همین چندی پیش بود که پنجاهمین سالگرد ورود مهاجران ترک به آلمان موضوع بحث رسانههای آلمان و ترکیه بود.
پنجاه سال قبل در روز ۳۱ اکتبر توافقنامهای امضا شد که به صدها هزار شهروند ترک اجازه میداد برای کار به آلمان، به عبارتی آلمان غربی بروند. اینان به اصطلاح “کارگران مهمان” بودند که قرار بود نیاز شدید صنایع آلمان پس از جنگ جهانی دوم به کارگر را رفع کنند. تنها در فاصله سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۳ هفتصد و ده هزار ترک به آلمان آمدند و خیلی از آنها روزی ۱۲ و گاهی ۱۶ ساعت کار میکردند، به عبارتی جان میکندند.
در آن زمان مقامهای آلمانی به استقبال مسافران قطاری رفتند که از استانبول آمده بودند. این قطار بهطور نمادین حامل میهمانان ترکزبان کشور آلمان بود. در حال حاضر حدود سه میلیون ترکتبار در آلمان زندگی میکنند که یک میلیون نفر از آنها شهروندی آلمان را کسب کردهاند. با این حال ترکها بهرغم قبول شهروندی آلمان و سالها کار در این کشور هنوز غریبه محسوب میشوند. مهاجرانی که زمانی بزرگ داشته میشدند، حال مزاحم تلقی میشوند. حالا زمان فرق کرده است. پنجاه سال پیش آلمان به نیروی ارزان کار نیاز فوری داشت و به همین دلیل ترکها را تحویل گرفت، حالا نیاز برطرف شده و آلمانها مانند سایر کشورهای بزرگ صنعتی به جای کارگر ارزان دنبال متخصصان جوان کشورهای دیگر میگردند.
همه میدانند که خارجیها در اروپا و بخصوص در آلمان وضع خوبی ندارند و در اکثر موارد با بد رفتاری مواجه میشوند. به آنها تهمت زده میشود که نتوانستهاند یا نخواستهاند خود را تمام وکمال با جامعه و فرهنگ آلمان وفق بدهند، اما این یک روی قضیه است و موضوع در همین حد نمیماند. گذشته از تحمل انواع تبعیضها و محرومیتهای اجتماعی، مهاجران و از جمله ترکها به انحاء مختلف مورد حملههای نژادپرستان قرار میگیرند. این حملات در مواردی مرگبار است. حملات تاکنون معمولاً شامل حال پناهندگان میشد، اما به تازگی حمله به مهاجران نیز شدت گرفته است: از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ چندین مهاجر ترک و یونانی در آلمان به قتل رسیدند و تا امروز معلوم نبود قتلها کار کیست. اغلب مقتولان آدمهای عادی بودند. حال معلوم شده که قاتلها بهطور سیستماتیک عمل میکردهاند و جزو یک هسته ترور نئونازی بودهاند. همین جامعه آلمان را در روزهای اخیر شوکه کرده است این قتلها به قتلهای زنجیرهای “کباب ترکی” (Döner-Morde ) معروف شدهاند . قتلها را اکثراً روز روشن مرتکب شدهاند. به مقتول نزدیک شده و از فاصله نزدیک به او شلیک کرده و گریختهاند:
– ژانویه ۱۹۸۸ پلیس در شهر ینا در شرق آلمان یک کارگاه بمبسازی را در گاراژ یک خانه کشف میکند که متعلق به سه نئونازی (“اوه ب”، “اوه م” و “بئاته زد”) بوده است. این سه تن به طرز عجیبی از دست پلیس فرار میکنند.
– افراد ناشناس سال۱۹۹۹ به دست کم ۱۴ بانک در شرق آلمان حمله میکنند. بعدها معلوم میشود که سه تن نامبرده در این اقدامات دست داشتهاند.
– سپتامبر ۲۰۰۰: یک گلفروش ترک در شهر نورنبرگ در جنوب آلمان با شلیک گلوله کشته میشود.
سه نئونازی معروف به “اوه ب”، “اوه م” و “بئاته زد” (جدیدترین عکس از وی)
– در فاصله سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ دو قتل مشابه دیگر هم در همین شهر نورنبرگ روی میدهد. در همین مدت دو قتل در مونیخ، یک قتل در شهر کاسل، یکی در هامبورگ و یکی نیز در شهر روستوک اتفاق میافتد. سال بعد (۲۰۰۶) یکی را هم در شهر دورتموند در شمال آلمان میکشند. در همه موارد ترکها و در یک مورد یک یونانی قربانی میشوند. به گزارش پلیس در همه موارد با تپانچههایی با کالیبر مشابه شلیک شده است.
