ثریا فلاح – در میان کردها توافقی نانوشته برای حفظ فرهنگ فولکلور و مراسم و باورهای منطقه وجود دارد.
کردها ممکن است در بسیاری از مسائل مانند، عقاید و دیدگاه سیاسی، لهجه و پیروی از ادیان و مذاهب گوناگون (مسلمان، کلیمی، زرتشتی، مسیحی، ثبی، میترایسم، اهل حق، یارسانی و بهایی…) و همچنین از نظر تیرههای زبانی (سورانی، گورانی، کرمانجی و اردلانی…) باهم متفاوت باشند، اما همه کم و بیش در یک مسئله اتفاق نظر و آن برگزاری جشن ملی خود، جشن نوروز و مراسم مربوط به آن است.
آداب و رسوم زیادی در میان ایرانیان وجود دارد که نمیتوان به همه آنها اشاره کرد، چون به مرور زمان برخی از آنها کمرنگ شدهاند یا بر اثر سیاستهای غلط دولتها یا حمله آشکار آنان از میان رفتهاند. در این میان نوروز در زندگی مردم کرد و در میان فولکلور موسمی مناطقی که در آن زندگی میکنند، یکی از مهمترین اجزای فرهنگ کردستان و کردها به شمار میآید.
عناصری قوی این روز را هنوز در آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و در میان مهاجران سایر کشورها حفظ کرده است. این روز نه تنها در میان کردهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه جایگاه خاصی دارد، بلکه اصرار به برگزاری آن در میان کردهای ساکن قفقاز، آذربایجان و ساکنان کشورهای دیگر نیز دیده میشود. اگر مراسم نوروز در سایر کشورها – که به بیش از ۹ کشور میرسد- به برگزاری مراسم زیبا و پربار سنتی ختم میشود، در برخی از مناطق کردنشین به علل و عوامل سیاسی و بحران نقض حقوق اولیه ساکنان منطقه ازجمله به یک حرکت ضد تبعیضی نیز تبدیل شده است. همین امر نه صدها و هزاران، بلکه میلیونها نفر از این مردم را به دور خود جمع میکند. مراسم نوروز طی سالهای گذشته، در شهرهای دیار بکر، اربیل و السقا در منطقه کردنشین سوریه بسیار باشکوه برگزار شده است. حتی در برخی موارد به علت مخالفت دولتها به درگیری و خونریزی نیز کشیده شده است.
برگزاری آیینهای فرهنگی و فولکلورهای موسمی و سنتی یکی از حقوق انسانی است که لازم است رعایت شود. مانند حق آب و نان و خاک؛ حق بیان و اندیشه و عمل. همیشه اما چنین نیست و در بیشتر موارد حقوق اقلیتها زیر پا گذاشته شده است.
روزهای زیادی در طول سال و در تاریخ ملتها برای اعضای وابسته به آن ملت و قوم حائز اهمیت است. برای کردها با تاریخ طولانی و پر از کشمکشی که دارند این روزها کم نیستند. در میان این روزها نوروز برای کردها نه تنها بهانهای برای برگزاری مراسم فولکلوریک و سنتی محسوب میشود، بلکه جشنی ملی، افتخاری تاریخی و ندای حق طلبی آنان نیز هست. بسیاری از آن به عنوان مفهوم آزادی و رهایی از بند اسارت نام میبرند. یعنی آن را تنها روز ثروت و برکت به حساب نمیآورند، بلکه آن را نماد صلح و آشتی، همبستگی و هویت ملی نیز میدانند. برای بیشماری نوروز( NewroZ)، نهوروژ، نهوروز، نهورۆز(newruz) یا به عبارتی نوروژ فقط معنای سال نو را دارد، برای برخی مفاهیمی عمیقتر و برای کردها یک حق ملی محسوب میشود؛ حقی که به آسانی توسط دولتها از آنان ستانده شده است و بسیاری موارد اجازه برگزاری آن را هم نداشتهاند.
نوروز گاه نمادی از وجوه ملی، هویتی و گاه شکلی از مقاومت و اثبات همبستگی خود را مینمایاند؛ بالاخص در ترکیه، سوریه و در عراق سابق تا قبل از شکلگیری حکومت اقلیم کردستان. اهمیت نوروز در کردستان به حدی است که از آن به عنوان اسم فرزندان خود استفاده میشود. همچنین در جنوب سقز کوهی هست به نام نهکهروز که نام آن مصحف نام نوروز در زبان پهلوی است.
