نتیجه اجلاس اضطراری سران اروپا برای نجات یورو را میشود در این مصرع سعدی خودمان خلاصه کرد که: “چو دخلت نیست، خرج آهستهتر کن”.
اروپا هرچند از نظر جغرافیایی یک قاره کوچک و جمع و جور است، اما از لحاظ اقتصادی وضعش چندان جفت و جور نیست. کشورهای اروپایی از نظر فرهنگی مشترکات زیادی دارند، اما در موارد دیگر فقط اختلاف دارند. این اختلافات به این سادگیها قابل حل نیست. چون اصلاً ساده نیست و دعوا سر یک شاهی صنار نیست؛ چند غول اقتصادی و چندین کشور ضعیف میخواهند سر یک سفره بنشینند و همکاسه شوند.
اما عملاً کاسهکوزههایشان بههمریخته. چون همه میخواهند کمتر مایه بگذارند و بیشتر بخورند. به عقیده بیشتر رسانههای آلمانی این وضع اگر بخواهد به همین شکل ادامه پیدا کند فقط به نفع کشورهای ضعیفتر و به ضرر قویترهاست و همین است که اینها زیر بار نمیروند. با این حال برای حفظ وحدت، کشورهای اروپایی – ضعیف یا قوی – چارهای ندارند که یک جوری با هم کنار بیایند.
در این کنار آمدن باید خیلی چیزها کنار گذشته شود، بهویژه چیزهایی که جنبه ملی دارند، مانند تصمیم گیری در مورد بودجه، وضع مالیات و خدمات اجتماعی. در امور مالی نقش آقا بالا سرانه بروکسل بیشتر میشود و دخالت دولتها کمتر.
تکروی انگلیس در کشورهای دیگر اروپا نیز به عنوان اقدامی ضد اروپایی مورد انتقاد قرار گرفته؛ به گزارش هندلزبلات، شولتز جانشین رییس پارلمان اروپا ابراز تردید کرده که انگلیس همچمنان در اتحادیه اروپا باقی بماند
همین از موارد دردسر است. اتحادیه اروپا برای آنکه بتواند وحدت خود را در کوران حوادث حفظ کند باید هر چه بیشتر جمع و جور شود و به آن چیزی شبیه شود که به طور غیر رسمی از آن به عنوان ایالات متحده اروپا حرف زده میشود. کشورهای اروپایی از ترس واکنش احزاب راست و سنتی این اصطلاح را با احتیاط به کار میبرند. اما همگی میدانند که اروپای واحد را جور دیگری نمیشود اداره کرد. ده سال پیش که واحد پول یورو به جریان افتاد خیلی از کشورهای نسبتاً فقیر اروپا ذوق زده شدند و با راه انداختن ساز و دهل به آن پیوستند.
آنها تا توانستند از کیسه دیگران خرج کردند و بدهی بالا آوردند، به این امید واهی که بدهی مال همه است و دیگران یک جوری از پساش برمیآیند. به خصوص یونانیها به معنای واقعی کلمه از کیسه خلیفه ولخرجی میکردند. در سالهای نخست راهافتادن یورو هم غولهایی مانند آلمان و فرانسه بفهمی نفهمی سر کیسه را شل کرده بودند و زیاد به دیگران فشار نمیآوردند تا یورو خوب جا بیافتد و همه نمکگیر شوند. اما از سه سال پیش که اقتصاد جهانی در اروپا و آمریکا بحرانی شد، همه ازجا دررفتند. دیدند چند تا لتوپار شدهاند. یونان تقریباً ورشکسته شده و ایرلند و اسپانیا و پرتغال هم زهوارشان دررفته و ایتالیا هم زیر بار سنگین بدهیها به نفس نفس افتاده.
کشورهای درمانده به حساب اینکه همه با هم برادرند خواهان کمکهای برادرانه شدند، اما برادران بزرگتر اروپا گفتند نه دیگر، بس است. حساب حساب، کاکا برادر. نمیشود عدهای رنج ببرند و دیگران گنج. تا کنون کشورهای اروپایی در مقابل هر گونه نظارت نهادهای نظارتی و بانک مرکزی و شورای اروپا مقاومت میکردند. حتی در مواردی آمار و ارقام جعلی هم ارائه میدادند تا همچنان مشمول دریافت کمکهای ویژه باشند.
