از جنبش سبز در ایران تا قیامهای پیدرپی در جهان عرب، یکی از خواستهای مشترک مردم در برابر رژیمهای دیکتاتوری به دست آوردن آزادی، دولت قانونمدار، رعایت حقوق بشر و حیثیت انسانی بوده تا همه بتوانند به سهم خود در عرصه عمومی و زندگی گروهی تأثیرگذار باشند.
بهار عربی در خاورمیانه و شمال آفریقا با خودسوزی یک جوان تونسی به نشانه اعتراض به فقر و بیکاری، در یکی از شهرهای کوچک این کشور آغاز شد و آتش قیام مردمی را برانگیخت؛ آتشی که مدتی بعد زینالعابدین بنعلی، حسنی مبارک و معمر قذافی را سرنگون کرد و حالا در یمن و سوریه ادامه دارد.
همبستگی مبارزات مردمی و جنبش سبز در ایران سرآغاز این رویدادها بود. این همبستگی در ارتباط با جنبشهای مردمی و مبارزان جهان عرب و منطقه چگونه خواهد بود؟ این پرسشی بود که در پی فراخوان کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی، در نشست گروهی از فعالان سیاسی و مدنی ایران در تالار آلفرد دریفوس پاریس با فعالان سیاسی و مدنی کشورهای تونس، مصر، فلسطین، مراکش و سوریه در میان گذاشته شد.
برای بررسی بیشتر موضوع از بهمن امینی، عضو “کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی” در پاریس و گرداننده جلسه پرسیدهام: برای همبستگی بیشتر، راههای ارتباطی با کشورهای منطقه، بهویژه با مردمی که در بهار عربی حضور داشتهاند را در کجا میدانید؟
بهمن امینی: راههایش خیلی ساده است. نباید راههای خیلی پیچیدهای را دنبال کنیم. میدانیم که نیروهای سیاسی و حتی اجتماعی ایران که در حال حاضر بیشتر در خارج از کشور هستند و در داخل کشور بههر ترتیب کمتر میتوان انتظارشان را داشت، لازم است در هرجایی که هستند سعی کنند با نیروهای کشورهای منطقه تماس بگیرند، ولی متأسفانه اینچنین هیچوقت نبوده است.
در این ۳۰ سال در خارج از کشور نیروهای ایرانی نسبت به این مسئله کم توجه کردهاند، با توجه به این که اهمیت خیلی زیادی دارد. ما میبینیم قدرتهای حاکم هوای همدیگر را دارند، با همدیگر ارتباط دارند و از همدیگر حمایت میکنند. مانند حمایتی که جمهوری اسلامی از سوریه میکند یا سوریه از جمهوری اسلامی و یا ارتباطاتی که آقای قذافی در زمان خودش با حافظ اسد یا با محمود احمدینژاد و دیگران داشته، خیلی روشن است.
با اینهمه، نیروهای مترقی و مبارز در همه این سالها از همدیگر غافل بودهاند. ما از زمانی که کمیته مستقل ضد سرکوب در پاریس فعالیت داشته است، به این مسئله توجه داشتیم. در بسیاری از تظاهراتی که ما داشتیم، به مناسب ۲۲ بهمن یا به مناسبت ۲۵ بهمن که در حقیقت ادامه همبستگیای بود که در ایران با جنبشهای عرب انجام شد، از فعالان نیروهای منطقه دعوت کردیم.
بهعنوان مثال خانم نادیا شبان که یک فعال فمینیست و آزادیخواه است و خوشبختانه برای مجلس مؤسسان تونس انتخاب شد و این مایه افتخاری برای همه نیروهای دموکرات است، دو بار در برنامههای ما بهعنوان سخنران شرکت کرد و همبستگی جنبش تونس را با جنبش ایران به شکل متقابل اعلام کرد.
احساس امید به آیندهای روشنتر از امروز در همه دیده میشد و برخلاف همه آن چیزهایی که صحبت میشود و با توجه به همه دشواریها، همه امیدوار هستند به این که آینده روشنتر از امروز باشد
ما البته با شماری کم در تظاهراتی مربوط به نیروهای مراکشی در میدان حقوق بشر پاریس شرکت کردیم و با توجه به این که آنها صدها نفر بودند و فوقالعاده هم شلوغ بود، وقتی به ما اجازه صحبت دادند، گفتیم که امروز مردم ایران در همبستگی با مردم عرب به خیابانها آمدهاند و کشته شدهاند. چیزی که برای ما باورنکردنی بود، این بود که یک دقیقه به احترام جانباختگان آزادی ایران و به احترام این همبستگی سکوت کردند و تمام میدان حقوق بشر یکباره در سکوت فرو رفت و بعد باز با شعار همبستگی ایران، مراکش و دیگر کشورها میدان پر از فریاد شد.
