نعیمه دوستدار – بعضیها تعدادشان را با کشتهشدگان یک جنگ مقایسه میکنند، بعضیها آمارشان را به دقیقه و ثانیه میگیرند. در ایران، همیشه احتمال دارد کسی که قدم در جادهها میگذارد، هرگز برنگردد.
پیش پا افتاده نشان دادن مسئله اما روشی است که محمود احمدینژاد، رئیس دولت ایران معمولاً در مقابل موضوعات مهم به کار میگیرد. او در آخرین گفتوگوی تلویزیونیاش در سال ۹۰، درباره سفر، حمل و نقل و ایمنی خودروهای داخلی حرف زد. رئیس دولت ایران در برنامه سفر بهخیر که از شبکه سه تلویزیون ایران پخش شد، درباره ایمنی خودروها توضیح داد و گفت: “این ایمنی بر میگردد ابتدا به راننده، بعد خودرو و جاده. خودرو باید متناسب با کاری که میخواهد بکند، ساخته شده باشد. خودرویی که میخواهد با ۱۲۰ کیلومتر برود، باید ترمز و موتوری متناسب با ۱۲۰ کیلومتر داشته باشد و البته نیازهایی دارد؛ کمربند ایمنی، کیسه هوا، ترمز ضد قفل و جنس بدنه داخلی و خارجی مناسب.”
رییس دولت ایران موضوع تصادفهای جادهای ایران را به خودروسازان منحصر کرد و گفت: “وقتی میگوییم وسیله استاندارد، یعنی ویژگیهای لازم برای حفظ سلامتی سرنشینان داشته باشد. اگر کارخانهای استاندارهای لازم را رعایت نمیکند، اگر کارخانهای کیسه هوا نمیگذارد، کیفیت تولیدی خوبی ندارد، حالا هرچقدر هم که تولید داشته باشد، مردم نخرند تا برود خودش را درست کند. کارخانه ۱۰۰ تا بسازد، اما خوبش را بسازد. نه اینکه دویستهزارتا بسازد، اما ایمنی نداشته باشد.” او در این گفتو گو، چندان به وضعیت جادهها نپرداخت.
قدم در راه بیبرگشت
از مرگومیر در جادهای ایران آمارهای متفاوتی ارائه میشود، اما بر اساس آمارهای جهانی، ایران جزو پنج كشوری است که بالاترین تلفات انسانی ناشی از تصادفهای جادهای را در جهان دارند.
بسیاری از رانندگان ایرانی به رعایت مقررات رانندگی اعتقادی ندارند و خود را فراتر از آن میدانند. با این باور، رانندگی با سرعت غیر مجاز که یکی از اصلیترین دلایل تصادف در ایران است، نوعی رفتار جذاب اجتماعی به حساب میآید و سبقت غیرمجاز، کشیدن سیگار، خوردن غذا در حال رانندگی، لایی کشیدن، نبستن کمربند ایمنی و … جزو عادتهای مرسوم رانندگان ایرانی است.
در ۲۰ سال گذشته، بیش از نیم میلیون نفر به دلیل تصادفهای جادهای در ایران جان باختهاند و هر سال، ۷۰۰ هزار نفر به دلیل ضربههای ناشی از این حوادث، مجروح یا معلول میشوند. هرچند پس از تعطیلات نوروز امسال، فرمانده نیروی انتظامی ایران از کاهش ۱۵درصدی تصادفها و ۱۲درصدی تلفات رانندگی خبر داد و شمار برگهای جریمه متخلفان رانندگی را ۲۰ تا ۲۴ درصد کمتر از قبل دانست، اما تنها کمی قبل از آن بود که احمد شجاعی، رئیس سازمان پزشکی قانونی ایران اعلام کرد بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۸۹، در جمع ۲۴۱ هزار و ۲۳۶ نفر در حوادث رانندگی جان خود را از دست دادهاند. این آمار به این معنی است که بهطور متوسط، هرسال از هر صد هزار نفر جمعیت ایران، ۳۵ نفر در حوادث رانندگی از بین رفتهاند.