اما ورشکستگی یونان و چند کشور ریز و درشت دیگر، به خصوص بدهیهای سنگین ایتالیا زنگ خطر را به صدا در آورد و راه را باز کرد برای مرکل و سرکوزی تا در اجلاس چند روز پیش سران، اصلاحات مهمی را در پیمان اروپا به دیگر اعضاء تحمیل کنند. موضوع اصلی این اصلاحات تحمیل انضباط مالی و نظارت بیشتر بر دخل و خرج اعضاء و اقدامات تنبیهی است. ۱۷ کشور عضو حوزه یورو با این اصلاحات موافقت کردند و ده عضو دیگر که فقط جزو اتحادیه اروپا هستند فرصت یافتند که در آینده تصمیمگیری کنند. تا سه ماه دیگر یعنی تا پایان ماه مارس باید تکلیف این مسئله روشن شود و توافقنامه به شکل معاهده لازم الاجرا امضا شود.
منتهی انگلیس از همین جا راه خودش را از بقیه جدا کرد. انگلیس جزو حوزه یورو نیست، اما از اعضای ۲۷ گانه اتحادیه اروپاست. با این حال همیشه نق و نوق کرده و چوب لای چرخ اتحادیه گذاشته است. از همان ابتدا هم هیچ علاقهای به عضویت نداشته، اما بودن در اتحادیه اروپا برایش نان و آب داشته و از تسهیلات بانکی و گمرگی برخودار شده که مانده. اما حالا که آلمان و فرانسه مته به خشخاش گذاشته و میخواهند با انضباط و نظارت دقیق تر مو را از ماست بکشند، خودش را کنار کشیده و منافع ملی را بهانه کرده.
انگلیس به علت ویژگیهای خاص تاریخی خود نمیخواهد در اروپا حل شود. میخواهد حتی الامکان با اروپا کمی فاصله داشته و به آمریکا نزدیکتر باشد. آمریکا نیز از هیچ تلاشی برای متلاشی کردن یورو فرو نمیگذارد
انگلیسیها قافیه را به خصوص از این نظر تنگ دیدند که بنا به طرح اصلاحی مرکل و سرکوزی قرار بود از معاملات بورس لندن مالیات گرفته، تا به صندوق ویژهای برای کمک به دیگر اعضا واریز شود، که انگلیسیها زیر بار نرفتند و رفتند. از این گذشته انگلیس میخواست به شکل تسهیلات ویژه باج بگیرد ، که کسی تحویلش نگرفت.
انگلیس روابط ویژهای با آمریکا دارد و شاید این از جمله دلایل رفتار سرسختانه دیوید کامرون در اجلاس اضطراری سران اروپا بود. سرکوزی در اقدامی نمادین حتی حاضر نشد با او دست بدهد. انگلیس به علت ویژگیهای خاص تاریخی خود نمیخواهد در اروپا حل شود. میخواهد حتی الامکان با اروپا کمی فاصله داشته و به آمریکا نزدیکتر باشد.
همراهی تونی بلر با جرج دبلیو بوش در حمله به عراق، برخلاف مخالفت بیشتر کشورهای اروپایی، یک نمونه این رابطه ویژه انگلیس و آمریکاست. آمریکا نیز که خود دچار بحران مالی است، از هیچ تلاشی برای متلاشی کردن یورو فرو نمیگذارد، اما از سویی چون یورو و دلار دمشان به هم وصل است، نگران ثبات یورو شده است. اوباما خواهان تصمیمات همه جانبه تر و محکم تری شده تا به برکت یورو دلار هم جان بگیرد.
مرکل و سرکوزی نیز دارند در همین راه میکوشند. منتهی این کاری است کارستان. و به این زودیها به نتیجه نخواهد رسید.
از تصمیمات اجلاس سران جز کلیات چیزی به بیرون درز نکرده. عجالتاً چیزی که تا کنون روشن است اینکه انگلیس خود را بد جوری منزوی کرده. گاردین و فایننشیال تایمز از این موضوع اظهار نگرانی کرده اند، در عوض روزنامه محافظه کار دیلی تلگراف از سیاست لجوجانه انگلیس دفاع کرده. ایندیپندنت هم پا را فراتر گذشته و از حالا خروج انگلیس از اتحادیه اروپا را پیشگویی کرده.
