از سال ۱۹۲۷ تا به امروز، در روزهای پایانی هر سال، هفتهنامه آمریکایی تایم به کسی که در آن سال بیشترین توجه مثبت یا منفی را برانگیخته باشد، عنوان “مرد سال” یا “شخصیت سال” را اعطا میکند.
تا سال ۱۹۸۸ میلادی، این عنوان “مرد سال” نام داشت، اما از آن پس این عنوان نه تنها به یک فرد، بلکه گاه به یک زوج، یک گروه، یک اندیشه یا حتی مکان داده شده است؛ آنهم به بهترین یا حتی بدترین. تصویر فرد، گروه یا مکان برگزیده نیز روی جلد مجله تایم چاپ میشود.
در سالهای مختلف شخصیتهای مختلفی عنوان مرد سال یا شخصیت سال را به خود اختصاص دادهاند. از جمله یکبار کامپیوتر شخصیت سال بود، یکبار کره زمین، یکبار ملکه الیزابت، یکبار سربازان آمریکایی و … در سال ۱۹۵۱، تایم عنوان مرد سال خود را به محمد مصدق، نخستوزیر وقت ایران اهدا کرد. او نخستین فرد از خاورمیانه بود که مرد سال تایم شد.
در سالهایی نیز به چهرههای منفی امتیاز داده شد. ازجمله در سالهای ۱۹۳۸ به آدولف هیتلر و ۱۹۳۹ و ۱۹۴۲ به ژوزف استالین. یکبار هم در سال ۱۹۷۹ آیتالله خمینی عنوان مرد سال را به خود اختصاص داد؛ با توجه به بار منفی و انتقادهایی که بحران گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در تهران و امریکا و همه جهان برانگیخته بود.
درباره انتخاب شخصیت یا فرد سال از سوی هفتهنامه تایم، با خانم هما سرشار، روزنامهنگار در آمریکا تماس گفتوگویی کردهایم.
به نظر شما انتخاب شخصیت و موضوع سال مجله تایم، چقدر در دنیا تأثیر دارد؟
هما سرشار: به نظر من، مسئله انتخاب مجله تایم، انتخاب شخصیت سال، یا انسان سال یا برگزیده سال، همیشه بهطور گسترده در سراسر جهان تأثیر میگذارد و به همین دلیل یکی از انتخابهایی است که ماهها قبل از آن در موردش صحبت میکنند، نظر خوانندگان تایم را میخواهند و با دقت و وسواس خیلی قابل توجهی این انتخاب را انجام میدهند.
بسیاری از مواقع هم خوانندگان یا علاقهمندان را با انتخابی که کردهاند، غافلگیر میکنند. چون بهنظر انتخاب فوقالعاده جالبی است؛ در حالیکه کسی به فکرش نمیرسید. ازجمله امسال، انتخاب معترضان یا معترض، به عنوان شخصیت سال، یکی از بهترین انتخابهای مجله تایم بود.
تایم در شماره ویژهای، کل مجله را به مسائل سال ۲۰۱۱ اختصاص داده و نویسنده تایم، کرت اندرسون در بخش میانی آن، در مطلبی که به چرایی این انتخاب پرداخته است، خیلی به دقت در مورد اینکه اصولاً در تاریخ بشریت و بعد در تاریخ معاصر، اعتراض چقدر میتواند در تغییر روند زندگی افراد و در تغییر سرنوشت شهروندان یک کشور مؤثر باشد، به نکات جالبی اشاره کرده است.
وی از جمله به دهه شصت آمریکا برگشته که اولین حرکتها و اعتراضها برای تساوی حقوق انسانی در آمریکا انجام شده و راهپیماییهای اعتراضآمیز برای حقوق مدنی برپا شده و بعد به مخالفت و اعتراض به جنگ ویتنام پرداخته است. همینطور به ایران اشاره کرده است. به اینکه اعتراض در سالهای هفتاد و انقلابی که رخ داد، یکی از این اثرات و دستاوردهای اعتراض خیابانی شهروندان یک کشور بوده و نتیجه آن سرنوشت یک کشور و ملت را تغییر داده است.