اساطیر،نمادها و تقویم سال کردی
اساطیر را باور کنیم یا نه، به صورت بخشی از باورهای مردم در آمده است. بارها داستان آنها را بیان می کنیم، مینویسیم، به فرزندانمان میگوییم و از این بازگویی لذت میبریم؛ بهویژه اگر بحث پیرامون فولکلورهای موسمی و مراسم سنتی و چگونگی پیدایش آنان باشد.
نوروز در زندگی مردم کرد و در میان فولکلور موسمی مناطقی که در آن زندگی میکنند، یکی از مهمترین اجزای فرهنگ کردستان و کردها به شمار میآید.
داستان “کاوه و ضحاک” از مهمترین اسطورههای نوروز است. داستان آن آهنگر جوان ماد که با قیام خود، ضحاک، حاکم ستمگر را که مارهای روی دوشهایش از خوردن سر جوانان سیر نمیشدند، سرنگون کرد. در سالهای دور و در سنین کودکی این داستان را که در مدرسه و همه جا برایمان تعریف میکردند، باور میکردیم و یا دلمان میخواست آن را باور کنیم. تکنولوژی نو و ذهن پرورش یافته از واقعیتها، امروز لذت باور این داستانها و اسطورهها را از کودکانمان گرفته است.
این همان اسطوره است. همان نمادهای که بدون اینکه داستان آنها را باور کنیم به آن مهر میورزیم و آن را بخشی از تاریخ خود می دانیم. بخشی از داستان قهرمانپروری مادها و کردهای امروزی، سلحشوری، شورش و خشم در مقابل ظلم نیز شاید از این باورها نشئت گرفته باشد. به همین دلیل هر کس به دلخواه خودش کاوه را اهل جایی و هر کس ضحاک را اهل دهکده خود مینامد. افرادی هستند که داستان را باور کردهاند، اما کار کاوه را ضدیت با سیستمی میدانند که متعلق به اقلیت مردم بوده است و به آن اهتمامی نمیدهند. برخی آن را به جمشید جم در تاریخ افسانهای ایران ربط دادهاند و دستهای دیگر به زرتشت، بانی دین کهن ایرانیان و برخی خاورشناسان خارجی به کردها (که از نوادههای مادها بنیانگذاران اولین امپراتوری در سرزمین پهناور ایران بودهاند) ربط میدهند و مدارک تاریخی هم برایش ارائه شده است.
یعنی هنگامی که در روز معینی از سال ۶۱۲ پیش از میلاد، هووخشتره (هرودوت کیاکسار) رهبر آن زمان مادها و پدرزن کورش، شهر نینوا، پایتخت امپراتوری آشوری را تسخیر کرد، آن روز را در آن سال روز نو نامیدند و جشنی بر پا کردند که هر ساله تکرارش میکنند. گفته میشود مادها بنیانگذار اولین امپراتوری در سال ۷۰۱ پیش از میلاد در ایران بودهاند.
در اوستا به گونه ای دیگر، سالها، تقسیمهای زمانی و تقویم فصلی رایج در زمان زرتشت هرکدام به زمانی بر میگردد. گاه بسیاری از این تاریخ، داستانها، افراد و زمان با هم همخوانی ندارند ولی دو موضوع اهمیت دارد؛ یکی اینکه وجود نوروز قدمت تاریخی و باستانی دارد و دوم اینکه یک تقویم فصلی و وابسته به طبیعت است، نه به حکومت و مذهب خاصی. این روز و ایام وابسته به آن، تحت تاثیر حکومتهای محلی و سیستمهای مختلف در ایران قرار گرفته و دستخوش تغییرات زمانی شده است. اگرچه برگزاری جشن نوروز در ایران طی فاصله زمان حکمرانی ساسانیان تا قرن یازدهم میلادی و تا زمان وزارت خواجه نظامالملک دستخوش تغییرات مربوط به سالهای کبیسه شد، اما در هیچ جای تاریخ مربوط به کردها و برگزاری این مراسم در مناطق کردنشین نیامده است که این مراسم به جز در گذار زمانی زمستان به بهار صورت گرفته باشد.
برخی هم از خاتون زم حریر الهام می گیرند. او که مادر چله کوچک و چله بزرگ است با روشن کردن آتش به گریه میافتاد و مردم برای رفتن زمستان آتش بر روی پشت بامهایشان و در بلندترین نقطه خانه روشن میکردند.