گزارشی از حوادث رانندگی دهه ۸۰ با عنوان بررسی یک دهه تلفات جانی ناشی از حوادث رانندگی در ایران (۱۳۸۹-۱۳۸۰) که در دومین همایش بینالمللی کاهش سوانح ترافیکی ارائه شده است، همچنین نشان میدهد که ۸۰ درصد کشتهشدگان در حوادث رانندگی در دهه ۸۰ مرد و ۲۰ درصد زن بودهاند و بیشترین تلفات دراین دهه، مربوط به سال ۱۳۸۴ با ۲۷ هزار و ۷۵۵ نفر بوده است.
براساس بررسیها، ۶۰.۸ درصد کشتههای حوادث رانندگی در جادههای برونشهری، ۳۰.۱ درصد در جادههای درون شهری و ۸.۱ درصد هم در جادههای خاکی و روستایی جانشان را از دست دادهاند.
رالی در جادههای پر مسافر
مشهور است که تصادفهای رانندگی سه ضلع دارد؛ راننده، خودرو و جاده. ایران در هر سه ضلع مشکلات اساسی دارد.
مشکلات تصادف رانندگی در ایران، هم سختافزاریاند هم نرمافزاری. در بخش نزمافزاری رانندگان رتبه اول را دارند. به دلیل مشکلاتی که در آموزش اصولی رانندگی و فرهنگ آن در ایران وجود دارد، ایرانیها به رانندگی خطرناک و بیدقت شهرت دارند. علاقه زیاد به رانندگی با سرعت بدون در نظر گرفتن ایمنی ماشین و جاده، پایبند نبودن به قوانین و مقررات و رانندگی در شرایط نامناسب آب و هوایی و در حالت خستگی و خوابآلودگی، مشکلاتی هستند که هرچند یک سرشان به بخشهای کلان کشور و ضعف در فرهنگسازی و آموزش از سوی مسئولان میرسد، اما از سوی دیگر، چیزی از مسئولیت فردی رانندگان ایرانی کم نمیکند.
بسیاری از رانندگان ایرانی به رعایت مقررات رانندگی اعتقادی ندارند و خود را فراتر از آن میدانند. با این باور، رانندگی با سرعت غیر مجاز که یکی از اصلیترین دلایل تصادف در ایران است، نوعی رفتار جذاب اجتماعی به حساب میآید و سبقت غیر مجاز، کشیدن سیگار، خوردن غذا در حال رانندگی، لایی کشیدن، نبستن کمربند ایمنی و … جزو عادتهای مرسوم رانندگان ایرانی است. با وجود انواع تمهیداتی که برای نهادینه کردن مقررات رانندگی در ایران اندیشیده شده است و با اینکه جریمههای رانندگی چند برابر و انواع گشتهای کنترل نامحسوس ترافیک در بزرگراهها و جادههای ایران مستقر شدهاند، از آنجا که آموزش مسائل ترافیکی بسیار دیر و غیر اصولی صورت میگیرد، بسیاری از رانندگان رفتارهای غیر مسئولانه را عادی تلقی میکنند و حتی بد نمیدانند.
دو قدم مانده به دره
شهریار افندیزاده، معاون وزیر و رئیس سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای ایران چندماه قبل اعلام کرد که تمام راههای ایران با مشخصات فنی احداث شده و دارای استانداردهای لازم است، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند یکی از دلایل مهم بالابودن تصادفهای جادهای در ایران، ایمن نبودن راههاست.
معاون وزیر و رئیس سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای ایران چندماه قبل اعلام کرد که تمام راههای ایران با مشخصات فنی احداث شده و دارای استانداردهای لازم است، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند یکی از دلایل مهم بالابودن تصادفات جادهای در ایران، ایمن نبودن راههاست.
ایران حدود ۸۰ هزار كیلومتر راه فرعی و اصلی دارد. از این میان، دو هزار كیلومتر آزادراه است و ۵۰۰ كیلومتر آزادراه هم در حال ساخت است.
مسئولان وزارت راه ایران میگویند آمار تصادف در آزادراهها خیلی كم و توسعه بزرگراهها در سراسر جهان یکی از عوامل کمکردن تصادفهای رانندگی ارزیابی شده است، اما اعلام میکنند که تمام راههای كشور را نمیشود آزادراه كرد.
