گفتهاند و میگویند که مسئله سرنگونی رژیمهای استبدادی منوط و متکی به آگاهیبخشی به مردم است. رژیم استبدادی مانع انواع آزادیها– بهخصوص آزادی بیان– است. مردم حقیقت را نمیدانند. حقیقت فسادهای گسترده رژیم، حقیقت حکومت هزارفامیل، حقیقت بازداشتهای خودسرانه و شکنجه و حکمهای ناعادلانه زندان، حقیقت اصلاحناپذیری رژیم، حقیقت سرنگونی رژیم به عنوان تنها راه نجاتبخش و غیره.
اگر مشکل موانع اطلاعرسانی بهنحوی حل شود و حقایق به مردم گفته شود، رژیم سرنگون خواهد شد. پس آگاهیبخشی– افشاگری و ارائه تحلیل درست از واقعیتهای استبداد دینی- کار اساسی است.
در این که رژیمهای استبدادی– و نظام فقیهسالار جمهوری اسلامی- آزادی بیان را مسدود میسازند و میکوشند تا حقایق و صدای مخالفان به گوش مردم نرسد، شک و تردیدی وجود ندارد. در این نیز شک و تردیدی وجود ندارد که آگاهیبخشی و حقیقتگویی شرط لازم رهایی و رسیدن به آزادی است، اما آیا مسئله و مشکل سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی این است که اطلاعرسانی درست صورت نمیگیرد و حقایق به گوش مردم رسانده نمیشوند؟ پاسخ منفی است. چرا؟
شاید هیچ صدایی به اندازه صدای اعتراض زندانیان سیاسی گوش شنوا نیابد و تأثیرگذار نباشد. زندانیان سیاسی انتخابات ۱۲ اسفند ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی را تحریم کردهاند و رسانههای یادشده به نحو احسن تحریم آنها را به اطلاع مردم ایران رساندهاند
یکم: اگر رژیم استبدادی در وضعیتی قرار داشت که میتوانست همه راههای اطلاعرسانی و حقیقتگویی را مسدود کند و صدای هیچ مخالفی به گوش مردم نرسد، امکان سرنگونی رژیم تاحدود بسیار بالایی به آگاهیبخشی متکی میشد. تجربه سرنگونی رژیم شاه نشاندهنده این مدعاست. رژیم شاه در شرایط ماقبل انقلاب ارتباطات قرار داشت و تنها رادیو بیبیسی روزانه به مدت کوتاهی برنامه داشت.
انقلاب ارتباطات دهها رسانه به وجود آورده است که همهروزه در حال اطلاعرسانی و آگاهیبخشیاند. تلویزیون بیبیسی، آمریکا و دهها تلویزیون فارسی دیگر، رادیو بیبیسی، رادیو فردا، رادیو فرانسه، رادیو آلمان و دهها رادیوی دیگر، اینترنت با صدها سایت خبری سیاسی و فیسبوک، شبانهروز در حال انجام این وظیفهاند و هیچ نکتهای وجود ندارد که از طریق این رسانهها به گوش میلیونها ایرانی نرسد.
دوم: صدای مخالفان داخل کشور و زندانیان سیاسی نیز از طریق همین رسانهها به گوش مردم ایران میرسد. وقتی احمد قابل، احمد زیدآبادی، عیسی سحرخیز، قاسم شعله سعدی، نوریزاد، قدیانی و غیره در داخل کشور نامههای سرگشاده اعتراضی خطاب به آیتالله خامنهای مینویسند، رسانههای یادشده به خوبی این صداهای اعتراضی شجاعانه را به گوش مردم میرسانند.
شاید هیچ صدایی به اندازه صدای اعتراض زندانیان سیاسی گوش شنوا نیابد و تأثیرگذار نباشد. زندانیان سیاسی انتخابات ۱۲ اسفند ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی را تحریم کردهاند و رسانههای یادشده به نحو احسن تحریم آنها را به اطلاع مردم ایران رساندهاند. درخواست اینها از همه صداهای بیرونی موثرتر است، برای این که بابت اعتراضشان در حال دادن هزینه هستند.
