دیوید موشر ـ براساس پژوهشی که بهتازگی راجع به کسوف سال ۱۹۹۹ میلادی انجام پذیرفت، سایه تیره ماه حین جابهجاییاش بر سطح زمین میتواند الگوهای ریزمقیاس آب و هوای محلی را دچار تغییر کند.
یک کسوف هنگامی رخ میدهد که ماه از بین زمین و خورشید عبور کند و سایهای گسترده را بر سرزمینهای مشخصی بیافکند که در مسیر سایه واقع شدهاند. هواشناسان میدانستند که وقوع کسوف، میتواند اختلاف دمایی در حدود سه درجه سانتیگراد را بین مسیر سایه و سایر سرزمینهای پیرامونیاش بیافریند، اما دیگر آنها به گزارشهای پراکنده شاهدانِ عینی، مبنی بر بروز تغییرات محسوس در سرعت و جهت وزش باد این مناطق هیچ توجهی نشان نداده بودند.
گیلس هریسون (Giles Harrison)، فیزیکدان جوی دانشگاه ریدینگ انگلستان است. او در این زمینه میگوید: “این قصه به سال 1901 و هنگامی برمیگردد که مردی به نام هلم کلیتون (Helm Clayton) متوجه بروز تغییراتی در جهت وزش بادهای منطقه در نتیجه وقوع یک کسوف میشود.”
کلیتون، مقالهای را در این زمینه مینویسند و مدعی وجود چیزی مثل “گردباد کسوف” میشود که بهگفته هریسون، “گردبادی متشکل از بادهای گرداگرد سایه ماه بوده است”. بعد از انتشار گزارش کلیتون بود که روایتهای محلی مربوط به تماشای بادهای حاصل از کسوف، یکی پس از دیگری منتشر شدند، اما با اینهمه، هیچکدامشان حاوی اطلاعات متقاعدکننده و کافی در خصوص پیوستگی بیچون و چرای این دو پدیده باهم نبودند.
هریسون و همکارش سوزان گری (Suzzane Gray) که اقلیمشناسی از همان دانشگاه ریدینگ است، در تلاش برای حل و فصل این شائبه قدیمی، دست به جمعآوری گزارش ایستگاههای هواشناسی پیرامون مسیر سایه کسوف آگوست ۱۹۹۹ زدند. مسیر سایه این کسوف که طول اروپا را طی میکرد، از کنار شهرهای Devon و Cornwall انگلستان هم میگذشت. خود هریسون شانس تماشای کسوف را پیدا نکرده و تنها با آسمان ابری و بارانی آن روز مواجه شده بود؛ و یا آنطور که خودش میگوید: “درست در بهترین لحظه، در بدترین جا بودم” و لذا امکان توجه به تغییرات احتمالی و ناچیز ناشی از این پدیده در الگوی آب و هوای محلی را نداشت، اما شاهدان عینی پراکنده در دیگر نقاط کشور، از بروز تغییرات عجیبی خبر دادند که به هنگام رخداد کسوف به وقوع پیوسته بودند.
خوشبختانه ایستگاههای هواشناسی پراکنده در سرتاسر اروپا، دادههای گرانبهایی را در این زمینه به ثبت رسانده بودند. گری و هریسون با کمک مدلسازی رایانهای متکی بر اطلاعات اقلیمی مربوط به پیش از وقوع کسوف، دست به پیشبینی آب و هوای آن روز شهرهای واقع در خط سایه- بدون درنظرگرفتن دگرگونیهای احتمالی ناشی از کسوف- زدند. سپس این نتایج را با گزارشهای عینی مربوط به پیش و پس از وقوع کسوف مقایسه کردند.
نتیجه اینکه سرعت بادهای محلی، کاهش چشمگیری- معادل ۲. ۵ کیلومتر بر ساعت- را تجربه کرده و جهتشان هم حدود ۲۰ درجه به سمت جنوب متمایل شده بود. هریسون میگوید: «هنگامیکه کسوف بر دما تأثیر میگذارد، به ظاهر از سرعت بادها هم میکاهد و جهتشان را تغییر میدهد. شاید این همان چیزی است که مردم از آن میگفتند.»
هریسون تأکید میکند که یافتههای جدیدش هیچ نشانی از صحت وقوع “گردباد”ی نمیدهند که کلیتون از آن سخن گفته است. با اینحال اگر هیچ سودی هم از این پژوهش عاید هواشناسان نشود، دست کم محک خوبی برای دقت پیشبینیهایشان بهشمار میرود. هریسون میگوید: “عجیب است که چقدر اطلاعات جزئی را میشود از پیشبینیهای مدرن وضع آب و هوا استخراج کرد، اما هنوز هیچ مدلسازی بهخصوصی راجع به نقش کسوف در الگوهای اقلیمی انجام نپذیرفته است و از این پس میتوان آن را هم به حساب آورد.” گزارش این یافته در شماره ۱۴ مارس نشریه علمی Proceedings of the Royal Society A منتشر شده است.
