به دنبال دست بدست شدن کرکوک میان دولت مرکزی عراق و حکومت محلی کردستان، بسیاری ازمفسرین، بخصوص کمپ فعالین سیاسی کرد، روایت رسانه های گروهی پارت دمکرات کردستان به رهبری بارزانی را پذیرفتند و معتقد هستند که “خیانت شد”، “سازش شد”، “کرکوک فروخته شد”، “معامله شد”، “ایران و ترکیه بودند”، و غیرو . مسعود بارزانی هم در پیامش در این باره ادعا نمود که عده ای در یک جریان سیاسی معین زمینه این ناکامی را فراهم کردند. در میان این ادعاها بر کسی پوشیده نیست که ایران و ترکیه در ترغیب دولت عراق نقش داشته اند اما سایر ادعاها برای پنهان کردن حقیقت مسئله است.
علت اصلی این شکست ریشه درسیاستهای ناپخته، ارزیابی نادرست و خود بزرگ بینی کاذب آن دسته از سیاستمداران فرسوده ای دارد که با ذهنیت و قالب فکری عشایری به واقعیتهای سیاسی-اجتماعی جامعه و توان نظامی خودشان می نگرند. بارزانی و تیم همفکرش، یعنی “کمیسیون عالی رفراندوم”، (که بیشتر به کلوب سران عشایر شبیه است تا یک نهاد سیاسی) تصورشان این بود که پس از همه پرسی ارتش عراق وارد عمل نمیشود. اما ممکن زد و خوردهایی محدودی میان حشد شعبی و نیروهای پیشمرگ و مردم پیش بیاید. این جمع فکر میکردند که نیروی پیشمرگ میتواند از عهده چنین تحرکاتی برآید؛ با جنگ و گریز وضعیت را کمی کش دهند و سر انجام با دخالت کشورهای اروپایی و آمریکا دور دیگری از مذاکرات بادولت مرکزی از سرگرفته میشود. تصور بر این بود که چرخه مذاکره- جنگ – مذاکره با دولت مرکزی توجه مردم را مشکلات داخلی به سوی کشمکشهای میان دولت مرکزی و هریم کردستان منحرف و آنها هم میتوانند چند سالی دیگر به حکمروایی خودشان با کیفت کنونی ادامه دهند. اما سیر رویدادها به سمتی نرفت که آنها در انتظارش نشسته بودند. کارگردانان سیاسی کردستان در نشستی که یک روز قبل از سقوط کرکوک در شهر دوکان داشتند، نتوانستند به توافق جامعی در برخورد به دولت مرکزی برسند. این عدم تفاهم از نظر سیاسی به نوعی در میان صفوف فرماندهان پیشمرگه انعکاس داشت. از سویی دیگر، نیروی پیشمرگه نه از لحاظ ساز وبرگ، نه آموزش نظامی و نه ساختار و سلسله مراتب فرماندهی در موقعیتی نبود که درمقابل ارتش آموزش دیده و مجهزبه تجهیزات آمریکایی عراق بیش از چند ساعت مقاومت کند. این حقیقت را بارها فرماندهان محلی نظامی پیشمرگه در منطقه تکرارکرده اند. این طیف فرماندهان مدعی هستند که مقامات نظامی آمریکا بارها این موضوع را در جلسات مشترکشان به آنها یاد آوری کرده اند. به عبارت کوتاه تر، سقوط کرکوک و سایر مناطق مختلط کردستان، نتیجه سازش و خیانت و این اتهامات عامیانه نبود بلکه بازتاب یک محاسبه سیاسی غیر واقعی و خوشبینانه ای از جانب “تینکتانک” عشایری بارزانی و سیاستمدارن فرسوده سیاسی دراربیل بوده است.
چه کسی شکست خورد؟
متاسفانه موج احساسی و عاطفی کمپین برای رفراندوم آنقدر قوی بود که قوه تعمق بسیاری، حتی برخی از فعالان کمونیست و چپ، را هم خنثی و آنها را مبدل به مبلغ این پروژه سطحی نگرانه کلوپ
عشایری بارزانی نمود. از جانب برخی از متفکرین چپ، رفراندوم که در حقیقت پروژه بارزانی برای کسب اعتبار و تداوم کرسی اش بود، با عبارات رمانتیکی مانند “رفراندوم یعنی بازگشت به اراده مردم” تزێین و به جامعه فروخته شد. اکنون بایستی برای همه مبرهن شده باشد که ابراز اراده تحت مدیریت نیروهای ارتجاِعی سناری نمی ارزد.