سوم: شاید گفته شود سخنانی وجود دارد که گفته نشده و یا به گوش مردم نرسیده است. این مدعا کاذب است. هیچ سخن ناگفتهای وجود ندارد. همه این مدعیات با شرح و تفصیل بسیار بازگو شده و از طریق همین رسانههای فراگیر به اطلاع مردم رسیده است: رژیم جمهوری اسلامی اصلاحناپذیر است، آیتالله خمینی یک دیکتاتور بزرگ بود که دستش به خون مردم ایران آلوده است. رژیم جمهوری اسلامی مرتکب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت شده است، اسلام عامل همه بدبختیهای ماست. دینخویی عامل عقبماندگی ماست. امام زمان وجود ندارد. سکولاریسم تنها راه رهایی است. آخوندها انقلاب ایران را دزدیدند. جمهوری اسلامی یک رژیم نظامی و یاغی است. جمهوری اسلامی فاسدترین رژیم روی کره زمین است. اصلاحطلبها سوپاپ اطمینان رژیم هستند. روشنفکران دینی میخواهند اسلام را تر و تمیز کنند. در زندانهای جمهوری اسلامی بهطور سازمان یافته به زندانیان تجاوز شده است و میشود. استقلال نه دارای معنای سابق است و نه دارای اهمیت سابق. چپهای مذهبی و چپهای مارکسیست عامل بسیاری از کجرویهای ما بودهاند و هستند. انتخابات باید تحریم شود. این حکومت باید سرنگون شود. تحریمهای فلجکننده ابزار مفیدی برای سرنگونی رژیم هستند. دخالتهای بشردوستانه شبیه لیبی باید در ایران صورت بگیرد و …
صدای اپوزیسیون سرنگونخواه مقیم خارج پژواک چندانی در جامعه ایران نمییابد، برای این که در صحنه مبارزه حضور ندارد. نمیتوان در اروپا و آمریکا و کانادا نشست و فرمان صادر کرد که رژیم باید سرنگون شود و انتظار داشت با این فرمان، جمهوری اسلامی سرنگون شود
چهارم: مسئله این است که رژیم را تنها با حرف زدن نمیتوان سرنگون کرد. باید کاری کرد و نیروهای خواهان سرنگونی رژیم حاضر به انجام هیچ کاری نیستند. اگر مجموعه کارهایی صورت نگیرد، حرف زدن و اطلاعرسانی موجب سقوط و فروپاشی جمهوری اسلامی نخواهد شد.
پنجم: رژیم جمهوری اسلامی در داخل مرزهای ایران مستقر است. این رژیم را نمیتوان در آمریکا و اروپا و کانادا و ژاپن و … سرنگون کرد. نیروی سرنگونساز باید در قلمرو خاک ایران اقدام به سرنگونسازی کند. اگر به ارزشی نگریسته شود که مردم برای زندانیان سیاسی قائلند (که در زندانها در حال مبارزه و دادن هزینه هستند)، تفاوت روشن میشود. زندانیان سیاسی جایگاه ویژهای دارند، چون- مطابق برخی تعاریف معرفتشناختی- باور امری است که به عمل منتهی میشود. زندانیان نشان دادهاند که باورهایشان به عمل منتهی شده است و برای اعتقاداتشان در صحنه نزاع و مبارزه حضور دارند.
صدای اپوزیسیون سرنگونخواه مقیم خارج پژواک چندانی در جامعه ایران نمییابد، برای این که در صحنه مبارزه حضور ندارد. نمیتوان در اروپا و آمریکا و کانادا نشست و فرمان صادر کرد که رژیم باید سرنگون شود و انتظار داشت با این فرمان، جمهوری اسلامی سرنگون شود. خوب چه کسی باید رژیم خودکامه ولی فقیه را سرنگون سازد؟ آیا من میتوانم در نیویورک بنشینم و از مردم ایران بخواهم که جانشان را فدای فرمان من کنند؟ آیا اگر چنین کنم هیچکس پیرو و دنبالهرو من خواهد شد؟
ششم- انجام رفتارهای سرنگونساز در مکانی که رژیم مستقر است، یکی از پیششرطهای سرنگونی جمهوری اسلامی است. در این مرحله، تازه کار براندازی رژیم آغاز میشود. حضور در صحنه پیکار و آمادگی برای مبارزه عملی سرنگونساز، “شرط لازم” است، نه “شرط کافی” سرنگونی رژیم. سرنگونی رژیم جدی است، نه شوخی. این قصد جدی بهایی دارد. به عنوان مثال، برای فلج کار کردن رژیم باید اعتصابهای کارگری وسیع به راه انداخت. اعتصاب نیازمند برنامهریزی و سازماندهی است. به صرف صدور فرمان اعتصاب از خارج کشور، اعتصاب صورت نمیگیرد. بسیج اجتماعی نیز نیازمند سازماندهی است. پس باید کاری در محل انجام داد.
ان ها که عقل آزاد ندارند اندیشه راهنمای توحدیدی ندارند و فقط در گفتمان قدرت تفکر می کنند. به همین دلیل هم امکان درک اندیشه دکتر بنی صدر را نرارند.
کاربر مهمان / 07 January 2012
اکبر گنجی*****اول جواب دکتر دلخواسته در مورد استاد بنی صدر بدهد.****عنوان مقاله این است: گنجی با حمله به بنیصدر تنها عرض خود میبرد. این هم وب سایت ان مقاله قوی اگر اقای گنجی فراموش کرده اند. enghelabe-eslami.com
کاربر مهمان / 02 January 2012
خوشم میاد. آقای گنجی در همه سطوح شیر ژیان است.