این حرکتی است که میشود با ارتباطات محلی، با نیروهایی که مبارزه میکنند، شروع کرد. لازم نیست در سطوح بالا و خیلی پیچیده انجام شود. ما امیدواریم این امر هرچه بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
مهمترین نکته در همبستگی میان مبارزان ایرانی و مبارزان دنیای عرب را چه میدانید؟
نکته جالب آن احساسی بود که از همه این صحبتها بهوجود آمده بود نسبت به مبارزهای که در منطقه جاری است؛ چه در ایران چه در کشورهای عرب منطقه. احساس امید به آیندهای روشنتر از امروز. این احساسی بود که در همه دیده میشد و برخلاف همه آن چیزهایی که صحبت میشود و با توجه به همه دشواریها، همه امیدوار هستند به این که آینده روشنتر از امروز باشد. بیشک مشکلات هست، بیشک انتخابات اخیری که در کشورهای عربی شده است، افراد را نگران میکند و تا حدودی توجه و هوشیاری بیشتری میطلبد، ولی همواره نقاط مثبت را همه بیشتر میدیدند و این امید بود.
نکته دوم که بهویژه یکی از میهمانان سوری ما به آن اشاره کرد، باز همین توجه به این حرکتهای ساده بود. او گفت واقعیت این است کاری که شما کردهاید مهم است. برای این که ما تصور روشنی از ایرانیها نداریم. کاری که در سطح بالا، در سطح قدرتها میشود، حتی در درون نیروهای روشنفکر و مبارز هم تا حدودی جدایی و تردید میاندازد.
شما آن را شکستید و امروز این دوستان عکسهای این برنامه را روی سایتشان گذاشتهاند، روی سایت سوریه آزاد. آنها ویدئوی حرکتی که هموطنان ما در تبریز کردند و شجاعانه عکس بشار اسد را آتش زدند، با تقدیر و تشویق بسیار روی سایتشان گذاشتهاند. این حس امید و نگاهی که به آینده هست، بیش از هرچیز برای خود ما حس میشد که برگزارکننده بودیم و همچنین برای شرکتکنندگان ایرانی و غیر ایرانی.
بازی تمام نشده است
فروغ جواهری از فعالان سیاسیـ مدنی و عضو کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی است. او نقش زنان را در بهار عربی و نیز در جنبش سبز ایران بسیار مهم میداند.
فروغ جواهری: نکته جالب این بود که نه تنها در این جلسه بلکه در تمام این تصویرهایی که از این کشورها میدیدیم حضور زنها در تظاهرات گوناگون پرشمار بود. همانطور که در ایران زنهای ایرانی پیشقدم بودند و نقش بسیار زیادی در حرکت دوسال پیش داشتند، من فکر میکنم زنهای عرب هم در کشورهای خودشان خیلی فعال بودند و در آن جلسه همبستگی، حتی خانمی که نمایندگی مصر را داشت، میگفت این جریان و این حرکتی که در مصر شد، از طریق یک زن در مصر شروع شده بود. من فکر میکنم زنها به نقش خودشان در تمام این کشورها واقف شدهاند و میدانند که چه می خواهند. حال خود من بهعنوان یک زن فکر میکنم که زنها به این نتیجه رسیدهاند که باید پابهپای مردها، برابر با مردها، برای حق خودشان بجنگند و تجربه ایران تجربه خوبی حتی برای زنان این کشورهای عربی بوده است.
آنها نگرانیای هم بابت انتخابات دارند؟
من نگرانی را در صحبتهایشان دیدم، ولی ناامید نیستند. ناامید نیستند و فکر میکنند که میتوان عوض کرد و همه این پنج زنی که شرکت داشتند میگفتند ما تا آخر مبارزه خواهیم کرد برای این که حقوق برابر با مردها در کشورهای خودمان داشته باشیم. بازی تمام نشده برای این کشورها. شروع بازی است.
ما با شماری کم در تظاهراتی مربوط به نیروهای مراکشی در میدان حقوق بشر پاریس شرکت کردیم. آنها صدها نفر بودند. وقتی گفتیم که امروز مردم ایران در همبستگی با مردم عرب به خیابانها آمده و کشته شدهاند، به احترام جانباختگان آزادی ایران، یک دقیقه تمام میدان حقوق بشر در سکوت فرو رفت
تفاهم و توافق بین نیروهای سیاسی
بیژن حکمت از فعالان سیاسی چپ در پاریس است. او از نکاتی میگوید که مبارز مردم منطقه را بههم پیوند میدهد.
بیژن حکمت: آنچه تا حدودی این مبارزهها را بههم پیوند میدهد، این است که این اتفاقها در کشورهایی پیش میآید که بههرحال دارای یک فرهنگ اسلامی هستند. هم ایران، هم مصر، هم تونس و هم لیبی یا اسلامی هستند یا دارای فرهنگ اسلامی. بنابراین این که مبارزه در این کشورها چگونه پیش میرود و رابطه نیروهای دموکرات با نیروهای مسلمان دموکرات و با نیروهای اسلامگرا چه خواهد بود، ارتباطاتی باهم دارد که مرکز توجه تمام این نیروها قرار میگیرد و تبادل نظر روی این موضوعها به نظر من بسیار اهمیت دارد. نکته دوم این است که اولین انقلاب اسلامی درحقیقت در ایران رخ داد و الان هم در تمام این جنبشها میبینیم که اسلامگرایان متفاوتی با گرایشهای رادیکالتر یا معتدلتر شرکت دارند.