منبع: National Geographic
در همین زمینه:
توضیح تصویر:
عکس از Frank Krahmer– منبع: Corbis
با سلام و تشکر
از قدیم هم منجمان خسوف یا ماهگرفتگی را به عنوان پیشقراول بلایای طبیعی مثل زلزله یا طوفان می پنداشتند البته بدون اینکه هیچگونه شاهدی یا گواهی برای این ادعای خود داشته باشند. حتی در کشورهای مسلمان هنوز هم پس از خسوف مردم نماز ایات میخوانند که حکایت از یک ارتباط بین خسوف و بلایای طبیعی مثل زلزمه دارد. البته اگر چه این ارتباط بین ماه گرفتگی و بلایای طبیعی مثل زلزله را هنوز هم نمیتوان با روش علمی به اثبات رسانید اما ظاهرا چنین ارتباط هایی در پرتو علوم جدید چندان دور از واقعیت نیستند و قابل توجیه هم هستند. شاید برخی به این فرضیه بخندند اما تصورکنیم وقتی خورشید و ماه و زمین روی یک خط مستقیم قرار میگیرند به طوریکه سایه ماه قسمتی از سطح زمین را بپوشاند.. در این صورت نیروی جازذبه ماه و خورشید در یک راستا قرار میگیرند و همین همراستایی دو نیرو ممکن است چندین هزار نیوتن نیروی اطافی به سح زمین وارد کند. بدین ترتیب میتوان تطور کرد که تغییراتی در حدفاصل “تخته قاره ها” یا گسل ها ایجاد شود. این نیروی اضافی با کشیدن پوسته جامد زمین به سوی خورشید شاید موجب وادادگی گسل ها شود که نتیجه ان زمین لرزه می باشد. با این حساب میتوان ارتباط بین خسوف وزلزله را به اسانی تصور کرد. از انچا که یک کره زمین بیشتر وجود ندارد نمیتوان با روش علمی انهارا به اثبات رسانید. حال تا چه حد بتوان چنین ارتباطی بین خسوف و زلزله را به صورت پیش بینی موثق و قابل اعتماد بیان کرد احتمالا با استفاده از کامپیوتر و برنامه ها و پردازه های کامپیوتری شایددر اینده ممکن بشود. البته شاید هنوز هم برخی از خوانندگان به این نظریه بخندند.
موفق باشید. و سال نو به همه مبارک باد.
ابراهیمیان
کاربر مهمان / 31 March 2012
با سلام و تشکر مجدد. از شما خواهش میکنم که مطلب اصلاح شده زیر را در رابطه با نظر قبلی که نوشته و نصب شد روی پایگاه زمانه قرار دهید. امید است که اغلاط املایی ان کمتر از قبلی باشد./ الف الف
از قدیم هم منجمان خسوف یا ماهگرفتگی را به عنوان پیشقراول بلایای طبیعی مثل زلزله یا طوفان می پنداشتند البته بدون اینکه هیچگونه شاهدی یا گواهی برای این ادعای خود داشته باشند. حتی در کشورهای مسلمان هنوز هم پس از خسوف مردم نماز ایات میخوانند که حکایت از یک ارتباط بین خسوف و کسوف و بلایای طبیعی مثل زلزله دارد. البته اگر چه این ارتباط بین ماه گرفتگی و بلایای طبیعی مثل زلزله را هنوز هم نمیتوان با روش علمی به اثبات رسانید اما ظاهرا چنین ارتباط هایی در پرتو علوم جدید چندان دور از واقعیت نیستند و قابل توجیه هم هستند. شاید برخی به این فرضیه بخندند اما تصورکنیم وقتی خورشید و ماه و زمین روی یک خط مستقیم قرار میگیرند به طوریکه سایه ماه قسمتی از سطح زمین را بپوشاند.. در این صورت نیروی جازذبه ماه و خورشید در یک راستا قرار میگیرند و همین همراستایی دو نیرو ممکن است چندین هزار نیوتن نیروی اضافی (کششی) به سح زمین وارد کند. بدین ترتیب میتوان تصور کرد که تغییراتی در حدفاصل “تخته قاره ها” یا گسل ها ایجاد شود. همانطور که مطلع هستیم پوسته زمین مثل پوسته لاکپشت از 20-الی 30 قطعه (تخته قاره) تشکیل شده است. این نیروی اضافی با کشیدن پوسته جامد زمین به سوی خورشید و ماه شاید موجب وادادگی گسل ها یا حد فاصل تخته قاره ها شود که نتیجه نهایی ان زمین لرزه می باشد. البته معلوم نیست که زلزله کی اتفاق خواهد افتاد زیرا این به میزان و مقدار وادادگی گسلها مربوط میشود. با این حساب میتوان ارتباط بین خسوف وزلزله راتصور کرد. از انجا که یک کره زمین بیشتر وجود ندارد نمیتوان با روش علمی این نظریه را به اثبات رسانید اما با ثبت و پردازش اطلاعات شاید بتواند به پیش بینی وقوع زلزله کمک کند. حال تا چه حد بتوان چنین ارتباطی بین خسوف و زلزله را به صورت پیش بینی موثق و قابل اعتماد بیان کرد احتمالا با استفاده از کامپیوتر و برنامه ها و پردازه های کامپیوتری شایددر اینده ممکن بشود. البته شاید هنوز هم برخی از خوانندگان به این نظریه بخندند.
موفق باشید. و سال نو به همه مبارک باد.
ابراهیمیان
بازهم تشکر به خاطر دست و دل بازی تان در نصب مطلب.
کاربر مهمان / 31 March 2012