کاربر مهمان / 02 January 2012
هزاران نفر مقيم اروپا و آمریکا و کانادا کساني هستند که يا در انقلاب 57 شرکت داشته اند و يا در جنگ با عراق و يا زنداني ج ا بوده اند و بخاطر رهايي از رژيم ولي فقيه بهر نحوي از مملکت فرار کرده اند درست مثل شما!
ولی همگی در يک امر مشترک هستند و آن ميهن دوستی ونفرت از شرايط موجود بر مملکت است و چون از زندان بزرگ ايران خارج هستند خواسته خود که همان سرنگونی رژيم پوسيده فاسد را خواستارند و بهرنحوی برای آن ميکوشند
ولی کسانيکه در ايران هستندحتی بخاطر اظهار نظر تلفنی نيز جانشان در خطر است همانطور که برای من اتفاق افتاد و شنودگر مرا تهديد کرد!!.
بهمين خاطر نميتوانند خواسته قلبي خود را بيان کنند.
ولي اين سيب پوسيده ديکتاتوري بزودي از درخت ميافتد..چيزي که که در لهستان و و ..هم اتفاق افتاد ..
کاربر مهمان / 03 January 2012
آقاي گنجي دوستان سابقت آنچنان در ماجراجوييهاي جهاني اصرار کردند که رکورد ديگري بر رکوردهاي قبلي مثل فاسدترين و بالاترين تعداد زندانی خبرنگارو اعدام اضافه کردند:…
اخباراز ایران حاکی است که بهای دلار در بازار آزاد ارز روز دوشنبه رکورد ۱۸۰۰ تومان را شکست و افزایش ساعتی و پلکانی قیمت دلار و «نایاب شدن» این نوع ارز هماینک موجب نگرانی فعالان اقتصادی بازار شدهاست.!..
همين روزها مردم مديران جهانی شما را بعلت خياناتشان و بهلاکت رساندن مملکت کله پا خواهند کرد و نيازی به هم به همدردی ايرانيان مبارز در خارج ندارند….
کاربر مهمان / 03 January 2012
مشاوره پارلمان اروپا با شما و جريانات شبيه شماست که عليرغم وضعيت فروپاشيده رژيم ميخواهد با آنها مذاکره کنند…..
کاربر مهمان / 03 January 2012
جد ا کردن پشتيبانی مردم ايران ساکن خارج از جنبش مردم بجان آمده داخل ايران از سياستهای شکست خورده ج ا است
ايرانيان مقيم خارج نيز قلبشان برای ايران می تپد و عامل اصلی دربدری شان را ج ا ميدانند…
کاربر مهمان / 03 January 2012
آقای گنجی من همیشه به سالهای سخت در زندانتان احترام گذاشته و می ستایم اما قدری نیاز به بازنگری در مورد دیدگاهتان د ر این مقاله نیاز میباشد. شما که حود اکنون در خارج از کشور به سر میبرید آیا واقعاً تلاشهای بیرون از مرز را بی اهمیت و کم اهمیت میدانید؟! آیا میدانید اگر این تلاشها و فشارها نبود چه بر سر مردم میرفت؟ هر چند که خود اذعان به تاَثیر دنیای رسانه ها کرده اید که اکثرآ دارای این توان به جهت دادن و اطاع رسانی و تاثیر بسازی دارند.
کاربر مهمان / 03 January 2012
اگه این دو تا دن کیشوت <گنجی _ بنی صدر> دست از سر ملت بردارند و اینقدر برای ملتی که هیچکدوم از این دوتا و حرفاشون براشون مهم نیست نطق نکنند چه خوب میشد. بابا یکی پیدا نمیشه این دوتا رو از خواب بیدار کنه؟
انگاری که ملت میخواد بدل جنتی رو بیاره که بنی صدر هنوز رو خودش حساب کرده. یا سردار نقدی رو. که گنجی هول شده و میگه چرا من نه . من چی چی ام کمتره.
کاربر مهمان / 03 January 2012
بنی صدر دو کیشوت نیست. این حرف درست نیست. او سانتاپانزا است. درود بر سروانتس.
کاربر مهمان / 03 January 2012
نقطه اشتراک آقای گنجی با آیت الله خمینی اینه که تکیه کلام هردو “باید” و “نباید” هست.
کاربر مهمان / 03 January 2012
آقاي گنجي حالا که در خارج ساکن هستيد چرا هرگز نام افراد در کتاب عالیجناب سرخ پوش را اعلام نکرديد؟
آيا فقط خراب کردن رفسنجانی که فسادش اظهرالشمس است در مقابل خامنه ای بوده ؟..
نظرتان راجع به مصباح و يزدي و رهبرو اصل من در آوردی ولی فقيه چيست ؟
کاربر مهمان / 03 January 2012
زرشک. اناالله این انقلاب با کمک مردم انقلابی که دارد پاینده می ماند.