تاثیر جنگ و آشفتگی منطقه بر روح جشنها
جنگ و سرکوبهای محلی، حق داشتن آسایش و زیست توام با آرامش را از مردم این منطقه گرفته است. مردم حق برگزاری مراسم شاد، کارناوالها و جشنها را ندارند. این مسئله در روحیه مردم تاثیر چشمگیری داشته است. بسیاری از مردم به بیماریهای روحی دچار شدهاند که آنان را از علاقه به برگزاری مراسم آتشبازی و فشفشهبازی و … دور و به نوعی با پدیده اختلال روانی استرس پس از سانحه روبهرو کرده است.
مراسم نوروز طی سالهای گذشته، در شهرهای دیار بکر، اربیل و السقا در منطقه کردنشین سوریه بسیار باشکوه برگزار شده است. حتی در برخی موارد به علت مخالفت دولتها به درگیری و خونریزی نیز کشیده شده است.
یکی از نمونههای بارز این بیماریها بر اثر بمباران شیمیایی حلبچه در آستانه نوروز ۱۹۸۸ در میان مردم نمود یافت و عوارض و عواقب بسیار دردناک و غیر قابل جبرانی برای کردها پدید آورد .
این امر در شعرهای برخی از شاعران نیز تاثیر گذاشته است. مثلاً این شعر در پیوند با نوروز سروده شده است: “به نارنجۆك و گرمه و هور/ مهخهرۆ یادم شهڕ و شور”
ترجمه این شعر به این ترتیب است: “با نارنجک و صدای ترق و تروق/ به یادم میاور جنگ و آشوب.”
اضطراب تکرار وقایع تلخ، شاعر را وادار به درخواست، طلب و تمنای یک مراسم آرام میکند که با نفس پرشور و شوق نوروز در کردستان و روحیههای پر شور جوانان همخوانی ندارد.
“خۆشهویستی قهوم و هۆزم
لێمی تێك مهده نهورۆزم
تۆ دوور به له تهقهمهنی
نهكهی به پاره بیسهنی
حهو جارت لێ ئهكهم سڵاو
له دهستی نهدهی دهست و چاو
گرمه و تهقهی ناوی نهورۆز
ئاخر كۆی خۆشه پهت و تۆز
مهسووتێنه ماڵ و ژیانم”
ترجمه:
عزیز قوم و دوستان
نوروزم را خراب نکن
از تق وتروق بدور باش
و برایش پول خرج مکن
هفت بار سلامت میکنم
دست و چشمت را از دست ندهی
سرو صدا نوروز محسوب نمیشود
آخر کی گرد و خاک به پاکردن لذتبخش است
عزیز قوم و دوستان
نوروزم را خراب نکن
چرا حقوق بشر؟
برگزاری آیینهای فرهنگی و فولکلورهای موسمی و سنتی یکی از حقوق انسانی است که لازم است رعایت شود. مانند حق آب و نان و خاک؛ حق بیان و اندیشه و عمل. همیشه اما چنین نیست و در بیشتر موارد حقوق اقلیتها زیر پا گذاشته شده است. کردها نیز در مورد آیین موسمی خود همیشه مورد ظلم واقع شدهاند. در منشور سازمان ملل متحد با اتکا به ماده ۲۰ آمده است:
“یک- هر شخصی حق دارد از آزادی تشکیل اجتماعات، مجامع و انجمنهای مسالمتآمیز بهرهمند شود.
دو – هیچکس را نباید به شرکت در هیچ اجتماعی مجبور کرد.”
بررسی وضع کردها و حمله به اجتماعات آنان که تنها به دلیل برگزاری روز نوروز یا سایر اعیاد فولکلوریک بوده، منجر به نقض حقوق مندرج آنان در این مواد شده است. همچنین در ماده ۲۷همین اعلامیه آمده است:
داستان “کاوه و ضحاک” از مهمترین اسطورههای نوروز است. داستان آن آهنگر جوان ماد که با قیام خود، ضحاک، حاکم ستمگر را که مارهای روی دوشهایش از خوردن سر جوانان سیر نمیشدند، سرنگون کرد.
“یک- هر شخصی حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماع سهیم و شریک شود و از هنرها و بویژه از پیشرفت علمی و فواید آن بهرهمند شود.
دو- هر کس حق دارد از حمایت منافع معنوی و مادی آثار علمی، ادبی یا هنری خود برخوردار شود.”