علاوه بر این، در جادههای ایران نقاط حادثهخیز زیادی وجود دارند که با وجود شناسایی آنها، اقدامات لازم برای کم کردن خطرات در این نقاط انجام نمیشود یا دستکم از ایجاد نقاط حاثهخیز جدید جلوگیری نمیشود. یکی از عواملی که به ایجاد نقاط حادثهخیز کمک میکند، كاربریهای مختلف تفریحی و توریستی بدون در نظرگرفتن ایمنی است. اجرای غلط طرحهای عمرانی، عامل دیگر استاندارد نبودن راههای ایران است. به دلیل نبود نظارت یا نظارت نادرست و نداشتن ناظران متخصص، بسیاری از طرحها مطابق طراحی اولیه اجرا نمیشوند و باعث خطرساز شدن جادهها میشوند.
با اینکه اعلام می شود ۲۵۰ دوربین در جادههای ایران نصب شده است و هر سال حدود ۱۰۰هزار تابلوی علایم راهنمایی و رانندگی نصب یا تعویض میشود، بسیاری از جادهها علایم و تابلوهای هشداردهنده لازم را ندارند. وجود شیبهای غیر استاندارد تصادفها را بیشتر میکند. به گفته کارشناسان، شیب جادهها باید طوری باشد که نیروی گریز از مركز ماشین را به داخل پرتاب كند، اما شیب جادههای ایران برعكس است و باعث واژگونی ماشین میشود.
تنوع آب و هوایی و عوامل طبیعی هم باعث میشوند که راههای ایران وضعیت ثابتی نداشته باشند و رانش زمین، ریزش كوه، سقوط سنگهای معلق، حریق و سقوط بهمن بر وضعیت راهها اثر بگذارد. در عین حال این مسائل خود عامل مرگ و میر شماری دیگر از ایرانیان میشوند و كمبود تجهیزات امداد و نجات در جادهها به خصوص در مسیرهای صعبالعبور، مناطق كوهستانی و شلوغ، امکان امدادرسانی به این دسته از مسافران را میگیرد.
در حالی که در برخی ایام مانند نوروز هر روز میلیونها مسافر در راههای اصلی و فرعی ایران تردد میکنند، امكانات مراكز امدادرسانی از هلال احمر گرفته تا اورژانس، فقط میتواند حدود ۱۰درصد از نیاز حادثهدیدگان احتمالی را پاسخ دهد، در حالی که ۱۵درصد از مرگ و میر در جادهها به همین دلیل است.
در کنار نبودن نیروهای آموزش دیده، تجهیزات لازم مانند ابزارهای ایمنی و هشدار، ابزار سبك دستیابی به مصدوم، ابزار روشنایی، ردیاب، دستگاههای شوك الكتریكی و سایر تجهیزات گروهی و انفرادی امدادگران هم بهندرت وجود دارند.
نه بوق، نه صندلی
در ایران، فشار کارخانهها باعث میشود که سازمان استاندارد هم درگیر بازیهای غیررقابتی و غیراصولی خودروسازان شود و با جان انسانها، بازی کند.
کافی است کسی رانندگی با یک خوردوی تولید ایران را تجربه کرده باشد تا به تفاوتهای آن با خودروهای خارجی پی ببرد. ترمز و کلاچ و دنده خیلی از این خودروها حتی در اولین روزهای تولیدشان دچار مشلات اساسی است و ظاهر و باطن آسیبپذیرشان امکان تصادف و مرگ سرنشینان را بالا میبرد. نظارت بر روند تولید این خودروها چنان پایین است که حتی ناظران هم همدست با تولیدکنندگان میشوند و روند بد را بدتر میکنند.
به عنوان مثال، موسسه استاندارد ایران خودروها را رتبهبندی میکند و در ارزیابی کیفی خود به آنها امتیاز میدهد. در این موسسه خودروها در نه معیار سیستم فنربندی، تعلیق و فرمان، سیستم موتور و انتقال قدرت، ترمز، تجهیزات الکتریکی، تزئینات داخلی و خارجی، صداهای غیر عادی بدنه، نفوذ آب و رنگ، مورد ارزیابی کیفی قرار میگیرند و بر حسب میزان نمره منفی، در دو دسته خیلی خوب و خوب دستهبندی میشوند، اما گویا در آخرین رتبهبندی خودروها خودروی متوسط و پایین وجود ندارد و همه خودروها خوب یا خیلی خوب توصیف شدهاند. در ایران، فشار کارخانهها باعث میشود که سازمان استاندارد هم درگیر بازیهای غیر رقابتی و غیر اصولی خودروسازان شود و با جان انسانها بازی کند.