Anonymous / 03 January 2012
آقای گنجی، با درود
طنزنویس قرن گذشته آلمان ، کورت توخولسکی ، در انتقاد به کمونیست های آلمانی اشاره می کند که این کمونیست ها در زیر درخت گیلاس ایستاده اند و از این درخت می خوانند که به جای گیلاس سیب بار دهد. درخت گیلاس سیب نمی دهد. جامعه آلمان ، به عقیده توخولسکی درخت گیلاس ( سرمایه داری) بود و سیب ( سوسیالیستی) نمی دهد و دیدیم که بخش سرمایه داری آلمان حتی آلمان شرقی کمونیستی را دو باره به سرمایه داری بازگرداند. همین گفته این طنز نویس در باره ایران نیز صدق می کند: روشنفکران ایرانی در زیر درخت شیعه ایستاده اند و از این درخت می خوانند که دموکراسی بار دهد: فرهنگ شیعه ایرانیان با اصول دموکراسی در تضاد است و هیچ کس بهتر از استاد یارشاطر این تضاد را نشان نداد. وقتی از استاد سوال کردند:
“بیشترین ضرر و عقب ماندگی ایران مربوط به کدام دوران بوده، حمله اعراب، حمله ترکان یا حمله مغول؟”
استاد حواب داد:
“مهمترین صدمه ای که از لحاظ پیشرفت فرهنگی به ما خورده، صفویه به ما زدند. برای اینکه مردم را به زور شیعه کردند. این مذهب یک محدودیت هایی در آزادی فکری و اینها پیش آورد و در نتیجه فرهنگ ایران شروع به انحطاط کرد. ”
http://www.radiofarda.com/content/f10_ehsan_yarshater_anwers_questions_part_two/2236274.html
بطور قطع ،شما آقای گنجی ،بعنوان یک یک مسلمان شیعه لایت ( light) با این گفته استاد یارشاطر موافق نیستید و مانند بیشتر روشنفکران ایرانی معتقدید که با اراده قوی ( Voluntarismus) و کار فرهنکی می توان شرایط یک جامعه دموکراسی در ایران را آماده کرد. بعد از انقلاب مشروطه، حدود 70 سال ، تا انقلاب اسلامی 57 روشنفکران ایرانی در باره سنت و تجدد کتاب ها نوشتند ( هنوز هم می نویسند !) و در آخر آقای خمینی را انتخاب کردند. در تونس ، بدون این سنت روشنفکربازی های ایرانیان، در مدت کمتر از یکسال حکومت دیکتاتوری بن علی را سرنگون کردند و مهمتر از این سرنگونی به قرون وسطی ایرانیان نرفتند. در تونس، مصر و حتی در سیستم قبیله ی لیبی شهروندان قیام کردند و نه انقلاب ( نگاه کنید به کتاب کامو : ” انسان در قیام” ؟ – اگر اسم کتاب را درست ترجمه کرده باشم). انقلاب را فقط بی شعور ها می کنند و این را خود مارکس گفت. مارکس در زمانی که دوباره در فانتزی خود انقلاب را نزدیک می دید در نامه ی به آگوست ببل در سال 1870 نوشت : ” من کتاب کاپیتال را هنوز تمام نکردم، نمی توانید شما این احمق را متوقف کنید”. اگر به نظر هگل تاریخ با جنگ ناپلئون با آلمان در ینا به آخر خود رسیده بود ایرانیان با انقلاب سال 57 به آخر تاریخ خود رسیدند. در سال 57 ایرانیان می توانستند و این امکان را داشتند که بین شاه، بختیار و خمینی یک را اننخاب کنند ، اما ایرانیان حکومت صدر اسلام را می خواستند. امکانات تاریخی تکرار نمی شوند.