سرکوب کردهای سوریه در نوروز هر سال، منجر به کشته شدن تنی چند میشود و برهم زدن تجمعات کردها در ترکیه، دستگیری و حمله به قبرستان سقز در هنگام بازدید عید و دستگیری فعالان در شب چهارشنبه سوری نقض آشکار مفاد این اعلامیه است. درکنوانسیون حقوق کودکان مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد یادآوری میکند اعضای یک گروه، نباید از حق برخورداری از فرهنگ، ابراز دین و یا انجام مراسم مذهبی خود محروم شوند. دولتهای طرف کنوانسیون باید مدافع حق کودک، در سهمگیری کامل از حیات فرهنگی و هنری و احترام به آن باشند.
در ماده ۳۰ این کنوانسیون به صراحت راجع به کودکان اقلیتهای قومی آمده است: “اطفال اقلیتهای قومی و مذهبی حق برخورداری از فرهنگ خود و انجام مراسم مذهبی و تکلم به زبان خویش را دارا هستند.”
در بیشتر موارد اما زندگی فرهنگی کودکان این مناطق رعایت نمیشود و آنها از انجام مراسم فرهنگی خود محروم هستند. خصیصههای قوی نوروز آن را به صورت یکی از جشنهای بنیادین آسیا در آورده است که در حداقل ۹ کشور جهان جشن گرفته میشود. در بسیاری از این کشورها این روز تعطیل رسمی است، اما در تمام کشورهایی که کردها سکنی گزیدهاند تعطیل رسمی نیست؛ مانند سوریه و ارمنستان.
در ترکیه که هر سال بزرگترین تجمع انسانی برای برپایی نوروز و روشن کردن آتش نوروز توسط کردها صورت میگیرد، این ایام سال نه تنها تعطیل نیست، بلکه سالها برگزاری هرگونه مراسمی غیر قانونی بود. اکنون تنها چند سالی است که پس از مبارزه فراوان، مردم میتوانند جمع شوند و در کنار هم جشن بگیرند.
این نقض حقوق بشر کرد تنها در پیوند با دولتهای معنا نمیگیرد، بلکه غالباً حتی برخی از روشنفکران نیز آن را به عمد و غیر عمد پرشن نیو یرPersian new year و حتی نه الزاماً نوروز ایرانی مینامند.
فولکلورهای موسمی و زندانیان حقوق سیاسی و مدنی
بخش اعظم آزادی خود را مدیون افرادی هستیم که امروز در بند هستند. فعالان سیاسی، مدنی و اجتماعی که نمیتوانند در مقابل مسائل دور و بر خود سکوت کنند و تنها بنشینند و تماشا کنند، یا در تبعید به سر میبرند، یا به تبعید اجباری و خودخواسته دست زدهاند و یا در زندان به سر میبرند. از آنها در مراسم فولکلور و موسمی یاد کنیم.
البته که ارجاع به نوروز به نام پرشین نوروز اشتباه است حتی نوروز ایرانی هم تمام کسانی که نوروز را جشن میگیرند را در بر نمیگیرد. این جشن هما قدر که ایرانی است کردی هم است … ایران حتی در معنای تاریخی کلاسیک آن هم تمام کردستان را در بر نمیگیرد و بخشهایی از کردستان در امپراطوری عثمانی بسر بود (حتی پیش از تسلیم بخش دیگری از کردستان ابه عثمانی ها در چالدران) و کردهای ترکیه تا سوریه هیچ وقت خود را ایرانی ندانستهاند.
کاربر مهمان / 26 March 2012
“بلکه غالباً حتی برخی از روشنفکران نیز آن را به عمد و غیر عمد پرشن نیو یرPersian new year و حتی نه الزاماً نوروز ایرانی مینامند.”
متاسفانه اين اشتباه هست که دوستان بخاطر ضعف زبان انگليسي مرتکب ميشوند! در زبان انگليسي Persian به معناي قوم فارس نيست و هزاران سال هست که صفت Persian به کل ساکنين ايران ( پرشيا) اطلاق ميشه. در منابع رسمي و اکادميک Persian new year آمده است که کاملا درست هست و اشتباه يا عمدي در کار نيست .
در واقع در زبان انگليسي ميبايست واژه Persian new year را بکار برد.
افشين / 26 March 2012
درود و سپاس از این نوشته ارزشمند. من در حال پژوهش بر روی ادیان کردان هستم، و در این نوشتار برای نخستین بار به نام ” ثبی” بر خوردم. میشود لطفا درباره این دین یک توضیحی بدهید یا مقاله ای در این باره ه معرفی کنید. اگر به ایمیلم بفرستید خیلی بهتر خواهد بود.با سپاس فراوان .
کاربر مهمان / 26 March 2012