چند غول اقتصادی و چندین کشور ضعیف میخواهند سر یک سفره بنشینند و همکاسه شوند. اما عملاً کاسهکوزههایشان بههمریخته. چون همه میخواهند کمتر مایه بگذارند و بیشتر بخورند
تکروی انگلیس در کشورهای دیگر اروپا نیز به عنوان اقدامی ضد اروپایی مورد انتقاد قرار گرفته؛ به گزارش هندلزبلات، شولتز جانشین رییس پارلمان اروپا ابراز تردید کرده که انگلیس همچمنان در اتحادیه اروپا باقی بماند. به گفته او اروپا بدون انگلیس هم میتواند به راهش ادامه بدهد و کارش لنگ نمیماند، اما انگلیس در انزوا میماند.
گراف لمزدورف، رئیس فراکسیون لیبرالها در مجلس اروپا نیز میگوید، “انگلیسها باید تکلیف خودشان را روشن کنند که این طرفیاند یا آن طرفی.” او به طور ضمنی تهدید کرد اگر آنها این کار را نکنند ممکن است اتحادیه از نو تشکیل میشود، اما بدون انگلیس. در مقابل، وولف رییس جمهور آلمان جانب احتیاط را گرفته و اظهار امیدواری نموده که بشود انگلیس را با اعطای بعضی امتیازات دوباره به راه آورد.
هر چند که مرکل از پیروزی خود در اجلاس سخن گفته، اشتاین مایر رییس فراکسیون سوسیال دمکراتهای آلمان دستآوردهای او را ناچیز شمرده . رسانههای دیگر آلمان هم ضمن اظهار خوشحالی از این که توافق نسبی موقتاً به ثبات یورو و بازارهای بورس کمک کرده، ابراز نگرانی کردهاند که کشورهای حوزه یورو که موافقت خود را با طرحهای انضباط مالی اعلام کرده اند، در ظرف ماههای آینده دبه در نیاورند.
بازار مشرک اروپای متحد اروپای فدرال و پول مشترک اروپا یورو حکایت از سیر تکاملی میکند که امروز بنام بحران شناخته میشود
تا زمانی که بازار مشترک در محدوده اقتصادی فعال بود انگلیس جندان رغبتی به ورود بدان را نداشت و دوگل هم مطلقا مخالف ورود انگلیس باین بازار بود
پیروزی محافظه کاران برهبری ادوارد هیث این مقدمات را فراهم کرد و انگلیس موافقت خود را اعلام داشت که مورد قبولی دیگران هم قرار گرفت ولی اروپای فدرال چیزی نبود که مارگارت تاچر انرا بپذیرد ازان گذشته حجم کمکهای مالی اروپا به کشورهای اعضا انگلیس را که کشوری کشاورزی نبود ونمیتوانست از این کمکها استفاده کند بشدت ازار میداد ودر زمان تونی بلر این اختلافات اشکار تر شد
اروپا به انگلیس بعنوان حدفاصله با امریکا مینگریست زیرا هم گامی پسر عمو ها بایکدیگر راهکار دستیابی نزدیکتر به قاره تاز ه قلمداد میکرد وشاهد بود در بحران 91 گشاده دستی وخوش امد گوئی امریکا از محصولات انگلیسی سبب شد که بریتانیا کمترین اسیب را در جریان این بحران متحمل شود وحال انکه المان فرانسه و ایتالیا سه اقتصادبرجسته خسارتهای سنگینی را پرداختند
قانون اساسی اروپا که با مخالفتهای فرانسویها و هلندیها و ایرلندیها مواجه شد نه مورد استقبال مردم و نه دولت انگلیس قرار گرفت وگو اینکه با ترفند تازه که قبولیت احزاب اکثریت بجای رای مردم این قانون را در اروپا عملی کرد ولی دولت انگلیس همجنان قبولی قانون اساسی و تعویض استرلینگ به یورو را منوط به برگزاری رفراندم نمود و مرتبا برگزاری انرا به تعویق انداخت گو اینکه نظر سنجی ها حاکی ازانست که مردم انگلیس با این دو موضوع موافقتی ندارند
وتوی انگلیس نسبت به کنترل بیشتر بودجه کشورهای عضو نه تنها داخل یورو با نظرات متناقضی روبرو شده بلکه کابینه ائتلافی این کشور را بامخاطره روبرو کرده است که باید در روزهای اینده منتظر اختلافهای بیشتر باشیم