البته به مسائل دیگری هم در دهه هشتاد پرداخته و به اعتراضها در مورد سلاحهای اتمی و… اشاره کرده است. همینطور نیز جلو آمده تا اینکه به سال ۲۰۱۱ رسیده که به اشاره نویسنده و همچنین مجله تایم، اعتراضهایی که از جنوب تونس شروع شد، رویدادی را در سراسر جهان بهوجود آورد که به “بهار عرب” معروف شده است و بلافاصله با حالت دومینو افکتی که داشت، به کشور مصر و چندین کشور دیگر رسید و هنوز هم ادامه دارد. بهطوریکه میگویند یک طول ششهزار مایلی را از خلیج فارس تا اقیانوس آرام، مادرید، آتن، لندن، تلآویو، مکزیک هند، شیلی، نیویورک و حالا آخرین آن مسکو را در بر گرفته است و آن جنبش معروف اوکیپای والاستریت است که در خود آمریکا شکل گرفته و هر روز هم قویتر میشود.
اینها همه از دیدگاه تایم و از دیدگاه کسانی که این مقاله را میخوانند، این نتیجه را به به دست میدهد که انسانها میتوانند با اعتراض خودشان تاریخ را بسازند و ساختهاند و تا معترض در دنیا وجود دارد، تاریخ ادامه پیدا خواهد کرد و تاریخ بهتری ساخته میشود.
اعتقاد تایم بر این است و چون حضور معترضان در سال ۲۰۱۱ در سراسر جهان، بسیار شفاف و قوی بوده است، انتخابشان، به نظر بسیار انتخاب بهجایی میآید و من شخصاً این انتخاب را خیلی دوست داشتم.
با توجه به اینکه در این انتخاب، بیشتر به بهار عربی پرداخته شده بود، آیا به نظر شما جای اعتراض مردم ایران نسبت به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ خالی نبود؟ آیا آنها به این دلیل در شخصیت سال ۲۰۱۱ تایم جایی نداشتند که یکی دو سال جلوتراعتراض کرده بودند؟
از نظر من قدمی که تایم برداشته بود و به جای اینکه مانند همیشه از سران کشورها و از انسانهای بسیار تأثیرگذار در سیاستهای جهانی یاد کند و نام آنها را ببرد، یک جوان بیست و چند ساله را به عنوان مرد سال یا انسان سال انتخاب کرده بود، بسیار جالب بود و به همین دلیل در ذهنم مانده است.
دقیقاً! کرت اندرسون در مقدمه مقالهاش نامی از ایران میآورد و به اعتراض بزرگ مردم ایران که به انقلاب اسلامی انجامید، اشاره میکند. ولی اعتراض و تظاهرات جوانان در دو سال و اندی گذشته نسبت به انتخاباتی که در آن تقلب شده بود را در واقع مسکوت میگذارد. چون نوشتن تاریخ را به صورت دههها آغاز میکند. زمانی که به دلیل انتخاب تصویر معترض برای سال ۲۰۱۱ به عنوان شخصیت سال میپردازد، به اعتراضهایی میپردازد که به به موضوع و سوژه مجلهی تایم بخورد، یعنی سال ۲۰۱۱. به همین دلیل متأسفانه یا خوشبختانه یا به هر دلیلی، اعتراض شهروندان ایران در دو سال و اندی پیش در این بررسی جایی نگرفته است.
البته در هرکدام از تحلیلهای سیاسیای که شما مطالعه کنید، همهی تحلیلگران، آگاهان و ناظران مسائل سیاسی جهانی، تمام این اعتراضها و جنبشهای بهار عرب را نتیجهای یا دنبالهای از اعتراضی میدانند که ایرانیان آغاز کردند، اما ما در اینجا در محدودهای از سال ۲۰۱۱ درگیر هستیم و در نتیجه، من گمان میکنم، علت نام نبردن از ایران همین باشد.