چوبین / 03 January 2012
ما هم باورمون اینه که همه چی باید از داخل خود ایران صورت بگیره/ولی با جامعه شناسی خودمانی که اقای نراقی خیلی زیبا از مردم ایران نشون دادن این کار خیلی مشکله/البته اگه انتظار یه حرکت سازمان داده شده و سیستماتیک باشیم/چون مردم ایران حزب بادن و ………/پس همون بهتر که منتظر دستی از خارج باشیم
نیشتمان / 03 January 2012
قابل توجه تمامی مستبدان کوچک و بزرگ!آنانکه پیرو فرمان تک صدایی هستند!حقیقت هیچ گاه در یک نقطه یا یک شخص تجمیع نیافته است همه حقیقت نزد هیچ کس نیست دموکراسی یعنی آقای گنجی با مواضع آقای بنی صدر مخالف باشد یا نباشد!این حق دموکراتیک هر انسانی است که در جامعه ای زندگی می کند که با نظراتی ابراز شده توسط اشخاص مختلف که بر شرایط سیاسی اجتماعی فرهنگی و … آن اجتماع تاثیر گذار است یا می تواند باشد اظهار نظر کند مخالف یا موافق باشد!مشکل جامعه ما این نیست که همه باهم مخالفند یا موافقند!مشکل اینست که حق مخالفت برای کسی بصورت قانونی قائل نشده اند.آقای اکبر گنجی یا جناب بتی صدر بری از خطا نیستند کما اینکه سیاست های آقای بنی صدر در ابتدا انقلاب همگی درست نبوده و در بسیاری از مواقع دچار خطا شده اند!این حق آقای گنجیست که نظری ولو اشتباه ابراز کند!و از همه مهمتر اینست که مردم قادر باشند در بین این نظرات مختلف که ابراز می شود آن را که درست میدانند انتخاب کنند و پیشتیبانی کنند و به کرسی بنشانند!اگر امکان این بود که در جامعه ایران راجع به نظریات اشخاص مختلف نظرسنجی یا برآورد آماری انجام شود انوقت می توانستیم بگوییم که چه کسی حرف دل مردم را میزند پس ابتدا باید کوشش کرد محیط دموکرات تهیه کنیم بعد خود را به محک جامعه دموکراتیک بزنیم!در غیر این صورت تمامی نتیجه گیری ها ذهنی و فرضی است !شاید با توجه به قران و شواهد بتوان نتیجه گیری خاصی کرد!مثلا کتاب عالیجناب سرخ پوش اکبر گنجی بیش از بیست بار تجدید چاپ شده است!لااقل میتوان گفت که گفته های گنجی در آن کتاب باب میل مردم خواننده آن کتاب بوده!
شیدوش رهام / 03 January 2012
بله جناب گنجی درست میگویید که اعتصاب نیازمند به برنامهریزی و سازماندهی در داخل میباشد ولی نمیگویید چگونه با این حد و درجه از سرکوب و اختناق این کار عملیست. پرواضح که یکی از نیازهای اصلی اعتصاب های سراسری دسترسی بکمکهای مالیست که میتوانداز منابع درخارج از کشور تامین شود.
بله درستست که « نمیتوان در اروپا و آمریکا و کانادا نشست و فرمان صادر کرد که رژیم باید سرنگون شود و انتظار داشت با این فرمان، جمهوری اسلامی سرنگون شود» همانطور که نمیتوان در اروپا و آمریکا و کانادا نشست و فرمان صادر کرد که جوانان ایرانی شما صبور باشید و آنقدر زجر بکشید ودندون رو جگر بگذارید و تحمل بدبختیها و کمبود ها را بکنید و بدون کمک از خارج، به برنامهریزی و سازماندهی مشغول باشید تا بلکه (البته انگاه که «سلطان خامنه ای» مرد) سرانجام نظام از خر شیطون خرده خرده پایین بیاید و خود را بتدریج اصلاح کند تا شاید روزی نوه ونتیجه هاتون اوضاع بهتری داشته باشند و انتظار داشت که جوانان راضی به پرداخت هزینه وامیدوار به آینده باشند.
مردم خسته شده اند از نبود اتحاد بین گروه های چپ و راست و جمهوریخواه و مشروطه خواه و سبز و قرمز و خاکستری و شخصیتهای سیاسی چه نام خود را ژورنالیست و نویسنده و شاعر بگذارند چه فعال سیاسی و کنشگر حقوق بشر. بله درستست میدان عمل در ایرانست ولی کمک از خارج نیز لازم میباشد.
کمک راننده / 03 January 2012
خمينی بخاطر جاه طلبی اش حتی بصدام که سالها پناهش داده بود دست دوستی ندادو با فکر دست اندازي بر عراق جنگ خانمانسوز هشت ساله را بمردم ايران تحميل کرد که باعث منحرف شدن مسير انقلاب شد.
جانشينش نيز با بيخردی ايران را به مرز جنگ ديگري کشانده…
مردم ايران چقدر وچندسال بايد هزينه امپراطوري اسلامي را بپردازند؟..