به هر حال، درست است که این تحولات احساسات و عواطف بسیاری از مردم کردستان را جریحه دار کرد اما شکست مردم نبود؛ بر عکس یک شکست تاریخی دیگر برای جنبش عشایری کردی و شخص مسعود بارزانی به بار آورد. او بود پیش از اینکه چهار دیواری و ستونهای دولت را بنیاد نهد، قصد داشت سقف را آن بسازد و آن سقف آنقدر بی اساس بود قبل از شروع برسر مردم فروریخت.
خارج از لطمات جانی، مادی و معنوی تاکنونی این کشمکش، معتقد هستم که ساکنین کرکوک کمتری خسارات دراین تحولات دیده اند. تداوم جنگ میتوانست سر نوشت کرکوک را مثل سرنوشت موصل رقم بزند. اگر ادامە تحولات به این سمت میرفت، کردها نە تنها تمام امتیازات اقتصادی و سیاسی را از دست می دادند، بلکه ترکیب ساکنان آن شهر برای همیشه به ضرر کرد تغییر میکرد. در نتیجه، اگر عدم مقاومت فرماندهان محلی را “خیانت” بنامیم، آن خیانت به مردم خدمت بزرگی کرد؛ جان، مال و زندگی صد ها هزار شهروند کرکوکی را از یک جنگ قومی -مذهبی نجات داده است.
سیر احتمالی تحولات آینده
این تحولات پیامدهای پیچیده ای ممکن است در پی داشته باشد. از یک سو، سلطه بیشتر دولت مرکزی تبعیضهای فرهنگی و سیاسی را گسترش خواهد داد. آزادیهای مدنی و فرهنگی در مقابل ارزشهای مذهبی و رقابت شیعی وسنی به حاشیه خواهند رفت. زمینه برخورد مسلحانه بین دو حزب مسلح حاکم، یعنی اتحادیه میهنی و پارت دمکرات را فراهم خواهد ساخت. از سوی دیگر، اگر جنگ داخلی دامنه دار نشود، ممکن است که راه را برای تقویت جنبش تغییر (گوران) باز کند. اگر مسیر تحولات در جهت تقویت جنبش تغییر سیر کند احتمال دارد در زمینه شفافیت مالی و پرداخت حقوق کارمندان کردستان و خدمات اجتماعی بهبودی پیش بیاید. باید صبر کرد و دید.
لینک در تریبون زمانه
بالاخره دو کلوم حرف حساب بعد اینهمه شوونیسم پان کردی (که پنداری اوکی هست) و مهملات استالینی و کانتون بازی که این تیوریسینها دایم دارند به اسم پروقره و پشرفت غالب مردم میکنند.
علی / 23 October 2017
ارتش عراق و حشداشعبی بزودی تمام کردستان را اشغال میکنند و ساختار سیاسی عراق را عوض میکنند و ملت کرد دوباره به وضعیت دوره صدام برمیگردند و آمریکا و دیگران هیچ کاری نمیکنند
m / 23 October 2017
سفر اخیر وزیر خارجه امریکا با هدف نزدیکی عربستان و عراق بار دیگر ثابت کرد که امید رهبران کرد به حمایت امریکا از انها واقع بینانه نبوده است .در عمل دولت عراق با چراغ سبز آمریکا اقدام به حمله کرد !
bijan / 23 October 2017
از یک تحلیل گر بعید است که یک تحلیل آبکی وسرتاسر سیاه وسفید را به خورد خوانندگانش بدهد گرچه بعضی حقایق موجود را نمی توان انکار کرد اما کشاندن حقوق یک ملت به درجه ای از تمایلات شخصی یک سیاستمدار نشان ازحماقت محض است در فضای به شدت فرقه گرای عراق دم زدن ازحقوق یک ملت نتیجه اش حمله نظامی است به کمک اوباشان مواجب بگیر(حشد وحشی)، صدام با اون تفکرات پان عربیستش کاری از پیش نبرد کرکوک با سند ومدرکی که مام جلال ارایه داد کردستانی است پیشمرگه های قهرمان هم با خون خود آن را از داعش پس گرفتن ورفراندوم هم برای همیشه ی تاریخ آن را بعنوان یک شهر کردنشین ، ثبت وضبط کرد.
نادر / 23 October 2017
معلوم نیست ما باید به ساز کى برقصىم
فرشاد خسروى / 25 October 2017
معلوم نیست به ساز کدومتون برقصىم به هر حال سقوط کرکوک لطمه بزرگى به غرور کردها وارد کرده. مخصوصا با کارهاىى که حشد وحشى مىکنن (سپاه ترورىستى اىران). در ضمن همىن الانم کرکوک تقرىبا خال از کرد شده مردم عادى ا ز ترس شرارت هاى حشد وحشى فرار کردن
فرشاد خسروى / 25 October 2017