مثلاً در تونس جریان النهضت یک جریان متعادل است که سعی میکند با نیروهای سکولار در آنجا به نوعی تعامل دست پیدا کند. از جهاتی شاید بتوان گفت که به اصلاحطلبهای ما شباهت دارد، ولی در مصر شما با نیروهای بسیار اسلامگرای رادیکال مواجه هستید مثل سلفیها و آنهایی که سعی میکنند میانهروتر باشند مانند اخوانالمسلمین.
مبارزان مردم ایران و مبارزان کشورهای عربی چه درسهایی از همدیگر گرفتهاند؟
یکی از نکاتی که خیلی در این گفتوگوهای ما برجسته بود، مسئله سازماندهی و سازمانیابی نیروهای چپ و دموکرات بود، و طبیعتاً نیروهای لیبرال. یعنی وقتی ما با دوستانمان از تونس صحبت میکردیم که دونفر بودند، یکیشان هم عضو اتحادیه کارگری تونس و هم از رهبرانشان بود و دیگری همین خانمی بود که رهبر یکی از جنبشهای فمینیستی تونس نیز هست.
میگفتند که واقعاً سازمانهای سیاسی اصلاً تأثیر مهمی نداشتند یا تأثیر بسیار کوچکی در برخاستن مردم تونس و در هدایت و مبارزات آنها داشتند.
آنها فکر میکردند که جریانهای اسلامگرا که بههرحال از پشتیبانی خارجی هم برخوردار بودند، بعداً توانستند به همین علت رأی بیشتری از آنهای دیگر کسب کنند. چون این جریانها اولاً از ابتدای انقلاب تونس حضور جدی در بسیج مردم نداشتند و جریانهای دموکرات هم نتوانسته بودند با همدیگر متحد شوند و ائتلافی بزرگ را درست کنند و یا بودجه کافی داشته باشند، برای این که بتوانند تبلیغ کنند، بسیج کنند، با مردم گفتوگو کنند و بتوانند آرای بیشتری در این انتخابات بهدست آورند.
مثلاً یکی از نکات گفتوگو همین بود. همینطور خانمی که از جنبش مصر در آنجا شرکت داشت، او هم میگفت که این جنبش کاملاً خودبهخودی است و نیروهای سیاسی دموکرات در حقیقت سازمانیابی کافی ندارند. در سوریه هم همین صحبت شد. یعنی یکی از نکاتی که از نقطه نظر درسیابی برای ما مهم است، مسئله سازمانیابی نیروهای دموکرات درون و بیرون کشور است.
البته درون کشور خیلی مشکل است، ولی بههرحال اگر بتواند تفاهم و توافقی بین نیروهای سیاسی دموکرات خارج از کشور بهوجود آید، بدون تردید در شکلگیری ائتلافاتی در آن کشور هم مؤثر خواهد بود. این در حقیقت یکی از درسها و تبادل نظرهای مهمی بود که آنجا صورت گرفت یا دست کم یکی از برداشتهای من از صحبتهای نشست همبستگی مبارزان ایرانی و کشورهای عرب منطقه در روز جهانی حقوق بشر در پاریس بود.
این کار اقای حکمت نشان از علاقه ایشان به فعال بودن و اعتراض کردن است و ارزش سیاسی خود را دارد.اما حرکت ایشان یک اقدام تک روانه است و امکان ندارد که گسترده شود.از آنجا که ایشان خود عقاید چپی دارند،توصیه میکنم که ایشان با حزب چپ اروپا و گروه های ضد استبدادی و ضد استعماری موجود، چون حزب سوسیالیستهای اروپا، حزب سبزهای اروپا، حزب کمونیست اروپا و اتکATTAC همکاری کنند و زیر نظر حزب کمونیست و یا دیگر چپ ها اقدمات حمایتی خود از مبارزات مردم در کشورهای مختلف و مخصوصا ایران را بنمایند.حزب کمونیست اروپا و احزاب چپ و سوسیالیست اروپا، زیر شعار همبستگی جهانی روابط نزدیک و سیاسی دارند.ضمنا ایشان باید بپذیرند که در جوامع اسلامی حد اکثر ده درصد مردم بی دین واقعی هستند و نمی توان با عقاید چپی به دروغ از دمکراسی و یا خواست اکثر مردم، مسلمانان دفاع کرد.یک فرد چپی زمانی میتواند از جنبش دمکراسی خوای حمایت کند که به این نتیجه رسیده باشد که دمکراسی در شرلیط کنونی بهترین روش حکومتی است.در غیر اینصورت،شعار های دمکراسی خواهی اش چیزی جز فرصت طلبی و سوء استفاده از مدافعان دمکراسی و خواست مردم مسلمان نیست.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 18 December 2011