کاربر مهمان / 03 January 2012
اگر رژیم را نمیتوان در آمریکا و اروپا و کانادا و ژاپن و … سرنگون کرد که این را کلاغ …… هم میداند …. و باز این را هم همه میدانند که نیروی سرنگونساز باید در قلمرو خاک ایران اقدام به سرنگونسازی کند ،پس چرا آقای گنجی و بنی صدر و موسوی و کروبی ……..دقیقا بنیان گذاران و خدمتگذاران همین رژیمی که گویا نه برای سرنگونیش بلکه برای اصلاحش تلاش میکنند را تبلیغ میکنید و تنها این نامها که معرف همگان هستند برایتان مطرح میباشد؟؟؟
چون ایجاد مرکز تصمیمگیری و مدیریت و رهبریت در درون مرز ممکن نمیباشد آیا برای سازمان دادن یک حرکت و عمل آزادی خواهانه و در نتیجه رهائی از استبداد آخوندی بهتر و خردمندانه نیست همین مخالفان با نام و بی نام با هر بینش سیاسی در ستاد این هدایت کنندگی و رهبریت برای جلب اعتماد درون مرزیان هم که شده در کنار هم قرار بگیرند؟؟؟
پیروز / 03 January 2012
اگر رژیم را نمیتوان در آمریکا و اروپا و کانادا و ژاپن و … سرنگون کرد که این را کلاغ …… هم میداند …. و باز این را هم همه میدانند که نیروی سرنگونساز باید در قلمرو خاک ایران اقدام به سرنگونسازی کند ،پس چرا آقای گنجی و بنی صدر و موسوی و کروبی ……..دقیقا بنیان گذاران و خدمتگذاران همین رژیمی که گویا نه برای سرنگونیش بلکه برای اصلاحش تلاش میکنند را تبلیغ میکنید و تنها این نامها که معرف همگان هستند برایتان مطرح میباشد؟؟؟
چون ایجاد مرکز تصمیمگیری و مدیریت و رهبریت در درون مرز ممکن نمیباشد آیا برای سازمان دادن یک حرکت و عمل آزادی خواهانه و در نتیجه رهائی از استبداد آخوندی بهتر و خردمندانه نیست همین مخالفان با نام و بی نام با هر بینش سیاسی در ستاد این هدایت کنندگی و رهبریت برای جلب اعتماد درون مرزیان هم که شده در کنار هم قرار بگیرند؟؟؟
پیروز / 03 January 2012
کاربر محترمی که نوشته گه این دو تا دن کیشوت <گنجی _ بنی صدر> دست از سر ملت بردارند به این ترتیب دارد استاد بنی صدر را با اکبر گنجی مقایسه می کند. بل این کاری نادرست است. استاد بنی صدر داناترین فرد ایرانی است و اندیشه راهنمای ایشان همتا ندارد. گنجی فقط عرض خود می برد. من به عنوان کسی که سی سال است تاربخ ایران را شب و روز مطالعه می کنم عرض می کنم که اگر کودتا خرداد 60 نبود الان امثال گنجی نمی توانستند قد علم کنند. ما هر چه می کشیم از دست امثال گنجی است.
کاربر مهمان / 03 January 2012
رژیم جمهوری اسلامی اصلاحناپذیر است، آیتالله خمینی یک دیکتاتور بزرگ بود که دستش به خون مردم ایران آلوده است. رژیم جمهوری اسلامی مرتکب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت شده است، اسلام عامل همه بدبختیهای ماست. دینخویی عامل عقبماندگی ماست. امام زمان وجود ندارد. سکولاریسم تنها راه رهایی است. آخوندها انقلاب ایران را دزدیدند. جمهوری اسلامی یک رژیم نظامی و یاغی است. جمهوری اسلامی فاسدترین رژیم روی کره زمین است. اصلاحطلبها سوپاپ اطمینان رژیم هستند. روشنفکران دینی میخواهند اسلام را تر و تمیز کنند. در زندانهای جمهوری اسلامی بهطور سازمان یافته به زندانیان تجاوز شده است و میشود. استقلال نه دارای معنای سابق است و نه دارای اهمیت سابق. چپهای مذهبی و چپهای مارکسیست عامل بسیاری از کجرویهای ما بودهاند و هستند. انتخابات باید تحریم شود.
Anonymous / 04 January 2012
از آنجا که هنوز قدرت و نه آزادی برای او اصل است و بنا بر این هدف، برایشان وسیله را توجیه میکند، نمیشود گفت که ایشان تنها از روشهای تحقیق است که اطلاع ندارند و فکر میکنند که اگر این نقل قول را بغل آن یکی بگذارند و فلان نتیجه را بگیرند، از ایشان پژوهشگر استخراج میشود. متاسفانه آقای گنجی با اندیشه راهنمای قدرتمدار خود، بیاخلاقی بر بی اخلاقی میافزایند. اینها همه، فهمیدهاند که جو در حال تغییر است. و این واقعیت که کم کم جنبش، از درون رژیم خارج میشود و به طرفی حرکت میکند که در آن جهت، سخنگوی طبیعی خود، که بیانگر وجدان تاریخی ایرانیان میباشد، را بیابد. البته این خود نکته ای مبارک میباشد. ولی علائم روز افزون موجود به اهل فن میگوید که با این کارها تنها عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند.