خودروهای تولید ایران، اغلب حتی سادهترین تجهیزات ایمنی را ندارند و ترمز ای.بی.اس و کیسه هوا برایشان پیشبینی نشده است. نامرغوب بودن مواد مصرفی هم باعث میشود که این خودروها به سرعت آسیبپذیر شوند و با کوچکترین تصادف واژگون شوند یا آتش بگیرند. بسیاری از رانندگان ایرانی در حالی پا به جادهها میگذارند که خودرویشان در ابتداییترین چیزها هم نقص دارد، چراغهای سوخته، ترمز ناامن، برفپاککن خراب، لاستیکهای صافشده و جادههایی که به مقصد مرگ میروند.
چه تیتر و میانتیترهای خوبی دارد این گزارش. کاش در ایران گوش شنوایی برای این چنین حرفها و گزارشهایی پیدا میشد. همانطور که نویسنده در ابتدای گزارش آورده، دولت ایران و البته اغلب مسوولان ایران از بعد از انقلاب تا امروز تنها توجیه میکنند یا بحث را به نازلترین سطح ممکن تقلیل میدهند. امیدوارم که بالاخره یک اتفاقی بیفتد…
کاربر مهمان / 05 April 2012
با سلام
مساله فقط و فقط به راننده مربوط میشود و جاده یا اتوموبیل را هرگز نمیتوان مقصر دانست. یک دوست امریکایی دارم که سالها پیش به من گفت اگر ماشینی از جایش حرکت نکند هیچ اشکالی یا تصادفی پیش نمی اید اما همینکه حرکت کرد اگر نتواند به موقع از حرکت باز ایستد تصادف میشود. مفهوم و معنای دیگر این حرف اینست که تنها در یک حالت ماشینها به حرکت می ایند و انهم وقتی است که کسی پشت فرمان قرار میگیرد و انهارا میراند. این راننده است که بایستی تعلیم و تربیت کافی برای رانندگی را ببیند و گرنه جاده ها هرچند هم که خوب باسند و ماشینها هر چند هم ایمن باشند بازهم وقتی راننده ای دست به اعمال ابلهانه در پشت فرمان بزند نتیجه همان خواهد بود که حالا هست. اگر واقعا اتومبیل یا جاده در ایجاد تصادفات موثرند پس میتوان گفت که اگر تمام اتومبیل های ایران را با “مرسدس بنز” جایگزین کنیم دیگر تصادفی اتفاق نمی افتد. که البته این حرف مفت است. ممکن است از تعداد مرگ و میرها کاسته شود اما به تعدادد معلولین اضافه خواهد شد.
مشکل رانندگی در ایران بی توجهی راننده ها نسبت به جان خود و جان دیگران است. کسی برای خود و جان خودش ارزشی قایل نیست که بخواهد با احتیاط براند. چندین سال پیش در یکی از خیابانهای تهران ماشینی یک عابر پیاده را در محل عبور غیر مجاز پیاده زیر میگیرد و نه تنها نمی ایستد تا به مصدوم کمک کند بلکه ماشینهای دیگر هم بی توجه به وجود بدن فرد مصدوم از روی پاره های بدن وی میگذدند. حالا شما بفرمایید این تفصیر ماشین است یا جاده یا راننده؟
کاری که باید در ایران انجام شود اینست که اموزش رانندگی در دبیرستان به عنوان یک واحد درسی اریه شود و وقتی دانش اموز قسمت تیوری یا ایین نامه را با نمره 100% گدراند انوقت به او اجازه نشستن پشت فرمان داده شود تا بتواند گواهینامه خود را بگیرد. بعد هم در صورت تخلف وی بایستی برود و دوباره امتحان ایین نامه و رانندگی را بدهد. این کار هزینه بر است اما احتمالا هزینه اش به مراتب کمتر از مخارج پزشکی معلولین تصادفات رانندگی است.
خوباش را بردار بقیه را بگدار
کاربر مهمان محفوظ / 09 April 2012