– ۲۵ آوریل ۲۰۰۷ یک پلیس زن ۲۲ ساله به ضرب گلوله کشته میشود، همکارش نیز به شدت زخمی میشود. DNA پیدا شده در محل قتل، بعدها با DNAاعضای گروه ترور نئونازی تطبیق پیدا میکند.
– ۲۷ مارس ۲۰۰۹ پلیس رد ژنتیکی یکی از اعضای گروه ترور را پیدا میکند که اثر آن در ۳۵ محل جرم دیده میشود. به نوشته نشریه فوکوس آلمان به او “زن بی چهره” نام میدهند و پیگیرهایشان به جایی نمیرسد.
– یکم نوامبر ۲۰۱۱ در نزدیکی لایپزیک صاحب یک دکه کباب ترکی کشته میشود. اثری از قاتل به دست نمیآید. چند مورد قتل مشابه دیگر هم صورت میگیرد که هنوز نمیشود به یقین گفت کار همین گروه ترور نئونازی بوده یا نبوده است. ترورها در شهرهای مختلف در شمال، جنوب، غرب و شرق آلمان صورت گرفتهاند تا به طور سراسری ناامنی و ترس ایجاد کنند.
– چهارم نوامبر ۲۰۱۱، بعد از حمله به یک بانک در شهر آیزناخ اجساد سوخته “اوه ب” و “اوه م” در ماشین کاروانشان در شهر تسویکا پیدا میشود. خانهای هم که در آن پنهان شده بودند در همین شهر به آتش کشیده میشود. به گفته پلیس آن دو خودکشی کرده و برای از بین بردن آثار و مدارک جرم و امکان لو رفتن همکارانشان خانه را آتش زدهاند.
بئاته زد
– هشتم نوامبر ۲۰۱۱ “بئاته زد”، یکی از اعضای اصلی گروه ترور خود را به پلیس معرفی میکند. به گفته پلیس او در طول ده سال گذشته با چندین هویت جعلی پنهانی زندگی میکرده است. فرد چهارمی که به اینان پناه داده و از لحاظ لجیستیکی همکارشان بوده است نیز دو روز پیش از آن دستگیر میشود.
موضوعی که آلمانها را تکان داده، این است که یک مامور پلیس امنیتی که به عنوان نفوذی در میان نئونازیها کار میکرده، ظاهراً خود تمایلات شدید نژادپرستانه داشته و گمان میرود که به طور پنهانی در لو نرفتن اعضای گروه تاکنون دست داشته است.
آلمانها تجربه تلخی از ترور در زمان نازیها در فاصله دو جنگ جهانی دارند. بعد از جنگ جهانی دوم، بخصوص در زمان رونق اقتصادی که مصادف با اوج جنگ سرد بین دو بلوک شرق و غرب بود، آلمانها این بار خود را مصادف با ترور از سوی چپ افراطی دیدند. اتحاد دو آلمان بعد از فرو ریختن دیوار برلین به رشد احساسات ناسیونالیستی و قدرتگیری اندیشههای راستگرایانه قوت بخشید. به ویژه خلاء ایدئولوژیکی که در شرق آلمان ایجاد شده بود به رشد گرایشهای نئونازی کمک کرد. اکنون گروههای نئونازی پایه اجتماعی و طرفداران به نسبت زیادی در میان مردم شرق آلمان دارند. با وجود ممنوع شدن چند حزب و دسته رادیکال راست، چند حزب دیگر دست راستی اجازه فعالیت دارند. گروههای اپوزیسیون محافل دانشگاهی و روشنفکران آلمانی همیشه خواهان ممنوعیت این احزاب از جمله حزب NPD بودهاند، اما سیاستمداران حزب حاکم دمکرات مسیحی مخالف این اقدامند. استدلال آنها این است که با توجه به پایه اجتماعی و حمایت آشکار و پنهان بخشی از مردم از نژادپرستها، ممنوع کردن فعالیت آنها میتواند به رادیکالیزه شدن اقدامات آنها بیانجامد.