کاربر مهمان / 03 January 2012
آفاي گنجي عزيز
با احترام به ديدگاهتان بايد عرض كنم كه متاسفانه هيچ راه حل جديدي در اين مطلب ارائه نكرديد. اعتصاب را همه مي دانيم. اما چگونه عملي اش كنيم؟ به غير از اعتصاب چه؟ چه راه حل هاي عملي ديگري وجود دارد؟ همه مي دانيم كه از خارج نمي شود اقدام عملي كرد، اين حرف تازه اي نيست. سوال اين است كه چه راه حل هاي عملي براي سرنگوني رژيم از داخل وجود دارد؟
کاربر مهمان / 04 January 2012
بسیاری از هموطنان با این اعتقاد که ج.ا.ا. اصلاح پذیر نیست و باید سرنگون شود،حتی قبول دخالت و سرنگونی دشمنان مردم ایران ؛نشان از عدم درک درست از روش مبارزه صولی جهت رسیدن به یک مردمسالاری می باشد.هموطنان گرامی باید بدانند که برای رسیدن به ان مرحله و یا زمان خاص که نظام مجبور به انتخاب ( قبول اصلاحات و یا ادامه بحران و نهایتأ انقلاب ) شود ،نیازمند شرایط خاص و اقدامات سیاسی خاصی هستیم.اکنون سؤال این است که ایا این شرایط وجود دارد؟ایا تشکلّی که دولت را وادار به اصلاحات کند و یا در نتیجه نادانی مسئولین و ادامه خودکامگی هایشان مردم را به سوی سوی یک انقلاب ملّی هدایت کند هست یا خیر؟
اینکه چرا اقای گنجی و دیگران از کشور فرار کرده اند، بدان معنی است که به علت نداشتن یک تشکل اعتراضی مردمی،ادامه مبارزه به شکل مور نظرشان منطقی نیست و زندگی برایشان در ایران(به هر دلیل) غیر ممکن شده بوده است.همه ما خواهان این هستیم که در ایران نظامی حاکم باشد که به عقائد همه ایرانیان مسلمان و غیر مسلمان احترام گذاشته و مشارکت عموم را در امور کشوری پذیرا باشد.لذا باید بپذیریم که بدون ایجاد یک تشکّل اعتراضی قوی نه فرهنگ دمکراسی را ترویج میدهیم و نه قادریم که دولتمردان را مجور به اصلاح خود و قانون کنیم.
لذا وارد کردن دشمنان مردم ایران در این مبارزات و یا تقاضای حمله نظامی به ایران توسط مشتی نادات و فرصت طلب و مشتی مزدور وابسطه به استعمارگران غلط است و مقصود فقط از بین بردن زیر ساختهای مهم درکشور است.برای اگاهی بیشتر هموطنان عرض میکنم:هدف دشمن مردم ایران، آمریکا و رژیم نژادپرست صهیونیستی و استعمارگران اروپائی،از بین بردن اخوندها نیست؛آنان کشتن دانشمندان،تخریب تاسیسات ،پایگاه های نظامی و امکانات جنگی ما را در دستور کار دارند و با جایگزین کردن دیکتاتوران خودی ،اخوندها را هم مترسکی میکنند که حکام جدید از ترس اخوندها خود را کلا در اختیار استعمارگران و مستکبران بین المللی قرار دهند.نگاهی دقیق به رفتار امریکا در افغانستان و مسائل پشت پرده اش با طالبان و القاعده و حفاظت از بن لادن در منطقه نظامی پاکستان و کشتن وی در زمان مورد نظرخود،اجازه ایجاد دفتر توسط طالبان در قطر و نیز نگاهی به شرایط خاص در مصر و حمایت مستقیم و غیر مستقیم امریکائیان از نظامیان مصری،نگاهی به رفتارهای دولتمردان آمریکائی و حمایت انان از تروریستهای بعثی و نیز رو در رو قرار دادن کردها با عراقی ها و حمایت از برخی افراد غیر دمکرات مانند چلبی آخوند جهت زیر فشار گذاشتن مالکی و غیره ….. همه بیانگر این واقعیت اند که هر گونه دخالت اجنبی غلط است و کلیه ایرانیان باید هوشیار باشند که افراد نادن و مزدور با خواندن ایه یأس ما را به دام اجنبی و استمار گرفتار نکنند.سپاسگذارم
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 04 January 2012
من با نظر کاربر محترمی که نوشته اند متاسفانه آقای گنجی با اندیشه راهنمای قدرتمدار خود، بیاخلاقی بر بی اخلاقی میافزایند. موافقم. ولی چرا ایشان توضیح کافی نداده اند تا مشخص شود از چه خطی دارند دفاع می کنند. برای من مشخص نشد که منظور ایشان از جنبش به طرفی حرکت میکند که در آن جهت، سخنگوی طبیعی خود، که بیانگر وجدان تاریخی ایرانیان میباشد، را بیابد. کیست. منظور ایشان خط موسوی و کروبی است؟
کاربر مهمان / 04 January 2012
با سلام. بوی الرحمانش بلند است !! نمیدانم شماهم گاها به قبرستان رفته اید؟ گورستان هم بوی مخصوص خودش را دارد! بوی حلوا وزعفران وگلاب با بوی میت تازه بگور رفته یک سنفونی از روایح مختلف به مشام میرسد! گاهی از اینکه روی خاکی شعف داری ! وگاها از اینکه زیر خاکی و نمیتوانی حتی یک تف به خیل دروغ گویان دغل بیندازی افسرده ای ! این حاج اقا چند صباحی است که مرده ! هم شرم زیرخاک رفتن دارد وهم مردم دنیا از دیدن روی او در عذابند . چنین مردنی نصیب هیچ امت محمدی نشود !.