برخی گفتهاند که حاصل کار معترضان بهار عرب، شکلگیری و قدرتگیری گروههای اسلامگرا بود. به شکلی که میبینیم در کشورهایی که زنها، دست کم آزادی پوشش داشتند، بعدها (همچنان که در تصاویر منتشرشده نیز میبینیم) به روسری، نقاب، چادر و… رسیدهاند. این مسئله، آیا مسئله مثبتی در انتخاب تایم است یا منفی؟
الان در کشورهای اروپایی و همینطور در آمریکا، حکومت اوباما و سایرین به این نتیجه رسیدهاند که در واقع، دمکراسیای که صحبتاش را میکنند، این است که انتخاب مردم، انتخاب اکثریت است.
اگر انتخاب اکثریت در مصر این است که نمایندهای از اخوانالمسلمین را روی کار بیاورند و به او رأی بدهند، یا باید در مسیر دستیابی به دمکراسی دچار معضلات و مشکلاتی بشوند که خودشان بفهمند و بعد آن را تصحیح کنند یا اینکه کشورهای خارجی به خواسته اکثریت احترام بگذارند.
در طول سالها، دههها و قرنهای گذشته حضور کشورهایی مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه، امپریالیسم آنها و یا استعمارگری و استثمار آنها باعث شده که همیشه این تصور باشد که در سیاست داخلی یک کشور، حکومتگران یا رهبرانی را گذاشتهاند که دیکتاتور بودهاند و آنها را حمایت کردهاند.
حال اگر بخواهیم به این مسئله نگاه کنیم، شاید ندانستن و یا ناآگاه بودن نسبت به تمام مفاهیم دمکراسی در چنین کشورهایی، چنین نتیجهای را به بار دهد. از آن طرف، انتخاب دیگری که شما دارید این است که سران اتحادیه اروپا، آمریکا و یا کشورهای دیگر، برای کشورهای خاورمیانه و کشورهای در حال رشد، انتخابهایی کنند و رهبری را برای آنها بگذارند. این گفتمانی است که در مورد آن خیلی میتوان بحث کرد و باید دید آن بهتر است یا این؟ یا کدام کمتر بد است.
با نگاهی که به روند قضایا میکنیم، به نظر میرسد انتخاب سران کشورهای غربی الان این است که کمتر بد را انتخاب کنند، بدون اینکه دخالت مستقیم داشته باشند و بگذارند که مردم کشورهای دیگر، مانند خود آمریکا، انگلستان و فرانسه روند دمکراسی را تجربه کنند. چون این چیزی نیست که یک شبه آن را وارد کنند و به مملکت و شهروندانشان بدهند.
در این سالها برای شما به عنوان یک روزنامهنگار، انتخاب کدام شخصیت، فرد و موضوع منتخب سال تایم، جالب و به یادماندنی بوده است؟
به نظر من، انتخاب سال گذشته که مارک زوکربرگ، بهوجود آورنده فیسبوک را انتخاب کردند، یکی از انتخابهای قابل توجه بود. به دلیل اینکه او نشاندهنده نسلی از جوانها است که یک شیوه یا بیزنسی را در سراسر جهان، به عنوان “سوسیال مدیا” شروع کردهاند که نه تنها در زندگی روزمره انسانها اثر گذاشته، بلکه بسیاری از رویدادها، از جمله همین بهار عرب یا جنبشی که در داخل ایران شکل گرفت، تحت تاثیر چنین انتخابی بوده است.
از نظر من قدمی که تایم برداشته بود و به جای اینکه مانند همیشه از سران کشورها و از انسانهای بسیار تأثیرگذار در سیاستهای جهانی یاد کند و نام آنها را ببرد، یک جوان بیست و چند ساله را به عنوان مرد سال یا انسان سال انتخاب کرده بود، بسیار جالب بود و به همین دلیل در ذهنم مانده است.
البته هر سال، هر انتخابی که میکنند جالب توجه است و در عین حال بحثبرانگیز هم هست، ولی این نزدیکترین چیزی است که الان در پاسخ به سئوال شما، به ذهن من میرسد.