اشپیگل از قول اقتصاددانان نگرانی فزاینده آنها را بازتاب داده از اینکه وجهه آلمان در اروپا آسیب ببیند. از این رو رهبران حاکم در تلاشند تا ضمن لاپوشانی کردن میزان خطر، خود را مسلط بر اوضاع نشان دهند. با این حال به نوشته اشپیگل و برخی نشریات میانهرو و چپگرا موضوع دردناک این است که جامعه آلمان با قربانیان همدردی نشان نمیدهد.
از سویی نهادهای امنیتی و پلیس ادعا میکنند که علنی بودن فعالیت راستگرایان افراطی به ماموران پلیس اجازه کنترل اقدامات آنها را میدهد. آنها میگویند فقط در صورت علنی بودن فعالیت راستگرایان افراطی میشود نبض آنها را در دست داشت و به میزان دقیق رشد و گسترش و اقدامات و حرکاتشان وقوف یافت، اما حالا با برملا شدن وجود یک گروه خطرناک تروریستی در جناح راست افراطی، پلیس و دستگاههای امنیتی و سیاستمداران همدیگر را به کمکاری و غفلت متهم میکنند. ابتدا سعی کردند قضیه را ماستمالی کنند، اما نشد، چون مسئله ابعاد به نسبت هولناکی به خود گرفته و افکار عمومی حساس شده است.
اشپیگل از قول اقتصاددانان نگرانی فزاینده آنها را بازتاب داده از اینکه وجهه آلمان در اروپا آسیب ببیند. از این رو رهبران حاکم در تلاشند تا ضمن لاپوشانی کردن میزان خطر، خود را مسلط بر اوضاع نشان دهند. با این حال به نوشته اشپیگل و برخی نشریات میانهرو و چپگرا موضوع دردناک این است که جامعه آلمان با قربانیان همدردی نشان نمیدهد.
مقامات مسئول که جداگانه با صدراعظم مرکل و با رئیسجمهور وولف در این مورد صحبت کردهاند، خواستهاند یک مراسم رسمی برای یادبود قربانیان برگزار کنند. با این حال آنها ابراز تردید کردهاند که طیف گستردهای از مردم از این مراسم استقبال کند.
این رویدادها باید مورد توجه مخالفین و مبارزین ایرانی در اروپا و آمریکا باشد که بجای داشتن پاسپورت خارجی در جیب، شهروند درجه دو بودن در خارج از کشور، بالا و پایین رفتن در فروشگاههای Walmart و Ikea و فرصت سوزیها برای کسب آزادی و حقوق بشر در ایران باید بفکر اتحاد و اتفاق برای سرنگونی ج.ا. و باز پسگیری حق شهروندی در مام وطن خود باشیم زیرا چه کباب ترکی بفروشیم یا مشتری آن باشیم، هر زمان امنیت و کلیت ما در اینجا زیر سوال است و با وقایع اینچنینی در آلمان، نروژ، سوئد و… نه تنها نسل اول مهاجرین بلکه نسل دوّم و سوم آن هم جای ثابت و پایداری در این جوامع مصرفی و ظاهری ندارد !
ایراندوست / 17 November 2011
تیتر بد و چیپی برای این مطلب نسبتا خوب که موضوع مهمی دارد، انتخاب کرده اید.
کاربر مهمان / 18 November 2011
اقدامات نژادپرستانه در هر کجا محکوم است… متاسفانه در ایران هم نژادپرستی کم نیست… آنطوری که از افراد مختلف عرب زبان و ترک زبان شنیدم، حکومت علاوه بر سرکوب استبدادی همه مخالفان خود، بر آنها فشار و ظلم بیشتری می کند اعم از زندان و شکنجه فعالانشان تا کشتن فعالان بصورت تصادف و مرگهای ظاهرا طبیعی مثل سکته.
با کامنت بالا هم موافقم که تیتر مناسبی انتخاب نکردید. در واقع تیترتان خیلی بد است.
کاربر مهمان / 18 November 2011
نگاه کن قیافشون دو قرون نمی ارزه!! بعد نژاد پرستم هستن!! اروپایی ها هیچی نیستن در برابر ما ! ما باید این **** وحشی رو آدم کنیم و به زودی اینا از روی خر شانس میفتن و صف میکشن بیان ایران یا ترکیه اقامت بگیرن
کاربر مهمان / 19 November 2011
من نمیدونم این اروپا چی داره که هی بلند میشن ملت به هزار بدبختی پناهندگی میگرن که برن خر حمالی .آقا اگر بیل زنید بیایید یه بیل بزنید ایران رو آزاد کنیم از چنگال اخوند
کاووس / 21 November 2011