجی هستند و کالاهای ارزان کشورهای دیگر را با چند برابر وارد کشور کرده و درآمدهای نفتی را در بین خود توزیع می کنند زیرا اگر تولید داخلی رونق بگیرد دیگر دلالی این قشر هم از بین خواهد رفت و نیاز بدین قشر نخواهد بود پس این قشر با ورود کالاهای صنعتی و رونق تولید داخلی مخالف است پس این قشر هم منافعش در تضاد با استراتژِی تثبیت شده قرار می گیرد از اینرو پاسخ ما به سئوال کاملا مشخص است خیر . یعنی منافع سردمداران حکومت و قشرهای حاکم در جهت دوستان استراتژیک نبوده در جهت رونق تولید نبوده و … و بحران سازی تنها راه دوام این رشته ی 33 ساله است . ……
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 14 April 2012