کاربر نادر / 05 January 2012
متاسفانه آقای گنجی با اندیشه راهنمای قدرتمدار خود، بیاخلاقی بر بی اخلاقی میافزایند. جنبش به طرفی حرکت میکند که در آن جهت، سخنگوی طبیعی خود، دکتر بنی صدر را بیابد. با این کارها تنها عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند. جهت روشن شدن موضوع مطلب را تکرار کردم.
کاربر مهمان / 05 January 2012
از نظر آقای گنجی مردم از طریق رسانه های مختلف به آگاهی رسیده اند و تنها مشکل در واقع سرنگونی رژیم است. آقای گنجی آن سرنگونی و تغییری که بدون حضور و فعالیت احزاب و جریانات سیاسی صورت گیرد حاصلی بهتر از جمهوری اسلامی در بر نخواهد داشت. برای ایجاد یک فضای نسبتأ آزاد سیاسی که لازمه اعتلا و رشد جریانات سیاسی و سازمانهای مردمی غیر دولتی است چه باید کرد؟ با رد و طرد جریانات سیاسی به بهانه عملکرد نادرست آنها در گذشته، به کجا می رسیم؟ جز این است که در هرج و مرج سرنگونی رژیم، جریاناتی وابسته به قدرتهای خارجی بار دیگر انقلاب را مال خود می کنند! دمکراسی بدون حضور آزاد نیروهای مختلف سیاسی و مردمی در جامعه، هیچ معنی پیدا نمی کند. نگاهی گذرا به تحولات سیاسی کشورهای عربی نشانگر همین واقعیت است. با سقوط مبارک در مصر دمکراسی تأمین نشده است. مردم مصر برای رسیدن به دمکراسی، راهی دراز و دردناک در پیش رو دارند و شاید هرگز به آن دست نیابند!
کاربر مهمان بهرام توکلی / 05 January 2012
اینکه شبیه سخنرانی استالین در پولیت بورو شد:
…….دشمنان مردم ایران در این مبارزات و یا تقاضای حمله نظامی به ایران توسط مشتی نادات و فرصت طلب و مشتی مزدور وابسطه به استعمارگران غلط است و مقصود فقط از بین بردن زیر ساختهای مهم درکشور است.برای اگاهی بیشتر هموطنان عرض میکنم:هدف دشمن مردم ایران، آمریکا و رژیم نژادپرست صهیونیستی و استعمارگران اروپائی،از بین بردن اخوندها نیست؛آنان کشتن دانشمندان،تخریب تاسیسات ،پایگاه های نظامی و امکانات جنگی ما را در دستور کار دارند و با جایگزین کردن دیکتاتوران خودی ،اخوندها را هم مترسکی میکنند که حکام جدید از ترس اخوندها خود را کلا در اختیار استعمارگران و مستکبران بین المللی قرار دهند……….
بابا یک ذره از فحشهای استالینیست ولایی فاصله بگیر. برای اثبات درستی حرفت این هم تندی قلم و روش تهاجمی لازم نیست.
کاربر مهمان / 05 January 2012
این اقای استاد بنی صدر که چند نفری فداییش هستند من هر گاه به سخنان ایشان گوش دادم حس کردم ایشان در سال 1360 گیر کرده اند و کمتر زمانی استدلال منطقی در حرفهای ایشان دیدم.
بعضی از دوستان حق حرف زدن گنجی را مشروط به این میکنند که اول برود جواب بنی صدر را بدهد و یا اول برود عالی جناب سرخ پوش را معرفی کند.!!
چرا فکر میکنیم در انتهای هر موضوع یا مقاله تحلیلی باید یک بخش انتهایی باشد به اسم نسخه حل مشکلات کنونی کشور. برخی از دوستان انتقاد دارند که گنجی راه حل نمیدهد. وظیفه یک تحلیل گر شرح و بیان دقیق وضعیت و بررسی عوامل موثر بر موضوع مورد مطالعه است. تحلیل گر نسخه پیچ نیست بلکه روشن گر است.
کاربر مهمان / 06 January 2012
استاد بنی صدر ستاره تابناک سیاست ایران هستند و سطح کاری او خیلی از این حرف ها بالاتر است. تا گنجی جواب منطقی به حرف های ایشان ندهد با اندیشه راهنمای قدرتمدار خود، بیاخلاقی بر بی اخلاقی میافزاید. گنجی و افراد دیگر قدرتمدار مثل او باید تا حالا متوجه شده باشند که جنبش به طرفی حرکت میکند که در آن جهت، سخنگوی طبیعی خود، یعنی دکتر بنی صدر را بیابد. افراد قدرتمدار با این کارها تنها عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند.
کاربر مهمان / 06 January 2012