در داخل یورو وضع بشدت تامل بر انگیز است زیرا مجموعه کشورهای داخل زون قادر به پرداخت بدهی هانیستند بدین معنی که فقط ایتالیا بایستی سالیانه یکصد ملیارد دلار بهره بدهی هایش را پرداخت کند وکشورهای یونان و ایرلند با اقتصاد کوچک خود از هم اکنون اعلام ناتوانی کرده اند
یورو در وضعیت کنونی قابلیت ادامه را از دست داده است واخراج یونان از این مجموعه ریزش د یگر کشورها را بدنبال دارد ووضع فرانسه بسیار جدیست گو اینکه اعتماد عمومی نسبت باوراق بدهی های دولتی شامل مجموعه کشور ها شده است و اوراق قرضه منتشر شده از طرف المان نیز نا فروش باقی ماند ه است
از طرف دیگر دلار امریکا نیز که بعد از کنفرانس برتن وودز مجاز بانتشار بدون پشتوانه است با بدهی های امریکا که بیش از تولید نا خالص ملی است در صورت سقوط یورو با مخاطره روبرو میشود و حاصل ان نه بحران کوچک و یا بزرگ بلکه بهم ریختن اساس مبادلات جهانی خواهد شد وابعاد ان غیر قابل تصویر است
مشکلات فردا بسیار است قوانین داخلی بانکی وسیستم های بازنشستگی کلا باید عوض شود واز همه مهمتر بازار بورس و به تبع ان قوانین مبادلات بانکی ومسئولیت دولتها در مقابل ملتها باید تغییر کند
انتشار اوراق قرضه دولتی بایستی بتصویب کمسیونهای متخصص ومسقل برسد ودر این راستا کسر یودجه مگر در شرائط بحرانی باید ممنوع اعلام شود
بحران مال تا پایان سال براه خود اذامه میدهد ولی در سه ماه اول سال 2012 باوج خود خواهد رسید ودور نیست که کشورهای در صف اول بحران در درجه اول یونان از یورو اخراج گردد وهمین امر سبب فرو افتادن حد اقل 10 بانک ارو پائی میشود واگر سیستم سقوط اذامه یابد وبدیگر کشورها برسد وضع غیر قابل پیش بینی میشود
کاربر مهمان / 12 December 2011
این انگلیسیها همون بهتر که بروند. همانطور که در این مقاله آمده، انگلیسیها خیلی بیشتر به اروپا احتیاج دارند تا اروپا به انگلیسیها.
کاربر مهمان / 12 December 2011
بحران یورو اگه حل نشه ممکنه دنیا رو تحت تاثیر قرار بده. خلاصه که این بحران فقط بحران اروپا نیست و اگر حل و فصل نشه ، شاید عواقب وخیمی برای همه دنیا داشته باشه.
کاربر مهمان / 12 December 2011
واقعا که انتخاب بجا و دقیقی کرده اید برای تیتر مطلب. بقیه شعر سعدی هم جالب است و به درد اروپای بحرانی می خورد:
چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن
که می خوانند ملاحان سرودی
اگر باران به کوهستان نبارد
به سالی دجله گردد خشکرودی
فریدون / 13 December 2011
حقیقتا چون از اقتصاد خیلی سر در نمی آورم دنبال مطلب اینچنینی بودم که به زبان ساده توضیح دهد واقعا در اروپا چه خبر است. لطفا باز هم از این چنین مقالاتی در سایت بگذارید. با تشکر مجدد
کاربر مهمان / 14 December 2011
ممنون از نوشتهٔ زیبایتان، من هم علاقهای به مطالب اقتصادی ندارم ولی نوشته شما هم روان بود هم قابل فهم.
کاربر مهمان / 14 December 2011
خیلی ساده مسائل مهم رو شرح داده اید، ممنون.
کاربر مهمان / 13 December 2011
زنده باشید که از سعدی یاد کردید. همان یک مصرع لب کلام است.
naser / 13 December 2011
دستتون درد نکنه. زبان شیرین و فصیح غنیمته .
من به اقتصاد زیاد علاقه ندارم، اما شیوایی کلام مرا دنبال خودش کشاند و همه مقاله را خواندم .
کاربر مهمان / 13 December 2011
بسیار جالب. نظرات کامنت های بالا را تایید میکنم.
نثر مثل آب روان جاری است. آدم از خواندن خسته نمیشود.
فرهاد / 15 December 2011